خبرهای داغ:

رئیس اداره عفاف، حجاب و خانواده ستاد امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر استان تهران تناقض رفتار و گفتار برخی مسئولان به سردرگمی مسئله حجاب دامن زده است

رئیس اداره عفاف، حجاب و خانواده ستاد امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر استان تهران
تناقض رفتار و گفتار برخی مسئولان به سردرگمی مسئله حجاب دامن زده است
ما تشخصی را که اسلام برای زنان قائل است، نتوانسته‌ایم به آن‌ها منتقل کنیم و این ناآگاهی موجب شده است گاهی اوقات پذیرش احکام دینی برای آن‌ها جذابیت لازم را نداشته باشد! شاید کمتر کسی باور کند که وقتی با این افراد درباره زندگی حضرت زهرا (س) صحبت می‌کنیم، ابتدائاً با نگاه کاملاً ناباورانه و تقابلی به سخنانت گوش می‌دهند، اما وقتی حقایق ناگفته و کمتر بیان‌شده از ابعاد سیاسی، اقتصادی و حتی حضور در عرصه نظامی زندگی ایشان را می‌شنوند، مشتاقانه جذب می‌شوند و به بیشتر دانستن علاقه نشان می‌دهند
کد خبر: ۹۵۹۵۰۷۱
|
۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۰:۲۷
به گزارش سرویس خبری بسیج جامعه زنان ریشه‌یابی دقیق چالش امروز مسئله‌سازی از حجاب امری است که می‌تواند مسیر را برای حل مسئله هموارتر کند و موجب شود بتوانیم تصمیم درست‌تری در این رابطه اتخاذ کنیم. بر این اساس بخشی از بدحجابی‌هایی که در سطح جامعه شاهد آن هستیم، افراد مغرضی هستند که بر مبنای طرح‌های برنامه‌ریزی‌شده و هدفمند به منظور خط‌شکنی در حوزه حجاب با این شکل و شمایل بیرون می‌آیند تا فضا را عادی‌سازی کنند، اما بخش قابل توجهی از بی‌حجابان و بدحجابان به نوعی خودشان آسیب‌دیده تلقی می‌شوند و برای مواجهه با این گروه باید سیاست‌ها و راهکار‌های خاص خودش را در نظر گرفت. در واقع نمی‌توان برای مواجهه با همه این گروه‌ها نسخه واحدی پیچید. آسیب‌شناسی چالش مسئله‌شدن حجاب در جامعه و طرز درست مواجهه با این پدیده و راهکار‌های کنترل آن موضوعی است که در بخش دوم گفتگو با مهری طالبی‌دارستانی، کارشناس مسائل زن و خانواده و رئیس اداره عفاف، حجاب و خانواده ستاد امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر استان تهران به آن پرداخته‌ایم. بخش نخست این گفتگو هفته گذشته تحت عنوان اقتصاد با حجاب ارتباط دارد، منتشر شد. 
 
 خانم طالبی، ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که حجاب و محجبه‌بودن در نظر برای‌مان یک ارزش به حساب می‌آید، اما در عمل گاهی اوقات شاهد آن هستیم که عناصر و مؤلفه‌های اجتماعی در سطح جامعه بر مسئله حجاب تأکید لازم را ندارند، به گونه‌ای که نوجوان و جوان ما گاهی با یک دوگانه مواجه و در مسیر خود سردرگم می‌شود. ارزیابی شما از عملکرد کلی جامعه ما در حوزه حجاب چیست؟
شما یک نوجوان ۱۴- ۱۳ ساله در دوران گذار از زندگی فردی به زندگی اجتماعی را در نظر بگیرید که به طور طبیعی و ذاتی علاقه‌مند است به کسب تأیید اجتماعی که نیاز ذاتی همه ماست. وقتی این فرزند ما می‌خواهد وارد اجتماع شود، جامعه چگونه برایش بسترسازی کند تا به صورت سالم اجتماع پذیری را تجربه کند؟ در این مورد حتی می‌توانیم برگردیم به عقب‌تر، یعنی دوران کودکی. قاعدتاً وقتی یک فرد از دوران کودکی با جامعه‌ای روبه‌رو می‌شود که مظاهر تن‌نمایی و جلوه‌گری و بی‌حجابی را تشویق می‌کند و در این جامعه مداوماً مهر تأیید اجتماعی بر پوشش‌های خاص و اغلب ناهنجار ثبت می‌شود، معلوم است حتی با بهترین شاکله تربیتی، رغبتش برای رعایت حدود حجاب، سست خواهد شد یا حداقل سعی می‌کند به نحوی برای کنترل فشار اجتماعی، خود را به نحوی دیگر بیاراید. بگذارید صراحتاً عنوان کنم که ما مدعی هستیم جامعه‌مان را به گونه‌ای مدیریت می‌کنیم که این مدیریت مؤید جریان عفاف و حجاب است، اما در عمل اینگونه نیست! کافی است همین الان مثلاً به مراکز تفریحی برویم یا مراکز ورزشی یا مراکز خرید و مال‌های تجاری و جا‌های مختلف، حال به این سؤال پاسخ دهیم که در چنین مکان‌هایی چگونه افرادی مداوماً حضور دارند و برخورد بهتری با آن‌ها صورت می‌گیرد؟ این شرایط در فضای تولیدات هنری و رسانه‌ای ما و همچنین فضای مجازی در دسترس افراد جامعه با شدت بیشتر جاری و ساری است. 
