به گزارش سرویس بسیج مقاومت مردمی خبرگزاری بسیج، پس از حمله آمریکا به عراق و تصرف این کشور، قرار شد بهطور رسمی در پایان سال 2011 نیروهای آمریکایی این کشور را ترک کنند. این اتفاق در دسامبر 2011 افتاد، ولی با این وجود تعدادی از نیروهای آمریکایی جهت آموزش سربازان عراقی این کشور را ترک نکردند. اخیرا مقامات آمریکایی زمزمههایی در خصوص حضور دائم نیروهای آمریکایی در عراق داشتهاند. نگاهی کوتاه به این اظهارات تا حدودی اهداف آمریکاییها را در اصرار بر استمرار حضورشان در عراق نشان میدهد.
جیم ماتیس وزیر دفاع آمریکا ماه گذشته گفت: حتی بدون وجود فیزیکی داعش، باقیمانده آنان تهدیدی برای ثبات نواحی آزاد شده و همچنین برای سرزمین ما میباشد. داعش ممکن است نتواند منطقهای را تصرف کند؛ اما با بمبگذاری در عراق و دیگر نقاط جهان ایجاد وحشت میکند. ژنرال پاول فانک ژنرال ارتش آمریکا، نیز بیان کرد: من فکر میکنم نیاز داریم تا برای یک مدت زمان طولانی جهت ساخت ظرفیت شریکمان در منطقه بمانیم.
در همین راستا جیمز جفری سفیر آمریکا در عراق و و تحلیلگر انستیتو سیاست خاور نزدیک نیز گفت: ماموریت آینده حضور سربازان آمریکایی، شبیه آنچه که هم اکنون در عراق شاهد آن هستیم، خواهد بود؛ یعنی آموزش نیروهای عراقی و کمک در اطلاعات و نظارت، ما آنان را در نبردهای مستقیم درگیر نمیکنیم، حضور مشاوران و دیگر حامیان آمریکایی کمک به ثبات نظامی و نیز جلوگیری از فاجعهای که در سال 2014 پیش آمد میباشد.
با توجه به اظهارات مقامات آمریکایی، آیا تنها عوامل اصلی در اتخاذ تصمیم برای استقرار دائم نیروهای آمریکایی در عراق ترس از باقیمانده داعش در این کشور است؟ و یا ایالات متحده آمریکا اهداف دیگری همسو با منافع خود و متحدانش دنبال میکند؟ شاید بتوان یکی از نیات اصلی حضور طولانی مدت نیروهای آمریکایی را بر طبق گفته جیمز جفری، سفیر آمریکا در عراق نظارت بر گسترش نفوذ ایرانیان در بغداد قلمداد کنیم. تعجبی ندارد که مقامات آمریکایی در توجیه حضور دائم خود تنها به یک مولفه اشاره مستقیم میکنند و آن را مبارزه با باقیمانده داعش در عراق میدانند تا هم پرستیژی در سطح جهانی برای خود ترسیم کنند و هم توجیهی متقن از استمرار حضور خود ارائه دهند. با این وجود هرازگاهی به ایران و نقش برهم زننده ثبات آن در منطقه نیز اشاره میکنند تا خود را طراح نظم و ثبات جهانی جلوه دهند.
استراتژی آمریکا مبنی بر حضور بلند مدت در عراق
عوامل شکل دهنده سیاست آمریکا مبنی بر حضور و یا عدم حضور این کشور در عراق در راستای اهداف و منافع این کشور میباشد. میتوان این اهداف را اینگونه اولویت بندی کرد:
دسترسی به منابع نفتی؛ عربستان حدودا 262 میلیارد بشکه ذخایر نفتی در جهان دارد و مقام اول را به خود اختصاص داده است، حال آنکه تخمین سازمان انرژی ایالات متحده در سال 2001 بر این اساس بود که عراق دارای 220 میلیارد بشکه ذخایر نفتی کشف نشده است که در حدود عربستان میباشد. دسترسی آمریکا به چنین ذخیره عظیم انرژی میتواند قدرت آمریکا را برای سالهای آتی تضمین کند و بسیاری از مشکلات اقتصادی آمریکا را برطرف سازد. از سویی «مجله نفت و گاز» اعلام کرده است که میزان ذخایر نفت آلاسکا به سختی به 2 میلیارد و 500 میلیون بشکه میرسد، این در حالی است که ذخایر نفتی جزیره مجنون در عراق بیش از 10 میلیارد بشکه میباشد. نفت عراق تنها یک منبع عظیم سوخت برای آمریکا محسوب نمیشود، بلکه به گفته مایکل کلر، استاد مطالعات صلح و امنیت جهانی در دانشگاه هامپشایر، هدف از اشغال و کنترل عراق تسلط بر منابع نفتی عراق به عنوان اهرم قدرت است، نه منبع سوختی؛ زیرا این تسلط به معنای داشتن کنترل بر اروپا، ژاپن و چین است و به آمریکا قدرت کنترل شیرهای نفتی را میدهد.
