خبرهای داغ:

حجاب آسمانی ترین راه به مدینه ی فاضله است

پیشینۀ حجاب و پوشش انسان به اندازۀ تاریخ و آفرینش است . پوشش و لباس هر انسانی پرچم کشور است . پرچمی که او بر در خانۀ خودش نصب کرده است و با آن اعلام می دارد که از کدام فرهنگ تبعیت می کند.
کد خبر: ۸۵۱۴۴۳۵
|
۰۷ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۳:۲۸
مقدمه

هر انسانی که به یک سلسله ارزش ها و بینش ها معتقد و وابسته است ، لباس متناسب آن ارزشها و بینش ها را به تن خواهد کرد . حجاب و پوشش بارزترین نشانۀ فرهنگ و نماد ملّی که سرعت تحت تأثیر سایر پدیدۀ فرهنگ قرار می گیرد . هر نوع دگرگونی در ساختار فرهنگ و اجتماعی ، با تغییر در پوشش مردم مشخص می گردد چنانچه استیلایی فرهنگی و سلطه پذیری نیز در اولین مرحه ، از طریق تغییر در پوشش مردم چهره می نماید . هدف اسلام ، سعادت و تکامل انسان است و دستورهای دینی و احکام فقهی در همین راستا عرضه شده است . در حقیقت هدف تمامی آموزه هایی که از سوی خداوند متعال نازل شده ، در جهت تعالی و رشد انسان در همۀ ابعاد مادی - معنوی ، فردی و اجتماعی می باشد . در نتیجه احکام الهی مرتبط با پوشش زمان نیز در همین راستا صادر گردید . حجاب امری فطری و از ضروریات دین اسلام می باشد ، با این وجود در طول تاریخ این مسئله همواره مورد تهاجم دشمنان دین بوده است . از مسئلۀ کشف حجاب در کشورهای اسلامی مثل ایران ، ترکیه و ... و تا وضع قانون : نوبت حجاب در کشورهای غربی و ترویج فرهنگ و ایجاد شبهات گوناگون در ذهن نوجوان ، همه گرمای ؟ است . از ؟ تهیۀ این مجموعه نگاهی هرچند کوچک در تبیین ، ترویج فرهنگ و حجاب و عفاف برداریم .


پوشش

واژۀ پوشش ، در عرفه متشرعه به « حجاب » و در کلمات به « سَتْر » تعبیر شده است . مراد از پوشش ، چگونگی پوشاندن بدن است و نوع پوشش ، مشخصات آن اعم از رنگ ، دخت و حجم لباس را دربر می گیرد بنابراین ، هم کمیّت مدِّ نظر است و هم کیفیت . پوشاک از نیازهای اساسی زندگی و از نعمت های خداوند است :

«یا بَنِی آدَمَ قَدْ أنزَلْنَا عَلَیْکُمْ لِباساً یُوَاری سَوْءاتِکُم وَ رِیشاً ولِبَاسُ التَّقْوَی ذلِکَ خَیْرٌ ذلِکَ مِنْ آیاتِ الله لَعَلَّهُمْ یَذَکَّروُنَ»

ای فرزندان آدم ! در حقیقت ، ما برای شما لباسی فرو فرستادیم که عورتهای شما را پوشیده می دارد و [برای شما] زینتی است ، [ولی] بهترین جامه ، [لباس] تقوا است . این از نشانه های[قدرت] خداست ، باشد که متذکّر شوند .

در این آیه ، پوشاندن شرمگاه و نیز زینت بخشی ، دو کارکرد اصلی لباس برای انسان شمرده شده است . فرهنگ برهنگی و برملا ساختن زشتی های آدمی ، رهاورد شیطان و نفوذ و سلطۀ او است .

«یَا بَنِی آدَمَ لاَ یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطَانُ کَمَا أَخْرَجَ أَبَوَیْکُم مِّنَ الْجَنَّةِ یَنزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِیُرِیَهُمَا سَوْءَاتِهِمَا» (اعراف :27)

ای فرزندان آدم ! زنهار شیطان شما را به فتنه نیندازد ؛ چنانکه پدر و مادر شما را از بهشت بیرون راند ، و لباسشان را از ایشان برکند تا عورت هایشان بر ایشان نمایان کند . علاوه بر این ، انسان موجودی است اجتماعی ، و ناگزیر باید در عرصۀ اجتماع به گونه ای ظاهر شود که هم بدنشان از سرما یا آفتاب سوزان در امان بماند و هم مستور تا انگشت نمای دیگران نگردد . از اینرو ، حجاب و پوشش علاوه بر خاستگاه فطری ، خاستگاه عقلانی و اجتمائی نیز دارد .


« چارچوب پوشش »

موضوع چارچوب پوشش را در دو حوزۀ پوشش مردان و پوشش زنان پی می گیریم .

1. « پوشش مردان »

حدِّ پوشش برای مردان ، پوشاندن عورت و شرمگاه خویش از دیگران است . قرآن کریم می فرماید :

« قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِکَ أَزْکَى لَهُمْ » (نور: 30)

به مردان باایمان بگو « دیده فرونهند و پاکدامنی ورزند که این برای آنان پاکیزه تر است . »

فقها از جمله امام حداقل پوشش واجب برای مردان را ستر عورتین ، و پوشیدن ناف تا زانو را افضل دانسته و افزوده اند : احوط ، پوشش کامل است ، خصوصاً در جایی که احتمال فتنه و فشاد فساد می رود .

این مقدار از پوشش در قلمرو احکام تکلیفی وجوب و استحاب مطرح است . صرف نظر از عرف و سیره متشرعه و فرهنگ عمومی جامعۀ اسلامی ، توجه به این جهات در کنار حکم تکلیفی ایجاب می کند که انسان مکتبی علاوه بر آنچه شروع بر او واجب کرده ؛ جانب احتیاط را رعایت نموده در عرصۀ اجتماع حتّی در میان خانوادۀ خود به گونه ای ظاهر شود که علاوه بر تقویت روحِ ایمان و کسب معرفت ، حریم عفت و اخلاق جامعه و خانواده نیز جایگاه ارزشی و پیشگامی وی در نشر فرهنگ اسلامی حفظ شود . برای تحقق این هدف لازم است از پوشیدن لباس های مغایر با شئون متدینین و عرف متشرعه یعنی لباس های تنگ - که حجم بدن را آشکار می سازد - با رنگ های تند و مدل های جلف و محرک و نیز پیراهن های آستین کوتاه ، رکابی ، یقه باز و شلوارک که بخشی از بدن را برهنه می گذارد ، اجتناب ورزد . در روایت بهترین لباس برای انسان ، لباس مردم آن زمان دانسته شده است . امام صادق می فرماید :

« فَخیرُ لِباسِ کُلِ زمانٍ لِباسُ اَهْلِهِ »

مراد از لباس اهل زمان ، ملاک ها و ملاحضاتی است که عرف و تودۀ مردم در هر عصری از موضوع پوشش دارند .

« پوشش های ممنوع برای مرد »

دین اسلام پوشیدن برخی لباس ها و برخی چیزهای دیگر را برای مردان ممنوع کرده است . ممنوعیّت تقلید از بیگانگان ، تشبیه پیدا کردن به زنان و تفاخر و تکبر و مانند آن از جمله دلایل ؟ ممنوعیت است . پوشیدنی های ممنوع مردان عبارتند از :

1. لباس کفار : تسلّط فرهنگی و اقتصادی کفار بر مؤمنان خطرناک ترین نوع تسلّط است که تقلید از آنان در نوع پوشش از همین مقوله است . آمارهای رسمی نشان داده است که تقلیدهای کورکورانه و مُد پرستی غربی ، منشأ بسیاری از بحران های اخلاقی و اقتصادی است . پوشیدن لباس کفار علاوه بر تشبه به اهل کفر و الحاد تأیید عملی روش آنان به شمار می رود و چه بسا به تدریج به تشبه در فکر و اندیشه بینجامد . امام علی (ع) می فرماید :

« قَلَّ تَشَبَّهَ بِقَوْمٍ اِلّا اَوْشَکَ اَنْ یَکوُنَ مِنْهُم »

« کم شده کسی که خود را شبیه قومی کند و از آن به شمار نیاید . »

نکتۀ درخور توجه این است که مطلق استفاده از نوع پوشش کشورهای غیراسلامی حرام نیست ؛ آنچه ممنوع است الگو قراردادن بیگانگان و مُدپرستی در پوشش است به گونه ای که غیرمسلمان بر مسلمان تسلّط فرهنگی بیابد . برخی از مصادیق پوشش بیگانگان عبارت است از : مدل و طرح هایی که معروف مذهب ، فرقه یا گروهی خاص از کفار است ؛ استفاده از نقش حرف لاتین و مانند آن که بعضاً دارای مفاهیم و پیامدهای قبیح و منکرند ؛ کراوات و پاپیون و لباس هایی که به تصویر جانداران ، انسان به خصوص زنان به شکلی نامناسب نقش شده اند .

2. لباس زنان : استفادۀ مردان از پوشش ویژۀ زنان ممنوع و حرام است .

رسول اکرم (ص) می فرماید : « لعنت خدا بر مردی که لباس زن را می پوشد . » امام خمینی نیز به تبعیت از آموزه های دینی پوشیدن لباس زنان را برای مردان حرام می داند .

3. طلا و ابریشم خالص : پوشیدن برخی لباس ها و زیورآلات برای مردان حرام است ، مانند لباس زرباف یا ابریشم خالص ، آویختن زنجیر طلا به گردن و به دست کردن انگشتر و ساعت مچی طلا .

علی (ع) می فرماید : « روزی پیامبر خارج شد . درحالیکه در دست راستش قطعه ای طلا و در دست چپش تکّه ای ابریشم داشت . سپس قفرمود : این دو نوع لباس بر مردان امت من حرام است . »

حکم فقهی پوشیدن طلاو ابریشم خالص از این قرار است :

- زینت کردن به طلا مثل آویختن زنجیر طلا بر سینه و انگشتر طلا به دست کردن و بستن ساعت مچی طلا به دست برای مرد حرام است و نماز خواندن [مرد] با آنها باطل است و احتیاط واجب آن است که از استعمال عینک طلا هم خودداری کند . حتی عرقچین و بند شلوار و نیز قسمتی یا تمام آستر لباس او نباید ابریشم خالص باشد و در غیر نماز هم پوشیدن آن بر مرد حرام است .

2. لباس شهرت : منظور از لباس شهرت لباسی است که پوشیدن آن برای فرد معمول نیست و موجب انگشت نما شدن وی در جامعه می گردد . امام حسین (ع) کیفر لباس شهرت را چنین بیان می دارند :

مَنْ لَبِس شََوباً یَشْهَرُه کَساهُ اللُّه یَوْمَ الْقِیمَهِ شَوباً مِنَ النّارِ

« اگرکسی لباس بپوشد که او را انگشت نما سازد خداوند روز قیامت لباسی آتش بر اندام او میپوشاند . »

امام خمینی (ره) می فرماید :

« بنابراین احتیاط واجب باید انسان از پوشیدن لباس شهرت که پارچه یا رنگ یا دوخت آن برای کسی که می خواهد آن را بپوشد معمول نیست ولی اگر با آن لباسی نماز بخواند اشکالی ندارد . »

2. « پوشش زنان »

بر زن واجب است بدن و زینت خود را از نامحرم بپوشاند . از صورت و دست ها که به طور طبیعی نمایان است و شامل گردی صورت و دست ها تا مچ می شود . به زنان باایمان بگو : « دیدگان خود را [از هر نامحرمی] فرو بندند و پاکدامنی ورزند و زیورهای خود را آشکار نگردانند ، مگر آنچه که [طبعاً] از آن پیداست و باید روسری خود را بر گردن خویش [فرو] اندازند و زیورهایشان را جز برای شوهرانشان و پدرانشان یا پدرشوهرانشان یا پسرانشان یا پسرشوهرانشان یا برادرشان یا پسر برادرانشان یا پسر خواهرانشان یا زنان [هم کیش] خود یا کنیزانشان یا خدمتکاران مرد که [از زن] بی نیازند یا کودکی که بر عورت های زنان وقف حاصل نکرده اند آشکار نکنند و پای خود را [به گونه ای به زمین] نکوبند تا آنچه از زینتشان نهفته می دارند معلوم گردد . »

مفاد آیۀ شریفه درخصوص پوشش آن است که زنان باید بدن و زینت های خود را از دید نامحرمان بپوشانند و در مورد تحریک و جلب توجه آنان برنیایند . در این آیۀ لزوم پوشش دو مورد استثناء شده است : یکی با جملۀ « الا ما ظهر منها » که نسبت به عموم مردان امت و دیگری با جملۀ « الا لبعولتهن ... » که نداشتن پوشش زن را بر زن نسبت به افراد خاصی تجویز می کند . زینت مطرح در آیه ، هم شامل زیورآلات جدا از بدن می شود مانند طلا و جواهرات و هم آرایش های متصل به بدن از قبیل سرمه و خضاب منظور از « ما ظهر منها » بنا بر مشهور ، گردی صورت و دست ها تا مچ است .

