روحِ خندان بن‌لادن در مثلث "آمریکا، عربستان، یمن"

روزنامه "ایندیپدنت" در بررسی عملکرد آمریکا در خاورمیانه می‌نویسد: در یمن الحوثی‌ها قوی‌ترین نیروهای نظامی هستند که با القاعده مقابله می‌کنند اما ما حامی عربستان هستیم و در واقع از وضعیتی حمایت می‌کنیم که طی آن القاعده گسترش می‌یابد.
کد خبر: ۸۵۱۰۴۵۵
|
۲۴ فروردين ۱۳۹۴ - ۱۵:۲۵

به گزارش خبرگزاری بسیج،  روزنامه انگلیسی "ایندیپندنت" در یادداشتی به قلم "پاتریک کوکبرن"، روزنامه نگار ایرلندی به بررسی سیاست‌های غرب در خاورمیانه میپردازد و می‌نویسد تمامی سیسات‌های فعلی آمریکا به گسترش و قدرت روز افزون القاعده منجر شده است.

وی به سیاستمداران غربی می گوید تنها راه شکست القاعده، اتحاد با دشمنان القاعده مانند حوثی‌ها، دولت بشار اسد و شبه نظامیان شیعی در عراق است. متن یادداشت او را در ادامه می‌خوانید:

 

روح بن لادن این ماه خندان است؛ وقتی می‌بیند جنبشی که او آغاز کرده، بخش‌هایی از خاورمیانه را فتح می‌کند. او خرسند است که می‌بیند جنگجویان القاعده در شبه جزیره عربستان به "مکلا"، مرکز استان "حضرموت" در یمن که زادگاه خاندان بن لادن نیز هست، حمله و آن را تصرف می‌کنند.

 درست مثل اتفاقی که تابستان گذشته در موصل عراق افتاد، سربازان دولتی یمن هم پایگاه‌های نظامی خود را ترک و خودروهای "هاموی" و سایر تجهیزات آمریکایی را‌‌ رها کردند. جنگجویان این شاخه القاعده، زندان مرکزی شهر را به تصرف خود در آوردند و سیصد زندانی را آزاد کردند که در میان آن‌ها یکی از مهم‌ترین رهبران جهادی یمن نیز بوده است.

شرایط و بحران‌های چندگانه در منطقه موجب شده است که تسلط جنگجویان القاعده در شبه جزیره عربستان که از جانب آمریکا به عنوانی یکی از خطرناک‌ترین شاخه‌های القاعده شناخته می‌شود، بر زندان یمن، توجهی را به خود جلب نکند. چقدر متفاوت بود وقتی در ماه مه سال ۲۰۱۱، اوباما و اعضای دولتش در حالی به تصویر کشیده شدند که هلیکوپتر‌ها به ابوت‌آباد پاکستان- محل زندگی بن لادن حمله کردند- و او را کشتند. آن تصویر این احساس را به مخاطب منتقل می‌کرد که مرگ او یعنی عاملان یازدهم سپتامبر سرانجام شکست خوردند.

اما اکنون وقتی به نقشه نگاه می‌کنیم، دولت‌های مسلمان در شمال غرب پاکستان تا شمال شرق نیجریه منحل و تضعیف می‌شوند و ذی‌نفع این وضعیت، گروه‌های القاعده و یا گروهک‌هایی هستند که از القاعده الهام می‌گیرند که هر روز قدرت و نفوذشان فزونی می‌یابد. امریکا و متحدانش این مساله را می‌دانند اما نمی‌تواند برای جلوگیری از این مساله کاری کنند.

اشتون کار‌تر، وزیر دفاع آمریکا هفته گذشته گفت: انجام عملیات‌های ضد تروریستی در زمانی که دولت‌های با ثباتی بر سر کارند، آسان‌تر است و به‌وضوح چنین شرایطی در یمن وجود ندارد.

گویا آقای کار‌تر دقت ندارد که تروریست‌ها، کشورهای با نظم مانند دانمارک و کانادا را برای پایگاه‌های خود انتخاب نمی‌کنند و در کشورهای مشوشی مانند یمن، عراق، سوریه، لیبی و سومالی فعالند که دولتی در آنجا نیست تا مانع فعالیت‌هایشان شود. حمله با هواپیماهای بدون سرنشین که تصور می‌شد رهبران و حامیان القاعده را در یمن، پاکستان و سومالی هدف می‌گیرد هم ثابت شده که از نظر سیاسی کارآمد نیست؛ در واقع استفاده از پهپاد‌ها و اعلام موفقیت آن‌ها نقابی بود تا ناکامی آمریکا در تعریف سیاست موثری برای نابودی القاعده در سال‌های پس از یازدهم سپتامبر را بپوشاند.

