به گزارش خبرگزاری بسیج از البرز، متن خطبه حجت السلام والمسلمین رادمرد امام جمعه ماهدشت، مبنی بر عدم مغلوب شدن به هوای نفس، به شرح زیر است:
الحمدلله رب العالمین، الحمدلله الذی هدانا لحَمدِه و جعلنا مِن أهلِه لِنَکونَ لإحسانِهِ مِنَ الشّاکرین و الحمد لله الذی مَنّ علینا بِمُحمّد نَبیهِ صلی الله علیه و آله و أهل بیتهِ الطیبین الطاهرین المعصومین سیما بقیة الله الاعظم صلوات الله علیهم اجمعین// اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه والنصر و. //عبادالله اوصیکم بتقوی الله
در چند خطبه هفته گذشته پیرامون خطر هوای نفس نکاتی عرض شد، کسانیکه مغلوب هوای نفس میشوند، خدای آنها هوای نفس میشود، سر سپردهی آن میشوند، غیر هوای نفس در زندگی او چیزی دیگر تصمیم نمیگیرد و نفس انسان خطرناکترین و دشمنترین دشمنان انسان است که رسول اکرم (ص) میفرماید: «أَعْدَی عَدُوِّکَ نَفْسَکَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیْکَ»، «یعنی بالاترین دشمنان تو همان نفس اماره و احساسات سرکش تو است که از همه به تو نزدیکتر است و در میان دو پهلویت قرار گرفته است.
شهید والامقام شهید مطهری در کتاب ده گفتار در این رابطه میفرماید: علت اینکه این دشمن بالاترین دشمنان است واضح است، زیرا دشمن عقل است که بهترین دوست انسان است؛ لذا رسول اکرم (ص) فرمود: «صَدِیقُ کُلِّ اِمْرِئٍ عَقْلُهُ» یعنی دوست واقعی هرکس عقل او است. از هر دشمنی با نیروی عقل میتوان دفاع کرد. اگر دشمنی پیدا شود که بتواند عقل را بدزدد پس او از همه خطرناکتر است. صائب تبریزی شعری دارد که مثل اینست که ترجمه همان حدیث نبوی است، میگوید:
بستر راحت چه اندازیم بهر خواب خوش
ما که، چون دل دشمنی داریم در پهلوی خویش
معیار ارزش و خوب بودن هر چیزی، کمال موجود در آن است. به طور مثال، یک درخت میوه وقتی بیشترین ملاک ارزش را خواهد داشت که بهترین میوه را بتواند بدهد. یک خانه و یا ماشین نیز هنگامی از بیشترین ارزش برخوردار میشوند، که آسایش انسان را بیشتر فراهم میکند. آدمی نیز از این امر مستثنی نیست، به این بیان که ملاک ارزش و خوبی انسان نیز کمال لایق او است. کمالی که از طریق نزدیک شدن به خداوند بدست میآید؛ و اصولا کمال انسان در همین ارتباط با خداست و طبق گفتار معصومین (علیهم السلام) مانع این ارتباط و کمال، گناه و معصیت الهی است و البته منشاء گناه و نافرمانی هم، هوی و هوس و پیروی از نفس اماره میباشد. یک بطری ابتدا هوا دارد و وقتی شما در آن آب میریزید، به هر مقدار که آب وارد آن میشود، هوایش خالی میگردد. انسان نیز مانند بطریای میماند که ابتدا با هوا و نفسانیت پرشده است و باید در طول عمر با خودسازی، خود را از خدا پر کند تا هوایش خالی گردد. از نظر قرآن کریم نفس دارای مراتبی است. پایینترین مرتبه نفس به نفس اماره، یعنی نفسی که به بدیها امر میکند، گفته میشود. در نتیجه میتوان گفت: هوا به معنای خواسته است و پیروی از هوای نفس؛ یعنی تبعیت از خواستههای افراطی نفس اماره. خواستههای نفس و چگونگی تعامل با آنها از موضوعات مهم تربیتی است که نظرات گوناگون و بعضا متضادی درباره آن ارائه شده است. برخی میدان دادن به نفس را توصیه میکنند و برخی دیگر با تعبیر کشتن، مبارزه با خواستههای نفس را بر گزیده اند. در اسلام نه سخن از افراط است و نه تفریط. دستوری که اسلام میدهد تربیت نفس است؛ تربیتی که دستور و روش کار آن را عقل و نقل (آیات و روایات) بیان میکند. در این راستا امیرالمؤمنین علیه السلام به عنوان امام و بیان کننده آموزههای وحیانی راهکارهایی بیان کرده اند.