در دومین استثناء ، اشخاص معینی نام برده شده و از حرمت آشکار کردن زینت ها استثناء شده اند . این افراد عبارتند از : شوهر ، پدر ، پدرشوهر ، پسر ، پسرشوهر ، برادر ، پسربرادر ، پسرخواهر ، زن مسلمان ، مملوک ، خدمتکار و مردی که نیاز به زن ندارد و کودک غیر ممیز ضمناً افراد دیگری همچون پدربزرگ ، با پدر بزرگ شوهر را می توان مشمول حکم آیه دانست . از سوی دیگر ، از آنجا که آیۀ شریفه پسر برادر و پسر خواهر را - که زن نسبت به آنها عمو وخاله به شمار می رود - محرم دارند ، به دست می آید که عمو ودایی هم از محارم زن هستند . این حکم شامل عمو و دایی پدر نیز می شود . برخی دیگر از مردان که با ازدواج بر زن محرم می شوند عبارتند از : شوهر مادر (ناپدری) و شوهر دختر « داماد » . البته علاوه بر محارم نسبی و سببی ممکن است افراد دیگر به سبیب شیرخوردن بر زن محرم گردند که به این گروه « محارم رضاعی » می گویند . مانند دختری که در کودکی با شرایطی از زنی شیر خورده است . این دختر وقتی به سن بلوغ برسد بر شوهر و فرزندان زن محرم است .

سؤال زن : نسبت به محارم خود تا چه اندازه می تواند پوشش نداشته باشد ؟

جواب : روایات و فتواها در این باره مختلف است و هرکس باید طبق فتوای مرجع تقلید خود عمل کند . مفاد برخی روایات و نیز فتوای مراجع معاصر از جمله امام خمینی احتیاط در پوشیدن از ناف تا زانو از محارم غیرشوهر است .

« حجاب برتر »

آنچه ذکر شد مربوط به کمیت و مقدار واجب حجاب بر زنان است ، امّا دیدگاه اسلام دربارۀ کیفیت حجاب از حیث رنگ ، نوع دوخت ، مدل و مانند آن - آنگونه که درخور یک زن مسلمان پیرو فاطمه و حافظ و حریم عفاف وی باشد - بحث دیگری است که لازم است بدان اشاره کنیم . ابتدا باید توجه داشت که فلسفۀ تشریع حجاب برای زن ، حفظ عفت ، متانت و شخصیت و در یک کلمه « مصونیت » او است ، نه محدود ساختن و پرده نشین کردن وی . در میان دژ مستحکم حجاب ، عفت زن محفوظ و شخصیت وی از تیرهای هوس به دور می ماند ، ضمن آنکه پوشیدگی زن موجب می گردد وی محو جلوه گیری و زیبایی خویش نگردد ، بلکه به ژرفای ارزش های والای به ودیعت نهاده شده در وجود خود از سوی آفرینندۀ توانا بیندیشید و چون خدیجۀ کبری و فاطمۀ زهرا و مریم عذرا سر بر آسمان افتخاراتی برتر از چهره و زلف ظاهری خویش بنهد . پوشش برتر برای زن پوششی است که هم حیا و عفت او را در سطح جامعه حفظ کند و هم زمینه و وسیله ای برای تقرب وی به خدا و دوری از صفات رذیله عجیب و رؤیا و تزیین و تفاخر گردد . پوشش که در شرایط کنونی جامعۀ اسلامی از چنین ویژگی هایی برخوردار است و کمترین خودنمایی و تحریک را دارد ، چادر است . چادر نشانۀ ملی و در میان انواع پوشش ها ، حجاب برتر به شمار می رود ؛ چنانکه در کلمات بزرگان دین نیز از آن با همین ویژگی یاد شده است . گرچه پوشیدن لباس بلند و گشاد با طرح و رنگ ساده - که امروزه به مانتو معروف است - در صورتیکه دستها را تا مچ و پاها را تا ساق بپوشاند برای حجاب زن کفایت می کند ، اما حجاب برتر پوشانندۀ حجم اعضای بدن نیز خواهد بود و پوشیدن شلوار و نیز کفش بی صدا همراه با چادر ، حجاب زن را تکمیل و به از بین بردن زمینۀ هر نوع طمع ورزی نامحرمان و آلودگی به گناه کمک می کند .

دربارۀ برترین شلوار و نپوشیدن کفش صدادار به این دو سخن پیامبرتوجه کنید : « " خدایا زنان شلوارپوش را بیامرز. " پیامبر سه باراین جمله را تکرارکردند . ای مردم شلوار بپوشید که شلوارپوشاننده ترین جامۀ شماست و زنان خود را هنگام بیرون آمدن منزل ، با شلوار حفظ کنید . » پیامبر اکرم زنان را از پوشیدن زیور آلات صدا دار ، نهی کرده است .

« پوشش های ممنوع برای زن »

پوشیدن لباس نازک و بدن نما و نیز لباس ویژۀ مردان ، همچون لباس شهرت که باعث جلوه نمایی زن گردد و او را در انظار انگشت نما کند و نیز استفاده از لباس بیگانه در جهت تبلیغ و اشاعۀ فرهنگ کند ، برای زن ممنوع است . به این روایات توجه کنید :

روزی پیامبر به یکی از صحابه پیراهنی زنانه بخشید و چون نازک بود به او توصیه کرد به همسرت دستور بده زیر آن لباس دیگری بپوشد تا بدنش از زیر آن نمایان نگردد . پیامبر چند گروه را از جمله زنانی که خود را شبیه مردان سازند لعنت کرد . در روایتی رسول خدا دو گروه دوزخی را که در آینده در جامعۀ اسلامی پدید می آیند معرفی می کند . ایشان دربارۀ گروه دوم می فرماید : « زمانی که پوشش دارند امّا برهنه اند ، کجراهه میروند ، دیگران نیزبه کجروی تشویق میکنند . گیسوانشان همچون کوهان شترخراسانی برآمده و مشخص است . [این زنان] به بهشت وارد نخواهند شد و بوی آن را استشمام نخواهندکرد . »

در این روایات چند نکته نهفته است :

1. برخی زنان در عین داشتن پوشش، برهنه اند ؛ بدین جهت که یا پوشش آنان کامل نیست ، یا نازک است و یا آنقدر چسبان ، کوتاه و جلف است که برجستگیهای بدنشان کاملاً پیدا است .

2. اینان علاوه بر پوشش نامناسب ، منشأ بروز حرکات نامناسب هم هستند . اشاره به این خصوصیت دارد که آنان با کرشمه راه می روند و دل مردان را می ربایند یا روسری و مقنعۀ خود را کج و تا نیمه بر سر می نهند یا با آرایش و زیور بیرون می آیند و خود را به نمایش می گذارند .

3. آنان علاوه بر منحرف بودن خود از خط عفاف ، سعی در انحراف و همسو کردن دیگران با خود دارند . تعبیر « همیلات » اشاره به این است که آنان به دیگران نیز می آموزند که همچون آنان رفتار کرده ، از ایشان الگو بگیرند .

4. اینان موهای خود را به گونه ای آراسته و در پشت سر جمع می کنند که همچون کوهان شتر برجستگی آن از زیر مقنعه و روسری نمایان است .

« پوشش و حجاب زن در ادبیات فارسی »

« سعدی »

« رویی که روز شبنم گر بکشد نقاب پرتو دهد چنانکه شب تیره اختری

حیف باشد بر چنان تن پیرهن ظالم باشد بر چنان صورت نقاب

گر تو پری چهره نپوشی نقاب تو به صوفی به زیان آور

دوست دارم که بپوشی رخ همچون قمرت تا چو خورشید نبینند به هر بام و درت

بارها گفته اند این روی به هر کس منمای تا ؟ نکند دیده هر بی بصیرت

ماه رخسار نپوشی تربت یغمایی تا دل خلقی از این شهر به یغما نرود »





« ناصر خسرو »

« زیر سخن است عقل پنهان عقل است عروس و قول است چادر

دانای سخن نکو کند باز از روی عروس عقل معجز

تو روی عروس خویش بنمای ای گشته جهان و خوانده دفتر

تا تو نیایی ننمایند هیچ دختر کان رویکهاتی از حجاب »

« برگی از شریعت »

1. اگر شوهر از زن خود بخواهد که برایش آرایش کند ، آیا اطاعت او در این زمینه هم واجب است ؟

همۀ مراجع ، اگر شوهر درخواست کند اطاعت او در این زمینه واجب است .

2. بیرون بودن مقنعه و روسری از زیر چادر چه حکمی دارد ؟

همۀ مراجع : اگر باعث جلب توجه نامحرم و مفسده نشود اشکال ندارد ولی پوشاندن مو واجب است .

3. پوشش بدن برای زنان باید چگونه باشد ؟

همۀ مراجع : زن باید تمام بدن و موی خود را در برابر نامحرم بپوشاند .

آیت الله صافی : زن باید تمام بدن و موی خود را در برابر نامحرم بپوشاند و بنابراحتیاط واجب باید دست و صورت را نیز بپوشاند .

4. پوشش لباس های تنگ و تحریک کننده که برجستگی های بدن در آن پیداست ، چه حکمی دارد ؟

همۀ مراجع : پوشیدن این نوع لباسها درفرض مذکور جایز نیست و باید آنان را با چادر یا مانتوی مناسب و گشاد بپوشد .

5. زیورآلات زن اگر در معرض دید نامحرم باشد ، چه حکمی دارد ؟

آیات عظام امام بهجت صافی خامنه ای ، فاضل و وحید : باید از دید مرد نامحرم پوشانده شود .

آیات عظام مکارم و نوری : پوشاندن زیورآلات پنهانی از دید نامحرم واجب است ولی پوشاندن حلقۀ ازدواج و انگشتر واجب نیست .

آیت الله سیستانی : پوشاندن گردنبند از دید نامحرم واجب است ولی پوشاندن النگو ، دستبند ، حلقۀ ازدواج و انگشتر واجب نیست .

آیت الله تبریزی : پوشاندن زیورآلات پنهانی از دید نامحرم واجب است ولی پوشاندن انگشتری که پیش زنان بزرگسال یا کمی پایینتر متعارف است واجب نیست .

6. چادر بهتر است یا مانتو ؟

همۀ مراجع : برای زن کافی است که حجاب کامل را با هر لباس مناسبی در برابر مرد نامحرم رعایت کند . ولی بی شک چادر به عنوان حجاب برتر از ارزش والایی برخوردار است .

7. نگاه های ممنوع و حرام کدام است ؟

- نگاه به چهرۀ آرایش کردۀ زن

- نگاه به زیورآلات زن

- نگاه به عکس بی حجاب زن آشنا

- نگاه باریبه ( ترس افتادن به حرام )

- نگاه به بدن مرد نامحرم ( به جز صورت و دست ها )

- نگاه به تمام بدن زن نامحرم ( به جز صورت و دست ها تا مچ )

- نگاه هوس آلود ( هر چند به صورت و دست ها و یا به بدن نجس )

هر وقت گفتم حجاب و عفت ...

