بازیگرانی مستقل یا مزدوران قدرتهای خارجی؟
بسیاری اوقات هنگامی که در رسانهها از گروههایی نظیر داعش، جبهه النصره و مانند آنها سخن به میان میآید بلافاصله با عباراتی نظیر عوامل صهیونیسم، مزدوران آل سعود، نوکران استکبار و غیره مواجه میشویم. امروز دیگر حمایت پنهان و آشکار اسرائیل، قدرتهای غربی و برخی از کشورهای منطقهای از این گروهها یا لااقل سکوت در برابر آنها چیزی نیست که بر کسی پوشیده باشد. ولی آیا همان طور که در رسانهها مطرح میشود این گروهها به واقع مزدوران و مهرههای کشورهای حامی خود هستند؟
متصف کردن گروههای این چنینی به وصفهای بالا تا حدی ناشی از عدم درک صحیح از ماهیت جنگهای نیابتی است. گاه طرفین یک اختلاف و رقابت بینالمللی به دلایلی نظیر ترس از به بار آمدن هزینههای سنگین نظامی، سیاسی یا اقتصادی مستقیما با قدرت مقابل وارد جنگ نمیشوند، بلکه تلاش میکنند از طریق کمکهای مالی، نظامی، اطلاعاتی و غیره به کشورها یا گروههای کوچکتری که با قدرت مقابل یا با متحدان قدرت مقابل در جنگند به آن ضربه بزنند. این شیوه اعمال فشار به طرف مقابل جنگ نیابتی یا واسطهای یا وکالتی (proxy war) نام دارد که در آن گروه یا کشور کوچکتر نقش نایب یا وکیل کشور بزرگتر برای ضربه زدن به کشور مقابل را ایفا میکند. الگوی جنگهای نیابتی در رقابتهای بین دو ابرقدرتِ برآمده از جنگ دوم جهانی به خوبی مشهود است. در دوره کمتر از پنجاه ساله بین جنگ جهانی دوم و فروپاشی شوروی که به جنگ سرد مشهور است آمریکا و شوروی علی رغم داشتن اختلافات سیاسی و ایدئولوژیک شدید، از رودررویی مستقیم نظامی با یکدیگر اجتناب میکردند، زیرا درگیری این دو ابرقدرتِ دارای سلاحهای اتمی باعث بروز جنگی هستهای میشد که در آن هم کشورِ حمله کننده و هم کشور موردِ حمله متحمل خسارات شدید و حتی نابودی کامل میشدند. با توجه به این ملاحظات بود که این دو ابرقدرت، راه حمایت از گروههای چریکی یا کشورهایی را در پیش گرفتند که به طور مستقیم یا غیرمستقیم با ابرقدرت مقابل در حال نبرد بودند. مثالهای به کارگیری این شیوه در زمان جنگ سرد پرشمارند. در هنگام جنگ ویتنام، شوروی و چین به حکومت کمونیستی ویتنام شمالی که با نیروهای ویتنام جنوبی و آمریکا در حال جنگ بود،کمک میکردند. در زمان حضور شوروی در افغانستان، آمریکا و کشورهای مختلف دیگر از گروههای مجاهدین افغان که با نیروهای دولتی افغانستان و نیروهای شوروی در جنگ بودند حمایت مینمودند.
در مرحله بعد باید به تصور اشتباهی که معمولاً در جنگهای نیابتی بین توده وسیعی از مردم و حتی نخبگان سیاسی به وجود میآید توجه کرد. سیمای شکل گرفته از صدام نزد مردم ایران در هنگام جنگ ایران و عراق مثال خوبی برای توضیح این تصور اشتباه است. در این جنگ، صدام مورد پشتیبانی مالی، اطلاعاتی و تسلیحاتی کامل قدرتهای غربی و کشورهای عربی قرار داشت و در واقع آن کشورها در صدد بودند با حمایت از عراق مانع پیروزی ایران در جنگ و گسترش نفوذ انقلاب اسلامی در خاورمیانه شوند. به خاطر همین حمایتها، در بسیاری از اوقات چه در رسانهها و در چه در لسان مردم عادی ایران، صدام «نوکر» یا «مهره» یا «دست نشانده» آمریکا خطاب می شد . این سخن در کاربرد عام، و بدین معنی که صدام به شکل غیرمستقیم باعث تحقق اهداف کشورهای غربی شده است، میتواند درست تلقی شود، اما کاربرد این عبارات در معنای دقیق کلمه محل اشکال است. بیشک نمیتوان تبعیت صدام از نیات کشورهای غربی را به رابطه اطاعت دقیق و مو به موی نوکر از ارباب یا مرئوس از رئیس مانند کرد. در برخی موارد، طرفی که از سوی یک قدرت خارجی مورد حمایت قرار میگیرد پس از مدتی به این حمایتها وابسته میشود و برخی از خواستههای طرف حمایت کننده را حتی علیرغم میل خود اجرا میکند. در اینجا شاید مفهوم «نوکر» یا «مزدور» کمی آسانتر به ذهن متبادر شود، ولی باز هم باید توجه داشت که هنوز این رابطه به شکل یک رابطه مطلق نوکری یا مزدوری در نیامده است و غالباً با آن فاصله بسیار دارد. اصولا در حقوق بینالملل، مزدور (mercenary) کسی است که انگیزه اصلی و اساسی آن برای شرکت در نبرد به دست آوردن منافع شخصی است و حقوق و پاداشهایی که دریافت میکند، معمولا بسیار بالاتر از حقوق و پاداشهای افراد هم رتبه خود در نیروهای نظامی است. نمونهای بارز از این مفهوم به کار گرفته شدن نیروهای کلمبیایی از سوی ائتلاف عربی در یمن برای جنگ با انصارلله است. مزدوری با عضویت یک نفر در یک گروه مخالف متخاصم به خاطر دلایل عقیدتی و ایدئولوژیک تفاوت بسیار دارد.