 
 یعنی شما می‌گویید افراد فاقد پوشش مناسب از تأیید اجتماعی بیشتری برخوردارند؟
 واقعیت این است که افرادی که پوشش مناسبی ندارند، بیشتر مورد توجه و تأیید قرار می‌گیرند و جالب آنکه امروزه به بهانه وحدت کلمه و ردکردن گسست‌های اجتماعی به نوعی بیشتر بر این معنا دامن می‌زنیم. مثال کوچک آن مصاحبه‌های تلویزیونی پرتکرار از زنان غیرمحجبه است، غافل از آنکه در حال ارسال پیام قوی‌تر عدم‌تأیید اجتماعی حجاب شرعی برای جامعه هستیم و این مقوله چیزی نیست که بتوان آن را انکار کرد و واقعیت مشاهده‌ای همه ماست. وقتی ما این فضای خودساخته را نمی‌بینیم و سعی می‌کنیم صورت‌مسئله را پاک کنیم، نوجوان و جوان‌مان را در موقعیتی قرار می‌دهیم که در تناقضات آشکار بین عقیده و عرف جاری، تشخیص درست از غلط را گم می‌کنند و دچار تشویش مداوم ذهنی، سرخوردگی و عصبانیت ناشی از آن استاندارد‌های دوگانه عمل و عقیده در نظام حاکمیتی می‌شوند. از سویی دیگر نمی‌شد انکار کرد اهرم فشار مرتبط با جریان ضدفرهنگی در قضیه اجتماعی حجاب دارای قوت بیشتری از اهرم تشویق مرتبط با جریان عفاف و حجاب است. حال اگر این دریافت را به فضای مجازی افسارگسیخته که مداوماً بمباران فکری صورت می‌دهد و مخاطبش را به سمت خودآرایی، مادی‌گرایی و لذت‌جویی سوق می‌دهد، اضافه کنیم، متوجه نظام تربیتی عمیق و مغفولی می‌شویم که سلامت جامعه ما را به سمت فنا می‌کشاند. کافی است یک بار وارد فضای اینستاگرام شویم تا اذعان کنیم این فضا تبدیل به سکوی تبرج شده است و اساساً این گزاره پذیرفته شده اینستاگرام است که «در این فضا باید رفتار‌های ناهنجار داشته باشی تا بیشتر دیده شوی» و این فرهنگ پذیرفته‌شده به قدری نفوذ عمیق داشته است که شما نمی‌توانید به جامعه مخاطبش بقبولانید که در معرض دید گذاشتن فلان غذا یا فلان سبک زندگی تجملاتی، عملی غلط و ضدفرهنگ انسانی است و در عین حال شما نمی‌توانید به فرزندتان بگویید رفتار‌های سالم داشته باش و این رفتار سالم و نجیبانه است که بسیار خوب و لذتبخش است، بنابراین برای حل مسئله باید از خودمان بپرسیم که ما در نظام فرهنگی‌مان چه الگو‌سازی جذابی داریم تا افراد را از این فرهنگ‌سازی غلط جدا کنیم و به سمت عدم‌تبرج بیاوریم؟ جوان و نوجوان ما علاقه‌مند به دیده‌شدن است. اما ما چگونه و کجا فضای سالم را برای دیده‌شدن نوجوانان، جوانان و حتی میانسالان یا حتی کودکان‌مان تعریف کرده‌ایم؟ نه در نظام تربیت خانوادگی نه در آموزش‌وپرورش و نه در آموزش عالی چنین روندی را در برنامه‌ریزی‌های‌مان به معنای عملی آن پیش‌بینی نکرده‌ایم و صرفاً در برخی از سیاستگذاری‌ها از آن سخن به میان آمده است. آسیب‌هایی که اکنون با آن‌ها دست و پنجه نرم می‌کنیم، دقیقاً از عدم‌فهم صحیح این مسئله ناشی می‌شود. 