حجاب برای زن به معنای ذلت نیست ؛ بلکه به معنای عصمت و حفظ زن است و نه فقط عصمت و حفظ زن بلکه ، عصمت و حفظ زن و مدد هر دوست . حجاب به معنی چادر نیست ؛ امّا چادر در نزد ما ایرانی ها که زن های ما از قدیم داشتند ، بهترین نوع حجاب است ؛ بدون چادر هم حجاب ممکن است . حجاب به معنای پوشیدن سالم [است] ، نه پوشیدنی که از نپوشیدن بدتر است .

به تعبیر روایات پوشیبدۀ عریان که در عین پوشیدگی ، مثل انسان برهنه و عریان است آن پوشیدنی به درد نمی خورد ؛ حجاب نیست ، پوشیدن سالم که سر و گردن و بدن و تمام سر تا پای بدن زن را پوشانده باشد ؛ البته صورت و دو دست را بسیاری فقها مستثنا می دانند ؛ البته در مواردی که صورت بدون آرایش و ساده باشد ؛ این هم معنای حجاب است . البته زن های ایرانی ، روش چادر را پیدا کردند که بسیار هم روش خوبی است . هم زیباست و هم منافی با زیبایی زن نیست و هم حجاب حافظۀ کامل است . نه هر حجاب را چه به شکل ایرانی ، چه به شکل عربی ، چه به شکل کشورهای دیگر که در هریک از کشورهای اسلامی زنها یک جور حجاب خدا را حفظ می کنند . هرجوری که حجاب حفظ بشود . این نظ اسلام ، تأمین شده است . این ، یکی از پیش گیری های اسلام است .

« چادر حجاب برتر »

بهترین گزینۀ حجاب اسلامی در عصر حاضر که در قرآن و سیرۀ زنان اهل بیت به ویژه فاطمه زهرا ریشه دارد چادر است . چادر بیش از هر لباسی حجم و حرکت بدن را می پوشاند و بزرگواری و فروتنی زن را در برابر احکام اسلام و ارزش های اخلاقی آشکار می سازد . چادر بیش ترین بار فرهنگی حیا و عفاف را با خود به همراه دارد و بیش از هر پوششی دست رد بر سینۀ نامحرم می زند درحالیکه پوشش هایی مانند مانتو این ویژگی را بصورت کامل ندارد زیرا وقار و معنویتی که در چادر مخصوصاً چادر مشکی هست در مانتو نیست .

چادر مشکی ، نگاه شکن است مرز بین رنگها ، رنگ های تیره و مشکی . در تأمین حجاب حداکثری بانوان در بیرون منزل ، مؤثر هستند . علاوه بر این ، رنگ مشکی پوشانندۀ رنگ های دیگر است و زیر آن ، هر لباس رنگی دیگری را که باشد ، می پوشاند . ضرب المثل معروف « بالاتر از سیاهی رنگی نیست » اشاره به همین واقعیت است که رنگ سیاه ، بدترین رنگهاست و تمام رنگهای دیگر ، در مقابل آن رنگ می بازند .

« تاریخچۀ حجاب در اقوام و ادیان »

دورۀ اشکانیان : در این دوره نیز همانند گذشته حجاب زنان ایرانی کامل بوده است . در اینباره چنین می خوانیم :

لباس زنان اشکانی پیراهنی بلند تا روی زمین ، گشاد ، پرچین ، آستین دار و یقه راست بوده است . پیراهن دیگری نیز داشته اند که روی اوّلی می 1وشیدند و قد این یکی نسبت به اوّلی کوتاه و ضمناً یقه باز بوده است . روی این دو پیراهن چادری سر می کردند .

در جای دیگر آمده است : « چادر زنان اشکانی به رنگ های شاد و ارغوانی و یا سفید بوده است . گوشۀ چادر در زیر یک تختۀ فلزی بیضی منقوش با دکمه که به وسیلۀ زنجیری به گردن افکنده شده بند است . این چادر به نحوی روی سر می افتاد که عمامه نوعی کلاه زنانه را در قسمت عقب و پهلوها می پوشانیده است . »

در کتاب « دپارتیلان » نیز آمده است : « زنان عهد اشکانی قبایی تا زانو برتن می کردند با شنلی که برافکنده می شود و نیز نقابی داشتند که معمولاً به پس سر می آویختند . »

« حجاب در قرآن »

حجاب برای زنان از ضروریات اسلام است . واجب بودن حجاب از نظر قرآن ، سیره و سنت پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) و نیز به حکم عقل و اجماع رأی فقها و علمای اسلام امری ثابت است . واژۀ حجاب هفت بار در قرآن کریم آمده است و معنای کلمه در این هفت مورد چیزی است که از هرجهت مانع دیده شدن چیز دیگر شود . در قرآن کریم حدود چهار آیه به واجب بودن حجاب دلالت دارد . اما در مورد حفظ عفت و پاسداری از حریم آن ، بیش از ده آیه در قرآن وجود دارد . آیاتی که بر وجوب حجاب برای زنان دلالت دارند عبارتند از : آیۀ 31 سورۀ نور و آیات 59 ، 23 و 33 سورۀ احزاب که به هرکدام اشارۀ اجمالی می نماییم .


« گرین ویل شمالی اآمریکا »

طبق اعلام این دانشگاه در سال 2008 - 2007 موارد ذیل استانداردهایی است که در دانشگاه « گرین ویل شمالی » به کار گرفته می شود و قاطعانه اعمال خواهد شود . همچنین در صورت لزوم ، دانشگاه حق اضافه کردن موارد دیگر را دارد . - پوشش و آرایش دانشجویان باید تمیز و مرتب باشد و هیچ نوع پیراهن و بلوزی که شکم و ناف را نمایان سازد مجاز نیست و تاپ های مدل تنگ و مدل بند اسپاگتی ، تاپ های ورزشی با جلیقۀ بدون پیراهن مجاز نخواهد بود . کلاه و عینک آفتابی و بیگودی های مو در هیچ مکانی نباید استفاده شود به جز در محیط خوابگاه دانشجویان و باشگاه ها . هیچگونه لباس یا زینت آلاتی که نشان دهندۀ هرنوع بی حرمتی و کفر گویی یا دربرگیرندۀ عبارت وسوسه انگیز ، تبلیغات مشروبات الکلی ، تنباکو ، مواد مخدر یا دیگر عبارت و نمادهای نامناسب است مجاز نمی باشد . امکان وجود شلوارک وجود دارد به شرط آنکه آنها به صورت مناسب و خوش سلیقه استفاده شود .لباسی که به صورت نامناسب اندام را نشان می دهد مجاز نمی باشد . دامن ها باید زیبا ، موقرانه و با اندازۀ مناسب بوده و کوتاه نباشد . رنگ کردن مو مجاز نمی باشد . لباس و پوشش از نوع پیژامه خارج از خوابگاه مجاز نمی باشد . انواع شلوار ، شلوارهای راحتی و شلوارک ها باید تا خط کمر باشند . به دلایل امنیتی لباس ها و شلوارهای بگ مجاز نمی باشند . لباس نباید روی زمین کشیده شود . موارد و اقلام مربوط نامربوط آویزان از لباس از قبیل زنجیر یا دیگر موارد به نظر مناسب نیامده و مجاز نمی باشد . پوشیدن لباس های سبک گوتیک و آرایش کردن مجاز نیست و زینت آلات بدن و صورت به جز گوشواره مجاز نمی باشد . آقایانی که رسماً نمایندۀ دانشگاه می باشد اجازۀ سوراخ کردن گوششان را ندارند .

« چهار سال حجاب ترکیه »

نتایج یک بررسی جدید در ترکیه نشان می دهد در چهار سال اخیر تعداد بانوان باحجاب در این کشور افزایش یافته است . تحقیق جدید که به عنوان دین ، « ییسیته و حجاب در زندگی روزمره » از سوی مؤسسۀ تحقیقاتی « جی . او . ان . دی . ای » ترکیه صورت گرفت نشان می دهد که در چهار سال اخیر تعداد بانوان باحجاب این کشور با هشت درصد افزایش از 2/64 درصد به رقم 4/69 درصد افزایش یافته است . این نظرسنجی در هشتم و نهم سپتامبر سال 2007 میلادی در 268 محله و روستای 176 شهرستان واقع در 41 استان ترکیه اجرا شده است . از روستا دو هزار و 639 زن و از محلات دو هزار و 65 زن و در مجموع 5 هزار و 289 زن در این بررسی شرکت نموده اند . در مقایسۀ این بررسی جدید با نظرسنجی سال 2003 میلادی مشخص می شود که تعداد بانوان بی حجاب با 16 درصد کاهش از 8/35 درصد به 6/3 درصد سیر نزولی داشته است .

7/4 درصد : میانگین افزایش رشد حجاب در میان بانوان ترکیه

4/4 افزایش رشد حجاب در میان تحصیل کردگان دانشگاه

2/6 درصد افزایش رشد حجاب در میان تحصیل کردگان دبیرستان.

1/6درصد افزایش رشد حجاب در میان تحصیل کردگان راهنمایی

9/3 درصد افزایش رشد حجاب در میان تحصیل کردگان ابتدایی .

حجاب در روایات اسلامی

عفت نسبت به زنان مردم : پیامبر اعظم فرمودند : « نسبت به زنان مردم ، عفیف باشید تا زنان شما عفیف بمانند . »

شیوۀ پوشش : رسول گرامی اسلام « برای زن سزاوار نیست که هنگام بیرون رفتن از خانه اش لباسش را جمع و فشرده نماید و به بدنش بچسباند . »

بوی جهنم : پیامبر گرامی اسلام می فرمایند : « هر زنی که عطر استعمال کند و از منزل خارج شود و بر گروهی از افراد نامحرم عبور کند تا بوی عطر وی را استشمام نمایند چنین زنی زناکار است . »

توصیف زنان نزد نامحرمان : رسول اکرم می فرمودند : « کسی که زنی را برای مردی وصف نماید و آن مرد به واسطۀ آن وصف ، آلوده به گناه شود از دنیا نمی رود مگر اینکه مورد غضب الهی واقع شود . »

آیا بدحجاب بی دین است ؟!

درتوجیه بی حجابی می گویند خدا بزرگتر و مهربانتر از آن است که مثلاً به خاطر چند تارِ مو و ... انسان را مجازات کند . باید توجه داشت که این توصیه را می توان دربارۀ همۀ دستورات دینی به کار برد . مثلاً بگوییم خدا بزرگتر از آن است که به خاطر نخواندن چند رکعت نماز ، خوردن چند تکه نان در ماه رمضان ، چند جمله غیبت کردن ، تهمت زدن یا دروغ گفتن ، انسان را مجازات کند . خدا ارحم الراحمین است . آن وقت چه چیزی از دین باقی خواهد ماند و این درحالی است که حجاب از جمله دستورات دینی است که اثرات فقط فردی نیست و ابعاد اجتماعی مهمی دارد .

چادری ها خودشان ... ؟! بعضی می گویند چادری ها خودشان از همه بدترند . رعایت حجاب فقط با چادر میسّر نیست بلکه چادر حجاب برتر است . در تمامی اقشار مختلف جامعه ، از جمله پزشکان ، نظامیان و... ازهمه بدترند و هیچکس نباید دیگر پزشک شود ؟! درقشر افراد بی حجاب هم رفتارهایی دیده می شود . نکتۀ اساسی و مهم اینجاست که اسلام ملاک است نه او که مدعی مسلمانی است . اگر فرد چادری به گناه های دیگری آلوده است حتماً به خاطر آن گناهان خداوند او را مجازات خواهد کرد ولی بخاطر حجابش به او پاداش خواهد داد .

چرا اسلام حجاب را بر زنان واجب کرده است ؟

زیرا حجاب بهترین حافظ و حصاری که زن را ازخطر بیگانه حفظ می کند و زن بی حجاب همچون میوۀ درختی است که شاخۀ آن از دیوار با نخ به بیرون آویزان است و هر رهگذری به سوی آن دست درازی میکند یا مانند گلی است که هر کس به چیدن آن تمایل دارد .([1])

پوشیده بودن زن در جامعه نه تنها موجب تقویت بنیان خانواده است بلکه سبب حفظ ارزش زن و جلوگیری از ابتذال و تباهی او نیز می باشد . حجاب برای زنان مانند صافی است که گوهر وجودش را از گزند خطرها و آسیب ها در برابر نامحرمان و بیگانگان مصونیت بخشیده و بیمه اش می نماید . به جامعه خصوصاً جوان ، آرامش می بخشد و مانع هرگونه گسترش فساد و گرایش به فحشا می شود .

