منافق با ایجاد نارضایتی و ناامیدی از اوضاع در تخریب روحیه و سستی اعتقادات مردم کوتاهی نمی کند

در طول سال‌های انقلاب اسلامی ستون پنجم(منافق) در تخریب روحیه مردم و کارشکنی و ایجاد نارضایتی در هر پست و جایگاهی که بوده کوتاهی نکرده بلکه اقتصاد کشور را ضربه‌پذیر کرده و پایه‌های اعتقادی و مذهبی را مورد هدف قرار گرفته‌ و هرچه گذشت مردم را ناامیدتر و بدبین‌تر کرده‌اند.
کد خبر: ۸۹۷۳۲۴۰
|
۱۹ دی ۱۳۹۶ - ۱۱:۱۷

به گزارش خبرگزاری بسیج مازندران، پیوسته در قرآن حساب منافقان از گروه مشرکان جدا شده و چه بسا در آیاتی برای آنها عذابی سخت‌تر در نظر گرفته شده است و آنها در پایین‌ترین و سخت‌ترین طبقات جهنم جای دارند.

منافقان هرگز فرد فرد و جدا جدا نیستند بلکه همواره با هدفی مشترک و نقشه‌ای حساب‌شده بر ضدمؤمنین عمل می‌کنند.

به تعبیر قرآن منافق کسی است که در دل ایمان نیاورده اما بر زبان ادعا دارد که اهل ایمان است؛ زبان و اندیشه‌اش دوجور بوده، حرف و عملش دوتاست، احساسات و عواطفش در جهت مقبولیت در نظر مردم است اما در واقع نفاق جنس زبان و اندیشه‌اش دو گونه است و تظاهرات رفتاری‌اش به نیکی است.

تا آنجا که حضرت علی(ع) را کافر و بی‌نماز می‌خوانند و کشان‌کشان به مسجد می‌برند.

نفاق کاری با انسان می‌کند که سرور آزادگان امام حسین(ع) را به قتلگاه ببرند؛ همان جماعتی که درخواست حضور ایشان را کتباً نوشته بودند.

کفر زیر پرده نقاب چهره کرکس‌گونه منافق، متعفن و هزاررنگ است؛ منافق لباس‌های متعددی دارد که در فرصت‌های مناسب بر تن می‌کند؛ هرگز نمی‌بینی و نمی‌شناسی‌اش.

در میان مردم است و یا گاه در مسند قدرت؛ گاه مدعی حقوق از دست رفته و گاه خود کارشکن برنامه‌های حکومت است و اما باز نمی‌شناسی‌اش.

گاه از طریق مردم و با رأی و نظر آنها به قدرت می‌رسد اما تنها چیزی که برایش اهمیت ندارد، مردم است و باز نمی‌شناسی‌اش مگر اینکه اهل ایمان باشی و هوشیار.

جریان نفاق از همان سال‌های نبوت ریشه دواند و پیامبر(ص) همیشه بیشتر از دشمن نگران خطر منافقان بود.

عبدالله ابن ابی کسی بود که قصد حکومت بر مردم مدینه را داشت اما با پیروزی اسلام موفق به انجام خواسته‌اش نشد، ازین‌رو عقده و کینه بسیاری در دل داشت، او پیروان زیادی داشت و طبق عادات و تعصب کورکورانه اعراب جاهلیت، اگر کسی رئیس قبیله بود، دیگر افراد قبیله از او پیروی می‌کردند و به همین منظور عبدالله ابن ابی سردسته منافقان شد.

حملات دشمن همواره با دو روش اتفاق می‌افتاد؛ آشکار و نهان.

جنگ‌های آشکار دشمن را می‌شناسیم و برای دفاع از خودمان با او وارد جنگ می‌شویم که معمولاً بین نیروهای نظامی اتفاق می‌افتد اما نیروهای پنهانی حملات پنهانی و سازمان‌یافته دارند که بسیار دقیق‌تر بوده و به‌صورت شبکه‌ای اعمال می‌شود.

ابزارهای اصلی آنها تبلیغات است، آن‌هم علیه جبهه خودی، در واقع تبلیغات حکم ارتش پنهان دولت‌ها را دارد؛ آنچه که بسیار مهم است نفوذ ستون پنجم در تبلیغات است، ستون پنجم‌ها از افراد بومی و ساکن کشور هستند که بنا به عللی با دشمن همکاری می‌کنند که یا بر اساس قراردادهای مالی یا همانندی ایدئولوژی و یا انگیزه‌های انتقام‌جویانه از مردم یا حکومت، فعالیت می‌کنند.

از آنجا که در کشور و شهرها و حتی در کرسی‌های پارلمانی و ریاستی و کوچه و بازار پراکنده شده‌اند، به‌نظر می‌رسد اینها افرادی هستند که شجاعانه یا انتقاد می‌کنند یا حق‌گو به‌نظر می‌آیند.

همیشه انتقاد از حکومت‌ها و دولت خیلی خوشایند نیست اما در بین عموم مردم جامعه کسی که انتقاد می‌کند به‌نظر دلسوزتر و مردمی‌تر است که گاهاً شاهد این فرم از سوءاستفاده‌ها از کم و کاستی‌ها هستیم؛ فی‌المثل در انتخابات کاندیداها برای جلب نظر مردم زبان انتقادشان باز شده و به محض رسیدن به کرسی قدرت مخفی‌کاری‌شان آغاز می‌شود و چرخه انتقاد ادامه خواهد داشت.

در طول سال‌های انقلاب اسلامی ستون پنجم(منافق) در تخریب روحیه مردم و کارشکنی و ایجاد نارضایتی در هر پست و جایگاهی که بوده کوتاهی نکرده بلکه اقتصاد کشور را ضربه‌پذیر کرده و پایه‌های اعتقادی و مذهبی را مورد هدف قرار گرفته‌ و هرچه گذشت مردم را ناامیدتر و بدبین‌تر کرده‌اند.

و این سرویس‌ها سعی دارند با ایجاد ناامنی از بلندگوهای احتمالی به‌ظاهر حق، زمینه براندازی به‌وجود بیاورند؛ آنها سالانه مبالغ زیادی دریافت می‌کنند تا کار را تمام کنند؛ اکنون این حجمِ تهدیدات پنهانی و تحریمات، بیانگر تهاجم همه‌جانبه این نفاق بزرگ است که قصدش از بین بردن امنیت و حریت ایرانی ماست.

ما تنها با کسب آگاهی و مطالعه حرکات و فعالیت‌های دشمن و با توجه به معیارهای اصیل اسلامی می‌توانیم آن سوی نقاب چهره دشمن و منافقان کرکس‌صفت را ببینیم.

ارسال نظرات
پر بیننده ها