 
 در بحث تحمیل چالش مسئله‌سازی حجاب از سوی دشمن چطور، اینکه برخی از افراد بی‌حجاب یا بدحجاب تعمداً به دنبال خط‌شکنی و ترویج بدحجابی هستند و برخی دیگر هم در جریانات اجتماعی دچار این انحراف می‌شوند. برخورد ما با هر یک از این گروه‌ها باید چگونه باشد؟
در برخورد، همانگونه که اشاره شد، باید پاسخ متناسب با مخاطب و سطح عمل او طراحی و اعمال شود. گفتیم برخی از افراد، ما‌به‌ازای دریافت حقوق ناهنجاری‌های اجتماعی را ترویج می‌کنند، اما برخی تحت تأثیر فضای غلط در جریان جامعه‌پذیری به این شکل و با این پوشش در سطح جامعه حضور پیدا می‌کنند و برخی بالاجبار و عنوان شد که در این جنگ ترکیبی نمی‌شود با همه این افراد به یک صورت برخورد کرد. قاعدتاً برای سطح اول که سامان‌یافته عمل می‌کنند و تعدادشان اندک است، باید برخورد سخت قهری و قانونی صورت پذیرد و علاوه بر بازپروری، اقدامات تأمینی بعدی برای عدم‌امکان بازگشت این افراد به عرصه قبح‌شکنی مدنظر قرارگیرد که متأسفانه شاهدیم در اغلب موارد با این افراد کمترین و نرم‌ترین برخورد صورت می‌پذیرد! در خصوص نوع برخورد با قشر یا سطح دوم نیازمند برخورد سلبی نرم علاوه بر اقدامات ایجابی سنگین با رویکرد تربیتی همراه با تبیین و اقناع هستیم، زیرا او دچار خدشه در قوه شناختی شده است و در برخورد با سطح یا قشر سوم که به اکراه دچار اجبار برای پوشش ناهنجار شده‌اند، نیازمند فرایند ایجابی و تربیتی گسترده با مدنظر قرار دادن محیط زندگی‌شان هستیم که علاوه بر شخص بر خانواده و دایره ارتباط اجتماعی او نیز اثرگذاری داشته باشیم، اما متأسفانه اغلب در سطح جامعه به صورت کاملاً برعکس عمل کرده‌ایم! به جای برخورد با بدحجابی‌های سازمان‌یافته و قانونمدارساختن آن‌ها که قبح‌شکنی، ترویج و اشاعه فحشا نداشته باشند، به هراس از فالوور‌ها و جامعه مخاطب وسیعی که دارند، با اینان برخورد مناسبی نکرده‌ایم! و در صورت برخورد هم نوع اعمال قانون به گونه‌ای بوده که نه تنها بازدارندگی ایجاد نکرده بلکه به نحوی به تقویت رفتار آن‌ها به عنوان مبارزان مدنی دامن زده است. از سوی دیگر نسخه مرتبط با قشر اول را برای دو قشر بعدی می‌پیچیم! بر این اساس است که به توفیق نمی‌رسیم. وقتی با دختری که رفتارش معلول عمل یک فرد سازمان‌یافته یا فشار اجتماعی است، صرفاً برخورد قهری صورت می‌دهیم، بدون تبیین و تربیتی که به آن نیازمند است، گویا داریم او را در شرایطی قرار می‌دهیم که مجبور است بدون کمک، خلاف جریان سیلی که در آن گرفتار شده است، شنا کند، فقط به آبشاری که ممکن است او را به قعر ببرد. باید علل را برطرف کنیم و همزمان با کمک به او در دو جهت تبیین و فهم صحیح از موضوع در کنار حفظ او از غرق‌شدن با اعمال نرم قانون این کار صورت گیرد. به عنوان یک کارشناس با بسیاری از این افراد در هر سه طیف، وارد گفتگو شده‌ام؛ از دختران ۱۵- ۱۴ ساله تا بانوان ۵۰- ۴۰ ساله. وقتی دری از گذشته‌شان به روی‌تان باز می‌کنند، متوجه شرایطی می‌شوید که آنان را به این سو کشانده است. محیط زندگی ایشان به لحاظ فردی و اجتماعی سبک تربیتی و شیوه جامعه‌پذیری این افراد به گونه‌ای بوده که چنین افرادی را با چنین شاکله‌ای طراحی و به جامعه عرضه کرده است، اما سؤال این است که ما به عنوان یک مسئول طی چهل‌و‌اندی سال چه کرده‌ایم که بسیاری از بانوان ما به حقیقت سالم و جذاب زندگی یک زن در اسلام نرسیده‌اند؟ 
 
 در واقع به نظر می‌رسد ما تشخصی را که اسلام برای زنان قائل است، نتوانسته‌ایم به آن‌ها منتقل کنیم و این ناآگاهی موجب شده است گاهی اوقات پذیرش احکام دینی برای آن‌ها جذابیت لازم را نداشته باشد! 