امیرالمؤمنین علیه السلام خطاب به امام حسن علیه السلام مینویسد: عَوِّدْ نَفْسَکَ [الصَّبْرَ]التَّصَبُّرَ عَلَى الْمَکْرُوهِ وَ نِعْمَ الْخُلُقُ التَّصَبُرُ فِی الْحَق. نهج البلاغه، نامه ۳۱
عَوِّدْ نَفْسَکَ یعنی عادت بده خودت را. در برخی کتابها الصَّبْرَ آمده که معنایش روشن است یعنی تحمل کردن، ولی در برخی نسخهها واژه التَّصَبُّرَ آمده که علامه مجلسی در توضیح آن مینویسد: المراد بالتصبر تحمل الصبر بتکلف و مشقة لکونه غیر خلق؛ منظور از تَصَبُّر تحمل کردن صبر است آن هم با سختی و مشقت چرا که هنوز جزء خُلق و خوی فرد در نیامده است. عَلَى الْمَکْرُوهِ؛ یعنی نسبت به چیزی که آن را نمیپسندد و از آن فراری است.
امیرالمومنین علیه السلام در این فراز، سفارش میکند که نفس را با عادت دادن به خوبیها تربیت کنیم که یکی از این عادات پسندیده عادت دادن نفس به صبر کردن است.
الإمام علی علیه السلام: إذا کانَ یَومُ الجُمُعَةِ خَرَجَ الشَّیاطینُ یَربثُونَ النّاسَ إلى أسواقِهِم ومِعِهُمُ الرّایاتُ، وتَقعُدُ المَلائِکَةُ عَلى أبوابِ المَساجِدِ یَکتُبونَ النّاسَ عَلى قَدرِ مَنازِلِهِم، هر گاه روز جمعه فرا رسد، شیاطین، پرچم به دست بیرون میآیند و مردم را با بازارهایشان سرگرم میسازند و فرشتگان بر درهای مساجد مینشینند و مردم را به ترتیب حضورشان: پیشگام، نفر دوم و آن که پس از او میآید، ثبت میکنند.
عصر نورانى امامت امام عسکرى (ع) -با اینکه کوتاهترین دوران امامت ائمه هدى علیهم السلام بود- یک ویژگى منحصر به فرد داشت و آن، زمان انتقال «عصر حضور» به «عصر غیبت» بود. ازاینرو مىتوان گفت اصلىترین راهبرد (استراتژى) دوران شش سالهى امامت آن حضرت، برنامهریزى دقیق در خصوص استقرار، بسط و تحقق کامل فرهنگ مهدویت بود. به همین جهت در بیانات آن امام بزرگوار روایات متعدد گفتمانساز این فرهنگ مشهود است.
حضرت بعد از معرفى امام مهدى علیه السلام بهعنوان جانشینشان به وکیل خود در شهر قم - احمد بن اسحاق- به دو راهبرد مهم و نجاتبخش در عصر غیبت اشاره فرمودند که: «در دوران غیبت، کسى از هلاکت رهایى نمىیابد جز کسىکه خداوند او را: (۱) در اعتقاد به امامت او ثابت و استوار بدارد. (۲) براى دعا به تعجیل فرج آن حضرت موفق نموده باشد.»
