عضو هیات علامه دانشگاه علامه طباطبایی در یادداشتی در روزنامه آرمان نوشت: کسانی که از خارج میآیند برای سرمایهگذاری نمیآیند بلکه میآیند تا کالایشان را بهفروش برسانند.
به گزارش خبرگزاری بسیج، جمشید پژویان طی یاداشتی در روزنامه آرمان نوشت: ورود بانکهای خارجی به ایران در درجه اول این علامت را میدهد که در این مکان سرمایهگذاری مناسب وجود دارد و نرخ بازده بسیار مناسب است که بانکها به آنها ورود پیدا کنند. در واقع بانکهای اقتصادی که انتظار میرود یک رکود بلندمدت یا متوسط مدت پیش رویشان باشد، اگر برای سرمایهگذاری به ایران میآیند میدانند که فعلا سودی نخواهند برد، زیرا متقاضی برای وام اعتبار نیست و اینها حتی اگر بتوانند سپردههایی را جمع آوری کنند اما نتوانند اعتبارات مناسب را بدهند آن سودی که انتظار دارند نخواهند برد.
بانکهای خارجی که به ایران ورود پیدا میکنند مشابه بانکهای دیگر مجوزی از بانک مرکزی میگیرند و شعبهای دایر میکنند. در واقع آنها وقتی ورود پیدا میکنند که در اقتصادی قابلیت رشد را ببینند. آنچه اهمیت دارد این است که باید بدانیم ورود این بانکها به این شکل که با خود سرمایه کلانی را بیاورند و با آن سرمایه کلانشان بخواهند سرخط گذاری بکنند. بیشتر در نظر دارند از آن عملیات بانکی که صورت میگیرد سود ببرند. نکته مهم این است که در اینجا باید آنها با بانکهای داخلی برای جذب سپردههای مردم و دادن اعتبارات سود ببرند. این رقابت اگر بتواند به شکل سالم صورت گیرد نکته مثبتی برای نظام بانکداری ما خواهد بود. با خصوصی شدن بانکها، در یکی دودههای که از این ماجرا میگذرد فضای بانکی ما وارد رقابت شده است.
مشکل اینجاست که این رقابت به دلیل نرخهای متفاوتی که در سرمایهگذاری وجود دارد بیشتر به نفع تجارت است، به همین دلیل است که این منابع به خوب به بخش صنعتی که باید بهوجود بیاید منتقل نشده است. نباید ورود بانکهای خارجی به ایران که در حد حرف است در میان مورد انتظار بیمورد ایجاد کند، زیرا ورود بانکهای خارجی و سرمایهگذاریهای خارجی به جهت این است که منافعی ببرند. در واقع کسانی که از خارج میآیند برای سرمایهگذاری نمیآیند بلکه میآیند تا کالایشان را بهفروش برسانند.
تفاوت بین نرخهای بازده که وجود دارد در اینجا بسیار اهمیت دارد. برخی حاضرند با پرداخت سودهای بالا وام بگیرند، اینها دنبال مابه التفاوت به عنوان سود هستند درصورتیکه میدانیم این تفاوت در بانکهای خارجی و در خارج 1 تا 2 درصد بیشتر نیست در حالیکه در بانکهای ما حدود 10 درصد است.
همه اینها مواردی است که مربوط میشود به نوع سیاستگذاریهای اقتصادی که ما انجام میدهیم به این جهت است که احتمال میدهیم ورود سرمایه داران خارجی به قصد فروش کالای خود است و نه اینکه برای سرمایهگذاری مشترک به ایران بیایند.
اکنون باید دید بانکهای خارجی هم مانند سرمایهگذارانشان به چه قصدی به ایران ورود پیدا میکنند، آیا موانع و اشکالاتی که در راه ساختار اقتصاد ایران است مانند مابه التفاوت بخش صنعت و بخشهای دیگر که یک بخش عمده آن ناشی از بهره وری پایین عامل کار و سرمایه در اقتصاد ماست قابل رفع است؟ اگر چنین باشد میتوان امیدوار بود تا بتوانیم از ورود این بانکها سود کافی در ایجاد رشد اقتصادی ببریم.
بانکهای خارجی که به ایران ورود پیدا میکنند مشابه بانکهای دیگر مجوزی از بانک مرکزی میگیرند و شعبهای دایر میکنند. در واقع آنها وقتی ورود پیدا میکنند که در اقتصادی قابلیت رشد را ببینند. آنچه اهمیت دارد این است که باید بدانیم ورود این بانکها به این شکل که با خود سرمایه کلانی را بیاورند و با آن سرمایه کلانشان بخواهند سرخط گذاری بکنند. بیشتر در نظر دارند از آن عملیات بانکی که صورت میگیرد سود ببرند. نکته مهم این است که در اینجا باید آنها با بانکهای داخلی برای جذب سپردههای مردم و دادن اعتبارات سود ببرند. این رقابت اگر بتواند به شکل سالم صورت گیرد نکته مثبتی برای نظام بانکداری ما خواهد بود. با خصوصی شدن بانکها، در یکی دودههای که از این ماجرا میگذرد فضای بانکی ما وارد رقابت شده است.
مشکل اینجاست که این رقابت به دلیل نرخهای متفاوتی که در سرمایهگذاری وجود دارد بیشتر به نفع تجارت است، به همین دلیل است که این منابع به خوب به بخش صنعتی که باید بهوجود بیاید منتقل نشده است. نباید ورود بانکهای خارجی به ایران که در حد حرف است در میان مورد انتظار بیمورد ایجاد کند، زیرا ورود بانکهای خارجی و سرمایهگذاریهای خارجی به جهت این است که منافعی ببرند. در واقع کسانی که از خارج میآیند برای سرمایهگذاری نمیآیند بلکه میآیند تا کالایشان را بهفروش برسانند.
تفاوت بین نرخهای بازده که وجود دارد در اینجا بسیار اهمیت دارد. برخی حاضرند با پرداخت سودهای بالا وام بگیرند، اینها دنبال مابه التفاوت به عنوان سود هستند درصورتیکه میدانیم این تفاوت در بانکهای خارجی و در خارج 1 تا 2 درصد بیشتر نیست در حالیکه در بانکهای ما حدود 10 درصد است.
همه اینها مواردی است که مربوط میشود به نوع سیاستگذاریهای اقتصادی که ما انجام میدهیم به این جهت است که احتمال میدهیم ورود سرمایه داران خارجی به قصد فروش کالای خود است و نه اینکه برای سرمایهگذاری مشترک به ایران بیایند.
اکنون باید دید بانکهای خارجی هم مانند سرمایهگذارانشان به چه قصدی به ایران ورود پیدا میکنند، آیا موانع و اشکالاتی که در راه ساختار اقتصاد ایران است مانند مابه التفاوت بخش صنعت و بخشهای دیگر که یک بخش عمده آن ناشی از بهره وری پایین عامل کار و سرمایه در اقتصاد ماست قابل رفع است؟ اگر چنین باشد میتوان امیدوار بود تا بتوانیم از ورود این بانکها سود کافی در ایجاد رشد اقتصادی ببریم.
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
پر بیننده ها
آخرین اخبار