شاید کمتر کسی باور کند که وقتی با این افراد درباره زندگی حضرت زهرا (س) صحبت می‌کنیم، ابتدائاً با نگاه کاملاً ناباورانه و تقابلی به سخنانت گوش می‌دهند، اما وقتی حقایق ناگفته و کمتر بیان‌شده از ابعاد سیاسی، اقتصادی و حتی حضور در عرصه نظامی زندگی ایشان را می‌شنوند، مشتاقانه جذب می‌شوند و به بیشتر دانستن علاقه نشان می‌دهند. وقتی با قشر دوم با خلق نیکو و به لحاظ عاطفی ارتباط می‌گیریم و مسائل‌شان را به صورت مشاوره‌ای با شما مطرح می‌کنند، متوجه می‌شویم برخی از این‌ها اگر در محیط زندگی و تربیت امثال بنده تعریف می‌شدند با توجه به فطرت پاکی که دارند، چه بسا به مراتب بهتر از ما بودند و واقع‌بینانه اگر ما در محیط رشد آن‌ها تربیت می‌شدیم، چه بسا وضعیتی به مراتب بدتر را بروز می‌دادیم! بر اساس تجربه مشاهداتی عرض می‌کنم، برخی از این فطرت‌ها به قدری پاک سالم و سلیم هستند که با یک ارتباط عاطفی و سالم بدون نگاه متکبرانه می‌توانند به سرعت قدم در رشد معنوی بگذارند. متأسفانه برخی از افراد با پوشش محجبه گاهی احساس می‌کنند فرستاده خدا هستند و این بانوان با پوشش نامناسب ایادی شیطان! این برخورد متکبرانه و به اصطلاح از بالا به پایین که گاهی رخ می‌دهد، شاید در منظر اول چندان مهم به نظر نرسد، اما با اندکی تأمل می‌توان دریافت که علیه گفتمان انقلاب اسلامی تبلیغ منفی‌ای است که باعث می‌شود ارتباط‌گیری بین اقشار مذهبی و افراد آسیب‌دیده به کمترین حد اثر خود برسد. برای رفع معضل بی‌حجابی باید نسبت به این معضل نیز چاره اندیشید. در این زمینه می‌توان با روش‌های جدید امر‌به‌معروف و نهی‌از‌منکر، با کلام نرم و مادرانه ارتباط صورت پذیرد و باید برای شنیدن نقد‌ها و درد‌های جاری در زندگی‌شان گوش شنوایی داشت و با پذیرش کم‌کاری در برخی حوز‌ها راه پذیرش مسیر صحیح را به لحاظ روانی برای آن‌ها باز کنیم؛ و چه باید کرد؟ آیا هنوز هم می‌توان اوضاع حجاب و عفاف در جامعه را مدیریت کرد؟ 
 ماجرا قابل حل‌شدن است، اگر ما بتوانیم با رویکرد پیش‌گفته به قضیه ورود کنیم و این نکته بسیار مهم را که امام خامنه‌ای سال ۱۳۹۸ به آن اشاره داشتند، مدنظر داشته باشیم که مرتبط است با «الناس علی دین ملوکهم» قطعاً این معضل حل‌شدنی است. ایشان فرمودند: «در این زمینه باید در درجه اول دستگاه‌های دولتی، حکومتی و مدیران آن‌ها مراقبت کنند تا بر اساس قانون عمل شود.» از نظر بنده حضرت آقا ناظر به مهم‌ترین دلیل گسترش بی‌حجابی این امر را صادر فرمودند. یکی از مهم‌ترین دلایل سست‌حجابی در کشور استاندارد‌های دوگانه گفتاری و رفتاری مسئولان است که علاوه بر اینکه مردم را دچار سردرگمی می‌کند، اقتدار نظام را نیز زیر سؤال می‌برد و سهم قابل توجه مسئله کشف حجاب، برونداد رفتار برخی از مسئولان در مدیریت نظامات اداری ماست که برخلاف مبانی عمل می‌کنند، در حالی که