مبارزه با گسترش تروریسم؛ حمله آمریکا به عراق با بهانه پشتیبانی عراق از گروههای تروریستی و داشتنن سلاحهای کشتار جمعی صورت گرفت، کذب بودن این اتهام تنها پس از اشغال این کشور از سوی آمریکا اثبات شد، در اصل اشغال یک کشور با یک اتهام جعلی پروسهای بود که آمریکا برای نفوذ در خاک این کشور به مورد اجرا در آورد. حتی بسیاری براین باورند که حمله آمریکا به عراق بسترهای لازم را برای فعالیت گروههای تروریستی و بنیادگرا را بنا نهاد. از طرفی عدم وجود سلاحهای شیمیایی، میکروبی و رادیو اکتیو (سلاحهای کشتار جمعی) سبب شد تا آمریکا راهکار دیگری را دستاویز حمله خود به این کشور قرار دهد و آن ترویج و گسترش دموکراسی در این منطقه بود و به نوعی به دنبال صلح و دموکراسی از طریق جنگ بود.
مقامات آمریکایی بارها بر این موضوع تاکید کردند و با بهانه ایجاد امنیت، اصلاحات و جامعه مدنی حضور بلند مدت خود را در منطقه پایهریزی کردند. از زمان تخلیه رسمی نیروهای آمریکایی از عراق در سال 2011، حضور هشت ساله اشغالگران آمریکایی در این کشور سبب تشکیل و فعالیت گروههای افراطی شد. پس از چهار سال یعنی تا سال 2015 این کشور هر روزه شاهد بمبگذاریهای انتحاری، ترور و اشغال برخی از مناطق این کشور و عدم امنیت بود. از جمله گروههای تروریستی در این کشور داعش و القاعده میباشند. ادعای مقابله با تروریسم در عراق با عملکرد آمریکاییها کاملا منافات دارد. ارسال تجهیزات، تسلیحات و مواد غذایی با پروازهای مشکوکی که در قلمرو تحت کنترل داعش توسط آمریکا صورت گرفته است، فراهم آوردن زمینه مناسب برای تروریستها تا در فضای مجازی فعالیت کنند، عدم مقابله با حسابهای بانکی تروریستها در بانکهای غربی، گوشه کوچکی از حمایت واشنگتن نسبت به تروریستهاست. با این حال یکی از دلایل حضور آمریکا در عراق مبارزه با این گروهها عنوان شده است.
در سال 2014 که داعش بیش از یک سوم خاک عراق را تصرف کرده بود، بر خلاف گفته سفیر آمریکا در عراق تنها آمریکاییها در متلاشی کردن داعش نقش نداشتند. به گفته رئیس جمهور عراق تمامی گروههای شیعه، سنی، کرد شرکت داشتند و ایران نخستین دولتی بود که به عراق کمکهای انسانی و مشاورههای نظامی ارائه داد. با درخواست دولت عراق، ایران برای نابودی داعش به کمک عراقیها شتافت و اولین اقدامی که انجام دادند ایجاد کمربند امنیتی بغداد بود. سپس با فتوای مرجعیت نجف به ساماندهی بسیج مردمی پرداختند و کنترل جبههها را در دست گرفتند بهطوریکه اسوشیتدپرس در گزارشی اذعان داشت که سردار قاسم سلیمانی و نیروی قدس در خط مقدم مقابله با داعش، از سقوط بغداد جلوگیری کردند.
جلوگیری از شکلگیری نظم منطقهای برخلاف منافع آمریکا
یکی از دغدغههای آمریکا افزایش قدرت ایران در منطقه و اتحاد میان کشورهایی نظیر ایران، عراق و سوریه است. در همین راستا هنری کسینجر وزیر خارجه اسبق آمریکا و یکی از استراتژیستهای ارشد آمریکا در مصاحبههایی به جایگاه ایران و قدرت نفوذ آن اشاره کرده است.
وی ایران را مستعدترین کشور منطقهای جهت ایجاد یک قدرت منطقهای قوی دانسته و هشدار داده است که در حال حاضر تهدید ایران بسیار مهمتر از داعش است! بنابر این ایجاد تنش از طریق داعش و دخالت غرب در سوریه و عراق اساسا به منظور رفع تهدید ایران و تضعیف جبهه مقاومت بوده است که تماما در جهت تامین امنیت اسرائیل شکل گرفته است. زیرا بر هم زدن توازن قوا در منطقه خاورمیانه به نفع اسرائیل میباشد که از مؤلفههای اصلی سیاست خاورمیانه ای آمریکاست.