عفت و حجاب

حضرت علی (ع) فرمودند : « روزی محضر پیامبر اکرم (ص) بودم . آن حضرت پرسیدند : " چه چیزی برای زنان بهتر از همه چیز است ؟ " هیچ یک از اصحاب نتوانست جواب مورد نظر پیامبر (ص) را بگوید . پس پایان مجلس نزد فاطمه زهرا (س) آمدم و جریان سؤال نبی مکرم اسلام (ص) پدر بزرگوارشان را نقل کردم . فاطمه زهرا (س) گفت : " بهترین چیز برای زنان آن است که نه مرد نامحرمی آنها را ببیند و نه آنها مرد نامحرمی را ببینند " من نزد پیامبر بازگشتم و پاسخ را گفتم . حضرت فرمود : " این جواب ازکیست؟ " گفتم : " از دخترتان فاطمه است . " پیامبر (ص) تعجب کردند و گفتند : " فاطمه پارۀ تن من است ([2] ) . زن درّ است و جای آن در صندوق است . زن باید در حجاب و چادر حفظ شود و این احترام و تکریم او است و نه محدودیّت او . " »

امام صادق (ع) از رسول خدا (ص) نقل فرمودند : « اگر زنی بخواهد با وضع نامناسب در عروسی ، فواتح بازار ، گردشگاه ها و حتی حمام های عمومی برود و شوهرش جلوگیری نکند یا از شوهرش بخواهد لباسهای نامناسب و نازک برای او تهیه کند و شوهرش چنان نماید ، خداوند او را با صورت به جهنم می افکند ([3] ) »

حضرت علی (ع) فرموده اند : « زن باید بخیل باشد ، چه در خرج کردن پول شوهر و چه نسبت به عفت خود . ([4] ) زنان باید از نشان دادن بدن خود به غیر شوهرش بخل بورزد . »

حضرت امام جعفر صادق (ع) می فرمایند : « اگر زن عفت داشته باشد به دنیا می ارزد وگرنه به خاک هم نمی ارزد . »

و در این رابطه تفاوتی بین مردهای غریبه با نامحرم های فامیل ، مثل برادرشوهر و یا شوهرخواهر وجود ندارد و زن باید عفت خود را کاملاً حفظ کند تا موجودی ارزشمند در نزد خداوند و مردم به حساب آید .

روش های ترویج حجاب

1. آموزش حجاب در مدارس

2. تشویق

3. فعالیت های علمی ، فرهنگی ، هنری

4. ترویج فرهنگ غیرت « یا ایها الذین آمنوا قوا انفسکم و اهلیکم و قودها و الحجاره » نگهداری خویش به ترک معاصی و عدم تسلیم در برابر شهوات سرکش است و نگهداری خانواده به تعلیم و تربیت و امر به معروف و نهی از منکر فراهم ساختن محیطی پاک و خالی از هرگونه آلودگی در فضای خانه و خانواده است . پیامبر اکرم فرموده است : « خداوند بینی هریک از مؤمنین را که غیرت نمی ورزند به خاک میمالد . » و نیز می فرماید : « غیرت از ایمان است . »

5. نظارت لازم بر رسانه های جمعی

6. فعالیت های مؤثّر قوای سه گانه

7. تقویت پایه های حجاب

8. امر به معروف و نهی از منکر

« پایه های حجاب »

1. ایمان به خدا و آخرت : ایمان به خدا و ترس از آخرت از مهمترین پایه های حجاب به شمار می رود . وقتی زن به خدای متعالی و علم و حکمت او ایمان آورد و معتقد گردد احکامی که برای انسان تشریع کرده است ، بدون نقص و دارای فواید و آثار مثبتی است و همچنین باور کند که بی توجهی به احکام خدای تعالی خزلان دنیا و عذاب آخرت را به همراه دارد از حکم الهی حجاب استقبال می کند .

امیرالمؤمنین (ع) می فرماید : « انسان به وسیلۀ ایمان به کارهای خوب رهنمون می گردد . »

2. آگهی

3. تقوا : پرهیزکاری یکی دیگر از پایه های حجاب است اسلامی است . تقوای آدمی ضامن اجرای احکام خدا است و تا این پایۀ قوی در قلب خانمی شکل نگیرد ، لباس تقوا در برنخواهد کرد . ایمان بدون تقوا ، انسان را به سر منزل مقصود نخواهد رساند . حضرت المؤمنین (ع) فرمودند : « لا ینفع الایمان بغیر تقوی ایمان » بدون تقوا سودی نمی بخشد و در حدیث دیگری فرمودند : « شریفی بالاتر از تقوا نیست . »



چکیده

پوششی که از آن در کلمات فقها به « سنت » و در عرف متشرعه به « حجاب » تعبیر می شود ، از نیازهای اساسی زندگی و از نعمت های خداوند به بندگان خویش است . در مقابل ، فرهنگ برهنگی ، رهاورد شیطان دانسته شده است .

- پوشش ، اختصاص به زنان ندارد ، مردان نیز در این زمینه مسئولیت و تکلیف دارند . حد واجب پوشش در مردان در قلمر احکام تکلیفی ، پوشاندن عورت از دید ناظر محترم است و لیکن حفظ عفت عمومی ایجاب می کند مرد به گونه ای در محیط خانه و اجتماع ظاهر شود که روح ایمان و فرهنگ عفاف در دل افراد و سطح جامعه تقویت گردد . و متدیینین و عرف متشرعه آن را منکر و بی حیایی تلقی نکنند .

- پوشش لباس کفر ، لباس ویژۀ زنان و زرباف و حریر و لباس شهرت برای مردان ممنوع اعلام شده است .

- حد واجب پوشش زن در قلمرو احکام تکلیفی ، پوشیدن بدن از نامحرم جز گردی صورت و دست ها تا مچ است . نسبت به محارم غیر از شوهر نیز احتیاط در پوشیدن بدن از ناف تا زانو است .

- از بعد کیفی ، یعنی رنگ ، نوع دوخت ، مدل و مانند آن ، پوشش زن باید به گونه ای باشد که درخور شأن یک زن مسلمان پیرو فاطمه و حافظ حریم عفاف وی باشد و بیمار دلان به وی طمع نکنند . در چنین فضایی است که چادر به عنوان حجاب برتر برای زن مطرح است ، زیرا هم حیا و عفت او را در سطح جامعه حفظ می کند و هم زمینه ای برای تقرب او به خدا می گردد و پوشیدن شلوار و کفش بی صدا همراه چادر ، حجاب زن را تکمیل و زمینۀ هر نوع طمع ورزی نامحرمان هوس باز به وی را منتفی می سازد .

- پوشیدن لباس نازک و بدن نما ، لباس ویژۀ مردان ، همچنین لباس شهرت و لباس بیگانه که موجب تبلیغ فرهنگ کفر می گردد ، برای زن ممنوع است .
  «حجاب و عفاف»در قاموس بشري ، واژه هاي آشنايي هستند که در گذر زمان از سنت به سوي  مدرنيته ، فراز و نشيب هاي زيادي را طي کرده است . در اين ميان مردان و زنان (به خصوص زنان) در مسير تند باد حرکت به سوي مدرنيسم ، در معرض برهنگي فرهنگي و فرهنگ برهنگي قرار گرفتند تا در توسعه سرمايه داري نقش خويش را ايفا کنند .

            اما با گذر زمان از هويت و شخصيت و ماهيت خود بيشتر دور شدند ، و در يک حرکت جديد با بازگشت دوباره به سوي منيت خويش و توجه به سرشت و طبيعت و احتياجات حقيقي خودرا ، در ميان معنويت ، هويت خويش را در «عفاف و حجاب» جستجو کردند .

            نگاهي به مباني «حجاب و عفاف» که برخاسته از حقايق دين و در افق بالاتر از عالم ماده تدوين و تبيين شده است ، در عصر برهنگي ، تنها پاسخ مثبت و حقيقي به نيازهاي دروني و بازگشت به گرايش هاي فطري جامعه انساني است که سلامت ،امنيت ، معنويت و کمال را در خانواده و اجتماع ميسور مي سازد ؛ و اين انتخاب  تنها راه رسيدن به کمال و سعادت الهي است ، مباني و ريشه و راه هاي اين حقيقت را مي توان از بطن قرآن و روايت هاي اصيل اسلامي به دست آورد .

            از اين روي در اين مقاله «مباني عفاف و حجاب» از قرآن مورد نقد و بررسي قرار گرفته است . روش تحقيق به صورت تحليل محتواي است که به شيوه کتابخانه اي جمع آوري شده است . اميد است اين تحقيق در توسعه فرهنگ حجاب و عفاف در جامعه تأثيرگذار باشد .

مفهوم حجاب

            حجاب را از دو بعد لغوي و اصطلاحي مي توان تعريف کرد که در بعد لغوي در ساده ترين تعريف حجاب به معني پوشش و فاصله ميان دو چيز معنا شده است ؛ چنان که ابن منظور مي نويسد : «الحجاب :الستر ... و الحجاب اسم ما احتجب به وکل ما حال بين شيئين : حجاب ... و کل شي ءٍٍ منع شيئاً فقد حجبه ...»1 ؛ (ابن منظور ، 2000 م ، ج 4 : 36) «حجاب به معناي پوشانيدن است و اسم چيزي است که پوشانيدن با آن انجام مي گيرد و هرچيزي که ميان دو چيز ، جدايي مي اندازد، حجاب گويند و هر چيزي که مانع از چيز ديگر شود او را حجب نموده است .»

و در کلامي ديگر خداوند منّان مي فرمايد : «و من بنينا و بينک حجاب.»2 (سوره فصلت : آيه 5)؛  «ميان ما و شما حاجز و فاصله اي در نحله و دين وجود دارد ، نيز بدين معنا به کار رفته است .»

            شهيد مطهري در مورد واژه «حجاب با تأکيد بر مفهوم پوشش بيان مي کنند : «کلمه ي حجاب هم به معني پوشيدن است و هم به معني پرده و حاجب . بيشتر استعمالش به معني پرده است . اين کلمه از آن جهت مفهوم پوشش مي دهد که پرده وسيله ي پوشش است ، و شايد بتوان گفت که به حسب اصل لغت هر پوششي حجاب نيست ، آن پوششي حجاب ناميده مي شود که از طريق پشت پرده واقع شدن صورت گيرد . در قرآن کريم در داستان سليمان ، غروب خورشيد را اين طور توصيف مي کند : «حَتّي تَورات بالحجاب»3 ، (سوره ص :آيه 32 ) «تا آن وقتي که خورشيد در پشت پرده مخفي شد .» ، پرده ي حاجز ميان قلب و شکم را «حجاب» گويند .4(مطهري ، 1353 : 63)

                در کتب لغت فارسي نيز براي واژه ي «حجاب» معناي مختلفي مانند : «پرده ، ستر ، نقابي که زنان چهره ي خود را به آن مي پوشانند ، روي بند ، برقع ، چادري که زنان سرتاپاي خود را بدان مي پوشانند .» 5 (معين ، 1379 ، ج 1 :1340 / عميد ، 1367 : 557) آمده است . در کل مي توان گفت حجاب به معني پوشش ، بديهي ترين تعريفي است که مي توان به آن اشاره کرد .