(.. وَ اللهِ لَیَغِیبَنَّ غَیبَهً لاَ یَنجُو فِیهَا مِنَ الهَلَکَهِ إلاَّ مَن ثَبَتَهُ اللهُ عزَّوَجلَّ عَلَى القَولِ بِإمَامَتِهِ وَ وَفَّقَهُ لِدُّعَاءِ بِتَعجِیلِ فَرَجِهِ. (کمال الدّین، ج۲، ص۳۸۴))
حضرت عسکرى علیه السلام روایتى از امام سجاد علیه السلام را بازروایى مىفرمایند که مضمون آن اینست: «خداوند متعال به موسى علیه السلام فرمود: اگر مىخواهى ثواب یک عمر عبادت در نامه عملت ثبت شود، مردم را با امام زمانشان آشنا کن!» این اولین قدم برای داشتن اعتقاد ثابت و استوار است، اول باید امام شناس بشویم و این یکی از مهمترین عرصههای تربیتی است که باید در جامعه رخ دهد و این بر عهده مربیان و معلمین و عالمان و مدارس و مساجد و محافل مختلف است. از روایات متعدد چنین استفاده مىشود که ظهور حضرت مهدى (عجل الله فرجه الشریف) منوط به تربیت و ظهور، نسل است؛ و عالمان مهدى یاور باید عمده تلاش خود را در اینراستا به کار برند. ائمه اطهار علیهم السلام توصیه دارند: «در آموزش معارف ما اهل بیت به فرزندانتان شتاب کنید پیش از آنکه منحرفان، زودتر از شما به سراغ آنها بروند.» (بادِرُوا أولادَکُم بِالحَدیثِ قَبلَ أن یَسبِقَکُم إلَیهِمُ المُرجِئَةُ (الکافى، ج۶، ص۴۷)) و اینکه کار با جوانان یک فرصت است، زیرا که آنان سریعتر به کارهاى خیر روى مىآورند. (عَلَیکَ بِالأَحداثِ فَإِنَّهُم أسرَعُ إلى کُلِّ خَیرٍ (الکافى، ج۸، ص۹۳)) و به همین جهت است که به فرمایش امیرالمؤمنین علیه السلام «أَصْحَابَ الْقَائِمِ شَبَابٌ...» اصحاب و یاران امام زمان علیه السلام جوانان هستند. (بحار الانوار/ج۱/ص۳۳). این ایام، ایام بازگشایی مدارس است، مسئولین حوزه تعلیم و تربیت به این نکته باید توجه داشته باشند، افق کار را ببینید و برنامه ریزی کنید، نه فقط یک سال تحصیلی را، خب این سال تحصیلی را برنامه ریزی کنیم تا تابستان باز از حرکت بایستیم و تا سال بعد که بیاید برنامه ریزی خواهیم کرد. ببینیم چه پیش خواهد آمد، این نوع مدیریت، مدیریت اشتباه و مضر است، ما میخواهیم نسلی را تربیت کنیم که زمینه ساز ظهور و آماده بکار در ظهور باشند، این مقدماتی دارد اولین مقدمه خودمان هستیم، خود ما برنامه ریزان و سیاستگذاران که افق دیدمان اینست؟ دوم حوزه میدان است، آیا در گزینش مان این نوع نگاه را داشتیم؟ یا مایی که میخواهیم در این مسیر قدم برداریم و استخدام بشویم، نگاه مان اینست یا فقط برای داشتین یک شغل و گذران زندگی انتخاب کردیم و معلم شدیم؟ آیا در چینش مدیران و معلمین مدارس این نگاه را داشتیم یا نگاه روزمرهای بوده، فعلا مشکل نبود مدیر را حل کنیم، هر کسی باشد حتی یک روز مانده به شروع مدارس، یا نه ویژگیها مهم است، جایگاهها مهم است، افق دید و هدف نهایی مهم است و مسائل دیگر، یک عمر ۱۲ ساله در اختیار ماست، ما باید بسمت تربیت یک نسل مُصلح و منتظِر حرکت کنیم، شهید مطهرى میفرماید؛ که بسیارى از آدمهاى خوب، صالحند نه مُصلح. یکى از اصلىترین تفاوتهاى صالح و مُصلح، در نسبت تعهد به مسؤولیتهاى اجتماعى تعریف مىشود. مُصلح بجاى انزوا و جامعه گُریزى، جامعه گُزین با تجهیزات لازم (یعنى تقوا) است. تقواى اسلامى، یعنى مجهز شدن به تجهیزات و زره مقاوم در مقابل آسیب گناه براى ورود به منطقه گناه، با هدف نجات و دستگیرى از گناهکاران در جامعه.
