فاطمه انسان بهشتى است، هر وقت مشتاق بوى بهشت می‏شوم فاطمه را می‏بويم

کد خبر: ۸۸۲۳۴۲۱
|
۲۳ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۲:۴۰
به گزارش خبرنگار خبرگزاری بسیج زنجان، فاطمه زهراعليها السلام در روز بيستم جمادى الثاني، در سال پنجم بعثت در مكه مكرمه ديده به جهان گشود، پدر بزرگوارش خاتم الأنبياء حضرت محمد مصطفى‏صلى الله عليه وآله و مادر گرامش خديجه كبرى‏عليها السلام است، همان بانويى كه با تمام وجود از پيامبرصلى الله عليه وآله دفاع كرد و اول زنى بود كه به آن حضرت ايمان آورد.

اما چرا از فاطمه زهراعليها السلام به نور تعبير كرديم؟ در روايتى كه مرحوم صدوق در كتاب امالى نقل كرده چنين آمده است: «پيامبر اكر فرمود: وقتى كه مرا به معراج بردند، جبرئيل امين دست مرا گرفت و وارد بهشت كرد، از خرماى بهشتى به من داد و من آن خرما را تناول كردم، آن خرما در صلب من تبديل به نطفه شد، و سپس فاطمه زهرا از آن به وجود آمد، پس فاطمه انسان بهشتى است، هر وقت مشتاق بوى بهشت مى‏شوم فاطمه را مى‏بويم».

وقتى اين انسان بهشتى و تنديس نور به دنيا آمد دل پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله پر از شادى و سرور گشت، رسول اكرم‏صلى الله عليه وآله مى‏دانست كه اولاد او فقط از نسل فاطمه زهراعليها السلام است، و او تنها حامل نور اوست، و از اين جهت او را بسيار دوست مى‏داشت، و او را «امّ ابيها» مى‏خواند.

و درباره او مى‏فرمود: فاطمه پاره تن من است، آنچه او را ناراحت كند مرا نيز مى‏آزارد. و نيز آن حضرت صبح هر روز كه به مسجد مى‏ رفتند آستانه درب خانه فاطمه‏عليها السلام را مى‏ گرفتند و مى‏گفتند: «سلام بر شما اى اهل بيت نبوت» إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً.

در ميان عرب مرسوم است كه افراد كنيه دارند و براى احترام آنان را با كنيه خطاب مى‏كنند، محبت پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله به فاطمه زهراعليها السلام به حدى بود كه او را با كنيه «ام ابيها» خطاب مى‏فرمود، آرى پيامبر در كودكى مادر خود حضرت آمنه را از دست داده بود، بعد از مادر علاقه شديد به حضرت فاطمه بنت اسد مادر امير المؤمنين‏عليه السلام داشت و او را مادر مى‏خواند، و وقتى از دنيا رفت بسيار غمگين شد و فرمود: مادرم از دنيا رفت.

وقتى خداوند فاطمه زهرا را به او عنايت فرمود هر وقت او را مى‏ديد به ياد فاطمه بنت اسد مى‏افتاد و او را جايگزين فاطمه بنت اسد مى‏ديد، و كنيه مادرِ پدر را بر او گذاشت. آرى فاطمه زهرا دختر پيامبر و در عين حال همچون مادر آن بزرگوار بود.

فاطمه بانوى عصمت و دختر نبوت به سنين جوانى رسيده بوده تمام كمالاتى كه بايد در يك انسان كامل وجود داشته باشد در او جمع بود. چهره درخشان، اخلاق نيك، شرف خانوادگى، فصاحت و بلاغت در كلام، و از همه بالاتر فرزندى پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله و ساير كمالاتى كه عدد آن را فقط خداى فاطمه مى‏داند. بسيارى از اشراف و غير اشراف خواستار همسرى با اين بانوى بزرگوار بودند.

در اين هنگام على‏عليه السلام وارد شد و در مورد فاطمه زهراعليها السلام با پيامبرصلى الله عليه وآله سخن گفت. امّ سلمه مى‏گويد: ديدم چهره رسول خداصلى الله عليه وآله از شادى و سرور پر شده سپس فرمود: خداوند فاطمه را به على تزويج كرده در آسمان قبل از آن كه من در زمين اين كار را انجام دهم.

هرچه بود اين ازدواج مبارك انجام شد و مهريه عبارت از چهارصد و هشتاد درهم بود كه على‏عليه السلام از فروش زره خود به دست آورده بود.

پيامبر نيز آن مبلغ را به اين نحو توزيع فرمود: 160 درهم براى خريد عطر، 160 درهم براى خريد لباس، 66 درهم براى اثاث خانه، 96 درهم نيز به‏ام سلمه داد كه نزد خود براى مخارج ديگر نگاه دارد.

افرادى را نيز براى خريد اين اساس مختصر تعيين فرمودند، و آنها نيز چيزهايى خريدند كه در اينجا براى آنكه جوانان مسلمان ما اعم از دختر و پسر الگو بگيرند و معنى بركت و زندگانى با صفا را بهتر درك كنند صورت خريد جهيزيه و لوازم منزل فاطمه و على‏عليهما السلام را مى‏آوريم، همان منزلى كه ثمره آن يازده امام معصوم، و ذريه بى شمار از نسل آنان يعنى سادات تا روز قيامت است.

نتيجه اين ازدواج مبارك فرزندانى بود كه در اينجا تنها به ذكر نام آنان اكتفا مى‏كنيم و درخشندگى نور آنان چنان دنيا را پر كرده است كه نياز به توضيح ندارد و ما نيز از آن عاجزيم.

