گزارش «بسیج» از جولان نئوفرقانیسم در عرصه داخلی

جام بلای «ترور شخصیت» برای مقربین انقلاب

توجه به «برجام فرهنگی» در دستور کار قرار دارد و تمرکز بیش از پیش به موضوع دست چندم و بی اولویتی همچون «برگزاری کنسرت ها» را نیز می توان در این طبقه بندی گنجاند.
کد خبر: ۸۷۳۱۷۰۸
|
۰۱ شهريور ۱۳۹۵ - ۱۲:۳۵
سرویس سیاسی خبرگزاری بسیج - از گذشته های دور تاکنون، اصولا حق گویی و دفاع از آن، هزینه های مادی و معنوی فراوانی را برای حق‌مداران در پی داشته است. جبهه گیری ها در برابر حق نیز ممکن است خواسته و از سر آگاهی باشد و شاید هم ناخواسته از جانب نادانی اما مخالفین عامد یا غیرعامد، هر دو در یک چیز مشترکند و آن سنگینی شنیدن سخن حق است. سخن حق اگرچه تلخ و گزنده باشد ولی در درازمدت، به صلاح فرد و جامعه خواهد بود اما گویی عده ای آنقدر در شهوات و دنیاپرستی، مستغرقند که به تعبیر قرآن کریم در برابر حقانیت «صم بکم» می شوند و اگر هم بخواهند، نمی توانند مخاطب سخنان حقگویان واقع شوند.

در زمانه کنونی نیز نظام مقدس جمهوری اسلامی، از آن جهت که تنها ساختار حکومتی است که مشی خود را در پیاده سازی احکام اسلام ناب محمدی(ص) قرار داده است، مصداق تمام و کمال حقانیت در دنیای پر از ظلم فعلی محسوب می شود. از این رو، دفاع از حقانیت این نظام که همان دفاع از احکام قطعی و لایتغیر اسلام باشد، با هجمه های سنگینی از جانب معاندین نظام و جبهه ملحدین خدانشناس مواجه خواهد شد که شاید تحمل اینچنین فشارهایی از عهده هر کسی برنیاید.

هجمه های سنگین گروهک تکفیری فرقان علیه استاد شهید «مرتضی مطهری»، لجن پراکنی های مداوم گروهک تروریستی منافقین و بنی صدر فراری ضد شهید مظلوم «سید محمد بهشتی»، شبهه افکنی و ترور شخصیت عالم فرزانه ای همچون علامه «محمدتقی مصباح یزدی» توسط مزدوران تجدیدنظرطلب در دولت اصلاحات، به سخره گرفتن احکام اسلامی توسط عناصر ضددین به بهانه تخریب وجهه مرجع عالیقدر تقلید حضرت آیت الله العظمی «ناصر مکارم شیرازی» و... تنها نمونه هایی چند از اقدامات کثیف و غیراخلاقی دشمنان این ملت در ترور جایگاه و شأنیت بزرگان علمی و مفاخر سیاسی نظام جمهوری اسلامی در طول 38 سال گذشته بوده است.

اخیراً اما پیکان این حملات به سمت و سوی امام جمعه شهر مقدس مشهد یعنی آیت الله «سید احمد علم الهدی» نشانه رفته است و روزی نیست که ایشان به بهانه ایراد خطبه یا بیاناتی جدید، زیر رگبار شدیدترین هتاکی های عناصر معلوم الحال داخلی و انتساب دروغ های شاخدار در فضای مجازی قرار نگیرند.

از حمله به اظهارنظر به حق آیت الله درباره لزوم «تفکیک جنسیت» در کلاس های درس دانشگاهی، تا به آب و آتش زدن ضدانقلاب در واکنش به ایستادگی قاطعانه ایشان در مقابله با «مظاهر بی حجابی و بی عفتی»، نشان از تنفر بیش از پیش ضدانقلاب از امام جمعه مشهدالرضا(ع) دارد؛ اگرچه شاید هیچ مدالی باارزش تر از نشان حقد عناصر ضددین، برازنده عالم مجاهدی همچون آیت الله علم الهدی نیست؛ چون همانطور که امام خمینی(ره) فرمود: «ما هم نباید توقع داشته باشیم که اینها [دشمنان] برای ما خوب بگویند، اگر خوب بگویند، معلوم می‌شود ما خیانتکاریم! سقوط من این است که آنها شروع کنند به تعریف کردن! آنها هر روز فحاشی می‌کنند؛ هر چه فحاشی بکنید این مردم می‌گویند که این [خمینی(ره)]، مخالف اینهاست. اگر شروع کرده بودند به تعریف کردن، احترام کردن و اینها، ما کم کم تمام می‌شد کارمان!» (صحیفه امام(ره) جلد 9 صفحه 527)