            به نظر مي رسد واژه «ستر» در طول زمان به «پوشش» تغيير يافته است که زن در پس پوششي مانند  حجاب خود را در جامعه از گزندهاي مختلف مصون مي دارد . چنان که «حجاب در علومي چون عرفان و طب و شايد ديگر علوم اصطلاح خاصي دارد ؛ اما اين واژه در قرآن و حديث نيز با عنايت به همين معناي لغوي به کار رفته و معناي خاصي پيدا نکرده است . در دوران متأخر اين واژه معناي اصطلاحي خاصي پيدا کرده و به پوشش خاص زنان اطلاق شده است .»1 (جمشيدي ، 1386 : 2)

 «شهيد مطهري در مورد واژه «ستر» و تغيير آن به «پوشش» مي نويسد:« مورد استعمال کلمه ي [ستر به پوشش در مفهوم] حجاب در مورد پوشش زن يک اصطلاح نسبتاً جديدي است . در قديم و مخصوصاً در اصطلاح فقهاء ، کلمه ي «ستر» که به معني پوشش است به کار رفته است . فقها چه در کتاب الصلوه و چه در کتاب النکاح که متعرض اين مطلب شده اند ،کلمه ستر را به کار برده اند، نه کلمه ي حجاب را . بهتر اين بود که اين کلمه عوض نمي شد و ما هميشه همان کلمه ي پوشش را به کار مي برديم ، زيرا چنان که گفتيم معني شايع لغت حجاب ، پرده است و اگر در مورد پوشش به کار برده مي شود به اعتبار پشت پرده واقع شدن زن است و همين امر موجب شده که عده ي زيادي گمان کنند که اسلام خواسته است زن هميشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بيرون نرود . پوشش زن در اسلام ، اين است که زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوه گري و خودنمايي نپردازد .»2 (مطهري ، 1353 : 64)

سير تاريخي حجاب

            بنابر گواهي متون تاريخي ، در اکثر قريب به اتفاق اقوام و ملل ، حجاب در ميان زنان معمول بوده ، هر چند فراز و نشيب هاي زيادي را طي کرده است و گاهي با اعمال سليقه ي حاکمان تشديد يا تخفيف يافته است ولي هيچ گاه به طور کامل از ميان نرفته است .

            «مورخان به ندرت از اقوامي بدوي ياد مي کنند که زنان شان داراي حجاب مناسب نبوده يا به صورت برهنه در اجتماع ظاهر مي شدند . تعداد اين اقوام به قدري نادر است که در مقام مقايسه -  به قول انديشمندان -  قابل ذکر نيستند و شايد بتوان گفت : وجود برخي موانع سبب جلوگيري از بروز تمايلات و استعدادهاي فطري و طبيعي آنان شده است و يا عواملي باعث انحراف آنان از مسير فطرت گشته است .»3 (محمدي آشناني ، 1373 : 22)

            شهيد مطهري در مورد اين که کدامين اقوام داراي حجاب بوده اند چنين بيان مي کند : «در ايران باستان و در ميان قوم يهود و احتمالاً در هند حجاب وجود داشته است و از آن چه در قانون اسلام آمده سخت تر بوده است اما در عرب جاهليت حجاب وجود نداشته است و به وسيله ي اسلام در عرب پيدا شده است .»4 (مطهري ،1353: 5)

            مهدي قلي هدايت در کتاب خاطرات و فطرت زنانه پوشش در ملل مختلف مي گويد : «اگر به لباس ملي کشورهاي جهان بنگريم به خوبي حجاب و پوشش زن را در مي يابيم . براون واشنايور ، نويسنده ي غربي ، در کتابي به نام پوشاک اقوام مختلف ، پوشاک اقوام گوناگون جهان از عهد باستان تا قرن بيستم  را به صورت مصور ارائه کرده اند . نگاهي کوتاه به اين کتاب روشنگر اين واقعيت است که در عهد باستان در ميان يهوديان ، مسيحيان ، زرتشتي ها ، يونانيان و اهالي روم ، آلمان ، خاور نزديک و برخي مناطق ديگر پوشش زن به طور کامل رعايت مي شده است ، به گونه اي که زنان چين در معابر عمومي جز در پرده و ملحفه ظاهر نمي شدند و در خانه نيز داراي اندروني و بيروني بوده اند.»1 (هدايت ، 1363 : 405)

در مجموع مي توان گفت حجاب به معناي يک رفتار انساني در طول تاريخ با فراز و نشيب هاي فراواني همراه بوده و گرايش هاي مختلفي در هر دوره بر نوع حجاب افراد مؤثر بوده است . اگر چه رسم حجاب در بين اقوام غير عرب مانند ايران باستان ، اروپا ، قوم يهود و ... مرسوم بوده است . اسلام ، نه تنها واضح قانون حجاب نبوده است ، بلکه در جهت جلوگيري از افراط و تفريط هايي که در طول تاريخ در مورد حجاب به وجود آمده بود، به قانونمند کردن و تنظيم و تخفيف آن همت گماشته است و آن را به صورتي متعادل ، صحيح و متناسب با فطرت انساني زن ارائه نموده است .

 

مباني حجاب در قرآن

            حجاب در کلام الله مجيد در سوره هاي نور و احزاب به صراحت و وضوح تبيين شده است . «در اين آيات شريفه حدود حجاب ، آثار و کارکردهاي آن بيان گرديده است ؛ در حقيقت ، حجاب زن مسلمان به فتواي همه ي مراجع معروف تقليد در اين زمان يکي از ضروريات دين است .»1 لزوم پوشيدگي زن براساس شش دليل قطعي قابل اثبات است که هر يک به تنهايي براي اثبات ضرورت حجاب کافي است : 1-  قرآن کريم ، 2-  روايات شريفه ، 3-  سيره ي اهل بيت عليه السلام ، 4-  براهين عقلي ، 5- فطرت و طبيعت انساني و تاريخ .

            نکته مهم در بررسي حجاب از نظر دين مبين اسلام ، اين است که نگرشي مطابق با فطرت و هويت حقيقي زنان است که نه تنها يک بُعدي نبوده ، بلکه همه ي ابعاد و جوانب شخصيت زن مسلمان در بُعد مادي و معنوي را مدّ نظر قرار داده است . از اين روي در اين مقاله حجاب تنها از ديدگاه قرآن و روايت ها مورد بررسي قرار گرفته است که حجاب فيزيکي بدن ، حجاب در نگاه ، گفتار ، رفتار و در قلب را مي توان اشاره         کرد .

 

حجاب فيزيکي بدن

  اين بُعد همان محوري است که مورد توجه اکثر دانشمندان ، علما ، فقها و روشنفکران بوده است . اين بخش از حجاب محسوس ترين و ملموس ترين بُعد مي باشد . در آيات شريفه قرآن کريم «در سوره نور و احزاب» به اين بُعد از حجاب  با عنوان «خُمار» و «جلباب»تأکيد ويژه شده است .

خمار

    قرآن کريم از دو نوع حجاب و شيوه ي پوشش زن سخن به ميان آورده است : «خمار» و «جلباب» ؛ از خمار در آيه سوره نور سخن گفته شده است : «وَليضرِبنَ بِخُمُرِ هِنَّ عَلي جُيوبِهِنَّ»2 ؛ (سوره نور ، آيه 30) «خمارهاي خود را بر گريبان  هاي خويش بيفکنيد .» که اين قسمت آيه بيان گر کيفيت پوشش است که زن بايد آن را بپوشاند .

    «خمر» ، جمع خمار است و در کتب لغت آمده است : «الخمار ثوب تغطي به المرأه أسما»3 ؛ (راغب اصفهاني ، 1992 م : 298) «خمار لباسي است که زن سر خود را با آن مي پوشاند .» آقاي مصطفوي در التحقيق في کلمات القرآن مي نويسد : «خمر و خمار به معني ستر و پوشش است . شراب را خمر گويند ؛ زيرا حواس ظاهري و باطني را مي پوشاند . به روسري زن نيز خمار گويند ؛ زيرا به وسيله آن سرش را مي پوشاند .»4 (مصطفوي ، 1360 ،چ 3 : 129) ابن عباس در تفسير اين بخش از آيه ي شريفه مي گويد : «تغط شعرها و صدرها و ترائبها و سوالصفا» 5  ؛ (طبرسي ، 1380 ، چ 7 : 185) «زن موي سر، سينه و دور گردن و زيرگلوي خود را بپوشاند .»

«آنچه مي تواند به اين فرمان الهي جامه ي عمل بپوشاند ، مقنعه يا روسري بلندي است که علاوه بر پوشش کامل سر ، بر روي گردن و سينه افتد .»1 (بيرقي اکبري ، 1377 : 38) و شهيد مطهري معتقد است : «ترکيب لغوي «ضَرَب علي» در لغت عرب اين معنا را مي سازد که چيزي را بر روي چيز ديگر قرار دهند ، به طوري که مانع و حاجبي براي او شمرده شود .»2 (مطهري ، 1353 : 138) براساس آيه ي شريفه و تفسير ابن عباس ، اين پوشش سرهر چه که هست ، اعم از شال ، روسري ، مقنعه بايد مو ، سينه ، دورگردن و زيرگلوي زن را بپوشاند .

    «در زمان جاهليت و صدر اسلام زنان عرب غيرمسلمان لباس هاي بلند و گشاد مي پوشيدند ، برسر يا شانه خود عبا مي انداختند و پوششي کوتاه و کوتاه تر از جلباب روي سرشان مي بستند . شهيد مطهري به نقل از تفاسير معتبر از جمله تفسير کشاف بيان مي کنند که زنان عرب معمولاً پيراهن هايي مي پوشيدند که گريبان هاي شان باز بود ، دور گردن و سينه را نمي پوشاند و روسري هايي هم که روي سر خود مي انداختند از پشت سر مي آويختند ، قهراً گوش ها و بناگوش ها و گوشواره ها و جلوي سينه و گردن نمايان مي شد . اين آيه دستور مي دهد که بايد قسمت آويخته ي همان روسري ها از دو طرف روي سينه و گريبان خود بيافکنند تا قسمت هاي ياد شده پوشيده گردد .»3 (همان : 136 و 137)

     در ذيل اين آيه محمدبن يعقوب کليني در کافي به سند خود از محمدبن يحيي ، از احمد بن محمد بن حکم از سيف بن عميره از سعد اسکاف از ابي جعفر عليه السلام چنين روايت مي کند که فرمودند : «استقبل شابُ من انصار امراه بالمدينه و کان النساء يتفلعن خلف آذانهّن فنظر الميعاد مقبلد فلمّا جازت نظر الميعاد و دخل في زقاق قد سماه ببني فلان فجعل ينظر خلفها و اعترض وجهه عظم في الحائط أو زجاجه فشقّ وجهه فلمّا مفت الامرأه نظر فاذا الدماء تسيل علي صدره و ثوبه ؛ فقال ، والله و آتين رسول الله (ص) و لأخبرنّه قال : فأتاه فلمّا رآه رسول الله (ص) قال له ما هذا . فأخبره . فهبط جبرئيل عليه السلام بهذه الآيه اقُل لِلمُؤمِنينَ يغُضُّوا مِن اَبصارِهِم وَ يحفَظوا فُرُوجَهُم ذلک أَزکي لَهُم إنَّ اللهَ خَبير بما يصنَعونَ .»1 (کليني ، 1413 هـ . ق ، ج 5 : 520)

 «يکي از جوانان انصار با زني از اهالي مدينه روبه رو شد در آن زمان ، زنان مقنعه خود را پشت گوش  مي بستند . جوان به زن ، که از رو به رو مي آمد ، آن قدر نگاه کرد که زن از مقابل او گذشت و رفت . جوان درحالي که هم چنان از پشت سر ، آن زن را نگاه مي کرد ، وارد کوچه بني فلان شد که ناگاه استخوان يا شيشه اي که در ديوار بود ، صورت او را دريد . وقتي زن رفت ، ناگاه جوان متوجه شد که خون روي لباس و سينه اش ريخته است ؛ با خود گفت : به خدا حتماً نزد رسول الله (ص) مي روم و ماجرا را توضيح مي دهم . جوان نزد پيامبر (ص) آمد . وقتي که رسول خدا (ص) او را ديد پرسيد : اين چيست ؟ جوان ماجرا را توضيح داد . جبرئيل در اين هنگام بر پيامبر چنين خواند : «به مردان بگو که چشمان خويش را ببندند و شرمگاه خود را نگاه دارند ، اين براي شان پاکيزه تر است ؛ زيرا خدا به کارهايي که مي کنند آگاه است .» 2 (سوره نور ، آيه 30)

 

جلباب

    نوع دوم پوشش جلباب است که در سوره احزاب بدان تصريح شده است : «يا أَيهَا النَبي قُل لِأَزواجِکَ  و بَناتِکَ وَ نِساءِ المُؤمِنينَ يدُنينَ عَلَيهِنَّ مِن جَلا بيبهنَّ ذلِِکَ أَدني أَن يعرِفنَ و لايوذَينَ و کان الله غفوراَ رحيماَ .»1 (سوره احزاب ، آيه 59)

      «اي پيامبر ، به زنان و دخترانت و زنان مؤمن بگو : جلباب هاي خود را به هم نزديک سازند تا با اين پوشش بهتر شناخته شوند و از تعرض هوس رانان آزار نبينند و خداوند بخشنده و مهربان است .»

