زندگینامه و وصیتنامه سردار شهید قنبر ابراهیمی

نام : قنبر

نام خانوادگي : ابراهيمي

نام پدر: ريحانعلي

محل تولد : روستای کرکزلو

تاريخ تولد : 1341

تاريخ شهادت : 8 / 8 / 1362

محل شهادت : پنجوين

نوع عضويت : پاسدار رسمي

زندگي نامه

شهيد قنبر ابراهيمي در سال 1341 در روستاي کرکزلو در يک خانواده محروم و بسيار مذهبي به دنيا آمد. از آنجائيکه فرزند بزرگ خانواده بود پدر و مادرش علاقه زیادي به وي داشتند و او را جهت تحصيل و فراگيري علم به درس گذاشتند و انتظار زيادي از ايشان داشتند.

دوران ابتدايي را در روستاي کرکزلو در مدرسه ابتدايي گذراند . جهت ادامه تحصيل مرحله پنجم ابتدايي و راهنمايي درمرکز بخش( هشجين) مشغول به تحصيل بوده و با دوستان ديگرش در يک منزل زندگي مي کردند و دوران دبيرستان را نيز در خود شهرستان خلخال به ادامه تحصيل مشغول شد.

قنبر ابراهیمی ازدوران طفولیت انسانی پاک و با تقوا بود و همیشه درفکر زندگی محرومین بود ونوع حکومت و روش حکومت پهلوی را نقد می کرد ودر پیروزی انقلاب اسلامی نقش مهم داشت و همیشه دست به دعا بود

بعداز شروع جنگ تحميلي و به دستور حضرت امام (ره) در جنگ شرکت نمود و بعد از پايان تحصیلات چهارم متوسطه، به عضویت سپاه پاسداران خلخال به عنوان پاسدار رسمي در آمد.

وی هنگام مراجعه به به منزل نیز هیچ وقت در سر سفره رنگین غذا نخورد و در پاسخ این حرکات خود گفت: اگر من روی سفره رنگین غذا بخورم محبت مال دنیا جبه ها را از یادم خواهد برد

دوستانش در جبهه از ویژگی خاص قبنر ابراهیمی و به پایداری نماز اول وقت سخن گفته و ایشان دراعمال خود از تظاهر پرهیز داشتند.

قنبر ابراهیمی در سال 1362 در منطقه مريوان و در جريان عمليات والفجر 4 ايشان در واحد تخريب فعاليت داشتند و در منطقه کله قندي مورد تهاجم دشمن قرار مي گيرند و به درجه رفيع شهادت نائل گشتند.

بعد از شهادت قنبر به نقل از همرزمان به خاطر این که پیکر شهدا در تیررس دشمن بود حدود 5 روز طول کشید تا پیکر این شهید از منطقه به خلخال انتقال یابد

قسمتی از از وصیت نامه شهید قنبر ابراهیمی

سلامم بر مهدي آقا امام زمان عج ونائب مهدي امير مستضعفين جهان و قلب تپنده مسلمين و درود بي کران بر ارواح مقدس شهدا و به خون خفتگان تاريخ و سراجان منير و سلام بر لاله هاي پرپر و سلام قلبي خودم را بر شما تقديم مي کنم

امروز وقت غفلت نيست به هوش باشيد .سلاح افتاده شهيد را برگيريد و پويندگان راه مقدس شان باشید .راه شهدا، راه حسين (ع) و راه علي اکبر و علي اصغرهاست . امروز روز جهاد با کفر است اسلام و قرآن در خطر است.

"يا ايها النبي جاهد الکفار و اغلظ عليهم و ماواهم جهنم و بئس المصير" (سوره توبه)

امت حضرت محمد (ص) بايد جهاد کنند . اي پيامبر جهاد کن با مشرکان با مشرکان و منافقان.

ودر آخر يک جمله براي پدر زحمت کش و مادر مهربانم مي گويم: بعد از اظهارات در دعاي اندرونم که به صورت مختصر گفته شد، از اين سرزمين خونين حسين که زهر در خون جوانان عزيز ريخته شده سلامي از ته قلب دارم اميدوارم که پذيرا باشيد . اي پدر هميشه با زحمت و هزاران مشکلات و با کارگري و عرق جبينت به درس گذاشته بودي و آگاهم کرده بودي، اجرت در پيش خدا . اي مادر دلسوز که هميشه قلبت برايم مي تپد که شايد برايم آرزوي ديگري داشتيد.بالاخره برايم غصه مخوريد. اولا که نمرده ام، بلکه در کنار شهيدان زنده هستم . من که نتوانستم از عهده زحمات شما برآيم و مقابل آن را عرضه نمايم، از اين بابت مرا حلال کنيد وافتخار کنيد. آري پدر گل ترا چيدند. اي باغبان، گل هايت را پرپر کردند ،اما نگران نباش اگر اين گل ها چيده نشوند، درخت بزرگ و رشد نمي کند وافتخار کن همچون فرزند روستا زاده ات، از مکتب خويش(اسلام) را درک کرده است . آگاهانه و داوطلبانه به سوي جبهه رفتم و بعد از تلاش، شهادت را در آغوش خود گرفتم . به گفته هاي امام امت و اين ستون اسلام و منجي بشريت ، گوش فرادهيد .مبادا از طرف من سوء استفاده شود. پدرم من قرباني خدا بودم . برادر کوچکم را براي اسلام و ادامه راهم تربيت کنيد، تا منافقان و دشمنان بدانند ما از دانشگاه به کربلا رفتيم . گفته هايم را به کاغذها بنويسيد به باسوادها بدهيد تا بخوانند.

گردآوری و تنظیم : سید مصطفی مرادخانی و ستاد یادوراه سرداران شهید بخش خورش رستم