یادداشت/ عباس نورزایی
نظام سرمایه داری ارضی، زیرپوست مسئولان غافل، جان صدها کشاورز خرده پا را گرفته است
چگونگی بهره برداری از زمین های کشاورزی و نحوه ی توزیع آن بین بهره برداران، منشأ بوجود آمدن مکاتب اجتماعی در دنیا، محسوب می شود سوسیالیزم(نظام اشتراکی مالکیت) و کاپیتالیسم(نظام سرمایه داری ارضی) ریشه در همین مطلب دارند
به گزارش خبر گزاری بسیج از سیستان و بلوچستان؛ حکومتها به دنبال استقرار عدالت در توزیع زمینهای کشاورزی و جلوگیری از بهره کشی نیروهای وابسته به زمین بوده اند، به همین دلیل، اقداماتی با عنوان «اصلاحات ارضی» را سامان داده اند.
در کشورهای دیگر، «کلخوز و سووخوز»، «بریگاد»، «کیبوتس» و «لاتی فوندیا و مینی فوندیا»ها و در ایران، کشت و صنعت ها، تعاونیهای دولتی کشاورزی، شرکتهای سهامی زراعی، مشاعها و بازتوزیع زمین در اصلاحات ارضی اول (دورهی پهلوی اول)، اصلاحات ارضی دوم (دورهی پهلوی دوم)، اصلاحات ارضی سوم (هیئتهای هفت نفرهی واگذاری زمین در جمهوری اسلامی ایران)، حاصل این دغدغهی حکومتها است.
با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، «بند ج» واگذاری زمینهای کشاورزی، زمینهای بزرگ را برای افراد تا سه برابر زمینی که عرفمحل برای تأمین زندگی یک
کشاورز یا خانوادهی او لازم میدانست، محدود کرد و بر این اساس به حکم دادگاههای انقلاب، زمینهای کشاورزی از عمده مالکان اخذ و بین دهقانها تقسیم شد.
امروزه به اثبات رسیده است که تئوری ایجاد مزارع بزرگ و مکانیزه، شکست خورده است و تجربه در دنیا نشان داده است که قطعات کوچک زمین (تا حد اقتصادی زمین)، توسط کشاورزان خرد، اقتصادیتر بهره برداری میشود، جمعیت قابل توجهی از روستاییان را پوشش میدهد و از مهاجرت آنان جلوگیری میکند.
اما پدیدهی جدیدی در کشور در حال شکل گیری است که با فروکش کردن تب مغضوب بودن زمینداری بزرگ در کشور، در حال رشدی بی رویه و ناموزون است.
در این حرکت جدید، افرادی با برنامه و متناسب با شرایط زمانی، ابتدا با پاشش پول به عنوان «فرد خیّر» و سپس با احداث چند کارخانه، به عنوان «کارآفرین» خود را بین مسئولین منطقه جا انداخته و سپس شروع به خرید زمین از کشاورزان خرده پا میکنند.
این افراد که در ابتدای پیروزی انقلاب، قطعه زمینی کوچک داشته اند، آرام آرام بر مساحت زمینهای خود میافزایند و به عنوان نمونه، زمینهای تحت مالکیت یکی از این افراد به حدود پنج هزار هکتار رسیده است.
در نگاه ما اگر صاحبان زمینهای خرد در قالب یک تعاونی تولید، تجمیع میشدند و به نسبت مالکیت خود، از منافع حاصله از زمین بهره مند میشدند، ایرادی نداشت، اما نکتهی اساسی این است که این افراد، زمین تعداد کثیری از کشاورزان را خریداری و یا با برنامه هایی، آنها را وادار به فروش زمین خود کرده اند، مساحت زمینهای تحت مالکیت خود را افزایش و اغلب این کشاورزان را راهی مهاجرت به سمنان و تهران و شهرکهای اقماری آن نموده اند و تعدادی نیز که امکان هجرت برای شان فراهم نبوده است، هم اینک باید با ارقامی اندک، مزدبگیر آنان باشند و با حسرت در همان زمینی کار کنند که روزگاری کل منافع آن متعلق به خود بود.
در بازدیدی که اخیراً نگارنده از روستایی در شهرستان رامیان استان گلستان داشتم، مهاجرت انبوهیِ کشاورزان و اضمحلال روستا را شاهد بودم که این روستا و تعدادی دیگر، در نتیجهی این رخداد خزنده، به آن مبتلا شده بودند.