   علامه طباطبايي در تفسير الميزان در ذيل آيه شريفه آورده است : «الجلابيب جمع جلباب و هوثوب تشتمل به المرأه فيغطّي جميع بدنها او الخمار الذي تغطّي به رأسها و وجهها .»2 (طباطبايي ، 1396 هـ . ق ، ج 16 : 361) «جلابيب جمع جلباب است و آن لباسي است که زن آن را در بر مي کند و همه بدن خود را مي پوشاند يا مقنعه اي است که سر و صورت خود را به آن مي پوشاند .» زمخشري نيز در کشاف به نقل از ابن عباس همين معني را به کار برده است و مي گويد : «الرداء الذي سيته من فوق الي اسفل»3 (زمخشري ، 1352 ، ج 3 : 559) «در جلباب ردايي است که سراسر بدن را از بالا تا پايين را مي پوشاند . »

    ابن منظور نيز در لسان العرب جلبا را لباس بلند معنا کرده و مي نويسد : «الجلباب ثوب اوسع من  الخمارد دون الرداء تغطي به االمرأه راسها و صدرها و قيل هوثوب واسع دون الملحفه تلسبه المرأه و قيل هو الملحفه»4 ؛ (بيرقي اکبري ، 1377 : 44) «جلباب لباسي بزرگ تر از سرپوش و کوچک تر از رداست که زن سر و سينه خود را با آن مي پوشاند و گفته شده است لباسي بزرگ است که از محلفه کوتاه تر است و زن آن را مي پوشد و گفته شده است همان ملحفه است .»

   واژه ي ادناء در تفاسير «هم به معناي دنو (نزديک کردن) آمده .»5 (فيض کاشاني ، بي تا ، ج 4 : 203) و «هم به معناي ارحاء و اسدال و آويختن .» 6 (زمخشري ، 1352 : 565) آيه شريفه مي فرمايد : «يدنينَ عَلَيهِنَّ مِن جلا بيهَّن ذلِکَ أَدني أَن يعرِفنَ فَلا يؤذَينَ ...» معناي آيه اين است که زنان مسلمان بايد جلباب هاي شان را به خود نزديک کنند يا بر سر بياويزند تا شناخته شوند به اينکه زن مسلمان آزاد هستند . »7 (فيض کاشاني ، بي تا ، همانجا) يا« شناخته شوند به اين که پوشيده و با عفت هستند .»8 (طباطبايي ،1396 هـ .ق، همانجا)

علاوه بر مباحث لغت شناسي ، چند نکته ويژه نيز در آيه ي جلباب وجود دارد :

   1-  تأخير نزول آيات مورد نظر در سوره ي احزاب پس از آيات خمار در سوره ي نور .»1 (عابديني ،  بي تا : 7) با توجه به مسئله تدريجي بودن احکام ، اين نظر محتمل است که آيه ي خمار دستور نخستين و آيه ي جلباب دستور نهايي آن است ؛ حجاب برگزيده و برتر مورد نظر اسلام حجاب جلباب است .

   2-  عموميت آيه ي جلباب بر همه ي زنان مؤمن و زنان و دختران پيامبر (ص) به عنوان يک حکم نهايي و استثنا ناپذير .» 2 (هدايت خواه ، 1374 : 184)

   3-  دستور بر نحوه ي پوشش جلباب با عنوان «يدنين عليهن من جلابيبهن» با چيزي مانند عبا و چادر سازگارتر است تا با لباس و روسري ؛ زيرا شکل لباس سراسري به گونه اي است که بايد اطراف آن را به يکديگر نزديک کرد و بر روي هم قرار داد تا بدن را بپوشاند .

4-  اثر اجتماعي پوشش جلباب در اين آيه ي شريفه ذکر شده است در حالي که اين اثر براي پوشش خمار بيان نشده : «ذلک أدني ان يعرفن فلا يؤذين» ن آن آن

؛ اين پوشش جلباب نزديک ترين چيزي است که به وسيله ي آن ايمان و عفاف تعيين مي يابد و همان طور که گفتيم به اين وسيله زنان مؤمن و عفيف بهتر شناخته مي شوند تا از تعرض هوس رانان آزار نبينند ؛ از همين رو اراذل و اوباش مجبور مي شوند حساب اين زنان متين و پوشيده را از زنان کنيز و .... جدا نمايند .

   هم چنان که در شأن نزول آيه آمده است : «فانه کان سبب نزولها ان النساء کن يخوص الي المسجد و نعيلين حلف رسول الله (ص) و اذا کان باليل حرجن الي صلاه المغرب و العشاء الاخر و الغداه يقعد الشباب لهن في طريقهن فيوذونهن و يتعرضون لهن فانزل الله «يا اَيها النَبِي قُل لِأزواجِکَ و نباتک و نساء المؤمنين ...» الي قوله »3  ؛ (قمي ، 1378 هـ . ق ، ج 2 : 199) سبب نزول آيه اين بود که زنان براي گزاردن نماز مغرب پشت سر رسول خدا صلي الله عليه و آله از منزل خارج مي شدند و شب هنگام که براي گزاردن نماز مغرب و عشاء و نماز صبح به سوي مسجد مي رفتند ، جوانان بر سر راه آنان مي نشستند و به آزار و اذيت زنان نمازگزار مي پرداختند ، در اين هنگام اين آيه شريفه نازل شد و به آنها دستور داده شد حجاب خود را به طور کامل رعايت کنند تا به خوبي شناخته شوند و کسي بهانه ي مزاحمت پيدا نکند .

   در سوره ي مبارکه نور آيه ي شريفه 31 دو نهي وجود دارد . نهي مورد نظر در اين مبحث «و لايبدين زِينُتهنَّ» است ؛ «زنان نبايد زينت خود را آشکار سازند .» ؛ و بلافاصله بعد از آن عبارت «اِلّا ما ظَهر مِنها» آمده است ؛ «زينت هايي که آشکار هستند مشمول اين نهي نمي باشند .»

  در تعيين اين که از زينت ها چه زينت هايي نبايد آشکار شوند ، ميان فقها اختلاف رأي وجود دارد . کلمه ي «زينت» در زبان عربي عام تر از واژه ي «زيور» در زبان فارسي است ؛ زيرا زيور به زينت هايي گفته مي شود که از بدن جدا مي شود ؛ مانند طلاجات و جواهرات ، ولي کلمه زينت هم به اين دسته گفته مي شود و هم به آرايش هايي که به بدن متصل است ؛ مانند سرمه و خضاب .» 1 (مطهري ، 1353 : 128)

   «مفاد اين دستور آن است که زنان نبايد آرايش و زيور خود را آشکار سازند ؛ اما استثناي اول  مي گويد : پوشش  زينت هايي که آشکار است، لازم نيست . پس زينت هاي زن بر دو نوع است : يک دسته آشکارند و نوع ديگر مخفي ، مگر آن که زن به قصد و عمد بخواهد آن را آشکار کند ؛ اما سؤالي که در اينجا پيش مي آيد اين است که زينت آشکار کدام است و زينت پنهان کدام ؟ درباره ي اين انشاء از قديم ترين زمان ها از صحابه و تابعين و ائمه ي طاهرين :سؤال مي شده و به آن جواب داده شده است .»1 (همان : 129)

  ايشان در پايان اين مبحث تصريح مي کنند : «ما اين مسئله را از نظر خودمان بيان مي کنيم و استنباط خودمان را ذکر مي کنيم و اما هر يک از آقايان و خانم ها از هر کس که تقليد مي کنند عملاً بايد تابع مرجع تقليد خودشان باشند .»2 (همان : 135) شهيد مطهري در اين مبحث معتقد است : «پوشاندن چهره و دست ها تا مچ واجب نيست ؛ حتي آشکار بودن آرايش عادي و معمولي که در اين قسمت ها وجود دارد ، مانند سرمه و حنا که معمولاً زن از آن خالي نيست و پاک کردن آنها يک عمل فوق العاده به شمار مي رود نيز مانعي ندارد . ايشان تأکيد مي کنند که نظرشان با فتواي بعضي از مراجع تقليد تطبيق مي کند، ولي ممکن است که با فتواي برخي ديگر تطبيق نکند ؛ گرچه يادآوري مي کند که فتواي مخالفي وجود ندارد و هر چه هست احتياط است نه فتواي صريح .» 3 (همان، همانجا)

 

حجاب در نگاه

  بُعد ديگر حجاب از ديدگاه قرآن و روايات در «نگاه» است . اين بخش از حجاب بعد از بُعد اول ، شناخته شده ترين بُعد از ابعاد حجاب است و دستور صريح قرآن کريم بر اين بُعد از حجاب دلالت دارد . که حجاب هم براي زن و هم براي مرد است ، هم چنان که خداوند در سوره ي مبارکه نور به مردان و زنان به طور جداگانه امر مي کند که چشم هاي خود را فرو افکنند : «قُل لِلمؤمِنينَ يغُضُّوا مِن اَبصارِهِم» و «قُل لِلمؤمِناتِ يغضُضنَ مِن أَبصارِهنَّ» .4 (سوره نور آ آيات 30 و 31)

   اصطلاح «غضّ بصر» در لغت به معناي فرو افکندن چشم مي باشد و نه فروبستن آن . «غض» به تنهايي به معناي کاستن ، تخفيف و نگهداري است که هم براي صدا استفاده مي شود و هم براي چشم ؛ براي مثال  آيه ي 19 سوره لقمان مي فرمايد : «واغضُض مِن صَوتِکَ» ؛ «صداي خود را کوتاه کن .»5 (قريشي ، 1378 ،  ج 5 : 105 و 104)

   شهيد مطهري با تأمل در لغت عرب مي فرمايد : «غض بصر» با «غمض عين» متفاوت است . «غمض» به معناي فروبستن است که با کلمه عين همراه مي شود نه کلمه بصر . شهيد مطهري «با مبناي فلسفي خود نگاه را به دو دسته ي «استقلالي» و «آلي» تقسيم مي کند . «در نگاه استقلالي» يعني اين که نگاه کردن به کسي يا چيزي براي خوب تماشا کردن و ورانداز کردن آن براي ارزيابي آن ؛ اما «نگاه آلي» يعني نگاه کردني که خودش هدف نيست ، بلکه به عنوان مقدمه و وسيله سخن گفتن است . بر اين اساس ، امر الهي به زنان و مردان مؤمن ، پرهيز از نگاه استقلالي است نه نگاه آلي ؛ يعني پرهيز کردن از نگاهي که هدفش صرفاً تماشا کردن و لذت بصري بردن و چشم چراني است .»1 (مطهري 1353 : 124 و 123 )

  «بصر» نيز در لغت عرب به ابزار بينايي ، يعني چشم گفته مي شود و هم به حس بينايي و گاهي نيز به دلالت التزامي به معناي علم است، دلالت دارد .»2 (قريشي ، 1378 : ج 1 ، 195)

از مطالب مزبور نکات ذيل را مي توان بدست آورد :

   1- امر جداگانه نه به مردان و زنان مؤمن به خاطر تأکيد اين امر .
   2 - تقدم امر به مردان پيش از زنان ؛در اين دستور مشترک ابتدا مردان مورد خطاب الهي قرار گرفته اند و پس از آنان زنان ؛ و اين امر شايد دلالت بر ضرورت و اولويت اين نوع از حجاب در ميان مردان  داشته است .

