یادداشت زیر به قلم دکتر فریدون حسینیزاده، جانباز جنگ تحمیلی است که در اختیار خبرگزاری ایکنا قرار داده شده است.
«پایی که ماشین تدارکات از دستش بیتاب بود ولی بالاخره در عملیات والفجر مقدماتی قطع شد.
مهدی از بچههای مسجد جزایری و با گردان کربلا عازم منطقه میشد. مهدی چون دست فرمون خوبی داشت و اسماعیل(شهید اسماعیل فرجوانی) هم او را تا اندازهای میشناخت شد راننده تدارکات و آن هم یکی از نیروهای حمید دستنشان بیقرار.
البته جالب این بود که مهدی نسبت به بچهها حساستر و بی قرارتر بود و هر وقت میخواستند تدارکاتی را به خط برسانند اولین کسی که داوطلب میشد مهدی بود؛ او سر نترسی داشت و در مأموریت شرهانی با آن منطقه خطرناک و فاصله کم یکی از کسانی که همیشه در تدارک رساندن با لندکروز حاضر میشد مهدی بود؛ در شرهانی رانندههای دیگری هم بودند که آنها هم خیلی دلیر و شجاع بودند ولی بهدلیل اینکه یکی از این عزیزان شهید و جایگزین او هم در بدو ورود به منطقه مجروح شد، مهدی بود که شجاعانه تدارکات را به خط میرساند. مهدی سید بود ولی ما بیشتر مهدی صداش میکردیم؛ بسیار شوخطبع بود و هیچوقت عصبانی نمیشد. در عصبانیت هم لبخند بر لب داشت.
مأموریت شرهانی با هر سختی و مشقتی بود به پایان رسید و با کولهباری از غم به اهواز برگشتیم. بعد از مدت بسیار کوتاهی که در اهواز بودیم راهی منطقه رقابیه شدیم تا برای مأموریت عملیات والفجر مقدماتی آماده شویم. مهدی هم در این مأموریت راننده تدارکات بود و پیش از عملیات به همراه سایر بچههای تدارکات برای رساندن وسایل مورد نیاز بچههای گردان تلاش زیادی میکرد. خستگی برای مهدی معنی نداشت.
وقتی عملیات شروع شد در آن ماسههای رملی و رانندگی سخت، مهدی سرسختانه برای رساندن تدارکات تلاش میکرد ولی انگار قسمت نبود در ادامه همراه گردان باشد چون روز عملیات مهدی در حالی که در حال رساندن تدارکات به خط مقدم بود و کنار لندکروز ایستاده بود و تدارکات را خالی میکرد، ترکش خمپاره دشمن به پای راستش اصابت کرد و با خونریزی شدید او را به اهواز و سپس به تهران منتقل کردند. اما متأسفانه علیرغم تلاش پزشکان پای راست مهدی دیگر او را همراهی نکرد و از او جدا شد.
پزشکان نتوانستند برای پایی که ترکش خیلی بدی خورده بود کاری کنند و مجبور شدند آن را قطع کنند.
واقعا سید مهدی یک پای تدارکات بود.
مهدی به درجه جانبازی نائل شد و سالهاست که با یک پا زندگی میکند و علیرغم مشکلات زیادی که در طی مسیر زندگی داشته همچون کوهی استوار و همچنان لبی خندان به زندگی خود ادامه میدهد.
از خداوند میخواهم به همه جانبازان سلامتی و توفیق روزافزون عنایت کند.
«لازم به توضیح است حمید دستنشان مسئول تدارکات گردان بود که سالها بعد ازدفاع مقدس بر اثر عوارض شیمیایی به شهادت رسید.»
انتهای پیام