یادداشت ؛

نمایش غیرت سیستانی در قیام 19 بهمن

مظلومیت و نرسیدن صدای مردم سیستان به گوش حاکمان مرکز مردم را بر آن داشت تا دنبال چاره جویی باشند با مراجعه به علمای وقت آقا آیت الله میرزا ابراهیم شریفی و معتمد مردمی سردار محمد رضا خان پردلی عهد را بستند که بوسیله آن می توانستند بر ظلم غلبه کنند
کد خبر: ۸۹۸۶۲۵۴
|
۱۹ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۴:۱۴
به گزارش خبرنگار بسیج ازهیرمند؛ امیر فرزادی مسئول شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی شهرستان هیرمند طی یادداشتی نوشت:

قیام نوزده بهمن ۱۳۳۰ قیامی از جنس خواست مردم و تعیین سرنوشت به وسیله عقل و مسیر اتحاد، اتحادی بین دین و سیاست، روحانی و معتمد و اطاعت از یک خواسته و آنهم مقابله با طاغوت بود، مردم سیستان در دوران ستم شاهی در حالی که ار هر گونه توجه نظام سلطنت محروم بودند می‌دانستند که تنها راه مقابله با زورگویی ایستادگی در مقابل جبهه ضد مردم و آمدن به میدان با غیرت سیستانی است.

آن‌هایی که می‌خواستند از صندوق انتخابات غیر از اراده مردم بیرون بیایند هرگز تابش خورشید ۱۹ بهمن ۱۳۳۰ را ندیدند که شاید غروبش با قهر مردم حق خواه دودمان زورگویان را پیچیده است.

امیر حسین خزیمه می‌خواست تا با شکلی دولتی نماینده مردمی شود که حتی شناخت جزئی از او نداشتند، اما رژیم زر و قدرت حرفی را می‌زد که غاز یک پا دارد، بزرگان عصر بار‌ها با فرماندار وقت که دست بر قضا تحصیلاتش حقوق و اهل شعر و ادب بود مراجعه کردند و نگرانی خود را از انتخابات مجدد امیرحسین خزیمه اعلام نمودند، ولی علی نقی کوثری گوش به حرف عالم و معتمد مردم نمی‌کرد.

او در باد قدرت خوابیده بود و در راند تکرار قدرت امیرحسین معاون عمرانی وزارت کشور چند سالی فرمانداری کل سیستان و بلوچستان بوده و همه و همه از موارد دلخوشی آقای فرماندار بود، از جهتی اسد الله علم شخص دوم مملکت و صاحب نفوذ دربار سفارش کرده بود که به هر شکل باید خزیمه نماینده انتخابات مردم سیستان باشد.

مظلومیت و نرسیدن صدای مردم سیستان به گوش حاکمان مرکز مردم را بر آن داشت تا دنبال چاره جویی باشند با مراجعه به علمای وقت آقا آیت الله میرزا ابراهیم شریفی و معتمد مردمی سردار محمد رضا خان پردلی عهد را بستند که بوسیله آن می‌توانستند بر ظلم غلبه کنند.

می‌گویند قرآنی را در میدان پارچه لری پیچیدند و یک طرف آن در دست آیت الله شریفی و طرف دیگر آن در دست سردار پردلی بود تا عهدی آن دو با مردم ببندند.

اوضاع از شرایط مطلوبی برای فرماندار و انجمن انتخابات برخوردار نبود دژبانی بر حسب وظیفه گزارش‌هایی را در وضع نا مناسب امنیتی به او و هیات اجرایی اعلام کرد، ولی از آنجایی که هیات اجرایی با انجمن شهر تمام قد از خزیمه حمایت می‌کردند کمتر این حرف‌ها به گوششان فرو می‌رفت.

روز موعود فرا می‌رسد از بنجار خبر می‌رسد که مردم صندوق انتخابات را به آتش کشیده و اعضای صندوق هر یک به سوی فرار کرده اند شیب آب نیز همین وضع را دارد.

در زابل شرایط پیچیده‌تر است جمعیت موج می‌زند و شعار حیدر حیدر یا حسین (ع) از مردم بلند شده است تعدادی از اعضای انجمن شهر که وجدانی بیدار داشته و دارند از فرماندار جدا، و به مردم می‌پیوندند، سرهنگ فیروزان فرمانده ارتش برجسته‌ترین چهره این قیام مردمی بود.

این وضع فرماندار را به منزل سید بزرگوار مرحوم آقا بزرگ می‌کشاند فرماندار از این چهره مردمی و عالم بزرگ می‌خواهد تا کمک کرده و از جمعیت بخواهد تا متفرق شوند که ایشان می‌فرمایند:جناب فرماندار این آتشی است که خود افروخته ایدو را آن متوقف کردن انتخابات است.

این درخواست با مخالفت فرماندار روبه رو می‌شود زمانی که کامیون حمل صندوق‌ها به نزدیک محل جمع آوری آرا می‌رسد مردم پیرزنی را به زیر چرخ آن می‌اندازند و این بهانه برخورد مردم با راننده کامیون می‌شود.

احسانی، راننده کامیون در برخورد‌ها کشته می‌شود این خبر برای فرماندار شوک آور است از فرمانده ارتش می‌خواهد تا توقف روند انتخابات اعلام شود، اما سرهنگ فروزان می‌خواهد تا کوثری موضوع را کتباً به افسر بازرس سرگرد ناصری ابلاغ کند.

در هنگامی که برای قرائت آن به میان جمعیت در چهار راه شهربانی می‌روند سرگرد ناصری نامه را می‌خواند که مردم متوجه حضور فرماندار در ماشین ارتش می‌شوند تعقیب و گریز باعث فراری شدن آنان می‌شود کوثری و اعضا به منزل فیروزان پناه می‌برند و جمعیت نیز به دنبال آنان وقتی به منزل می‌رسند همسر سرهنگ از بیم حمله جمعیت کوثری را در صندوقچه‌ای پنهان می‌کند مردم با بالا آمدن از دیوار به منزل یورش و با اشاره سرهنگ فروزان مخفیگاه فرماندار را پیدا می‌کنند و با ابزاری که همراه داشتند کوثری را از پای در می‌آورند.

مردم به سوی شهربانی در حرکت بودند که افسران شهربانی با اسلحه تیر هوایی شلیک می‌کنند و می‌گویند: کسی جلو بیاید می‌زنیم و در همین ادعا کدخدای روستای حاجوک مرحوم میر سینه اش مورد ضرب گلوله قرار می‌گیرد و جان به جان آفرین تسلیم می‌کند.

مردم با حمله به منزل خانمی بنام فاطمه کجکی، نظر خان ایرانی رئیس انجمن شهر را به قتل می‌رسانند، زیرا وی در آنجا پنهان شده بود در این روز یازده نفر کشته و بیش از چهل نفر زخمی شدند، اما مردم سیستان نگذاشتند تا خزیمه لذت نمایندگی را بچشد.

این روز به یادگار در تقویم مبارزات مردم حقجوی سیستان ثبت شده است یاد علمای مردم دوست گرامی باد.
ارسال نظرات