جان‌فشانی مردم كرج در توطئه 21 بهمن 57

جان‌فشانی مردم كرج و ممانعت از ورود نیروهای نظامی به شهر تهران از عواملی به‌حساب می‌آید كه رژیم پهلوی را در اجرای توطئه 21 بهمن 57 ناكام ساخت.
کد خبر: ۸۹۸۵۲۰۱
|
۱۷ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۵:۴۰

به گزارش خبرگزاری بسیج از کرج ، به نقل از کتاب " انقلاب اسلامی در کرج" که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشرشده است، در آخرین روزهای حیات رژیم پهلوی، سران این رژیم به هر حربه‌ای برای حفظ خود دست می‌زدند و می‌کوشیدند با اعزام لشگرهای پیاده‌ استان‌های دیگر در سرکوب مردم تهران استفاده نمایند.

جان‌فشانی مردم كرج در توطئه 21 بهمن 57

به همین جهت نیروهای نظامی غرب کشور به‌خصوص لشگر کرمانشاه از سوی ستاد فرماندهی نیروهای مسلح جهت حضور در تهران فراخوانده شد؛ اما این لشگر که در 20 بهمن 57 به  کرج رسیده بود، توسط مردم این استان زمین‌گیر شد و اجازه ورود به تهران را نیافت.

در ساعت 4 بعدازظهر روز 21 بهمن از سوی رژیم پهلوی اعلام حکومت‌نظامی شد و در واکنش به این موضوع، امام خمینی با صدور اعلامیه‌ای از مردم خواستند تا برای بی‌اثر نمودن تصمیم دولت به خیابان‌ها بریزند.

عوامل نظامی رژیم پهلوی و دولت بختیار که درصدد اجرای طرح و نقشه‌ مهمی در راستای سرکوب، کشتار و دستگیری مردم بودند، نیروهای نظامی را به تهران فراخواندند.

اگرچه فرمان امام در ضرورت شکستن فرمان حکومت‌نظامی نقش اصلی و قاطع در خنثی ساختن نقشه‌ی فوق داشت، امّا جان‌فشانی مردم کرج و ممانعت از ورود نیروهای نظامی فوق به شهر تهران نیز از دیگر عواملی به‌حساب می‌آید که رژیم را در اجرای توطئه‌اش ناکام ساخت.

محققی از انقلابیون آن روزگار که از نزدیک شاهد تلاش مردم کرج در مقابل نیروهای نظامی کمکی به‌سوی تهران بوده و حتی در وقایع مربوط به آن به ایفای نقش پرداخته در این زمینه چنین می‌گوید:

«در حال رفتن به سمت خیابان طالقانی بودم. یک ساعت به غروب مانده بود. یک نفر در این میان نزدیکم شد و بغل گوشم به حالت زمزمه گفت: یک لشگر از کرمانشاه در حال حرکت به‌سوی تهران است و اگر بتواند خود را به آنجا برساند حمام خون به پا می‌کند. شما [خطاب به من] که دست‌اندکار تظاهرات و اعتراضات هستید سعی کنید تمام ورودی‌های کرج را ببندید. هم‌زمان با انتشار این خبر برادران انقلابی و قهرمان با آتش زدن لاستیک و ایجاد مانع اتوبان قزوین و نیز جاده‌ی شهریار را که از راه‌های وصول به تهران در آن زمان بود مسدود ساخته بودند. جاده‌ی مردآباد یا محمّدشهر کنونی را که به اتوبان می‌خورد را هم مبارزین بستند. به‌این‌ترتیب نیروهای رژیم نمی‌توانستند به‌صورت عادی و راحت خود را به تهران برسانند. در همین حین خبر رسید که لشگر اعزامی در ورودی محمّدآباد به اتوبان به دام افتاد. نماز مغرب و عشاء را که خواندیم حرکت کردیم. هوا خیلی ملایم بود و باران هم نم‌نم به‌صورت خیلی لطیف می‌بارید. به ابتدای جاده‌ی مردآباد که رسیدم دیدم جمعیت قابل‌توجهی جمع شده است و هرلحظه بر تعداد آن افزوده می‌شود. در تمام ورودی‌های به اتوبان اصلی برادران انقلابی و روحانیون مبارز تجمعاتی تشکیل داده و موانعی ایجاد کرده بودند تا نگذارند لشگر کذایی به تهران برود. البته لشگر فوق از طریق جاده‌ی مردآباد [محمّدشهر] حرکت کرده بود و همان‌جا هم به دام افتاد لذا جاهای دیگر خبری نبود و هر چه بود همان‌جا بود که ما واقع‌شده بودیم. در میان جمع ما برخی انقلابیون مسلح بودند، لذا تا از طرف نیروهای نظامی آن‌طرف یک تیر یا چند تیر شلیک می‌شد، از طرف ما نیز به‌تلافی چند برابر آن‌ها شلیک می‌شد. در آن زمان شایع بود که افراد این لشگر همه از تیراندازان حرفه‌ای و قهاری هستند که می‌توانند اهداف خود را حتی در هوا هدف قرار دهند.»

