دلنوشته ای در دیار عشقان:

سکوتی به سنگینی هشت سال/ دلنوشته

دنیا با دنیا دنیا دارایی اش، جوابی برای درد هایت نداشت که جوابت را در سکوت می جویی.
کد خبر: ۸۶۴۸۷۷۱
|
۱۹ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۹:۵۲

به گزارش خبرگزاری بسیج از اردبیل، گوشه کناری از دانشجویان استان اردبیل را تقدیم می کنیم:

دل را چه نیاز به نوشته اگر دردی نباشد؟ درد داشت که سر بر بیابان گذاشت. دلم!؟ چرا طاقتت که طاق می شود سر بر بیابان می گذاری چه می جویی در هیچ؟ دنیا با دنیا دنیا دارایی اش، جوابی برای درد هایت نداشت که جوابت را در سکوت می جویی. بیابان وسکوت و هیچ را چه ارتباطی است با حقیقت؟ خاک بیابان به خودی خود بوی مرگ می دهد، چه رسید به بیابان مرزی هشت سال جنگ دیده! شهید را عاقلانه بنگری مرده است، منطق خشگ چه می فهمد شهید چیست؟! دلم...

عقل شهادت را نمی فهمد، شهید را مرده ای می بیند بازنده، اما نگاهشان کن که با غرور مرده اند!

همین جاست که آوینی می گوید: آدمی را سر گشتگی میان عقل و دل است که معنا می کند.

دلم... به خانه خوش آمدی.

دلنوشته:

عاطفه غلائی، دانشجوی رشته ی زیست سلولی مولکولی دانشگاه محقق

ارسال نظرات