   3 - تعلق گرفتن امر به مردان و زنان مشروط به شرط ايمان : لازمه ي ايمان مردان و زنان مؤمن پرهيز از چشم چراني است ؛ در حقيقت بخشي از ايمان افراد مؤمن در گرو پاک داشتن چشم شان از آلودگي ها ، لذت هاي حرام و آلودگي هاي بصري است .

  حضرت رسول (ص)در زمينه نگاه و حرمت آن مي فرمايند : «از نگاه بعد از نگاه بپرهيز ؛ زيرا نگاه اول از آن توست و ناخواسته است ، اما نگاه دوم به زيان توست و عمدي مي باشد و نگاه سوم ويران گر است . »3 (محمدي ري شهري ، 1377 ، ج 13 : 325) و «امام صادق عليه السلام نيز مي فرمايند : نگاه بعد از نگاه ،  بذر شهوت در دل مي کارد و اين خود براي به گناه کشاندن و به فتنه انداختن صاحبش کافي است .»4 (همان : همانجا)

   حضرت رسول (ص) مي فرمايند : «پيرامون نگاه حرام و تبعات آن هر که چشم خود را از حرام پرکند ، خداوند در روز قيامت چشم او را از آتش پر مي کند ، مگر اين که توبه کند و از عمل خود دست بردارد .» 5  (همان : 6323) نکته ي مهم آن است که پرهيز از نگاه به نامحرم و نگاه هاي حرام اگر چه در روايات بيشتر مربوط به مردان است ولي همان گونه که آيات شريفه نيز تصريح شد ، پرهيز از نگاه خيانت کارانه و نگاه هوس آلود به نامحرم در مورد زنان نيز صدق مي کند ؛ از اين رو حضرت رسول (ص) مي فرمايند : «خشم خداوند سخت است بر زن شوهرداري که چشم خود را از غيرشوهر خود يا از کسي که محرم او نيست پرکند .»1 (همان : همانجا)

  آن چه به «غض بصر» کمک مي کند ، در نظر گرفتن قدرت خداوندي است که از نهاني هاي انسان ، آگاه است و ادراک و مشاهده ي عظمت و جلال خداوند در دل ، ياور انسان در حفظ چشم از نگاه به محرمات الهي است . حضرت رسول (ص) مي فرمايند : «بسته شدن چشم ها از حرام عامل بازدارنده ي خوب و توانمندي است براي تهذيب نفس و پاک کردن دل از خواهش هاي نفساني .» 2 (همان : 6317) تأمل در اين دستور الهي  سخنان معصومين :حرمت روابط اجتماعي و حفظ خانواده را تداعي مي کند که اسلام  مي خواهد جامعه اي  سالم و بدور از حرام داشته باشد تا همه ي اقشار بدور از جنسيت بتوانند با امنيت و مصونيت؛ در جامعه کارکردهاي خود را به نحو احسن انجام دهند .

 

حجاب در گفتار

  تبيين روشن وحي در باب نحوه ي سخن گفتن زنان مؤمن با مردان ، يکي از مهم ترين ابعاد حجاب است که در قرآن ذکر شده است که حتي لحن سخن گفتن زنان را در بُعد روانشناسانانه مدّنظر قرار داده است . حجاب در گفتار در آيات شريفه ي قرآن کريم مؤکداً در مورد نحوه ي گفتار زنان به نامحرم است آنجا که مي فرمايد : «فلا تَخضَعنَ بالقَول فَيطمَعَ اَلَّذي في قَلِبه مَرَضٌ وَ قُلنَ قَولاً مَعروفاً .»3 ؛ (سوره احزاب ، آيه 32) «با خضوع در گفتار سخن نگوييد که بيمار دل طمع ورزد ، بلکه شايسته و متعارف سخن گوييد .»

  مخاطب نخست آيه ي شريفه ، زنان رسول خدا (ص) هستند و سپس تمام زنان مؤمن ؛ علامه طباطبايي مي نويسد :« معناي خضوع در کلام آن است که در برابر مردان آهنگ سخن گفتن را نازک و لطيف کنند تا دل او را دچار ريبه وخيال هاي شيطاني نمود ، شهوتش را برانگيزند و در نتيجه آن مردي که بيمار دل است به طمع بيفتد و منظور از بيماري دل ، نداشتن نيروي ايمان است ؛ آن نيرويي که آدمي را از ميل به سوي شهوات حرام باز مي دارد . » 1 (طباطبايي ، 1396 هـ . ق : 482)

  بنا به نظر شهيد مطهري «مسئله جو از استعماع صداي زن جزء مسلمات است و دليل آن سيره ي قطعي رسول خدا (ص) و ائمه اطهار عليهم السلام است و دليل ديگر آن سيره ي قطعي و رايج ميان مسلمانان  مي باشد .» 2 (مطهري ، 1353: 243)

ايشان از مرحوم آيت الله طباطبايي يزدي در عروه الوثقي نقل مي کنند که : «لابأس صوت الاجنبيه مالم يکن تلذذ و لاريبه من غيرفوق بين الاعلي و البصير و إن کان الاحوط الترک فيغير مقام الضروره و يحرم عليها اسماع الصوت الذي فيه تهييج للسامع بتحسينه و ترقيقه . قال تعالي : فَلا تَخصَعنَ بِالَقول الَّذي في قَلِبه مَرَض .» ؛ «شنيدن صداي زن در صورتي که تلذذ و ريبه نباشد ، جايز است ولي در عين حال مادامي که ضرورت نيست ترک آن بهتر است و بر زن حرام است که بخواهد صوت خود را نازک کند و نيکو سازد ، به طوري که تحريک آميز باشد ؛ چنان که خداي متعال در قرآن خطاب به زنان پيغمبر (ص) مي فرمايد : در حرف زدن صدا را نازک و مهيج نکنيد که موجب طمع بيمار دلان گردد .» 3 (همان : 243 و 242)

   علامه طباطبايي معتقد است : «آيه ي مذکور در مجموعه ي آياتي قرار دارد که به همسران  رسول خدا (ص) مربوط است و به آنان تذکر مي دهد که از دنيا و زينت آن جز عفاف و رزق کفاف بهره اي ندارد ؛ البته در صورتي است که بخواهند همسر او باشند ، و گر نه مانند ساير مردم اند .»4 (طباطبايي ، 1396 هـ .ق : 476)

  به بيان ديگر شارع مقدس با نهي زنان از خضوع در گفتار با نامحرم ، آنان را به حصار امن تقوا دعوت نموده است تا خود و جامعه را از مصايب بي تقوايي و بي پروايي ايمن نگه دارند ؛ چرا که نوع سخن گفتن زن از بي حجابي و بدحجابي فيزيکي اغواکننده تر است و به همين دليل ، خداوند متعال همسران پيغمبر را به طريق اولي از آن نهي کرده است . نکته ديگر در آيه شريفه اين است که اگر مردي داراي تقواي قلب باشد ، حتي کلامي چنين آلوده به دعوت هاي باطل دلش را به هوس نمي اندازد ؛ چرا که آيه شريفه مي فرمايد : «فيطمع الذي في قَلبه مرضٌ»1 ؛ (سوره احزاب ، آيه 32) يعني اگر زني بي تقوايي کند و حجاب در گفتار را رعايت ننمايد ، تنها مردان بيماردل هستند که در دام شيطان مي افتند و مردان با تقوا در قلعه ي ايمان در امانند .

 

  حجاب در رفتار

   مقصود از حجاب در رفتار اعمال و افعالي است که به واسطه ي اعضا و جوارح پديد مي آيند . آن چه به حجاب در رفتار تعلق مي گيرد ، مجموع چند امر و نهي الهي است :

    1) آشکار ساختن زينت هاي پنهان : خداوند در سوره مبارکه نور مي فرمايد : «ولايضر بنَ بار جُِلِهِنَّ ِلِيعلَمَ ما يخفينَ مِن زينَتِهِنَّ» ؛(سوره نور، آيه 31) «به زنان مؤمن بگو آن گونه بر زمين پاي نزنند که خلخال و زينت پنهان پاهاي شان معلوم شود .» نهي مذکور در آيه ي شريفه مرتبط با بحث زينت در حجاب فيزيکي است و از به جلوه درآوردن و اظهار زينت هاي پنهان زنانه سخن مي گويد . اظهار نمودن بدون ظاهر نمودن ، يعني سهل انگاري يا مکر زنانه در جلوه گري و خود نمايي . خداوند متعال در آيه ي شريفه از نحوه ي خاصي از راه رفتن نهي نموده است ؛ راه رفتني که ديگران را به زينت هاي پنهاني زن آگاه مي کند .

   شهيد مطهري در ذيل آيه شريفه چنين مي گويد : «زنان عرب معمولاً خلخال به پا مي کردند و براي آن که بفهمانند خلخال قيمتي به پا دارند، پاي خود را محکم بر زمين مي کوفتند . از اين دستور مي توان فهميد که آنچه موجب جلب توجه مردان مي گردد ؛ مانند استعمال عطرهاي تند و زننده و هم چنين آرايش هاي جالب نظر در چهره ممنوع است و به طور کلي زن در معاشرت نبايد کاري بکند که موجب تحريک و تهييج و جلب توجه مردان نامحرم گردد .»2 (مطهري ، 1353 : 145)

 برخي ديگر از صاحب نظران معتقد هستند آن چه در اين بخش از آيه ي شريفه از آن نهي شده است ، آشکار شدن هر گونه زينت و زيبايي هاي زنانه است که پنهان است و بايد پوشيده بماند و اين اعم از صداي النگو و صداي پاشنه کفش است که موجب جلب توجه نامحرم به خود زن يا پاي زن مي باشد . از سوي ديگر ، زينت پنهان مي تواند پوشيدن لباس ها و زينت هاي خاصي در زير چادر باشد که با اندک کنار رفتن چادر ، آن زينت ها آشکار شده و ناقض حجاب مي گردد . » 1 (شجاعي ، 1385 : 177)

  2) استعمال عطر : از جمله مواردي که به شدت از آن نهي شده است ، اين است که زن به هنگام خروج از خانه خود را معطر سازد ، به طوري که بوي عطر وي به مشام نامحرم برسد . حضرت پيامبر (ص) مي فرمايند : «هر زني که به خود عطر بزند و از خانه اش خارج شود تا وقتي که به خانه اش برگردد لعنت و نفرين  مي شود [تا] هر وقت که برگردد .» (شعبه الحراني 1363: 42)آن چه مسلم است ، اين است که عطر زدن براي خانم ها نه تنها اشکالي ندارد بلکه استحباب نيز دارد ، به خصوص که براي همسر باشد . آن چه که از آن نهي شده اين است که زن موقع بيرون رفتن از منزل و يا موقعي که با نامحرم در تماس است ، طوري عطر بزند که بوي آن به مشام نامحرم برسد و ايجاد مفسده کند .»2 (همان ، ص 178)

   3) آرام گرفتن در خانه و پرهيز از تبّرج جاهلي : در آيه ي شريفه 33 سوره احزاب به زنان پيامبر (ص) علاوه بر تقوا ، امر مي شود که در خانه هاي خود آرام و قرار گيرند و هم چون جاهليت نخستين در ميان جمعيت ظاهر نشوند .» 3 (سوره احزاب ، آيه ي 33)

  «کلمه ي «قَرن» امر از ماده ي قرء است که به معناي پا برجا شدن است و ممکن است از ماده ي قازيقار به معناي اجتماع و کنايه از ثابت ماندن در خانه ها باشد . »4  (طباطبايي ، 1396 هـ .ق : 483) و کلمه ي «برج» يعني آشکار شدن . صاحب مجمع البيان مي گويد : «تبّرج آن است که زن زيبايي هاي خود را اظهار کند . اصل آن به معناي ظهور است و به عبارتي ديگر ، از آن جهت به آن «برج» گويند که ظاهر و هويداست . زمخشري نيز در کشاف مي گويد : «بداو برز» به معناي ظهور و نظير تبرج هستند . اشتقاق بروج از تبرج است به جهت ظاهر بودن آن ها . براساس نظرات تفسيري مذکور ، معناي آيه شريفه «و تبرجن تبرج الجاهليه الاولي» ؛ «ظاهر نشويد و خودنمايي نکنيد مانند خودنمايي «جاهليت اولي» .»5 (قريشي ، 1378، ج 1 : 174)

 نکته اي که در اين آيه شريفه مطرح گرديده است «تحرّز و پرهيز از آميزش و مراوده با مردان بيگانه » اختصاص به زنان رسول خدا (ص) ندارد بلکه و شامل عموم زنان مي شود . همان گونه که در روايت هاي  بسياري آمده است که بهترين محيط زندگي براي زن خانه اش است، حتي ثواب نماز زنان جوان در خانه به مراتب از حضور در مساجد و مجامع بالاتر شمرده شده است و البته اين بدان معني نيست که زن از فعاليت اجتماعي محروم باشند .

