در جمع شدن و دور همیهای امروزی همه در کنار هم فقط حضور دارند و سرگرم به گوشی و گروههای فضای مجازی هستند و اگه دلشان بخواهد خاطره داشته باشند از این دور همی یه سلفی میگیرند.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری بسیج از کردستان، امروز خبرنگار ما با شنیدن خاطراتی از افرادی که هنوزم زندگی گذشته رو یاد میکنند و از خاطرات شیرین آن دوران میگویند این مطالب را برای خوانندگان نوشت تا با "یادش بخیر ها" یکم به گذشتهها برگردیم و فقط سرگرم دنیای مجازی نباشیم.
شب نشینیها، جمع شدن، گپ و گفتهای فامیلی هر روز کمرنگتر میشوند، تا جایی که صله رحم هم به فضای مجازی و نرم افزارهای تلفن همراه کشیده شده و روابط بین اعضای خانواده و فامیل هر روز بیشتر از گذشته رو به سردی است.
وقتی خاطرات گذشته را مرور میکنیم با گفتن کلمه "یادش بخیر " سخنانمان را پایان میدهیم، اما اینبار با یادش بخیر شروع میکنیم.
یادش بخیر: خانه قدیمی با حیاط بزرگ و حوض وسط حیاط که دورش گلدان شمعدانی و چند نوع گل دیگر میگذاشتند و اتاقهای با پنجرههای فراوان و شیشههای رنگی که هر کدام یه دنیا حرف بود برای گفتن، قرآن و کتاب حافظ روی طاقچهها و چراغهای نفتی که زیبایی خاص هر خانه بودند.
یادش بخیر: شب نشینیها که گاهی به بهانههای مختلف و یا نه بهتر بگویم بیشتر بخاطر دیدار فامیل و همسایه به راه بود.
یادش بخیر: کرسی وسط اتاق در زمستان که روی آن سینی پر از تنقلات ساده و سالم که محلی برای جمع کردن اهل خانه که ضمن بگو و بخند گلوی تازه میکردند.
یادش بخیر: مهمانیهای ساده بود این شب نشینیها که هر کجا دور هم بودند میزبان آمادگی پذیرایی داشت، مردم با خستگی از کار روزانه، اما ساعاتی دور هم بدون دغدغه فردا و دور از همه مشکلات بودند.
یادش بخیر: این کرسی که بهتر بگم یه میز چوبی ساده، اما با یک دنیا حرف و احساس و محبت همه را به هم نزدیک میکرد که با یه لحاف رنگی و تزئینات خانم خانه، زیبایی خاصی داشت گاهی دور این کرسی مشکلاتی حل میشد و وصلتهای زیبا برای زندگی صورت میگرفت.
یادش بخیر: شنیدن قصههای پدر بزرگ و مادر بزرگها یا افرادی از فامیل که با تبحر خاصی ما را به اوج قصهها میبردند و میشدیم یکی از شخصیتهای خیالی قصههای آنها.
یادش بخیر: بازیهای که دسته جمعی (جوراب بازی، نون بیار کباب ببر، یه قل دو قول ...) انجام میدادیم و حواسمون جمع بود که برنده بازی باشیم.
یادش بخیر: مهر و محبت بین پدر و مادرها به فرزندان و برعکس، محبت بین خواهر و برادرها، اسمهای با ابهت خان دایی و خان عمو گفتنها، خاله جان و عمه جان و کلی اسمهای قشنگ برای صدا زدن فامیل دور و نزدیک.
یادش بخیر: یلدا و عیدها و جشنهای مختلف همه با چه شور و شوقی دور هم جمع میشدیم و از لحظات با هم بودن شاد بودیم.
آره همه این یادش بخیرها و خیلی دیگر از خاطرات دیگر، چرا دیگر آن دوران رفت میان خاطرات تکرار نشدنی شده برای خیلی از ماها؟
چرا شب نشینیها کمرنگ شده، چرا میهمانیهای بزرگ فامیل دور یک سفره کم شده است، قصه شنیدنها به خاطرات پیوسته، بازیهای دسته جمعی و پر تحرک دیگه فراموش شده اند، پدر بزرگ و مادر بزرگها چرا گوشه خانه ساکتند.
