خبرهای داغ:
نگاهي به طرح كاهش نيروهاي ارتش در نهم ارديبهشت 1358

ارتشي كه كوچك ‌شد تا فتنه‌ها بزرگ شود!

37 سال پيش در روز نهم ارديبهشت ماه 1358 طرحي از سوي دولت موقت مهندس بازرگان به اجرا درآمد كه عنوان مي‌كرد ايران نيازي به ارتش 500 هزار نفري ندارد و بايد از تعداد ارتشيان كم شود.
کد خبر: ۸۶۶۶۶۴۲
|
۰۹ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۰۹:۰۸
به گزارش خبرگزاری بسیج، در يك نگاه كلي، انحلال، كوچك‌سازي، تغيير اساسي و نهايتاً تضعيف ارتش، از جمله برنامه‌هايي بود كه درست پس از پيروزي انقلاب اسلامي در دستور كار برخي از جريان‌ها كه آن زمان خود را جزو بدنه انقلاب معرفي مي‌كردند، دنبال مي‌شد. پس از شعار ناكام انحلال ارتش، شعار «ارتش بي‌طبقه توحيدي» باز از سوي همين گروه‌هاي چپگرا داده شد. به اين معني كه سلسله مراتب و درجات بايد در سازمان ارتش ملغي شوند. اما همين شعار نيز سخنان صريح امام را در برابر خود ديد و ايشان در روز 16 مهر 58 طي پيامي سربازان و درجه‌داران را به «اطاعت از مافوق و حفظ سلسله مراتب» فراخواندند.  بعد از قضيه انحلال و شعار انحرافي ارتش بي‌درجه و بي‌طبقه، اين بار نوبت به دولت موقت رسيده بود تا او نيز ضرباتي را خواسته يا ناخواسته به ارتش وارد كند. البته بايد به اين نكته اذعان كنيم كه تشكيل ارتش نوين ايران توسط خاندان پهلوي در 15 دي‌ماه 1300 صورت پذيرفته بود و تا هنگام پيروزي انقلاب اسلامي، ارتش ايران چيزي در حدود 57 سال، نام شاهنشاهي پهلوي را يدك مي‌كشيد. به اين معني كه ايجاد تشكيك در وفاداري ارتش نسبت به انقلاب در آن زمان موضوعي دور از ذهن هم نبود. اما طرح بحث انحلال كامل ارتش يا تضعيف آن به شيوه‌هاي گوناگون، با توجه به نيازهاي يك نظام تازه‌تأسيس شده به قواي نظامي كارآمد نيز منطقي به نظر نمي‌رسيد. چنانكه امام خميني در پيام روز 26 فروردين 58 فرمودند: «اكنون ارتش در خدمت ملت و اسلام است و ارتش اسلامي است و ملت شريف لازم است كه آن را به اين سمت بشناسد و پشتيباني خود را از آن اعلام نمايند. اكنون مخالفت با ارتش اسلامي كه حافظ استقلال و نگهبان مرز‌هاي آن است، جايز نيست...»

با وجود توصيه‌ها و هشدارهاي امام و دلسوزان انقلاب، باز هم تضعيف ارتش در دستور كار برخي از جريان‌ها قرار داشت. دولت موقت به عنوان مجري امور جاري مملكت كه قواي نظامي نيز از فرامينش اطاعت مي‌كرد، چندين طرح براي ارتش در نظر گرفت كه علاوه بر كوچك‌سازي، كاهش خدمت سربازي از دو سال به يكسال و همچنين خدمت كاركنان كادر ارتش در شهرها و استان‌ زادگاهشان، از جمله آنها بودند. اجراي اين طرح‌ها با هر توجيهي در شرايطي انجام مي‌شدند كه اغتشاشات برخي از مناطق مرزي، از همان آغازين روزهاي پيروزي انقلاب اسلامي رخ داده و نياز به حضور قوي و مؤثر قواي نظامي را مي‌طلبيد.

