به گزارش خبرنگار خبرگزاری بسیج در ناحیه حمیدیه؛ سرهنگ پاسدار موسی حیاوی در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری بسیج در ناحیه حمیدیه اظهار داشت: بانو عبیات از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس است که در آن دوران بعنوان پرستار در میدان جبهه حق علیه باطل بود، علاوه بر این در طول جنگ تحمیلی کمکهای بسیاری به رزمندگان درحوزه رساندن آذوقه و ... داشت و روحیه مقاومت و دفاع وی توسط مسئولین آن زمان نیز مورد ستایش قرار گرفته بود.
در ادامه از خاطرات حضور مرحومه رزمنده دفاع مقدس و مادر فداکار در جبهه و جنگ از صحبتهای او گفت:
از هِیله میخواهم از دوران جنگ برایم بگوید و وی توضیح میدهد: سالها قبل از جنگ در حمیدیه کنار دست خانم دکتری در خانه بهداشت از بیماران پرستاری میکردم؛ بعضی وقتها به بیماران کمک میکردم و کارهای آنها را انجام میدادم؛ کمکم دو پزشک دیگر به حمیدیه آوردند که هر دو هندی بودند جملات در زبان هِیله نمیچرخد که زمان را درست تعریف کند و بهجای اینکه بگوید هنوز انقلاب نشده بود میگوید: آن زمان هنوز امام خمینی نیامده بود.
وی ادامه میدهد: خانم دکتر وضعیت من را به دو پزشک هندی میگوید که این خانم چندین سال است که پیش من کار میکند و من از کارش راضی هستم و میخواهم در خانه بهداشت جذبش کنم، اما شناسنامه ندارد و این دو پزشک کمک کردند تا بتوانم برای خودم شناسنامه درست کنم؛ بعداز اینکه صاحب شناسنامه شدم خانم دکتر برای من کارتی درست کرد و روی کارت برای من مینوشت چقدر کارکردهام سالها به این صورت گذشت تا اینکه امام خمینی (ره) به ایران بازگشت.
باید به سوسنگرد بروم و به مجروحان کمک کنم
به این فکر افتادم که درس بخوانم تا استخدام خانه بهداشت شوم اما دیگر جنگ شروعشده بود و شرایط سخت شد؛ وضعیت سوسنگرد که بد شد دو پزشک هندی به من گفتند باید به بیمارستان سوسنگرد بروم تا به مجروحان کمک کنم.
هیله در توضیح شرایط بیمارستان در زمان جنگ میگوید: با وجود اینکه روز به روز تعداد مجروحان زیاد میشد اما تعداد پزشک و پرستار کم بود؛ شبهای حمله هیچکس خواب نداشت؛ بیمارستان پر از آمبولانس و مجروح میشد؛ شبی که صدای آژیر خطر میآمد میدانستم آن شب خواب ندارم، یا باید پانسمان کنم، یا کف بیمارستان که آغشته به خون بود را تمیز میکردم و یا لباس خونی، مجروحان را عوض میکردم؛ گاهی هم شیشههای آزمایش بیماران را در دستگاهی میگذاشتم و منتظر میماندم تا چراغ دستگاه سبز شود (دقیقاً متوجه نشدم هِیله با شیشه آزمایش بیماران چه میکرد اما وی قصد داشت به من بفهماند تا این حد در بیمارستان همهکاره بود.