شعر سردار دلها/برایش شوق قدرت، بی بها بود

به گزارش خبرنگار بسیج، شاعر رزمنده و بسیجی پایگاه عاشورا حوزه بسیج مساجد و محلات خاتم الانبیا (ص) در وصف سردار دل‌ها شهید حاج قاسم سلیمانی شعری سروده است که در ادامه می‌آوریم:

نگاهش نوری از، مِهر و وَفا بود
برایِ دین و رهبر، جان فدا بود

به میدان بود، همراهِ دلیران
امیری بی بَدیل، از مرزِ ایران

تمامِ هِیبَتش، عشقِ خدا بود
در این امت، شجاعی دِلرُبا بود

فرود آمد به دشمن، چون ابابیل
نموده  تار و مار، یارانِ قابیل

نظامِ سُلطه در، دامَش گِرفتار
مِلَل حِیرانِ این، تدبیر ورفتار

حضورش شهر‌ها را، بی بَلا کرد
به هوشش کِیدِ دشمن، بر مَلا کرد

جهانی، آفرین گویانِ او شد
دلِ عاشق، زِ رَهپویانِ او شد

غم و رنجِ  همه را، شُد خریدار
به دین و رهبرش، بوده وفادار

فراوان بود زَخم هایش به پیکر.
ولی پنهان بود دردش زِ دیگر

به لبخند، او میانِ مردمان بود
به ناله، در فراقِ دوستان بود

به وقتِ خوابِ مردم، بود بیدار
در اُمَت اَمنیت، از او  پدیدار

اَبَرقدرت زِ هُشدارش بِلرزید
مدیرِ  غربگرا  از او بِترسید

شب و روزش پِیِ فرمانِ رهبر
از او خشنود شد، آن حَیِّ داور

برایش شوقِ قُدرت، بی بَها بود
دلش از مَنصَب و دُنیا، رَها بود

به نزدِ او حَرَم ناموس ما شد
برای حفظِ آن، جان‌ها فدا شد

گَهی ایران بود، اهواز و زابُل
عراق و شام، یا لبنان و کابُل

به هر جا پا زد او، بهرِ سعادت
نصیبش عاقبت، گشته شهادت

برای عزَّتِ ایران و اسلام
صلابت را نمود، بَر دشمن اِعلام

به راه سلطه گر، سدّی بَنا کرد
تلاشِ جیره خواران، بر فَنا کرد

به رجعت باز گردد، همرهِ دین
علمداری نماید، تا فِلسطین