«علوم انسانی در ایران باید اسلامی شود»؛ گزاره پنجمین مناظره دانشجویان در نهمین دوره مسابقات مناظره دانشجویی بود که با حضور گروه موافق و مخالف مورد بحث قرار گرفت.
کد خبر: ۹۳۲۵۰۶۱
|
۱۲ اسفند ۱۳۹۹ - ۰۰:۰۴

پنجمین مناظره دانشجویان شرکت کننده در نهمین دوره مسابقات مناظره دانشجویی با موضوع «علوم انسانی در ایران باید اسلامی شود» با شرکت دو گروه اندیشه نو از استان اذربایجان غربی به عنوان گروه موافق و گروه آرمان از استان البرز به عنوان گروه مخالف برگزارشد.

محمد رضا بهکام از گروه اندیشه نو به عنوان گروه موافق، مناظره را با تعریف واژه‌های کلیدی گزاره اغاز کرد و گفت: علوم انساسی یکی از سه شاخه علوم مدرن است که به سؤال‌ها و نیازهای انسانی و جامعه پاسخ گو است. در حوزه‌ علوم اسلامی نیز علومی مانند  علوم قرآنی، تفسیر، کلام، منطق و ... مطرح است می‌توان هر یک از انها را به ریزشاخه‌های متعدد تقسیم کرد  و می‌توان گفت اسلام و مبانی اسلامی داخل مبانی علوم انسانی حرفی برای گفتن دارد.

وی ادامه داد: در کنار مباحث مهمی مانند اینکه اسلام باید تمدن سازی کند و ما علوم را بر اساس تمدن سازی خودمان شکل دهیم، مسئله دیگر در این بحث این است که علوم انسانی غربی دچار انحطاط شده است. تولد علوم انسانی در غرب با بحران بوده است و اصلاً نمی‌توان آن را علم تلقی کرد. اندیشمندان غربی ابزار معرفت شناسی را صرفاً ابزار حسی که در آزمایشگاه قابل حس باشد می‌دانند اما در تعریف سرنوشت انسان چطور می‌توان از ابزار حسی استفاده کرد؟

بهکام به مطرح شدن مباحث علوم انسانی در غرب در قرن 18 و مباحث امانیستی اشاره کرد و گفت: همین مباحث در قرن 19 به انحطاط کشیده شد به نحوی که خود غربی‌ها گفتند باید به سمت متافیزیک برویم. ما در فیزیک و شیمی مکتب بندی نداریم اما در علوم انسانی مکتب‌های زیادی داریم اما غربی‌ها با کدام گزاره علمی مطرح می‌کنند که انسان برای لذت بردن خلق شده است. علم انسانی پایه‌اش بر اساس استدلال‌های عقلی نه حسی.

شکیبا نوروزی از گروه مخالف در مخالفت با گزاره مطرح، به تعریف واژه‌ها پرداخت و گفت: علم به معنای اقدام قاعده‌مند است ارسطو علم را مجموعه‌ای از آگاهی‌هایی می‌داند که می‌توان به آنها اتکا و از نظر عقلانی آن را توضیح داد. علوم انسانی به دانش‌هایی اطلاق می‌شود که انسان، حالات و ویژگی‌های فردی و اجتماعی آن را بیان می‌کند و علوم انسانی مجموعه‌ای از دانش‌ها را به خود اختصاص داده که رشته‌های تخصصی آن به حدی متنوع است که نمی‌توانیم فهرست کاملی از آنها را به دست بیاوریم. اما بحث اسلامی سازی چیست؟

وی با اشاره به کتاب  درآمدی بر آزاداندیشی و نظریه‌پردازی در علوم دینی که حوزه علمیه قم آن را منتشر کرده و مبنایی برای مطرح کرده اسلامی بودن علوم قرار داده است، گفت: بر اساس این کتاب روی آوردن به علم، رشد بخش‌های از آن و نحوه نگرش به پدیده‌ها بر اساس بینش‌های اسلامی باید باشد و اگر نیست باید تصحیح شود اگر امکان تصحیح نیست باید تهذیب شود و مسائلی که بر اساس قرآن و سنت در آن(علوم مختلف) نیست باید اضافه شود.

نوروزی ادامه داد: خسرو باقری در کتاب هویت علم دینی این مطلب را نفی و مطرح کرده انچه رخ می‌دهد ملقمه دین و علم است. این دو عنصر را با هم آمیخته می‌کنیم و سنتزی پدید می‌آید که التقات دین و علم است. از سوی دیگر گذاره‌های علمی را با محک تجربه می‌سنجند اما گذاره‌های دینی را نمی‌توان به محک تجربه سنجید.

