خبرهای داغ:
مادر جوان و صاحب ۶ فرزند که ساکن استان مرکزی با اشاره به اینکه زمانی که می خواستم ازدواج کنم با همسرم قرار گذاشتیم از زندگی حضرت آقا الگو بگیریم، افزود: البته آن موقع هنوز صحبت از جمعیت نبود ولی ما این تصمیم را داشتیم و از فرزند سوم به بعد مسائل حوزه جمعیت مطرح شد و کتاب «ایران جوان بمان» منتشر شد که آمار وحشتناکی از پیری و کاهش جمعیت ارائه می داد ما هم تصمیم گرفتیم جهاد کنیم.
کد خبر: ۹۴۴۱۴۳۱
|
۰۷ تير ۱۴۰۱ - ۰۷:۳۷
- به گزارش سرویس خبری بسیج جامعه زنان خبرگزاری بسیجمرکزی- ملیحه مظفری نیا متولد سال ۱۳۶۳ است. او مادر ۶ فرزند و همچنین فعال و کنشگر حوزه جمعیت و تربیت است. مظفری نیا در مقطع کارشناسی ارشد رشته اخلاق و تربیت اسلامی در حال تحصیل است. گفت و گویی صمیمانه با این طلبه جوان و خوش ذوق انجام داده ایم که خواندن آن خالی از لطف نیست .

چگونه تصمیم گرفتید یک خانواده خوش جمعیت باشید و قبل از ازدواج چه طور نگاه تان را عوض کردید؟

من از کودکی بچه ها را خیلی دوست داشتم حتی الان هم بعد از ۶ فرزند نوزادان را خیلی دوست دارم. من خانواده سوت و کور را دوست ندارم. یک وقت هایی به سکوت نیاز داریم اما اینکه همیشه سکوت باشد اذیت می شوم. بودن در اجتماع را دوست دارم.

زمانی که می خواستم ازدواج کنم با همسرم قرار گذاشتیم از زندگی حضرت آقا الگو بگیریم. البته آن موقع هنوز صحبت از جمعیت نبود ولی ما این تصمیم را داشتیم و از فرزند سوم به بعد مسائل حوزه جمعیت مطرح شد و کتاب «ایران جوان بمان» منتشر شد که آمار وحشتناکی از پیری و کاهش جمعیت ارائه می داد ما هم تصمیم گرفتیم جهاد کنیم.

فرزند اول سال ۸۲ ، فرزند دوم سال ۸۳ ، فرزند سوم سال ۸۷ ، فرزند چهارم سال ۹۰ ، فرزند پنجم سال ۹۲ و فرزند ششم سال ۹۳ به دنیا آمد.

بچه هایم دوست دارند یک بچه دیگر به دنیا بیاورم. دختر کوچکم سال تحویل از ما خواست همگی دعا کنید خدا دوقلو به ما بدهد.

بچه ها به هم کمک می کنند و حوصله شان سر نمی رود و تنها نیستند. ارتباط شان با افراد بسیار خوب است خیلی زود ارتباط برقرار می کنند و اعتماد به نفس بالایی دارند.

حضرت آقا می فرمایند: اگر کسی برای تربیت ریل گذاری کند یعنی محیط تربیتی را فراهم کند چه یک نفر چه هزار نفر تربیت می شوند. منِ پدر یا مادر تربیت نمی کنم. خدا تربیت می کند. مثل زمان جنگ که محیط تربیتی بود.

محیط خانه را چگونه به کانون تربیت تبدیل کردید؟

بچه ها آن چیزی نمی شوند که ما می خواهیم بلکه آن چیزی می شوند که ما هستیم. مثلا اگر می خواهیم احترام را به بچه ها یاد بدهیم خود پدرومادر باید احترام گذاشتن را نشان دهند و بچه ها می بینند. محیط تربیتی این است.

کسانی که می گویند ما بچه ها را مودب بار می آوریم ولی وقتی در جامعه رفت حرف زشت می شنود و جامعه را نمی شود تربیت کرد ما به آنها می گوییم بچه ۷ سال دست ماست و شاکله شخصیتی انسان در همان ۷ سال شکل می گیرد و خدا به ما کمک می کند. بچه در آن ۷ سال خوب و بد را تشخیص می دهد ، خط قرمز های زندگی را تشخیص می دهد. پس وقتی در اجتماع حرف زشتی را شنید اما از پدر و مادر حرف زشت نشنید، این کلمه زشت شاید وارد دایره لغات بچه بشود اما هیچ گاه مجال استفاده پیدا نمی کند اگر درست و با مهربانی با او برخورد کنیم.

قبل از ازدواج چگونه به فکر تربیت فرزند باشیم؟
خداوند با غفرانش خطاهای ما را می پوشاند. من در سن ۱۴ سالگی ازدواج کردم و آن موقع چیز زیادی از خودشناسی و تزکیه نفس نمی دانستم. عموم مردم هم همین گونه اند. تلاش می کنیم اما در نهایت باید همه چیز را به خدا سپرد . اگر می خواهیم بچه درست تربیت شود باید نخ اتصال به خداوند را محکم کرد سر سجاده دعا کنیم و بگوییم من ناچیزم، اشکی بریزیم ان شاء الله به همان سوز دل خداوند کمک می کند.

حتی گاهی یکسری موارد مانند ختم قرآن در حین بارداری و با وضو شیردادن را رعایت می کنیم اما می بینیم فرزند منحرف می شود. به این علت است که ما تربیت بنیادی را نداشتیم . بچه پاک به دنیا می آید اما خودمان با دستکاری فطرت آن را خراب می کنیم. ما با کمال طلبی مان اینقدر به بچه ها نکن نکن می کنیم که بالاخره بچه مثل فنر می پرد و زده می شود.

مادر همیشه نگران بچه هاست. این نگرانی در صورتی مخرب است که توکل و توسل مان ضعیف باشد. من وقتی به زندگی خودم نگاه می کنم می گویم آیا پدر و مادری داشتم که خیلی مرا حمایت کردند یا خودم آدم زرنگی بودم؟ نه اینطور نبود بلکه خدایی داریم که حواسش به همه چیز هست همانطور که آینده ی مرا تامین کرد قطعا آینده فرزندانم را هم تامین می کند. آن چیزی که خدا می خواهد می شود پس نگرانی من به این ختم می شود که از خدا بیشتر بخواهم.

ملیحه خانم؛ با این وجود بچه های خردسال آیا فرصت حضور و فعالیت های هدفمند اجتماعی دارید؟

مستند ما ساخته شده و با خبرگزاری ها مصاحبه داشتم اما هیچ چیز به اندازه تبلیغ چهره به چهره تاثیرگذار نیست. وقتی با بچه ها برای تبلیغ به روستا می روم به افراد نشان می دهم می شود هم فعالیت اجتماعی داشت و هم فرزند آورد.
وقتی فرزند به دنیا می آید حدودا تا دو ماه ریتم زندگی تغییر می کند اما کم کم به حالت عادی بر می گردد. ما خیلی زمان خالی در زندگی داریم.

شخصیت من به گونه ای است که از روزمرگی بدم می آید و دنبال جایی می گردم که مفید باشم و نمی توانم بیکار باشم.

حضرت آقا می فرمایند: از کمیت زندگی کم کنید و به فعالیت های اجتماعی اضافه کنید. مثلا وقتی خانم ها در خانه می مانند حوصله شان سر می رود و هرکاری را چند بار انجام می دهند مثل تمیز کردن، تلویزیون دیدن و...
 
ارسال نظرات