یاداشت/حجت الاسلام محمد ادریسی:

بهترین تفریح کار، نه بهترین کار تفریح

بیکاری در رحم لهو و لعب رشد می کند و در خاک کشورها متولد می شود و درجامعه پرورش یافته و تولید نسل می کند و ناگفته پیداست که این بیکاری به پیری و مرگ نمی رسد تا اینکه کاری بکنیم.
کد خبر: ۸۸۸۶۴۶۳
|
۲۳ تير ۱۳۹۶ - ۰۱:۱۴
خبرگزاری بسیج«ااستان تهران»:از کسی روزی این ایستِ دلهره آور را خواهد شنید که خداوند در قرآن می گوید:«وَ قِفُوهُم انَّهُم مَسئُولُونَ‏»یعنی آنها را نگه دارید تا که پاسخ بدهند، نه تنها از آنچه که گذشت و یا که میگذرد بلکه حتی درباره آنچه که توانایی انجامش را داشتند و می توانستند برای آن بیشتر سعی کنند تا از نعمت و سود آن بهره برداری کنند اما نکردند.

 

به راستي مقصر كيست؟ تو، من، او، شما، آنها...

اينها همه حرف است كه گردنشان توان تحمل بار سنگين كلمه ي مسئوليت را ندارد و كسي نمي‌تواند بگويد به من هيچ ربطي ندارد و جوري برخورد كند كه انگار نه انگار!

 

هیچ کس متروک نیست و هرآن که«دارد» مسئول است و هرچه و هرکه می خواهد باشد ، و درباره اش باید پاسخگو بود و این مسئولیت ها در یک مرحله بر اساس میزان کوشش ها است و در مرحله دیگر بر اساس نوع توانایی ها و مرحله هم بر اساس سود بردن از نعمت ها است.

آنجا که بهترین کار تفریح شد آدمی خاسر و نادم زیرا که عمر توسط زمان در مکانی معلوم یا نامعلوم به سرقت می رود و فرقی نمی کند که در متن تابستان باشیم یا که پاییز و زمستان و بهار و چه خوب می شود اگر در همه فصل ها برای ما بهترین تفریح، کار شود نه بهترین کار،تفریح.

 

اگر جذب کار نکنیدآنها جذب تفریح لغوی و لهوی می شوند آن هم به بهانه مختلف که دشمنان شما بیکار نیستند و شما اگر نسازیدآنها می سازند و نه تنها اعتقادها و اخلاق ها و انسانیت را بلکه حتی خود آدم ها را هم  با ابزار های خود میخرند،که نه تنها بکشند بلکه حتی زنده و خلق کنند و پیدا وکشف کنند.

 

جایگاه عقل و علم مقدس است اما برای بسیاری از سوال ها نمی توان به این دو متوسل شد . ظاهر و باطن زندگی انسان که همچون گوهری نتراشیده و نخراشیده است را می توان با سه سوغاتی مهم از آسمان که از سوی خداوند به وسیلۀ رسولان و کتابهایشان آمده است را سامان داد و آن گوهر را تراشید و این سه هدیۀ گرانبها عبارتند از اینکه :

 

الف) آنچه را هرگز انسان نمی‌تواند بداند پیشاپیش به او می‌گویند تا گرفتار و متحیر نشود؛

ب) آنچه را که انسان بدان جاهل وغافل است و نمی‌داند به او تذکر و گوشزد می‌کند؛

ج) آنچه را که انسان نمی‌دانست به تدریج به او یاد آوری می کند تا اینکه بیاموزد.

 

بيچاره آن با‌ ايمان‌هایي‌ اند كه اين دنيا را زندان بدانند و براي آزادي خويش با زبانشان و عملشان و نيت‌هايشان كاري نكنند و از زندان كوتاه به زندان ابد بروند و بيچاره‌تر آن بي‌ايمان‌هایي‌ اند كه اين دنيا را بهشت خود بدانند و با تمام توان و زمانشان از شن سست ساحل دريا قصري بسازند و اميد اين را داشته باشند كه شب زفاف خود را در آن سپري كنند.

انتهای پیام//
ارسال نظرات