غائله كردستان يكي از مشهورترين اين وقايع است كه تا ساليان دراز انرژي بسياري از نظام نوپاي اسلامي گرفت. اين غائله كه در 24 بهمن ماه 57 با اعلاميه خودمختاري حزب دموكرات خود را نمايان ساخته بود، تنها شش روز بعد و در اول اسفندماه 57 با اشغال پادگان مهاباد توسط ضد انقلاب، وارد فاز نظامي شد. چند كيلومتر دورتر از مرزهاي شمالغربي كشور، در شمال شرق نيز غائله گنبد در بعدازظهر 23 بهمن ماه 57 (تنها يك روز پس از پيروزي انقلاب) با حمله تعدادي از اعضاي چريك‌هاي فدايي خلق به جوانان انقلابي، ‌خود را بروز داد. بنابراين واقعيت‌هاي ميداني نيز حفظ ارتش و سازمان رزم آن را امري بديهي جلوه مي‌داد.

غائله گنبد اگرچه طي چند ماه فراز و نشيب با استقرار ارتش و كميته‌هاي انقلابي و نيروهاي سپاه فروكش كرد، اما غائله كردستان با مماشات دولت موقت و تضعيف ارتش، ‌تبديل به مسئله‌اي خطير در ابعاد ملي شد. طوري كه در آستانه شروع جنگ، واحدهاي مهمي از ارتش و همچنين تعداد بسياري از سپاهيان در زمين مشكوك كردستان زمين‌گير شده بودند.

از آنجا كه اين نوشتار به مناسبت سالروز طرح كوچك‌سازي ارتش منتشر مي‌شود، بايد نگاهي نيز به استعفاهاي دو رئيس ستاد ارتش (سمتي كه بعد از دفاع مقدس تبديل به فرمانده كل ارتش شد) در دوره 9 ماهه دولت موقت داشته باشيم. اولين نفر سپهبد شهيد قرني است. او روز ششم فروردين ماه 58 به دلايلي كه خود در نامه‌اش به امام دخالت‌هاي دولت موقت در امور ارتش معرفي مي‌كرد، استعفا داد. كنار رفتن فرد با تجربه‌اي چون قرني درست در روزهايي بود كه هر لحظه اخبار نگران‌كننده‌اي از اشغال نهادها دولتي در شهر سنندج به عنوان مركز استان كردستان به گوش مي‌رسيد و كاهش اعمال قدرت ارتش در اين منطقه با دخالت‌هاي دولت، باعث جري‌تر شدن ضد انقلاب مي‌شد. پس از شهيد قرني، سرلشكر ناصر فربد به رياست ستاد كل ارتش منصوب شد كه وي نيز تنها سه يا چهار ماه بعد در 31 تيرماه 58 به همان دلايلي كه شهيد قرني استعفا داده بود، از سمت خود كناره گرفت.

من‌حيث‌المجموع تضعيف ارتش كه هر دم با طرحي ابتكاري به شكلي نو خودش را نشان مي‌داد در ماه‌هاي اول انقلاب بلاانقطاع ادامه داشت تا اينكه كار به جنگ تحميلي هشت ساله و شرايط نه چندان مساعد ماه‌هاي اول آن كشيد. بازخواني برخي عناوين به ظاهر نه چندان مهم در تقاويم از اين رو حائز اهميت است كه هم اكنون دشمنان داخلي در كنار ساده‌لوحان (اگر نگوييم خوانين)‌داخلي همچنان شعار تضعيف قواي نظامي را با تمركز روي صنعت موشكي كشور دنبال مي‌كنند. تاريخ معلمي است كه اگر دشمنان سختي چون فراموشي و البته ساده‌لوحي نداشت، مي‌توانست فصل‌الخطاب بسياري از مباحثي باشد كه اين روزها نيز زمزمه‌هاي آن متأسفانه در داخل كشور نيز به گوش مي‌رسد.
ارسال نظرات
پر بیننده ها