ابوالفضل موسوی از روحانیون انقلابی کرج، جزئیات بیشتری در مورد ممانعت مردم کرج از حرکت لشگر غرب کشور جهت پشتیبانی از نیروهای نظامی تهران بازگو می‌کند. وی در این زمینه چنین می‌گوید:

«روز 21 بهمن 57، مرحوم آیت‌الله طالقانی باخبر می‌شوند که لشگری از کرمانشاه به حرکت درآمده و قصد دارد جهت پشتیبانی از نیروهای نظامی به‌سوی پایتخت رهسپار شود. این‌که ایشان چگونه و از کجا از این جریان مطلع شدند، معلوم نیست. ولی به‌هرحال ایشان به اطرافیان و آشنایان خود دستور دادند که بروید در اتوبان کرج و در نقاط مختلف آن از قبیل حصارک و مردآباد (محمّدآباد) مانع ایجاد کنید تا درراه پیشروی آن خلل ایجاد شود. همان روز خواهرزاده‌ مرحوم طالقانی شهید علی عدالت منش به در خانه‌ ما آمد. به یاد می‌آورم آن روز باران هم می‌بارید و موقع اذان صبح بود. ایشان به من گفت: آقای موسوی، آقای طالقانی این‌جوری دستور داده است. گفتم خوب حالا باید چه‌کار کنیم؟ ایشان گفت من دو تا از این راننده‌های لودر و بلدوزر را می‌شناسم. دو تا ماشین هم گیر می‌آورم و می‌روم مسیر حصارک را ببندم. تمام نیروهای انقلابی همدیگر را خبر کردند و بر سر جاده‌ مردآباد یعنی همین‌جایی که الآن پایانه شهید کلانتری است مستقر شدیم تا جلوی لشگر را بگیریم تا نتوانند به‌سوی تهران حرکت کند. احساسات مردم در آن روز عجیب بود. چیزی در حدود 50 ـ 40 هزار نفر در این مکان جمع شدند علاوه بر من شهید ملک‌زاده و جمع دیگری از علما حضور داشتند، یادم می‌آید مردمی که در آنجا جمع شده بودند بسیار پرشور و با حرارت بودند بعضی با تفنگ بادی، تعدادی با قمه‌های بزرگ و عده‌ای با شمشیر و چند نفر با داس و سلاح‌هایی از این قبیل آمده بودند. برخی از ماشین‌های این نظامیان را در محمّدآباد و عباس‌آباد مردم به آتش کشیده بودند. این ماشین‌های به آتش کشیده‌ شده تا همین چند سال پیش کنار جاده قرار داشتند.»

ابوالفضل موسوی هم که از مبارزان انقلابی بود دراین‌باره چنین می‌گوید:

«برخی رفتند و با فرمانده لشگر صحبت کردند. در میان این گفتگوها خبر سقوط کلانتری‌ها دهان‌به‌دهان منتشر می‌شد. این آقایان هم تسلیم شدن مستمر کلانتری‌ها را به اطلاع این فرمانده رساندند. او در جواب آقایان گفت من طبق قوانین نظامی نمی‌توانم خود را تسلیم شما نمایم اگر رهبران انقلاب در مدرسه‌ رفاه به من دستور دهند، من فوراً تسلیم می‌شوم. یادم می‌آید این فرمانده را سوار ماشینی کردیم و بردیم درجایی که تلفن داشت تا با آقایان بهشتی یا باهنر صحبت کند. منزلی که ما رفتیم خانه‌ مرحوم زابلی بود ولی چون تلفن آنجا جواب نداد رفتیم دبیرستان فارابی، بالاخره موفق شدیم با شهید باهنر در مدرسه‌ رفاه ارتباط برقرار کنیم. شهید باهنر به او گفت اسلحه و مهمات خود را به نیروهای حزب‌الله تحویل دهید، به‌این‌ترتیب 7 ماشین سلاح را به دانشکده‌ کشاورزی بردیم و برای آن‌ها نگهبان گذاشتیم. سربازان و نیروهای نظامی را هم در مدرسه‌ای در مهرشهر که الآن به نام حضرت زینب است اسکان دادیم. پس از مدتی از شورای انقلاب دستور آمد که این نیروها باید سریع به کرمانشاه برگردند که این اتفاق هم رخ داد.»

