به گزارش خبرگزاری بسیج از خلخال به نقل از ازناو، حمید مصطفی زاده از جانبازان هشت سال دفاع مقدس شهرستان خلخال است و به پاس برگزاری یادواره سرداران شهید بخش خورش رستم و شهدای هشجین قطعه شعری را با این مضمون سروده است.
با هم می خوانیم :
باز دارد دل هوای جبهه ها
وادی عشق و جنون و ابتلا
باز این دل یاد یاران کرده است
یاد فکه ، یاد عمران کرده است
یاد طاووسیه و یاد چمو
یاد پستی و خلوص و عشق او
یاد رمل و ماسه و فوگاز و مین
یاد سیم خاردار و یک کمین
یاد گردان حبیب خط شکن ،
یاد یارانی رها از قید تن.
یاد هنگام عبور از خال ها،
یاد یک فرمانده درد آشنا .
یاد عاشق پیشه ای بی ادعا ،
در عمل عاشقتر از فرهادها.
یاد سرداری دلیر و ماه رو ،
شرزه شیر تپه های دوقلو.
یاد مالک صولتی حیدر تبار ،
یاد سرداری رشید و سربدار.
یاد رعنا قامتی عزم آهنین ،
فاتح دلداده فتح المبین .
آنکه خواب فتح را تعبیر کرد،
فکه را با عزم خود تسخیر کرد.
آنکه چون حیدر دژ خیبر شکست ،
تار و پود خصم را از هم گسست .
آنکه مانند غزالی بادپا ،
نازنازان بود در والفجر ها
آنکه از جام تولا مست بود ،
غرق خون هم شعر عزت می سرود
آنکه گلزخمی گران بر سینه داشت ،
با شهادت الفتی دیرینه داشت .
آنکه حتی با وجود زخم تن ،
بود در مهران و میمک تهمتن .
آنکه عزمش در طریقت جزم بود ،
فارس میدان های رزم بود .
آنکه با عشق شهادت زنده بود ،
بود همدم با دم باروت و دود .
آنکه دینش را به جان یاری نمود ،
مثل سقا آبروداری نمود .
آنکه از جام بلا مستور
بود ،
آنکه در گمنامی اش مشهور بود
آنکه تنها بنده الله بود ،
شهرتش در جبهه عبدالله بود .
آنکه از سود و سر و سودا گذشت ،
از تمام علقه ها یکجا گذشت .
آنکه پایان نامه اش پرواز بود ،
رشته تحصیلی اش اعجاز بود .
در عروجی سرخ با بال بلا ،
بال زد تا اوج عرش اعتلا .
تا ثریا از ثری بگشود پر
،
سود بی سر بر سریر قرب سر .
هست عمران افتخار قوم ما ،
بود مشهور او به اخلاص و صفا .
جمعشان جمع است اینک درجنان،
مانده جا بی شک حمید از کاروان .
مانده تنها در حصار داغ و درد ،
پای لنگان ، سینه سوزان ، روی زرد