در تازه ترین مورد از هتاکی های عناصر ضداسلام و ضدانقلاب علیه آیت الله علم الهدی، سخن ایشان درباره موضوع «برگزاری کنسرت های موسیقی در شهر مشهد» به مستمسک یا به عبارت بهتر پیراهن عثمانی برای نفرت پراکنی ضد امام جمعه مشهد تبدیل شده است

در همین رابطه امام جمعه مشهد اظهار داشته است: «ما باید بدانیم که در شهر امام رضا(ع) زندگی می‌کنیم، در شهر امام رضا(ع) نمی‌شود کنسرت برگزار کرد و دیگر نباید سر این موضوع با مردم یا برخی مسئولان کوته‌فکر چانه‌زنی کرد. هر روز کمپین جدیدی برای کنسرت راه می‌اندازند، این‌ها اردوکشی در مقابل امام رضا(ع) است. این شهر متعلق به امام رضا(ع) است، آن‌هایی که اینجا می‌خواهند سرمایه‌گذاری کنند باید بدانند که اینجا جای این کارها نیست. آیا در خانه امام رضا(ع) ما نباید بتوانیم این‌ها را رعایت کنیم؟ باید چانه بزنیم که کنسرت باشد یا خیر؟»

با تأملی بیشتر به سخنان آیت الله علم الهدی درخواهیم یافت که ایراد اینچنین سخنانی نه تنها با آزادی های فرهنگی و اجتماعی منافاتی ندارد بلکه، دقیقا مطابق با قوانین مصرح دین مبین اسلام است. اسلام دینی دارای مختصات مشخص است و نمی توان با برخورد گزینشی با احکام آن، به تعبیر زیبای قرآن کریم «نومن ببعض و نکفر ببعض» بود یعنی برخی از دستورات را که به مذاق انسان خوشایند آمد را اجرا نمود و سایر احکام را واگذاشت.

مع الاسف برخورد سلیقه ای دولتمردان از کابینه های سازندگی و دوم خرداد گرفته تا مهرورزی و صدالبته راستگویان، باعث شده تا با بی اعتنایی نسبت به برخی از احکام اصیل و صریح اسلام، توقعات و انتظارات بی موردی از جانب برخی از عناصر لائیک در داخل کشور ایجاد شود.

ناگفته نماند که استراتژی فتح سنگر به سنگر دستاوردهای انقلاب و حتی عبور بی شرمانه از احکام اسلامی در دوران موسوم به اعتدال بیش از گذشته در حال پیگیری است و پیشروی عناصر مساله دار حاضر در برخی مدیریت ها، به نحوی است که حتی شأنیت شهرهایی مذهبی همچون مشهد و قم و شیراز را نیز در نظر نگرفته و سعی در القای همه گیری معامله با کدخدا در تمامی حوزه های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی دارد.

پس از وادادگی سیاسی در زمینه «برجام هسته ای» اما موضوع به همین جا فیصله نیافته و انعقاد FATF بعنوان «برجام اقتصادی» و IPC به مثابه «برجام نفتی»، در حکم قطعات دیگری از پازل تسلیم کشور در برابر کدخدا بشمار می روند.

در این میان توجه به «برجام فرهنگی» در دستور کار قرار دارد و تمرکز بیش از پیش به موضوع دست چندم و بی اولویتی همچون «برگزاری کنسرت ها» را نیز می توان در این طبقه بندی گنجاند.

در این میان شایان ذکر است ورود قهرمانانه و باصلابت آیت الله علم الهدی به موضوع کنسرت ها و کشیدن خط قرمز در برابر نفوذ فرهنگی دشمن، اگرچه شایان تحسین و تقدیر بسیار است اما به همین میزان، سکوت سایر شخصیت های حوزوی و بزرگان سیاسی نظام در حمایت از این موضع گیری دشمن شکن امام جمعه مشهد نیز شایسته سرزنش خواهد بود.

کوتاه سخن آنکه ضرورت حمایت همه جانبه چهره های فرهنگی و سیاسی اثرگذار کشور از ذخایر انقلاب همچون آیت الله علم الهدی، بیش از پیش احساس می شود چراکه سکوت در این باره، عرصه را بر تاخت و تاز مجدد گروهک هایی در لباس «نئوفرقانیسم» هموار خواهد نمود.

ارسال نظرات