گفت‌وگو با فرمانده و رزمنده دیروز و کشاورز فعال امروز

قبل از جنگ سر زمین بودم با تراکتور جنگ که تمام شد برگشتم اما بی‌تراکتور/این زمین‌ها قبل از آب با خون سیراب شده است

حاج محسن عبیدی، فرمانده و رزمنده دیروز و کشاورز فعال امروز گفت: هر چه ما واردات کشاورزی را کمتر کنیم سلامت مردم را بیشتر تضمین میکنیم و موفق تر خواهیم بود.
کد خبر: ۸۷۵۴۵۰۸
|
۰۸ مهر ۱۳۹۵ - ۱۴:۲۱

«من سرِ زمین بودم با تراکتور، جنگ که تموم شد برگشتم سر همون زمین اما بی تراکتور!». این جمله ی معروف از فیلم آژانس شیشه ای شاید برای اکثر ما تداعی کننده زندگی رزمندگان بی ادعای دفاع مقدس باشد که تمام هستی خود را در هر لحظه برای حفظ آرمانهای انقلاب و اسلام وقف کرده اند. مردانی که وقتی از جنگ با غول هزار دست بعثی برگشتند، در میان چشم برخی راحت طلبان، غریبه انگاشته شدند. مردانی که در میان هیاهوی این روزهای «نجومی»، زیر خروارها غبار بی مروتی و قدرنشناسی، فراموش می شوند، اما دست و دل از ایمان و جهادشان نمی کشند.

به گزارش سازمانبسیج مهندسین کشاورزی و منابع طبیعی، حاج گودرز نوری و حاج محسن عبیدی دو تن از فرماندهان دوران دفاع مقدس هستند که این روزها در نهایت گمنامی در جبهه جهاد اقتصادی مشغول کشاورزی هستند. مردانی که خود و اطرافیانشان مصداق همان دیالو گ فیلم آژانس شیشه ای هستند، مردانی که قبل و بعد از جنگ نه تنها ثروت اندوز نشدند، بلکه همان اندک امکانات کشاورزی را هم در راه جهاد فی الله نهادند و حالا روی همان زمین کار میکنند، اما بی تراکتور! وقتی پای درد دل این مردان بی ادعا نشستیم، از جفایی که منفعت طلبان امروزی بر سر مستضعفین جامعه می آورند تا عدم رسیدگی به مناطق محروم حرفهای زیادی داشتند.

دل آزرده ایم!

گودرز نوری از فرماندهان گردانهای عملیاتی در فتح المبین، گفت: در ابتدای جنگ سرباز بودم و بعد از پایان دوره سربازی به جمع دوستان رزمنده در شوش پیوستم. از آن روز مشغول به مبارزه بودم تا اکنون که باز نشسته شدم و جنگی که هنوز ادامه دارد و ما تا زنده ایم رزمنده ایم.

در آن زمان بچه های رزمنده و بسیجی با دست و جیب خالی به میدان مبارزه برای دفاع از میهن می آمدند. در حدی که گاهی برای کرایه ی جابه جایی از شهری به شهر دیگر در همین محدوده خط مقدم جنگ مشکل داشتند؛ ولی با این حال برای دفاع از میهن و مرزهای کشور آماده بودند و با تمام قوا در خدمت جبهه ها بودند و به یاری خدا به نحو احسن در این جنگ تحمیلی پیروز شدیم.

اما امروز دلگیریم از برخی مسئولین عافیت طلب. از مصاحبه و گفتگو و تعریف آن روزها حس خوبی نداریم چون هر بار توسط دوستان یادی می شود و نهایتا کتاب و مقالهو گزارشی از آن تهیه می شود و در آخر آقایان به کار خودشان ادامه می دهند و مثل تمام این سال ها فراموش میکنند.

عملیات فتح المبین قابل توصیف نیست

جنگ و روزگار ما همه اش خاطره است. خاطرم هست شب اولی که برای عملیات فتح المبین آماده حرکت شدیم، قرار بود بچه های اهالی بوشهر در این عملیات حضور داشته باشند که منطقه را خوب بشناسند. نیروهای بعثی هم مسلح بودند . به علت کم بودن سلاح بچه های ما، در شیاری حضور داشتیم که کمترین دید را داشته باشد.

شب اول موفق نبودیم، چون با هر حرکت بچه ها تیر باران میشدیم و توان و تسلیحات مان برای مقاومت خیلی کم بود. رزمنده هایی که شهید میشدند کف شیار می افتادند و ما تا پایان شکستن خط قادر به حرکت دادن و انتقال آن ها نبودیم. و پس از آن هم واقعا صحنه دلخراش آن قابل توصیف نیست . هنوز که یادمان می افتد دلگیر و دلشکسته میشویم.

وجب به وجب خاکی که ما امروز در آن قدم میگذاریم چندین شهید داشته و ای کاش بشود روزی که قدردان واقعی زحمات این بچه ها باشیم و حرمت خون آن ها را حفظ کنیم.