تصرف شهر مکلا تنها پیروزی نیروهای القاعده نبود. در شمال سوریه نیز این گروهک و جبهه النصره حمله مشترکی را با ۴ تا ۵ هزار جنگجو انجام دادند تا شهر ادلب را تصرف کنند. منابع سعودی می‌گویند که عربستان و ترکیه نیز هر دو از جبهه النصره و سایر جنگجویان تندرو برای تصرف شهر ادلب حمایت کرده‌اند.

عربستان سعودی و سایر کشورهای سنی می‌خواهند جبهه النصره و گرهک‌هایش را از داعش کاملا جدا کنند و آن‌ها را به عنوان متحد بالقوه و قابل پذیرش خود جای دهند. جبهه النصره مانند داعش، شقاوت‌های خود را علنا اشکار نمی‌کند و کمی در تاکتیک‌ها و ایدئولوژی‌ها نیز با داعش فرق می‌کند. گرچه این گروه در سال ۲۰۱۱ توسط داعش ایجاد شد اما با جنگ داخلی خونینی در اوایل ۲۰۱۴، از مادر خود جدا شد؛ اما امروز نشانه‌های نگران کننده‌ای از همکاری این دو گروهک دیده می‌شود. به گزارش نیروهای اپوزیسیون سوری، جبهه النصره به جنگجویان داعش اجازه داد که طی روزهای اخیر کمپ فلسطینی یرموک را تصرف کنند.

پس از یازدهم سپتامبر، میلیون‌ها دلار صرف اقدامات امنیتی شده است، تفتیش‌های ملالت آور در فرودگاه‌ها، محدودیت‌ در آزادی‌های مدنی، شکنجه و جنگ در عراق و افغانستان و جنگ به اصطلاح علیه تروریسم، همه اشکارا به هدر رفته است.

وارثان یازدهم سپتامبر، از قبل هم قدرتمند‌تر شده‌اند. در حال حاضر هفت جنگ در کشورهای مسلمان از پاکستان تا نبجریه در جریان است و در همه آن‌ها جنبش‌های مانند القاعده قدرت می‌گیرند. جای تعجب خواهد بود اگر این درگیری‌ها تا حدودی خشونت‌های شدید در کشورهای هم جوار نداشته باشند، مانند کشتار دانشجویان مسیحی توسط مرد مسلحی سومالیایی در کنیا یا کشتار کاریکاتوریست‌های شارلی ابدو، پلیس و خریداران یهودی در پاریس. با توجه به اینکه ۲. ۸ میلیون مسلمان در بریتانیا، ۴. ۱ میلیون در آلمان و ۵ میلیون در فرانسه هستند، جنبش‌های مشابه القاعده حامیان خود را در این مناطق پیدا خواهند کرد.

چه کنیم؟ تنها راه مقابله با داعش، القاعده و سایر گروه‌های جهادی، مقابله با آن‌ها در کشورهای مبدا است. اشتباه بزرگ پس از یازدهم سپتامبر این بود که آمریکا، عربستان را از خطا مبرا دانست، با اینکه ۱۵ نفر از ۱۹ هواپیما‌ربا مانند خود بن لادن و بسیاری از پول‌های این عملیات از جانب عربستان سعودی و پاکستان تامین شد.

جنبش‌های مشابه القاعده به طو موثر مورد هدف قرار نگرفته‌اند. این ناکامی در مواجه با القاعده را می‌توان با جمله‌ای که میان سیاستمداران غربی معروف است توضیح داد: دشمن دشمن من، الزاما دوست من نیست.

در یمن الحوثی‌ها قوی‌ترین نیروهای نظامی هستند که با القاعده مقابله می‌کنند اما از آن جایی که ما حامی عربستان سعودی در حمله هوایی علیه حوثی‌ها هستیم، در واقع از وضعیتی حمایت می‌کنیم که طی آن القاعده گسترش می‌یابد. از ان جایی که هدف عربستان این است که قدرت را به رئیس جمهور سابق یمن بازگرداند، فردی که تقریبا هیچ حامی ندارد، نتیجه این نبرد طولانی، به نفع القاعده خواهد بود.

در سوریه هم، ‌دشمن دشمن من، نیروهای ارتش سوریه هستند. اما ما تصمیم گرفتیم که قدرت هوایی آمریکا علیه مقابله داعش و جبهه النصره با ارتش سوریه استفاده نشود زیرا می‌خواهیم از شر بشار اسد خلاص شویم، در نتیجه داعش و جبهه النصره و جهادیون افراطی از این وضعیت سود می‌برند و قدرت می‌گیرند.

در عراق وضعیت بهتر است زیرا علیرغم بهانه عدم همکاری با شبه نظامیان شیعی، آمریکا در عمل، به مواضعی از داعش حمله می‌کند که مورد حمله نیروهای زمینی شیعی نیز هست، واقعیت این است که تنها از طریق حمایت از دشمن دشمن من است که می‌توان با گسترش القاعده مقابله کرد و این جنبش را شکست داد .


منبع: نسیم

ارسال نظرات