شهید قاسم نصرالهی در پی جذب مردم به انقلاب اسلامی بود

کد خبر: ۸۸۸۱۸۲۹
|
۱۳ تير ۱۳۹۶ - ۱۰:۴۷

 

به گزارش خبرگزاری بسیج از کردستان،  در یکی از روزهای ماه مبارک رمضان سال 1365 به همراه شهید قاسم نصرالهی و چند تن از نیروهای سپاه بانه در میهمانی افطار گردان عملیاتی محور عباس آباد شرکت کردیم. چند دقیقه ای از افطار کردن ما سپری نشده بود که از طریق بی سیم به شهید نصرالهی اعلام شد« چند تن از رزمندگان سپاه بانه در قسمت شرقی دهانه تونل گردنه خان در کمین نیروهای ضد انقلاب گرفتار شده اند».

 

با دریافت این خبر، بعضی از نیروهای فقط توانستند با یک لقمه نان افطار کنند. اما برادر نصرالهی با نگرانی و عجله ای که داشت از خوردن یک لقمه نان هم محروم ماند و خیلی سریع دستور حرکت به سمت گردنه خان را صادر نمود و ما هم با تجهیز اسلحه و نارنجک و دیگر امکانات نظامی آماده اعزام به کمینگاه دشمن شدیم.

 

هماهنگی های لازم برای اعزام چند دسته از گردان ضربت سپاه بانه به گردنه خان انجام شد و حرکت نیروها از سه جهت به سمت نیروهای ضد انقلاب که در اطراف گردنه خان مستقر بودند آغاز شد؛ گروه اول از عباس آباد به سمت بانه و از آنجا راهی گردنه خان شد، گروه دوم از داخل شهر بانه و گروه سوم از شهرستان سقز راهی گردنه خان شدند.

 

با این آرایش نظامی، نیروهای ضدانقلاب تا حدودی به محاصره ما درآمدند. با رسیدن نیروهای حاج قاسم درگیری شدت یافت و ما توانستیم با یک تاکتیک مناسب در قسمت غربی تونل گردنه خان حلقه محاصره را تنگ تر کنیم.

 

دقایقی سپری شد تا نیروهای ما توانستند در دل تاریک شب در مقابل دشمن موضع بگیرند و عملیات ضد کمین را شروع کنند. نیروهای ضد انقلاب با بی رحمی تمام به سمت ما شلیک می کردند و گلوله ها زوزه کشان یکی پس از دیگری در اطراف جان پناه ها که همان سنگ های بزرگ اطراف جاده و سینه کش کوه بود اصابت و سپس کمانه می کرد.

 

خوشبختانه در این معرکه، تاریکی شب موجب هدر رفتن گلوله های دشمن می شد و آن ها را در نشانه گیری دقیق روی نیروهای ما ناکام می گذاشت. در خلال درگیری لحظه ای برای حاج قاسم احساس خطر کردم و خواستم خودم را سپر بلای ایشان کنم، اما ایشان از نیت من آگاه شد و گفت: مرگ انسان به دست خداست، اگر قرار باشد من اینجا شهید شوم، با سپر شدن شما نیز به شهادت خواهم رسید.

 

این حرف حاج قاسم واقعاً من را تکان داد و اثر مثبتی در روحیه ام گذاشت. در حین درگیری نیروهای گردان جندالله سپاه سقز نیز وارد معرکه شدند و به این ترتیب عرصه بر نیروهای ضد انقلاب تنگ تر شد و چون اوضاع را آشفته دیدند، با استفاده از تاریکی شب فرار را بر قرار ترجیح دادند. با وجود فرار نیروهای ضد انقلاب، برای اطمینان از امنیت منطقه تا روشنایی هوا آنجا را زیر نظر قرار دادیم.

 

نیروهای ضدانقلاب آن شب با پنهان شدن در یکی از روستاهای بانه، مجروحان خود را مداوا می کنند و خیلی زود آن روستا را به قصد خروج از مرز ترک می کنند.

 

شهید نصرالهی توجه خاصی به محرومان و مستضعفان، خانواده های معظم شهدا و حتی خانواده های نیروهای ضد انقلاب داشت. ایشان مبنای کار خودشان در سپاه بانه را جذب مردم به انقلاب اسلامی قرار داده بود. به طوریکه پایه و اساس تمام برنامه ریزی ها و حتی طرح های عملیاتی خود را بر همین مبنا قرار داده بود.

 

شهید نصرالهی اعتقاد داشت مردم نه تنها نباید کوچکترین آسیبی ببینند، بلکه حتی خانواده های آسیب دیده و فریب خورده نیز به نحوی جذب انقلاب اسلامی شوند.

 

روز تشییع جنازه شهید نصرالهی کل شهر بانه در مراسم حاضر بودند؛ حتی مردم عادی نیز که شاید هیچ ارتباطی با شهید نطرالهی نداشتند در این مراسم حضور داشتند. در میان انبوه جمعیت فردی را دیدم که بسیار بی تابی می کرد و بر سر و صورتش می کوبید، از او سؤال کردم که چه نسبیت با ایشان دارید؟ پاسخ داد: «دو تن از فرزندانم جذب نیروهای ضد انقلاب شده بودند و من وضع مالی مناسبی نداشتم، در تمام این مدت شهید نصرالهی به منزل ما سرکشی می کرد و ما را مورد تفقد قرار می داد. امروز که این پاسدار دلاور به شهادت رسیده است و ما حامی و دلسوز مهربانی را از دست داده ایم».

انتهای پیام/7727
ارسال نظرات