سخنرانی و شعارهای‌شان منطبق با مبانی است. این رفتار و گفتار متناقض باید اصلاح شود که مردم بدانند وحدت رویه‌ای از صدر تا ذیل نظام برای اجرای حدود و قوانین الهی وجود دارد و هر کس بر مبنای سلیقه خود نمی‌تواند رفتاری مخالف عقاید حاکم بر عرف، فرهنگ و قانون را در سطح اجتماع رقم بزند. نکته بسیار خطرناک در این زمینه آن است که عدم عمل به قانون از سوی مدیران و مسئولان رسمی کشور، پیام منفی با آثار مخرب تربیتی را در پی دارد که هر گونه اعمال قانون در هر سطحی را زیر سؤال می‌برد، بنابراین لازم است همانگونه که رهبر معظم انقلاب بیان داشتند در درجه اول دستگاه‌های دولتی، حکومتی و مدیران آن‌ها مراقبت کنند تا بر اساس قانون عمل شود. 
از سویی دیگر از جنبه اقدام همانگونه که ذکر شد لازم است مسئولان امر به این فهم صحیح از موضوع برسند که در مسئله سیاسی نگاه تک‌ساحتی با برخورد صرف سلبی یا ایجابی از نوع فرهنگی پاسخگو نیست و همانگونه که امام جامعه مطرح فرمودند، باید ملاحظات جانبی آن در نظر گرفته شود و همه مؤلفه‌های مرتبط با یک مسئله سیاسی از بعد امنیتی تا مسائل فرهنگی مدنظر قرار گیرد. اعمال قانون در کنار رویکرد مراقبتی و ایجابی به صورت همزمان با سطوح متناسب با اقدام افراد متخلف لازم است تا رفع معضل صورت پذیرد. با دریافت پیش‌گفته و در همین راستا در اداره عفاف، حجاب و خانواده ستاد امر‌به‌معروف و نهی‌از‌منکر استان تهران، زیست‌بومی تحت عنوان «غیرت، حیا، عفت، حجاب» را بر اساس تقویت فرهنگ عفاف و حجاب در سه بعد فردی، خانوادگی و اجتماعی طراحی و در دست اجرا دارد. در این زیست‌بوم مؤلفه‌های مرتبط با ارتقای فرهنگ عفاف و حجاب در ابعاد شخصی خانوادگی و فرهنگی احصا شده و برنامه‌ها و طرح‌های نوینی با رویکرد علمی ناظر به هر سه حوزه در دست اجراست. اقدامات عملی طراحی‌شده ذیل این زیست‌بوم در دو عرصه مطالبه‌گری از مسئولان و فعال‌سازی مردم در سه بعد ایجابی، سلبی و مراقبتی صورت می‌پذیرد. فعال‌سازی مردم در عرصه امر‌به‌معروف و نهی‌از‌منکر در این مدل ناظر به دغدغه‌مندی افراد است. به عنوان مثال خانمی که دغدغه موضوع اقتصادی‌اش را دارد، چگونه و با چه راهکاری علاوه بر اینکه خودش در جریان فعالیت اقتصادی‌اش رفتار عفیفانه داشته باشد، مروج عفاف و حجاب از منظر نظام اقتصادی تحت مدیریتش باشد. در این راستا پشتیبانی‌ای که از سمت مسئولان و نظام ساختاری کشور می‌تواند رقم بخورد که او در این مسیر با این شاکله موفق و الگو شود، پیگیری می‌شود. سایر افرادی که در جریان اجتماعی و سیاسی فعالیت دارند نیز به همین شکل با مراکز تعریف‌شده ذیل زیست‌بوم، مرتبط خواهند شد و از آموزش تا تبلیغ، تبیین، الگو‌پردازی و تربیت، در مسیر ارتقای فرهنگ عفاف و حجاب همراه با مسئولان امر و با هم‌افزایی، فعالیت خواهند داشت.
 
ارسال نظرات
پر بیننده ها
آخرین اخبار