مادر شهید مفقودالاثر رضا سلندری به فرزند شهیدش پیوست

مادر شهید مفقودالاثر رضا سلندري پس از 34 سال چشم‌انتظاری، در سن 86 سالگی دعوت حق را لبیک گفت و به سوی فرزند شهیدش پرکشید. ...
کد خبر: ۸۷۰۷۴۸۸
|
۱۹ تير ۱۳۹۵ - ۰۹:۵۹
به گزارش خبرگزاری بسیج در کرمان،  مرحومه خیرمقدم سلندری ، مادر شهید مفقودالاثر رضا سلندری دار فانی را وداع گفته و پس از ۳۴ سال چشم انتظاری به فرزند شهیدش پیوست.

پیکر پاک این مادر شهید، امروز بعد از نماز جمعه؛ تشییع و در بهشت الزهراء رابر  به خاک سپرده شد.

گفتنی است: مادر شهید رضا سلندری که مدت یک هفته به کما رفته بود، روز گذشته در سن۸۶ سالگی دعوت حق را لبیک گفت و به فرزند شهیدش پیوست. انگاری مادر شهید دوست داشت در همان روز شهادت فرزندش دعوت حق را لبیک گوید.

شهید رضا سلندری که در عملیات رمضان، روز  ۲۳  تیرماه، مصادف با ۲۱ رمضان  سال ۶۱ در کوشک بر اثر اصابت ترکش به درجه  رفیع شهادت  نائل آمد و هرگز برنگشت و مادر خود را تا زمان مرگ چشم‌انتظار بازگشت خود قرار داد.

رضا سلندری یکم فروردین ۱۳۳۶ در روستای لنگر رابر از توابع شهرستا نرابر چشم به جهان گشود پدرش امیر و مادرش خیر مقدم نام داشت تا پایان مقطع متوسطه در رشته تجربی درس خواند و دیپلم گرفت پاسدار بودو در  بیست و سوم تیر ۱۳۶۱ در کوشک بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید تا کنون اثری از پیکرش به دست نیامده است مزار یادبود وی در زادگاهش لنگر واقع است.

وصیت نامه شهید رضا سلندری:

بسمه تعالی با درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی مستضعفین جهان، با سلام بر شهیدان صدر اسلام از هابیل تا حسین (ع) و از کربلا تا هفت تیر و از ۷ تیر تا فتح بیت المقدس ، امروز پس از سالها خواب غفلت و خفقان و پس از زندگی در تاریکی و سیه چالی بار دیگر خورشید تابناک عالم تشیع از غرب طلوع کرد و تشعشعات آن تا بلوک شرق انشعاب یافته و بال و پرش کلیه مسلمین و مستضعفین عالم را یر پوشش و حفاظت و رحمت الهی و عالم اسلام را غنی کره است، دیگر جای خفتن و نشستن و تن پروری و بی خیالی باقی نمانده بلکه باید به یاری او شتافت تا این روشنایی همیشه محفوظ بماند و به ندای هل من ناصر ینصرنی حسین (ع) زمان بت شکن قرن وروح خدا لبیک گوییم امروز باید به آیه شریفه قرآن کریم اطیعوالله و اطیعوالرسول و اولی الامر منکم لبیک گفت. امروز باید با جان و مال شب و روز جنبید تا زمینه برای انقلاب مهدی موعود (عج الله) فرزند رسول خدا فراهم نمود. اکنون باید دنیای مادی را رها کنیم و به دنیای معنوی نظر افکنیم. انسان تا زمانیکه سرش در وقت غنیمت شمرده نعمت است. زیرا ما باید همیشه زندگی خودمان را لحظه ای بدانیم پس باید هرچه فعالتر در جهت جمع آوری توشه و سرمایه اخروی کوشا بوده تا فردا در برابر امام عرق نریزیم وشرمنده نباشیم.اما پدر و مادر مهربان و خواهر و برادر جانسوزم سلام و درود خدا بر شما باد از شما می خواهم که گریه و عزاداری نمایید، اما نه برای من بلکه برای غریب بودن حسین (ع) در کربلا گریه نمایید. لباس عزا بر تن ننمایید زیرا باعث شادی دشمن می گردد. پدر و مادرم خوشا به حالت که توانستید خمس بچه هایت را بپردازید قدر این نعمت را بدانید و شکرگزار خدایمنان باشید و کاری نکنید که خدای ناخواسته قلب حسین زهرا (ع) از شما ناراحت شود. دوست دارم همچون جدم حسین (ع) سرور شهیدان پس از شهادت سرم را جدا نمایند و بر جسدم توپ و تانک بتازانند و اگر شهادت نصیب نشد لا اقل خدا اسارت را نصیب کند. زیرا تا قدر اسارت فرزندان حسین (ع) و زینب (س) را بدانم زیرا ما ادامه دهنده راه آنها هستیم. دوست دارم در اسارت دشمن با شکنجه شهید شوم. زیرا شهیدان عزیز خدا همچون رجایی و باهنر و همچون امام موسی الکاظم (ع) با شکنجه به لقاءالله پیوستند. نمی نویسم در کجا قبرم کنید زیرا خوف آن دارم که مزاحمت برای شما برادران سپاهی باشد در شهادتم از نوار قران زیاد استفاده نمایید زیاد قبرم را تشکیلات ننمایید زیرا دوست دارم چون ابرمردان تاریخ رجایی و بهشتی ، باهنر باشد در مراسم دفن و شبهای جمعه زیاد اسراف ننمایید و زحمت زیاد نکشید که باعث ناراحتی من است عکس و پوستر را به اندازه لازم و تبلیغ برایم تکثیر و نشر نمایید بیشتر از این اسراف در کاغذ می باشد. بیشتر از سخنگویان عالی استفاده نمایید جهت ارشاد مردم در مراسمم. کتابهایم را به روابط عمومی سپاه تحویل نمایید تا به کتابخانه روستا هدیه نمایید و حدت کلمه و اتحادی که این همه امام راجع به آن سخن می گوید حفظ نموده تا همچون کوه استوار در برابر ابرقدرتهای شرق و غرب همانطور که بوده اید باشید.امام را فراموش نکنید و او را در نمازهای پنجگانه دعا نمایید و بر سر قبرم نوحه خوانی نمایید.

ارسال نظرات