این امام عزیز و بزرگوار ما بود که با تأسی از پیغمبر خاتم حضرت محمد مصطفی (ص) یک کارخانه انسان سازی براه انداخت و چه جوانانی تربیت شدند و چه حماسهها آفریدند، دفاع مقدس ما یکی از دریچههای شناخت امام راحل است برای دریافت نگاه تربیتی او برای یک نسل، دفاع مقدس ما یک دانشگاه است، یک گنجینه است، که پرداختن به آن خصوصا برای نسل جوان و نوجوان بسیار مفید و آموزنده است، حضرت آقا در دیدار با پیشکسوتان و فعالان حوزه دفاع مقدس فرمودند که برای کشف و دریافت عظمت دفاع مقدس باید از چند زوایه به مسئله نگاه کرد و بعد پرداختن به آن عظمت دفاع مقدس برای ما روشن میشود، یک زوایه دید را فرمودند که ما از چه دفاع میکردیم، این مطلب مهمی است، یک زاویه دید اینست که این دفاع در مقابل چه کسی انجام میگرفت و زاویه دید سوم اینکه این دفاع بوسیله چه کسانی انجام میگرفت و زاویه چهارم اینکه دستاوردهای این دفاع چه بود؟ نگاه اول که ما از چه دفاع میکردیم فرمودند: در دفاع مقدّس از انقلاب اسلامی، از جمهوری اسلامی که محصول انقلاب اسلامی بود، و از تمامیّت ارضی کشور دفاع میشد؛ این سه عنوان مهمّی بودند که دفاع از اینها انجام میگرفت. طرف مقابل به این سه چیز حمله کرده بود. البتّه هدف جبههی اساسی و مهمّ دشمن، مسئلهی تمامیّت ارضی نبود ــ این هدف صدّام بود ــ هدف آنها انقلاب بود؛ آنها میخواستند این انقلابِ بینظیر و کبیر و مهمّی را که به برکت جانفشانی مردم در ایران اتّفاق افتاده بود سرکوب کنند. نسبت به نگاه دوم که این دفاع در مقابل چه کسانی بود، در مقابل همهی قدرتهای مطرح آن روز دنیا، شدند یک جبهه و در این حملهی به ما، حملهی به جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی، همه سهیم شدند. از کمکهای تسلیحاتی و اطلاعاتی و حتی نیروهای در میدان ما از حدود ۱۹ کشور اسیر گرفتیم، دیدن این صف آرائی و پیروزی بر آنها عظمت دفاع مقدس را نشان میدهد، و اینکه بوسیله چه کسانی این دفاع انجام شد، حضرت آقا به زیبایی تمام نگاه را از ابزارها چه امکانات و چه نیروی انسانی و چه یگانهای دفاعی ارتش و سپاه و بسیج، بردن به سمت باطن کار، فرمودند آنها مهم است لکن باطن کار مهمتر است باطن کار یکیش فرماندهی یک مرد الهی بود؛ یک عنصر الهیِ بینظیر؛ که در کنار دانش و فکر و تجربه و پختگی از جهات مختلف دارای آن روح زلال و صفای معنوی بود؛ لذا نفَسش تأثیر داشت، یکی دیگر از موارد که مربوط به باطن این دفاع ارزشمند است، صبغهی دینی دفاع مقدّس است؛ وقتی صبغهی دینی هست، نتیجه این میشود که این جوان با