زندگی به سبک رزمندگی-۲

شیوه برخورد شهدا با مخالفان و منحرفان چه بود؟

«شهید حسن کاسبان» در هر جلسه‌ای به بچه‌های طرفدار انقلاب می‌گفت: نکند با این آدم‌هایی که تحت نام گروهک‌های مختلف جمع می‌شوند برخورد نامناسب داشته باشید. مبادا به آنها بی احترامی بکنید. مبادا کاری کنید که در راه باطلشان استوارتر بشوند.
کد خبر: ۸۵۰۴۲۶۹
|
۲۰ اسفند ۱۳۹۳ - ۰۹:۴۹

به‌گزارش خبرنگار خبرگزاری بسیج، کتاب زندگی به سبک رزمندگی (سوره‌نوشت‌های سوره مبارکه فجر) با عنوان پرچین هشتاد و نهم یکی از 114 کتاب مجموعه پرچین است که به سوره‌های قرآن کریم می‌پردازد. این کتاب مجموعه نوشته‌های کوتاهی است که در آن سعی شده با نگاه علمی و محققانه تصویری ملموس و قابل فهم اما پرنکته و دقیق از سوره مبارکه فجر در اختیار مخاطب قرار دهد.

مطالعه این کتاب به چند دسته از افراد توصیه شده است نخست برای کسانی که دوست دارند حیات طیبه شهدا و منطق و ارزش‌های جاری آن را در سایه سوره‌ای که منسوب به سیدالشهداست بدانند و بشناسند، کسانی که می‌خواهند در اردوی راهیان نور افق جدید از روایت‌گری را با محتوایی قرآنی تجربه کنند، کسانی که می‌خوانند بدانند چگونه می‌توان بر اساس مناطق عملیاتی و شهدا و شخصیت‌های رزمنده متن‌های مبتنی بر قرآن نوشت و کسانی که می‌خواهند دوره‌ای از برخی روایت‌های کربلا را حول موضوعات محوری سوره مبارکه فجر بدانند.

شیوه برخورد با مخالفان و منحرفان، یک بخش از نکاتی است که در این کتاب به آن پرداخته شده است پاسخ به این سوال که چگونه با مخالفان و منحرفان برخورد کنیم؟ توضیحات مربوط به این نکته به شرح زیر است:

***«شهید حسن کاسبان» در هر جلسه‌ای به بچه‌های طرفدار انقلاب می‌گفت: نکند با این آدم‌هایی که تحت نام گروهک‌های مختلف جمع می‌شوند برخورد نامناسب داشته باشید. مبادا به آنها بی احترامی بکنید. مبادا کاری کنید که در راه باطلشان استوارتر بشوند.

سعی کنید در برابر منطق ضعیف آنها، منطق قوی اسلام را به خوبی مطرح کنید تا متوجه بشوند مکاتب غیر اسلامی بی محتوا هستند مبادا سر راهشان دام پهن کنید تا عملی مرتکب بشوند که راه برگشتن‌شان بسته شود.

خودشان هم در برخورد با آنها طوری آرام و متین برخورد می‌کرد که بسیاری از آنها شرمنده رفتار و گرفتار محبت او می‌شدند و از راه انحرافی خود دست می‌کشیدند.

***فردی از اشرار قبلا از حاجی قول تامین گرفته بود ولی چون در مواردی خلاف‌هایی انجام داده بود، بنابراین مسئولین تصمیم گرفتند قبل از ملاقات او با شهید احمد باقری در موعد مقرر، وی را بازداشت کنند.

حاجی مرا صدا زد و گفت: سید می‌روی منطقه و فلان شرور را پیدا می‌کنی و می‌گویی وعده ملاقات ما ملغی شده، سر وعده نیا که دستگیر می‌شوی، اکنون شرایط برای تامین دادن مناسب نیست و هر زمان که شرایط مساعد شد اطلاع می‌دهیم.

پس از طی مسافت زیاد با او دیدار کردم و پیام حاجی را به او رساندم. به شدت تحت تاثیر روحیه جوانمردانه حاجی قرار گرفت و بعد بلند شد و گونه ام را بوسید و از اخلاق کریمانه حاجی تجلیل کرد. این فرد بعد از چند ماه با وساطت حاج احمد تامین داده شد و به دامن پر مهر نظام جمهوری اسلامی ایران بازگشت.

***در ادامه عملیات والفجر مقدماتی، در شب مشغول پدافند بودیم که هواپیمایی حامل پنج تن بمب، مثل اجل معلق سر رسید و منطقه را بمباران کرد. بمب‌ها همه در کنار مقر گروهان فروریخت. بچه‌ها بمب افکن را با دو موشک زمین به هوا سرنگون کردند. خلبان حوالی جنگل مقر، فرود آمد.

وقتی به قصد دستگیری او به سمت تپه دویدم، اقدام به تیر اندازی کرد. من که دست خالی بودم، زمین گیر شدم. آنجا بود که «شهید عبدالعلی بهروزی» رسید و ماهرانه او را تسلیم کرد. از شدت خشم،  می‌خواستم آن اسیر را بزنم که شهید اجازه نداد و گفت او دیگر اسیر جنگی است و اسیر هم در مکتب ما از حقوقی برخوردار است.
ارسال نظرات