وی افزود: نمونه مطابقت علم و دین مثل مبحث نهاد در نظریه فروید و نفس عماره از دیدگاه دینی است که برخی خواستند این دو را با هم تلفیق کنند که چون به تفاوت‌های آنها توجه نشد، این تلفیق بی معنی شد و چنین تلفیقی تفاوت‌های دیدگاه‌های علمی و دینی را نمی‌پوشاند.

محمد کهنی به عنوان نفر دوم از گروه موافق گذاره نیز گفت: نظرات بیان شده در تعریف علم اسلامی با حرف ما تناقض ندارد که علوم انسای باید اسلامی شود. در کل دنیا هیج ذره‌ای است قابل ارتقا نیست اما انسان قابل ارتقا است و مفاهیم و ادراکات ما می‌تواند انسان را ارتقا دهد. اگر مکاتب و مفاهیم علمی بنیان درستی داشته باشند دیگر شاهد نخواهیم بود که مکاتبی به وجود بیاید و پس از گذشت چندین سال اشتباه بودن آنها اثبات شود.

وی ادامه داد: مفاهیم و مبانی که علوم انسانی در غرب مطرح می‌کنند در پارادایم و بدیهیات برای ادامه حرکت دچار تناقض هستند، مثلاً در هستی شناسی می‌گویند زمین به صورت تصادفی از انفجار گاز به وجود آمده است پس چرا دوباره این اتفاق نمی‌افتد و آثار ناصحیح این اتفاق آن کجاست؟ این اشتباهات در پارادایم‌های علوم غربی وجود دارد که باید اصلاح شود.

حدیثه وزیری از گروه مخالف نیز گفت: بیایید جزئی نگر نباشیم اینکه چند نظریه را مطرح کنیم که با هم مخالف هستند به معنی اشتباه همه نظریات نیست. در غرب هم همین نظرات موافق و مخالف دارند. گروه موافق می‌گوید در غرب اندیشمندان نظرات خود را تغییر می‌دهند و یا با نظرات هم مخالفند مگر علمای علوم اسلامی با هم اختلاف نظر ندارند مگر مراجع ما با هم دیدگاه مخالف ندارند؟ دارند.

وی افزود: شما(گروه موافق) گفتید علوم انسانی کلیات است و اسلام بخشی از علوم انسانی است. در مقدمه هم گفتید اسلام را داخل حوزه علوم انسانی قرار می‌هید چطور جزء را به کل تعمیم دهید؟ از سوی دیگر علوم انسانی را چرا فقط در زمینه فلسفه و معرفت شناسی مطرح می‌کنید علوم انسانی موضوعش انسان است و شامل زبان‌های باستانی مدرن، ادبیات، موسیقی شناختی، جامعه شناختی، مدیریت، حقوق، علوم سیاسی، تاریخ و ... هم می‌شود. لطفاً تحلیل کنید چطور تاریخ، مدیریت و زبان شناسی را اسلامی کنیم ؟

بهکام از گروه موافق پاسخ داد: مطلب علمی قاعده‌مند است ما هم بر همین اعتقاد داریم. اینکه اندیشمندان غربی می‌گویند انسان مالک محیط زیست است را با کدام قاعده علمی می‌توان اثبات کرد؟ یا مطرح می‌کنند انسان باید بیشترین لذت را ببرد؟ یا اصل بر کسب سود است اینها را از کجا می‌گویند. هدف ما مبانی فکری و ایدئولوژیکی هستند اسلام با علم مدیریت مشکلی ندارد با تاریخ و ادبیات هم مشکلی ندارد بلکه با علومی که انسان با عقل خودش مبانی را تعریف می‌کند مشکل دارد.

وی افزود: اختلاف نظر داشتن با تفاوت بنیادی در اندیشه متفاوت است. تمام دانشمندان علوم اسلامی از نظر مبنای فکری با هم موافق هستند. اینکه می‎‌گویید ما گفته‌ایم اسلام جزئی از علوم انسانی است، را قبول ندارم من فلسفه را خُرد کردم و گفتم تماماً وارد در دایره علوم انسانی هست.