 مقصود از اين دستور زنداني کردن زنان پيغمبر (ص) و هيچ زني در خانه نيست ؛ زيرا تاريخ اسلام به صراحت گواه است که رسول خدا (ص) زنان خود را با خود به سفر مي برد و آنان را از بيرون شدن از خانه منع نمي فرمود . بلکه مقصود از اين دستور ، آن است که زن به منظور خودنمايي از خانه بيرون نشود . آن چنان که امروز عده اي از زنان براي بيرون رفتن از خانه و خودنمايي و پرسه زدن در خيابان ها ، ساعت ها در پاي ميز آرايش به سر و وضع خود و لباس خويش مي رسند .» 1 (هدايت خواه ، 1363 : 186)

 

  حجاب در قلب

 خداوند متعال در برتري تقواي دل در امر حجاب در سوره احزاب ، آيه 53 مي فرمايند : «واذا سألتموهنّ متاعا فاسئلُِوهُنَّ مِن وَرَاء حجابٍ ذلکُم اَطهَرُ لِقُلُوبِکم و قُلوِبِهنّ» (سوره احزاب ، آيه 53)؛ «هنگامي که از همسران پيامبر (ص)  چيزي خواستيد از پشت حجاب و پرده از ايشان بخواهيد که اين کارتان براي دل هاي شما و دل هاي ايشان پاکيزه تر است .»

  در ذيل آيه صاحب تفسير نمونه چنين بيان مي کند : «هنگامي که رسول خدا (ص) با زينب ازدواج کرد ، وليمه نسبتاً مفصلي به مردم داد . انس که خادم مخصوص پيامبر (ص) بود مي گويد : پيامبر (ص) به من دستور داد که اصحابش را به غذا دعوت کنم ، من همه را دعوت کردم ، دسته دسته مي آمدند و غذا مي خوردند و از اتاق خارج مي شدند ، تا اين که عرض کردم : اي پيامبر خدا ؛ کسي باقي نماند که من او را دعوت نکرده باشم ، فرمود : اکنون که چنين است سفره را جمع کنيد ، سفره را برداشتند و جمعيت پراکنده شدند ، اما سه نفر هم چنان در اتاق پيامبر (ص) ماندند و مشغول بحث و گفتگو بودند . آيه نازل شد و دستورات لازم را بيان کرد .» (مکارم شيرازي ، 1376 : ج 3 ، 607)

  از بعضي قرائن استفاده مي شود «که گاهي همسايگان و ساير مردم طبق معمول براي عاريت گرفتن اشيايي نزد بعضي از زنان پيامبر (ص) مي آمدند، براي حفظ حيشيت همسران پيامبر(ص) آيه نازل شد و به مؤمنان دستور داد که هر گاه مي خواهند چيزي از آنها بگيرند، از پشت پرده بگيرند .»1 (بابايي ، 1380،ج 3 : 625)

 علامه طباطبايي در ذيل آيه شريفه مي نويسد : «درخواست متاع از همسران حضرت ، کنايه از اين است که مردم با آنها درباره ي حوايجي که دارند، سؤال کنند ؛ يعني اگر به خاطر حاجتي که براي شما  پيش آمده ناگزير شديد با يکي از همسران آن جناب صحبتي بکنيد از پس پرده صحبت کنيد، براي اين که وقتي از پشت پرده صحبت کنيد دل هاي تان دچار وسوسه نمي شود و در نتيجه ، اين روش دل هاي تان را پاک تر نگه مي دارد . »2 (طباطبايي ، 1396 هـ .ق : 528)

 نکته حايز اهميت در اين مورد که جزء دستورات ويژه براي زنان پيامبر (ص) است و نه دستور عمومي براي تمام زنان آن است که خداوند اين نحوه ي پوشش خاص را براي رعايت حجاب در قلب ذکر مي نمايد . نکته ديگري که در اين آيه ذکر شده است پاک ماندن قلب مردان را پيش از قلب زنان بيان نموده است و چه بسا بتوان از اين نکته استفاده نمود که اين تقدم نشان دهنده ي آسيب پذيري دل مردان بيش از زنان است ؛ چرا که زنان پيامبر (ص) در مأمن و مأواي زوجيت آن حضرت در امانند ، امّا کساني که بيش از پيش از ايشان مي توانند در معرض خطر باشند، مرداني هستند که به خانه رسول خدا (ص) مراجعه و با زنان ايشان مواجه مي شوند ؛ البته زنان نيز بايد دل خود را پاک نگه دارند و از اين رو ، پرده پوششي و حفظ حجاب و عفاف براي پاکي دل آنان نيز بهتر  است .

 براي آن که کسي حريم الهي را در حيطه ي تعامل با افراد نامحرم به درستي رعايت نموده و حيطه حجاب و پوشش را حفظ کند ، لازم است بعد قلبي حجاب را جدّي تلقي نمايد و در اين زمينه ، تسامح و تساهل روا ندارند که دروازه ي دل ، چشم است و «دل کتاب چشم است .»1 (محمد ري شهري ، 1377 : 6315 )

  يکي از راحت ترين  و مهم ترين راه ها براي حفظ دل ، حفظ نگاه از نامحرم است ؛ به قول شاعر :

                                    زدست ديده و دل هردو فرياد                     که هرچه ديده بيند دل کند ياد

                                    بسازم خنجري نيشش زفولاد                       زنم بر ديده تا دل گردد آزاد

در دنيايي که در تبليغات رنگارنگ خويش که فرهنگ برهنگي و سقوط اخلاقي و ارزش هاي انساني نماد برتري و پيشرفت و توسعه !! را جلوه گر ساخته است ، دين مبين اسلام با فرهنگ پوشش و توجه به  هويت انساني ، معنويت و جاذبه ي روحي و آرامش را در جامعه نمايان گر ساخته است . زيرا قاموس الهي بر اساس فطرت ، هويت ، توانايي و جاذبه هاي فيزيکي زن و مرد نازل شده است ، که اگر جوامع انساني اگر تنها به فطرت و دستورات الهي عمل کنند به جايگاه و هويت اصلي خود دست پيدا مي کنند و جامعه با امنيت و مصونيت مي تواند راه خويش را طي کند .  

 

نتيجه گيري

  فرامين الهي از جمله حجاب هم از مرحله صحت تا مرحله قبول ، داراي درجات و مراتبي است که حداقل آن ، شرط تماميت است که در «حجاب خمار» جلوه گر مي شود و حد کمال آن در جامعيت ابعاد پنج گانه حجاب قرآني «جلباب» به تجلي مي آيد .

  پوشش بدن به جز  وجه کفّين و مهار کردن جاذبه هاي جنسي زنانه معيار حجاب الهي و قرآني است که اگر در پوشش چند قطعه اي خمار و به تناسب فرهنگ و تمدن هر ملتي عينيت يابد ، نمره ي صحت عمل را در منظر آيات شريفه به دست آورده است و اگر ابعاد قلبي ، گفتاري و رفتاري و بُعد نگاه را نيز در پوشش يکسره جلباب تجلي بخشد ، نمره ي کمال و برتري الهي را کسب نموده است .

 اين امر نشان دهنده اين است که در دين مبين اسلام با طرح و تأکيد حجاب به تمام جوانب شخصيت زن و مرد در اجتماع توجه کرده است و با توجه به آن حجاب را به صورتي متعادل و متناسب مطرح نموده است تا جامعه اي سالم و به دور از فساد داشته باشيم تا انسان هاي به ما هو انسان بتوانند در کمال مصونيت و امنيت به کارکردها و نقش هاي خويش بپردازند و سير کمال و سعادت را با پيروي از دستورات و مباني ديني درجامعه بشري با لطافت معنوي و کمال حقيقي تجربه کنند .

 فهرست منابع و مآخذ

قرآن کريم ، ترجمه مهدي الهي قمشه اي ، تهران:گلبان ، 1380 .

منابع عربي

1 - ابن منظور ، ابي الفضل جمال الدين . لسان العرب . بيروت : دارصادر . 2000 م ، چ 4 .

2 -  زمخشري ، ابوالقاسم محمد بن عمر . تفسير کشاف . قم: دارالکتب الاسلاميه ، 1352 ، ج 3 .

3 -  راغب اصفهاني ، ابوالقاسم حسين بن محمد بن مفضل .مفردات الفاظ القرآن . بيروت : دارالشاميه . 1992 م .

4 -  طباطبايي ، محمد حسين . الميزان في تفسير القرآن . تهران : دارالکتب الاسلاميه . 1398 ق ، ج 16 .

5 -  طباطبايي يزدي ، محمد کاظم . عروة الوثقي . قم . کراوري . 1373 .

6 -  طبرسي ، ابو علي الفضل بن الحسن . مجمع البيان . تهران : سازمان چاپ و انتشارات وزارت  ارشاد اسلامي  . 1380 ، ج 7 .

7 -  فيض کاشاني ، محمد حسن . تفسير الصافي . مشهد : دارالمرتضي . بي تا ، ج 4 .

8 -  قمي ، ا بي الحسن علي بن ابراهيم . تفسير القمي . نجف . بي تا . 1378 هـ . ق ، ج 2 .

9 -  کليني ، محمد بن يعقوب اسحاق . اصول کافي . بيروت . دارالاضواء . 1413 هـ . ق ، ج 5 .

منابع فارسي

1 -  الحراني ، حسين بن شعبه ، تحف العقول ، تصحيح علي اکبر غفاري ، قم : جامعه مدرسين 1363 .

 2- بابايي ، احمد علي . برگزيده تفسير نمونه . تهران: دارالکتب الاسلاميه ، چ 9 ، 1380 ، ج 3 .

3 -  بيرقي اکبري ، محمد رضا . تحليلي نو و عملي از حجاب در عصر حاضر . اصفهان : پيام عزت ، 1377 .

4 -  شجاعي ، محمد . درو صدف . قم : محيي ، چ 5 ، 1385 .

5 -  عميد ، حسن . فرهنگ عميد . تهران : امير کبير ، 1367 .

6 -  قريشي ، علي اکبر . قاموس قرآن . تهران : د ارالکتب الاسلاميه ، 1378 ، ج 5 ، ج 1 .

7-  محمدي آشناني ، علي . حجاب در اديان الهي . قم : اشراق ، 1373 .

8 -  محمدي ري شهري ، محمد . ميزان الحکمه .ترجمه حميد رضا شيخي . قم : دارالحديث ، 1377 ، ج 13 .

9 -  محمدي نيا ، اسداله . بهشت جوانان . قم : سبط اکبر عليه السلام ، چ 19 ، 1383 .

10-  مصطفوي ، حسين . التحقيق في کلمات القرآن . تهران : بنگاه ترجمه و نشر کتاب ،1360 ، ج 3 .

11 -  مطهري ، مرتضي . مسئله حجاب . تهران : نشريه انجمن اسلامي . 1353 .

12 -  معين ، محمد . فرهنگ فارسي . تهران : امير کبير ، 1379 ، ج 1 .

13- مکارم شيرازي ، ناصر . برگزيده تفسير نمونه . تصحيح احمد علي بابايي . قم : دارالکتب الاسلاميه ، چ دوم ، 1376 ، ج 3 .

14 -  هدايت ، مهدي قلي . خاطرات و خطرات . تهران : زوار ، چ 4  ،1363 .

15 -  هدايت خواه ، ستار . زيور عفاف . مشهد : معاونت پرورشي سازمان آموزش و پرورش خراسان ،  1374 .
ارسال نظرات
پر بیننده ها
آخرین اخبار