کجا رفت آن همه گرمی و صمیمیت، چرا سادگیها جایشان را به تجملات داده اند؟
چرا این همه درگیر دغدغههای فکری و مادی شدیم و با حضور در جمع هم تنهاییم؟
جای همه خوشیهای گذشته رو با همه کم و کاستیهای که داشت، اما خوشحال بودیم و دلشاد را به گوشیها و فضای مجازی تلگرام و اینستا ... داده ایم.
فرزندانی تربیت شده اند که خوب بلد نیستند صحبت کنند، اما به خوبی کار با گوشی و تبلت را بلد هستند.
فرزندانی که حتی اسم بازیهای قدیمی هم به گوششان نرسیده است، اما بازیهای رایانهای و تبلت را به خوبی یاد گرفته اند.
فرزندانی که با وجود دنیای مجازی و گوشی و تبلت از شنیدن قصههای مادر بزرگ جا مانده اند.
سردی بین اعضای خانواده روز به روز بیشتر میشود حتی حرفهایشان را هم در فضای مجازی به هم میگویند.
در جمع شدن و دور همیهای امروزی همه در کنار هم فقط حضور دارند و سرگرم به گوشی و گروههای فضای مجازی هستند و اگه دلشان بخواهد خاطره داشته باشند از این دور همی یه سلفی میگیرند.
در کنار خوبیهای فضای مجازی بدیهای آن هم به عینه مشاهده میشود.
سرگرم بودن بعضی از پدر و مادرها در گروههای مجازی و بی توجهی به رشد و پرورش فرزندانشان که در دنیای گوشی و تبلت و رایانه با انواع برنامهها و بازیها سر و کار دارند باعث شده امروزه شاهد پرخاشگریهای بچهها و بی محبتی، سردی آنها به اعضای خانواده باشیم و از زندگی و باهم بودن بهرهای نبرند.
در وابستگی بیش از حد به فضای مجازی فاصلهها بین هر یک از اعضای خانواده نسبت به هم، روز به روز بیشتر میشود.
پیشرفت علم و تکنولوژی غیر قابل انکار نیست و ماهم باید با این پیشرفتها همراه باشیم، اما به نحوه صحیح و درست استفاده از این علم.
کاش استفاده صحیح و درست از فضای مجازی و امکانات خوب این برنامهها را یاد بگیریم
انتهای پیام/۷۷۲۷
شب نشینیها، جمع شدن، گپ و گفتهای فامیلی هر روز کمرنگتر میشوند، تا جایی که صله رحم هم به فضای مجازی و نرم افزارهای تلفن همراه کشیده شده و روابط بین اعضای خانواده و فامیل هر روز بیشتر از گذشته رو به سردی است.
وقتی خاطرات گذشته را مرور میکنیم با گفتن کلمه "یادش بخیر " سخنانمان را پایان میدهیم، اما اینبار با یادش بخیر شروع میکنیم.
یادش بخیر: خانه قدیمی با حیاط بزرگ و حوض وسط حیاط که دورش گلدان شمعدانی و چند نوع گل دیگر میگذاشتند و اتاقهای با پنجرههای فراوان و شیشههای رنگی که هر کدام یه دنیا حرف بود برای گفتن، قرآن و کتاب حافظ روی طاقچهها و چراغهای نفتی که زیبایی خاص هر خانه بودند.
یادش بخیر: شب نشینیها که گاهی به بهانههای مختلف و یا نه بهتر بگویم بیشتر بخاطر دیدار فامیل و همسایه به راه بود.
یادش بخیر: کرسی وسط اتاق در زمستان که روی آن سینی پر از تنقلات ساده و سالم که محلی برای جمع کردن اهل خانه که ضمن بگو و بخند گلوی تازه میکردند.
یادش بخیر: مهمانیهای ساده بود این شب نشینیها که هر کجا دور هم بودند میزبان آمادگی پذیرایی داشت، مردم با خستگی از کار روزانه، اما ساعاتی دور هم بدون دغدغه فردا و دور از همه مشکلات بودند.