نوروزی از گروه مخالف، گفت: گذاره همه علوم انسانی را می‌گوید. در گذاره از فعل دستوری «باید» استفاده شده و گفته شده «علوم انسانی در ایران باید اسلامی شود» و اگر نباشد علوم انسانی در کشور ما جایی ندارد. وجود علوم دینی در کشور ما محرز است که پایه و اساسش در مورد دین حرف می‌زند اما سایر علوم مطالب خاص خود را دارند و اعتبار سنجی آنها بر اساس ملاک‌هایشان است نمی‌توان یک علم را با ملاک بیرونی سنجید. اگر ما بخواهیم علوم دینی تولید کنیم و اسلام را وارد علوم کنیم،دانشمندان اسلامی ما بر اساس اختلاف نظرهایی که دارند آیا در این علوم جدید تناقض ایجاد نمی‌شود و با این تناقض‌ها آیا اسلام زیر سؤال نمی‌رود؟ سؤال ما از گروه مقابل این است چطور تاریخ را اسلامی می‌توان کرد؟

کهنی از گروه موافق در جمع بندی نظرات گروه خود، گفت: آنتونی رابینز می‌گوید من بخشیدم و باعث شد ثروتمند شوم؛ این نگاه کجای مکاتب علوم انسانی غربی جای می‌گیرد؟ ما جهانی داشتیم و غرب مکاتبی را مطرح کرده و خدا را از بین برده و اکنون به جای مطرح کردن خدا می‌گوید کائنات و هستی؛ اگر سنگ را میلیون‌ها برابر کنی باز هم سنگ است! اما اسلام در تکامل تمامی مکاتب آمده است و ما نگفتیم در کنار سایر مکاتب است. اتفاقاً نظر علمای غربی در برخی از موارد به نظر اسلام نزدیک است اسلام در خیلی از مواقع تکاملی مباحث را دیده است. وقتی می‌گوییم علوم انسانی باید در ایران اسلامی شود باید گذاره را دقیق بخوانید؛ این گذاره به این معنی نیست که احکام جای علوم انسانی را بگیرد. نظریات جای خود هستند اما اسلام آنها را کامل می‌کند نه اینکه آنچه داشته‌ایم را کنار بگذاریم.

وی این سؤال را مطرح کرد که چرا در گذاره امده است «علوم انسانی در ایران باید اسلامی شود»؟ و گفت: چون ایران ذاتاً تمدن ساز است. در دیدار با مقام معظم رهبری ایشان مطرح کردند که به آمریکا بگویید جمهنوری اسلامی تا کجا عقب بکشد تا دست از سر ما بردارند از هسته ای دست بکشد، از موشکی دست بکشد و ... نه مشکل، مکتب اسلامی است که امده و اینها می‌بینند اگر جهانی شود برای آنها خطرناک است ... .

حدیثه وزیری نیز از گروه مخالف در جمع بندی نظرات تیم خود، گفت: چرا از مکاتب غربی فقط چند نفر را نام می‌برید؟ ما مکتب‌های زیادی داشته‌ایم مثل اخلاق گرایی، ایمان گرایی، انسان گرایی، پوچ گرایی و ... . چرا از علمای غربی هم فقط چند نفر مثل دکارت را مطرح می‌کنید؟ ارسطو، افلاطون و ... هم غربی هستند. از سوی دیگر ما متوجه نمی‌شویم صحبت‌های مقام معظم رهبری در خصوص امریکا چه ارتباطی به گذاره مد نظر ما دارد؟ اسلامی شدن علوم انسانی چه ربطی به آمریکا دارد؟ بیشتر مربوط به اروپا است و حتی نظرات از شرق آمده است.

وی اضافه کرد: اگر بخواهیم علوم انسانی را اسلامی کنیم باید به حدی استدلال‌های قوی داشته و پشتوانه قوی داشته باشیم که بتوانیم علوم را قوی کنیم اگر به روانشناسی نگاه کنیم نمی‌توانیم به طور کامل آن را اسلامی کنیم می‌توانیم بخشی را به عنوان فلسفه و روانشناسی اسلامی مطرح کنیم اما نمی‌توان روانشناسی که از غرب و شرق آمده را اسلامی کرد.

وزیری افزود: سال 57 این مسئله مطرح شد که دانشگاه‌ها باید اسلامی شود اما چطور؟ اینگونه که درس عمومی مثل اندیشه در همه رشته‌ها داشته باشیم و در سیاست و روانشناسی که خودمان حرف برای گفتن داریم شاخه‌هایی ایجاد شود.

وی در پایان گفت: یک بچه مسلمان باید تمامی نظرات را بشناسد چه اسلامی و چه غیر اسلامی؛ نمی‌توان با برخورد سلیقه‌ای بطن علوم را به هم زد. فقه و حقوقمان بر اساس اسلام است اما در این 42 سال چندیدن بار خود اینها را عوض کرده‌اند. از سوی دیگر درک ما از اسلام با آنچه اسلام گفته ممکن است متفاوت باشد.

ارسال نظرات