شوق شهادت حرکت میکند، یا مادرانی که با شوق فرزندان خودشان را به جبههها میفرستادند، جز مسئله دین چه چیزی میتواند اینقدر اثر گذار باشد، اینکه خطوط مقدم ما محراب عبادت بود. اینها نشان دینی بودن این دفاع است و نگاه چهارم حوزه دستاوردها که فرمودند: اوّل اینکه تمامیّت ارضی کشور حفظ شد که خب کار مهمّی است، یعنی همهی دنیا پشت سر صدّام جمع شدند برای اینکه این مرز را بشکنند، هشت سال هم زور زدند، آخرش هم یک وجب از خاک این کشور نرفت؛ این چیز آسانی نیست، چیز کوچکی نیست؛ خیلی مهم است، یک دستاورد این بود که ملّت ایران عظمت تواناییهای خودش را کشف کرد. ک جامعه را در حوادث سخت و سنگین میشود شناخت. ما خودمان را نمیشناختیم، دیگران هم ما را نمیشناختند، دنیا هم ما را نمیشناخت؛ در دفاع مقدّس، هم ما خودمان، خودمان را شناختیم و هم دیگران ما را شناختند یکی دیگر از دستاوردهای دفاع مقدّس همین ایمنسازی کشور است؛ ایمنسازی کشور. یعنی دفاع مقدّس، کشور را از تهاجمهای نظامیِ محتمل تا حدود زیادی ایمن کرد. مدام گفتند حرکت نظامی هم روی میز است، امّا از روی میز تکان نخورد؛ چون میدانستند که اگر چنانچه وارد این میدان بشوند، شروعش با آنها است، پایانش با آنها نیست، یک دستاورد دیگر در دفاع مقدّس این بود: دفاع مقدّس مرزهای ما را گسترش داد. منظورم مرزهای جغرافیایی نیست؛ ما دنبال آن هم نبودیم که مرزهای جغرافیایی را گسترش بدهیم؛ نه آن روز، و نه امروز، دنبال گسترش مرز جغرافیایی نیستیم؛ مرزهای دیگر ما را گسترش داد. مثلاً مرز «مقاومت» را گسترش داد؛ این یک نمونه است. امروز مفهوم مقاومت و عنصر مقاومت، یک عنصر جاافتاده است؛ در فلسطین مقاومت است، در منطقهی غرب آسیا، در کشورهای گوناگون مقاومت است، در عراق مقاومت است، در ایران و در جاهای مختلف مقاومت است؛ این عنوان مقاومت را دفاع مقدّس در دنیا مطرح کرد و پیش برد، اینکه رئیس جمهور ما در مجمع عمومی سازمان ملل با صدای رسا حرف از آرمانهای انقلاب اسلامی و اهداف و دستاوردها و غرب را به چالش میکشد و خبرگزاریهای آمریکایی را به چالش میکشد و با قدرت به بیان مواضع جمهوری اسلامی میپردازد، اینها هم بخشی از دستاوردهاست که همیجا از بیان مواضع و نکاتی که در اجلاس مطرح شد هم حمایت میکنیم و هم تشکر.
ایام هفته دفاع مقدس ستاد بزرگداشت هفته دفاع مقدس برنامههای خوبی را در سطح شهر برنامه ریزی کرده که ضمن تقدیر و تشکر از بزرگواران، از همه مردم عزیز و شریف دعوت میکنیم در مراسمات اعلامی که در این هفته است شرکت کنند و از برنامهها استفاده کنند.