آرى در سال سوم هجرت در پانزدهم ماه مبارك رمضان امام مجتبى حسن بن على‏عليه السلام و در سال چهارم حضرت امام حسين‏عليه السلام و در سال ششم حضرت زينب‏عليها السلام و بعد از او ام كلثوم به دنيا آمدند.

غير از اين چهار بزرگوار و گل‏هاى بوستان پيامبر، فاطمه زهرا غنچه نشكفته‏اى نيز داشت به نام محسن كه قبل از آن كه به دنيا بيايد آن زمانى كه زهراى مطهر بين در و ديوار قرار گرفت و لگد به در زدند و پهلوى او را شكستند، اين غنچه نيز پرپر شد و فرصت شكفتن را به او ندادند.

در سال يازدهم هجرت فاجعه كبرى اتفاق افتاد و آن سال رحلت اشرف مخلوقات يعنى خاتم پيامبران حضرت محمد مصطفى‏صلى الله عليه وآله بود، همان پيامبرى كه امير مؤمنان خطاب به آن حضرت بعد از وفات گفت: اى رسول خدا با رحلت تو چيزى قطع شد كه با مرگ هيچ كس قطع نشد، و آن رابطه بين خدا و خلق يعنى وحى و نبوت بود، آرى خاتم پيامبران و آخرين سفير الهى از دنيا رفته بود، در اين ايام و در اين سال چه گذشت شرح آن نياز به كتابى مفصل دارد، اما به طور اجمال وصيت پيامبر ناديده گرفته شد، فدك غصب شد، امامت خانه نشين شد، و در نهايت خانه پيامبر يعنى جايى كه جبرئيل امين بدون اذن وارد نمى‏شد به آتش كشيده شد، و فاطمه زهراعليها السلام با آن همه فضيلت و سفارش پيامبر درباره او بين در و ديوار قرار گرفت و با لگد ستم و دست ظلم و تعدى پهلويش شكست و محسنش سقط شد و بازوى مباركش به مزد زحمات پيامبر مدال كبودى گرفت. فاطمه زهراعليها السلام كه از مهاجر و انصار مأيوش شد و فريادش به جايى نرسيد به خانه‏اى در بقيع پناه برد كه در آنجا گريه مى‏كرد و نزد قبور شهدا از ظلمى كه بر او رفته بود شكايت مى‏كرد.

زنان بنى هاشم جمع مى‏شوند و شهر مدينه در مصيبت از دست رفتن يادگار نبوت، و پاره تن پيامبر يك صدا ضجه و شيون مى‏شود و مردم براى تسليت به خاندان پيامبر مى‏آيند، آرى فاطمه‏اى كه آن همه پيامبر درباره او سفارش فرموده با قلبى مالامال از غم و اندوه به جهت آينده اسلام و مسلمانان از دنيا مى‏رود.

بدرقه آرام و تشييع شبانه‏

به وصيت شخص فاطمه زهراعليها السلام بايد تشييع و مراسم دفن آن حضرت شبانه انجام شود.

شب سايه خود را بر شهر مدينه كه بر تمام عالم خلقت گسترده، زيرا با شهادت زهرا گويا دوباره خورشيد نبوت غروب كرده است، چشم شهرنشينان مدينه، بلكه چشم و دل همه به خواب رفته كه وصيت پيامبر را شنيدند و به آن عمل نكردند، صداى مهاجر و انصار خاموش است كه هر چه فاطمه از آنان استمداد كرد جوابى نشنيد و گويا مدينه با اين همه حادثه به خواب عميقى فرو رفته بود در اين حال موكب فاطمه زهراعليها السلام كه امانت پيامبر را به آخرين خانه دنيا مى‏برد در حال حركت به طرف قبرستان است آرى در شب سيزدهم جمادى الأول يا سوم جمادى الثانى سال يازدهم هجرت جنازه مطهر زهراى مرضيه‏عليها السلام را تعدادى كه از انگشتان دست تجاوز نمى‏كردند حمل مى‏كردند، و اين در حالى بود كه مدينه مملو از كسانى بود كه ادعاى پيروى از پيامبر را داشتند، اما در امتحان مسلمانى مردود شدند.

جسد مطهر فاطمه زهرا بدين‏سان تشييع شد و به دنبال آن به خاك سپرده شد، اينجا بود كه نقل كرده‏اند كه وقتى اميرمؤمنان على‏عليه السلام زهرا سلام الله عليها را به خاك سپرد و وديعه پيامبر را به او برگرداند و از رسول خدا خواست كه از زهرا بپرسد كه امت چه كردند، در اين هنگام بود كه غم عالم به خانه دل مولا هجوم آورد، و آن قرآن ناطق و نماز مجسم روى به درگاه خدا آورد و به نماز ايستاد.

گفتنی است، سالروز شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) دو روایت است یکی اینکه ایشان 75 روز بعد از رحلت پیغمبر اکرم (ص) به شهادت رسیدند که می شود 13 جمادی الاول و دیگری اینکه 95 روز بعد از رحلت پیغمبر به شهادت رسیدند که می شود 3 جمادی الثانی و طول این 20 روز را ایام فاطمیه نامیده اند.

سه روز 13 و 14 و 15 جمادی الاول و سه روز 1و 2 و 3 جمادی الثانی بنابر معمول به «فاطمیه» اختصاص دارد ولی در بین این دو برگزاری مراسم عقد و عروسی (با رعایت تمام موازین شرعی) مانعی ندارد.


ارسال نظرات
آخرین اخبار