عراق یکی از همسایههای ایران است که طولانیترین مرز را با ایران دارد، بنابراین ارتباط تنگاتنگی میان امنیت منطقهای خاورمیانه خصوصا عراق با امنیت ملی جمهوری اسلامی، هم در حوزه خارجی و هم داخلی وجود دارد. هرگونه چالشی و یا تغییری در ساختار سیاسی و نظامی- امنیتی این کشور، بر امنیت و سیاست خارجی ایران تاثیرگذار است. آمریکا به دنبال تداوم صدور مستمر و بیوقفه نفت و تامین امنیت عربستان که از سالها پیش متحد سنتی آمریکا بوده است و هم اکنون هم با اتحاد با اسرائیل جزء متحدان خاص آمریکا قرار گرفته است. از سویی عربستان نسبت به پیوندهای شیعی عراق و ایران نگران است و همین نگرانی اهرم فشاری از سوی عربستان بر آمریکا است تا ایران را در منطقه یک خطر جلوه دهد و برای خدشهدار کردن افکار عمومی بارها به ایران تهمت حمایت از تروریست بزند؛ این درحالی است که جهان به نقش تاثیرگذار ایران در مبارزه با تروریسم اذعان کرده است.
حضور مستمر نظامی آمریکا در عراق، در اصل قدرت مانور ایران و متحدانش را محدود میکند و نوعی نمایش قدرت برای آمریکا در منطقه محسوب میشود و پیامی دوگانه را در منطقه القا میکند؛ از یک سو برای همپیمانان آمریکا در منطقه (نظیر اسرائیل) نوید امنیت میدهد و از سوی دیگر اشغال عراق و حضور نیروهای نظامی آمریکایی در این کشور، این هشدار را به کشورهای غیر دست نشانده نظیر ایران میدهد که این سرنوشت ممکن است روزی برای شما نیز رقم زده شود. حضور نظامی آمریکا در عراق برای این کشورها در منطقه میتواند اهرم فشاری باشد جهت ممانعت از شکل گیری اتحاد کشورهای منطقه علیه اسرائیل. بنابراین آمریکا بایستی بر ماندن در عراق اصرار داشته باشد.
تهاجم آمریکا به عراق و اشغال این کشور ظرف مدت زمان سه هفته تنها با بهانه واهی حمایت دولت صدام حسین از گروههای تروریستی و نیز داشتنن سلاحهای کشتار جمعی صورت گرفت، پس از اشغال این کشور، جعلی بودن ادعاهای آمریکا در مورد عراق فاش شد و این مهاجم متوهم میهمان دائم سفره عراق شد. با فروپاشی و اضمحلال داعش زمزمه تخلیه کامل نیروهای نظامی آمریکا از عراق، این کشور را به تلاطم انداخت تا هماگونه که برای ورودش به این کشور بهانهای هرچند نا معتبر آورده بود، توجیه تازهای را دستاویز قرار دهد.
هم اکنون توجیه حضور دائم آمریکا در عراق که از سوی برخی از مقامات ارشد این کشور ارائه شده است، تهدید بقایای داعش برای ثبات نواحی آزاد شده در این کشور است. اهداف اصلی آمریکا برای استقرار دائم نیروهای نظامی آمریکا در عراق، تنها در دسترسی آسان و رایگان به منابع نفتی عراق نمیباشد؛ هر چند چشم پوشی از ذخایر عظیم نفتی عراق که میتواند قدرت اقتصادی آمریکا را برای سالها متحول کند، کار دشواری است. تعییر موازنه منطقه به نفع آمریکا و متحدانش هدف دیگر این کشور میباشد که از مولفههای موثر در اصرار آمریکا بر حضور دائم نیروهای نظامی خود است؛ زیرا میتواند نظم منطقهای را در جهت منویات متحدان نزدیک خود نظیر اسرائیل و عربستان تغییر دهد.
در این راستا یکی از مهمترین موانع در این رویکرد به گفته مقامات آمریکایی مهار محور مقاومت است. از طرفی موقعیت عراق در منطقه به صورت بالقوه شرایط جامعی برای آمریکا فراهم کرده است تا بدین هدف نائل آید. پیامدهای مهار محور مقاومت علاوه بر تغییر نظم منطقه به سود آمریکا، خود به خود به امنیت اسرائیل منجر میشود و تضعیف این جبهه را به همراه دارد. از اهداف دیگر آمریکا جهت ادامه استقرار نیروهای نظامی خود در عراق مبارزه با گروهکهای تروریستی است. مبارزه با گروهکهایی که بارها مورد حمایت تسلیحاتی، مالی و سایبری آمریکاییها قرار گرفتهاند.
انتهای پیام/