مدیریت انقلابی اسلامی کشور، چنین پدیدهای را مذموم میداند و آن را نقض غرض در رسیدن به اهداف انقلاب اسلامی میشمارد و به مسئولین کشور هشدار میدهد که تا دیر نشده، برای جلوگیری از گسترش این پدیده، اندیشهای کنند، در غیر این صورت، حرکتهای دهقانی در راه است.
در کشورهای دیگر، «کلخوز و سووخوز»، «بریگاد»، «کیبوتس» و «لاتی فوندیا و مینی فوندیا»ها و در ایران، کشت و صنعت ها، تعاونیهای دولتی کشاورزی، شرکتهای سهامی زراعی، مشاعها و بازتوزیع زمین در اصلاحات ارضی اول (دورهی پهلوی اول)، اصلاحات ارضی دوم (دورهی پهلوی دوم)، اصلاحات ارضی سوم (هیئتهای هفت نفرهی واگذاری زمین در جمهوری اسلامی ایران)، حاصل این دغدغهی حکومتها است.
با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، «بند ج» واگذاری زمینهای کشاورزی، زمینهای بزرگ را برای افراد تا سه برابر زمینی که عرفمحل برای تأمین زندگی یک
کشاورز یا خانوادهی او لازم میدانست، محدود کرد و بر این اساس به حکم دادگاههای انقلاب، زمینهای کشاورزی از عمده مالکان اخذ و بین دهقانها تقسیم شد.
امروزه به اثبات رسیده است که تئوری ایجاد مزارع بزرگ و مکانیزه، شکست خورده است و تجربه در دنیا نشان داده است که قطعات کوچک زمین (تا حد اقتصادی زمین)، توسط کشاورزان خرد، اقتصادیتر بهره برداری میشود، جمعیت قابل توجهی از روستاییان را پوشش میدهد و از مهاجرت آنان جلوگیری میکند.
اما پدیدهی جدیدی در کشور در حال شکل گیری است که با فروکش کردن تب مغضوب بودن زمینداری بزرگ در کشور، در حال رشدی بی رویه و ناموزون است.
در این حرکت جدید، افرادی با برنامه و متناسب با شرایط زمانی، ابتدا با پاشش پول به عنوان «فرد خیّر» و سپس با احداث چند کارخانه، به عنوان «کارآفرین» خود را بین مسئولین منطقه جا انداخته و سپس شروع به خرید زمین از کشاورزان خرده پا میکنند.
این افراد که در ابتدای پیروزی انقلاب، قطعه زمینی کوچک داشته اند، آرام آرام بر مساحت زمینهای خود میافزایند و به عنوان نمونه، زمینهای تحت مالکیت یکی از این افراد به حدود پنج هزار هکتار رسیده است.
در نگاه ما اگر صاحبان زمینهای خرد در قالب یک تعاونی تولید، تجمیع میشدند و به نسبت مالکیت خود، از منافع حاصله از زمین بهره مند میشدند، ایرادی نداشت، اما نکتهی اساسی این است که این افراد، زمین تعداد کثیری از کشاورزان را خریداری و یا با برنامه هایی، آنها را وادار به فروش زمین خود کرده اند، مساحت زمینهای تحت مالکیت خود را افزایش و اغلب این کشاورزان را راهی مهاجرت به سمنان و تهران و شهرکهای اقماری آن نموده اند و تعدادی نیز که امکان هجرت برای شان فراهم نبوده است، هم اینک باید با ارقامی اندک، مزدبگیر آنان باشند و با حسرت در همان زمینی کار کنند که روزگاری کل منافع آن متعلق به خود بود.
در بازدیدی که اخیراً نگارنده از روستایی در شهرستان رامیان استان گلستان داشتم، مهاجرت انبوهیِ کشاورزان و اضمحلال روستا را شاهد بودم که این روستا و تعدادی دیگر، در نتیجهی این رخداد خزنده، به آن مبتلا شده بودند.
مدیریت انقلابی اسلامی کشور، چنین پدیدهای را مذموم میداند و آن را نقض غرض در رسیدن به اهداف انقلاب اسلامی میشمارد و به مسئولین کشور هشدار میدهد که تا دیر نشده، برای جلوگیری از گسترش این پدیده، اندیشهای کنند، در غیر این صورت، حرکتهای دهقانی در راه است.
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
آخرین اخبار