واکنش مردم کرج به تصمیم رژیم پهلوی در ارسال نیرو از غرب کشور به تهران، یکی از اقدامات درخشان و مؤثر در راستای پشتیبانی از نهضت انقلابی به رهبری امام خمینی بود. تقریباً تمامی مردم این شهر دغدغه‌ چگونگی جلوگیری از رسیدن نیروی کمکی رژیم به تهران را داشتند.

مسیح‌الله علایی به‌خوبی این وضعیت را این‌گونه توضیح می‌دهد:

«پس‌ازآن‌که خبر حرکت لشگر غرب کشور به‌سوی تهران شایع گشت نیروهای هسته‌های مقاومت به فکر افتادند تا مانع رسیدن آن به پایتخت شوند. از تهران هم بزرگان و یاران امام به مردم کرج توصیه می‌کردند تا نگذارند لشگر فوق از این شهر عبور نماید. مردم کرج به‌منظور ممانعت از حرکت و عبور آن از شهر ابتدا به دسته‌های مختلفی تقسیم شدند. عده‌ای به اداره‌ی اصلاح بذر اداره‌ی کشاورزی رفتند تا جاده‌ی محمّدشهر را که به اتوبان می‌پیوست ببندند. یک گروه به حصارک رفتند. اگرچه اتوبان در اینجا هنوز راه‌اندازی و به‌اصطلاح افتتاح نشده بود امّا نیروهای انقلاب تریلی‌ها و کامیون‌های بزرگی را آوردند و به‌صورت ضربدری در جاده چیدند و عده‌ای هم در پشت زندان قزل‌ حصار که کمال‌شهر را به کرج وصل می‌کرد قرار گرفتند. دقیقاً از خود حصارک تا میدان کرج تا محمّدشهر و اتوبان فعلی مردم با فاصله‌های بسیار کوتاه درخت‌ها را بریدند و در خیابان قراردادند و حتی در خیابان خاک‌ریز زدند تا تانک و ادوات زرهی نتوانند ازآنجا عبور نمایند. صحنه‌ی جالب و دیدنی بود و بالاخره مردم موفق شدند لشگر را زمین‌گیر کنند تا بالاخره خبر تسلیم شدن کلانتری‌ها پخش شد و نیروهای یادشده هم ناچار تسلیم شدند.»

مبارزین و انقلابیون کرج تعداد نفرات و تجهیزات لشگر یا نیروی یادشده را زیاد برآورد می‌کنند و بر این باورند که در صورت رسیدن آن به تهران ضمن تقویت نیروهای نظامی پایتخت امکان سرکوبی مردم به شکل گسترده برای عوامل رژیم بیشتر فراهم می‌گردید.

حجت‌الاسلام محقق در این زمینه چنین روایت می‌کند:

«بعد از آن‌که اسلحه‌خانه یا انبار مهمات آن‌ها را گرفتیم متوجه شدیم کامیون‌ها مملو از سلاح است. پس‌ازآن آن‌ها را به دانشکده‌ کشاورزی هدایت کردیم با اطمینان می‌گویم تعداد تانک‌ها و ماشین‌های نظامی قابل‌توجه بود یعنی چیزی حدود یک کیلومتر ماشین نظامی پشت سر هم قرار داشت و تعداد نفرات آن‌ها هم زیاد بود. آن‌ها آشپزخانه و حتی پمپ‌بنزین سیار هم داشتند یعنی یک لشگر مجهز بودند. حتی موقعی که وسایل آشپزخانه آن‌ها را بررسی کردیم دیدیم حتی زیر دیگ‌ها هم مسلسل قرار داده بودند.»

رفتار مردم و نیروهای انقلابی با نظامیان فوق پس از تسلیم شدن بسیار صمیمانه و دوستانه بود. برخی از آنان دریکی از مدارس مهرشهر اسکان داده شدند. تعدادی از فرماندهان این لشگر هم در منزل آیت‌الله زابلی در خیابان مصباح و تعدادی دیگر هم در منزل آیت‌الله مدرسی چند روزی اسکان داشتند.

بدین ترتیب، توطئه رژیم پهلوی برای کشتار و سرکوب تظاهرات تهران توسط مردم کرج خنثی شد.

ارسال نظرات
پر بیننده ها