یادش بخیر: این کرسی که بهتر بگم یه میز چوبی ساده، اما با یک دنیا حرف و احساس و محبت همه را به هم نزدیک میکرد که با یه لحاف رنگی و تزئینات خانم خانه، زیبایی خاصی داشت گاهی دور این کرسی مشکلاتی حل میشد و وصلتهای زیبا برای زندگی صورت میگرفت.
یادش بخیر: شنیدن قصههای پدر بزرگ و مادر بزرگها یا افرادی از فامیل که با تبحر خاصی ما را به اوج قصهها میبردند و میشدیم یکی از شخصیتهای خیالی قصههای آنها.
یادش بخیر: بازیهای که دسته جمعی (جوراب بازی، نون بیار کباب ببر، یه قل دو قول ...) انجام میدادیم و حواسمون جمع بود که برنده بازی باشیم.
یادش بخیر: مهر و محبت بین پدر و مادرها به فرزندان و برعکس، محبت بین خواهر و برادرها، اسمهای با ابهت خان دایی و خان عمو گفتنها، خاله جان و عمه جان و کلی اسمهای قشنگ برای صدا زدن فامیل دور و نزدیک.
یادش بخیر: یلدا و عیدها و جشنهای مختلف همه با چه شور و شوقی دور هم جمع میشدیم و از لحظات با هم بودن شاد بودیم.
آره همه این یادش بخیرها و خیلی دیگر از خاطرات دیگر، چرا دیگر آن دوران رفت میان خاطرات تکرار نشدنی شده برای خیلی از ماها؟
چرا شب نشینیها کمرنگ شده، چرا میهمانیهای بزرگ فامیل دور یک سفره کم شده است، قصه شنیدنها به خاطرات پیوسته، بازیهای دسته جمعی و پر تحرک دیگه فراموش شده اند، پدر بزرگ و مادر بزرگها چرا گوشه خانه ساکتند.
کجا رفت آن همه گرمی و صمیمیت، چرا سادگیها جایشان را به تجملات داده اند؟
چرا این همه درگیر دغدغههای فکری و مادی شدیم و با حضور در جمع هم تنهاییم؟
جای همه خوشیهای گذشته رو با همه کم و کاستیهای که داشت، اما خوشحال بودیم و دلشاد را به گوشیها و فضای مجازی تلگرام و اینستا ... داده ایم.
فرزندانی تربیت شده اند که خوب بلد نیستند صحبت کنند، اما به خوبی کار با گوشی و تبلت را بلد هستند.
فرزندانی که حتی اسم بازیهای قدیمی هم به گوششان نرسیده است، اما بازیهای رایانهای و تبلت را به خوبی یاد گرفته اند.
فرزندانی که با وجود دنیای مجازی و گوشی و تبلت از شنیدن قصههای مادر بزرگ جا مانده اند.
سردی بین اعضای خانواده روز به روز بیشتر میشود حتی حرفهایشان را هم در فضای مجازی به هم میگویند.
در جمع شدن و دور همیهای امروزی همه در کنار هم فقط حضور دارند و سرگرم به گوشی و گروههای فضای مجازی هستند و اگه دلشان بخواهد خاطره داشته باشند از این دور همی یه سلفی میگیرند.
در کنار خوبیهای فضای مجازی بدیهای آن هم به عینه مشاهده میشود.
سرگرم بودن بعضی از پدر و مادرها در گروههای مجازی و بی توجهی به رشد و پرورش فرزندانشان که در دنیای گوشی و تبلت و رایانه با انواع برنامهها و بازیها سر و کار دارند باعث شده امروزه شاهد پرخاشگریهای بچهها و بی محبتی، سردی آنها به اعضای خانواده باشیم و از زندگی و باهم بودن بهرهای نبرند.
در وابستگی بیش از حد به فضای مجازی فاصلهها بین هر یک از اعضای خانواده نسبت به هم، روز به روز بیشتر میشود.
پیشرفت علم و تکنولوژی غیر قابل انکار نیست و ماهم باید با این پیشرفتها همراه باشیم، اما به نحوه صحیح و درست استفاده از این علم.
کاش استفاده صحیح و درست از فضای مجازی و امکانات خوب این برنامهها را یاد بگیریم
انتهای پیام/۷۷۲۷
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
آخرین اخبار