پس از این مقدمات، در پاسخ به پرسش اصلی این نوشتار باید گفت که گروههایی مثل القاعده، داعش و سایر گروههای این چنینی ساخته و پرداخته کشورهای خارجی یا مزدور آنها به معنای دقیق کلمه نیستند. کمکهای مالی، اطلاعاتی و تسلیحاتی سازمانهای اطلاعاتی کشورهای غربی و عربی قطعا در به وجود آمدن، رشد و ادامه حیات این سازمانها نقش غیرقابل انکاری بازی میکنند، اما باید توجه داشت که صرف نظر از این کمکها، عامل اصلی که اعضای این سازمانها را به هم پیوند میدهد همان ایدئولوژی جهادی است که از تحولات درونی خود جهان اسلام نشأت میگیرد. اصولاً ممکن است بتوان یک نفر را با پول خرید و به انجام حملهای تشویق کرد، اما چگونه میتوان تعداد زیادی از افراد را با وعده پول یا منافع مادی به انجام عملیاتهای پرشمار انتحاری وادار نمود؟ درست است که سازمانهای جهادی از حمایت کشورهای خارجی بهرهمند میشوند، اما تاریخ نشان داده است که این سازمانها به محض قدرت گرفتن ممکن است به همان کشورهای حامیِ خود نیز حمله کنند. سازمان القاعده با کمک کشورهای عربی و غربی در افغانستان رشد کرد تا علیه شوروی بجنگد، اما پس از مدتی لبه تیغ خود را به سمت همان کشورهای پشتیبانِ سابقِ خود گرداند. هنگامی که داعش پیشرویهای سریع خود را در عراق شروع کرد شبکه العربیه عربستان با نام بردن از این گروه به عنوان «انقلابیون» شروع به پوشش گسترده اخبار آنها نمود که این امر نشان از رضایت این کشور پادشاهی از اتفاقات در حال وقوع داشت. با این وجود، تقریباً در همان زمان یا اندکی بعد، عربستان تصمیم به ساخت دیوار حائلی در مرزهای خود با عراق گرفت، زیرا از این بیم داشت که داعش پس از یکسره کردن کار عراق به عربستان نیز حمله کند. در تبلیغات داعش، سران کشورهای اسلامی و به خصوص آل سعود به طاغوت تعبیر شده و اتباع آن کشورها به جنگ و خروج بر حاکمان ترغیب شدهاند. در هنگام بررسی چنین گروههایی باید یک نکته مهم را مد نظر داشت و آن اینکه رسانههای کشورهایی که از جانب این گروهها مورد تهدید واقع میشوند با هدف برانگیختن حس تنفر عمومی از آنها شروع به مزدور و دست نشانده خواندن آنان کرده و یا در مورد آنان اطلاعات موهومی را خلق و منتشر مینمایند. این امر ممکن است به لحاظ تبلیغات جنگی کاری صحیح تلقی شود، اما مشکل از آنجا آغاز گردد که گروهی از نخبگان سیاسی، همین اطلاعات غلط را باور کرده و آن را مبنای تصمیمگیریهای آینده خود قرار میدهند. نیازی به تذکر نیست که منظور از ذکر این مطالب، تطهیر چهره داعش و دیگر گروههای دهشتافکن نیست. خطرناک و تروریستی بودن گروههای تکفیری نیز بر کسی پوشیده نیست. غایت این نوشتار آن است که نخبگان باید در هنگام بررسی چنین گروههایی در باور اطلاعات منتشر شده در رسانهها جانب احتیاط را نگه دارند و با اعتبارسنجی آنها، در نهایت تحلیلی درست از اتفاقات جاری و آینده ارائه نمایند.
دکتر سید رضا رفیعی