وجب به وجب این خاک گرانبهاست

در ادامه حاج محسن عبیدی از دیگر رزمندگان سالهای دفاع مقدس، گفت: تمام این منطقه ای که شما شاهد آن هستید و زمین های کشاورزی در آن دایر است بر اساس دستورات مقام معظم رهبری که تحت عنوان پانصد و پنجاه هزار هکتار دستور آبادانی آن را دادند، جایی است که با قطره قطره از خون شهدایمان احیا شده است. یعنی حرف من دیدنی نیست ولی قبل از آبیاری زمین هایمان، این زمین ها با خون شهدا آبیاری شده است. ده ها هزار شهید داده ایم تا این زمین ها آزاد شده اند و به راحتی در آن کشت و کار میکنیم.

ما در عملیات فتح المبین حدود دو هزار تن از برادرانمان شهید شدند تا عرصه ی دوهزار و پانصد کیلومتری آزاد شد و اکنون یک منطقه کشاورزی و دامپروری شده است.

رهبر انقلاب بی جهت این زمین را انتخاب نکردند جهت انجام پروژه های کشاورزی، چرا که این زمین ها مقدس اند و جا دارد که مسئولین ما رسیدگی بیشتری به این مکان و امکانات این مکان جهت کشت و کار کشاورزان ما که بیشترشان از رزمنده های همان سال ها هستند، داشته باشند.

به جز بسیج کشاورزی کسی به فکر آموزش کشاورزان این منطقه نیست

چند باری با ریاست محترم سازمان بسیج کشاورزی جناب آقای دکتر جهانسوز و یکی از معاونین محترم ایشان برای آموزش این منطقه صحبت کردیم. این جا یک هنرستان کشاورزی وجود دارد که برای ساخت آن زحمت خیلی زیادی کشیده شده است، ولی برای آموزش آن نیاز به کمک داریم.

من در حال حاضر مشغول تدوین یک گزارش هستم از هنرستان کشاورزی مان برای یک موسسه خیریه که در فتح المبین، در دهستان سرخه و چنانه قرار دارد. در این هنرستان از حدود 22 روستا دانش آموز ثبت نام شده اند برای آموزش کشاورزی. اما متاسفانه ما نه امکانات اولیه داریم، نه امکانات آموزشی کافی داریم. فقط برادران بسیجی که در این حوزه فعالیت دارند به ما کمک می کنند تا این عرصه به پا بماند و بچه ها آموزش های لازم را ببینند.

جهاد ادامه دارد

جنگ و جبهه ی ما هنوز ادامه دارد ولی به اشکال مختلف است و صورت های متفاوتی دارد. باید در اقتصاد مقاومتی به خودکفایی برسیم که همان ادامه دفاع ماست.

بحمدلله در این منطقه خیلی از رزمندگان سابق و حتی بسیاری از پاسداران بازنشسته ما به عرصه کشاورزی برگشته اند و در این حوزه مشغول فعالیت میباشند. جنگ امروز ما سخت تر از گذشته است. دشمن تکنولوژی های لازم و کافی را در پیش گرفته و حتی بین متخصصین ما اختلاف انداخته اند.

خیلی از همین کشاورزان که روی همین زمینها کار می کنند، حتی خود ما هم قبل از جنگ کمی ماشین آلات و ابزار داشته ایم، زمین بارور و پرمحصول داشته ایم، تراکتور داشته ایم، اما جنگ که شد همه اینها از بین رفت. زمینها سوخت و ادوات زیر بمباران نابود شد. مردم اینها را رها کردند و رفتند برای جهاد در راه خدا، وقتی هم برگشتیم دیگر حتی یک تراکتور ساده هم نداشتیم. هنوز هم بعد از اینهمه سال بسیاری از اهالی اینجا به همان حداقل دارایی یا همان تراکتورشان که قبل از جنگ داشته اند نرسیده اند. با همه این اوصاف، همین ها باعث شده ما بیشتر تلاش کنیم تا سرپای خودمان بایستیم چراکه امام خمینی فرمودند استقلال ملت در گرو کشاورزی است. ملتی که غذا ندارد هیچ ندارد، و استقلال کشاورزی می تواند امنیت کشور را برقرار کند.

دفاع این زمان، دفاع از امنیت غذاست

باید برای دفاع مان از غذا مراقبت کنیم و غذا وارد نکنیم. پیچیدگی در این بحث زیاد است، از کود، بذر، مواد شیمیایی و غذای دام ها که به ما ارائه میدهند، خودش انتقال مواردی است که کشف آن ها مشکلات خودش را دارد و کشف آن ها شاید بیشتر از دهه ها باشد و به راحتی قابل تشخیص نیست. هر چه ما واردات کشاورزی را کمتر کنیم سلامت مردم را بیشتر تضمین میکنیم و موفق تر خواهیم بود. باید بخش کشاورزی و بالاخص غذا را به خود کفایی برسانیم.

ارسال نظرات