شهید سید خداداد برزنجه در خرداد ماه سال ۴۳ در روستای حصار سفید از توابع بخش مرکزی بیجار چشم به جهان گشوده است و در تیر ماه سال ۶۷ در محل چناره در درگیری با رژیم بعثی عراق به فیض عظمای شهادت نائل آمد.
به گزارش خبرگزاری بسیج از کردستان،، در اجلاسیه نهایی کنگره ۵۴۰۰ شهید استان کردستان که در تاریخ ۲۳ مهرماه با حضور سردار فضلی در محل سالن ۹ دی سپاه برگزار شد با او آشنا شدم، همانجا سر صحبت را با او باز کردم، گفت: گوشهایم سنگین است کلمات را به سختی میشنوم به او قول دادم یک روز برای مصاحبه به دیدارش میروم.
امروز کوچه پس کوچههای محله تازه آباد را برای دیدن این مادر شهید طی کردم، آونگ دروازه قدیمی منزل شهید را زدم، مادری که سفیدی موهایش را با حنا خزاب کرده بود گویی منتظر کسی هست با روی باز در را برایم گشود.
چین و چروک صورتش حکایت از طی کردن زندگی طاقت فرسا را داشت که برای گذر از آن جوانیش را فدا کرده بود.
با اصرار مادر پلههای منزلش را جلوتر از وی بالا رفتم و وارد اتاقی که بوی خاطرات قدیمی در آن پیچیده بود نشستم.
مادران شهدا شاهدانی بی ادعای هستند که با خدای خود معامله کردند و قطعا اجر آنها کمتر از شهادت نیست.
اگر ایثار و شهامت، شجاعت، صبر و استقامت این شیر زنان ایران زمین نبود، خدا میدانست چه بر سر نهال نوپای انقلاب میآمد.
شهیدان و ایثارگران دیار گروس فصلی از زیستن را رقم زدند که در آن تجهیزات، کثرت لشکر و.. هیچ جایگاهی در ادبیات اعتقادی و سیاسی آنها نداشت و تنها ایمان و اعتقاد راسخ بود که مردان نستوه و زنان را در مبارزه بر سر آرمانها مستحکم و پایدار نگاه داشت.
جیران امینی، مادر شهید سید خداداد برزنجه یکی از ۴۵۰ شهید والامقام شهرستان بیجار است که ۸۵ بهار از زندگی خود را طی کرده و همچنان نام فرزند دلبندش اول و آخر کلامش است.
شهید سید خداداد برزنجه در خرداد ماه سال ۴۳ در روستای حصار سفید از توابع بخش مرکزی بیجار چشم به جهان گشوده است و در تیر ماه سال ۶۷ در محل چناره در درگیری با رژیم بعثی عراق به فیض عظمای شهادت نائل آمد.
این مادر شهید در گفتگو با خبرنگار ما از جوانی فرزندش که فدای آب و خاک شده است گفت.
او بیان داشت: فرزندم عاشق خدمت در سپاه بود و علاقه زیادی به پاسداران داشت و سال ۶۶ بعنوان سرباز سپاه به منطقه مریوان اعزام شد.
مادر شهید برزنجه در لابه لای سخنانش از سختیهای آن روز زندگی کردن در روستا گفت:، از رنجهای که برای بزرگ کردن خداداد کشیده است و برای تسلیم شدن به رضای خدا لب نگشوده است.
این مادر ۸۵ ساله با چشمانی اشک بار از روزگاری برایمان گفت که زندگی ساده بود و چند نفر در یک خانه کوچک در روستای حصار سفید زندگی میکردند.
مادر شهید برزنجه از خصوصیات اخلاقی فرزندش برایمان تعریف میکند و میگویید: خداداد خیلی مهربان بود و با همه با اخلاق نیکو سخن میگفت و دوست نداشت کسی از دستش برنجد.
وی در حالیکه اشک در چشمانش حلقه بسته بود گفت: هر چند میدانم خداداد شهید شده است، اما دلم آرام نمیگیرد و بعد از گذشت سالها منتظرم خداداد برگردد.
در حالیکه نگاشتن بر صفحه سفید کاغذ با دیدن اشکهای مادر برایم سخت شده بود از او پرسیدم چه انتظاری از مسئولان دارید، مادر شهید برزنجه پاسخ داد من فرزندم را برای امام حسین (ع) و این آب و خاک تقدیم خدا کرده ام و تنها خواسته ام این است که تنهایم نگذارند و به من سر بزنند.
وی گفت: تنها کسی که به من سر زده رئیس بنیاد و شهید و پاسداران هستند و مسئولان دیگر هم باید چشمشان به خانواده شهدا باشد.
خداوند به مادران شهدا صبری میدهد که غم از دست دادن فرزند را برایشان شیرین میکند، و آرزو دارند روزی به فرزند شهیدشان بپیوندند، مادر شهید برزنجه هم بارها در بین گفتگویش از خدا میخواست که هیچگاه اسیر مریضی و منت کشیدن دیگران نشود و هر چه زودتر به دیدار فرزند شهیدش برود.
با بدرقه مادر شهید منزل وی را ترک کردیم و افتخاری دیگر که در عرصه خبرنگاری با مادر شهید نصیبم شد به دفتر کاریم اضافه کردم.
امروز کوچه پس کوچههای محله تازه آباد را برای دیدن این مادر شهید طی کردم، آونگ دروازه قدیمی منزل شهید را زدم، مادری که سفیدی موهایش را با حنا خزاب کرده بود گویی منتظر کسی هست با روی باز در را برایم گشود.
چین و چروک صورتش حکایت از طی کردن زندگی طاقت فرسا را داشت که برای گذر از آن جوانیش را فدا کرده بود.
با اصرار مادر پلههای منزلش را جلوتر از وی بالا رفتم و وارد اتاقی که بوی خاطرات قدیمی در آن پیچیده بود نشستم.
مادران شهدا شاهدانی بی ادعای هستند که با خدای خود معامله کردند و قطعا اجر آنها کمتر از شهادت نیست.
اگر ایثار و شهامت، شجاعت، صبر و استقامت این شیر زنان ایران زمین نبود، خدا میدانست چه بر سر نهال نوپای انقلاب میآمد.
شهیدان و ایثارگران دیار گروس فصلی از زیستن را رقم زدند که در آن تجهیزات، کثرت لشکر و.. هیچ جایگاهی در ادبیات اعتقادی و سیاسی آنها نداشت و تنها ایمان و اعتقاد راسخ بود که مردان نستوه و زنان را در مبارزه بر سر آرمانها مستحکم و پایدار نگاه داشت.
جیران امینی، مادر شهید سید خداداد برزنجه یکی از ۴۵۰ شهید والامقام شهرستان بیجار است که ۸۵ بهار از زندگی خود را طی کرده و همچنان نام فرزند دلبندش اول و آخر کلامش است.
شهید سید خداداد برزنجه در خرداد ماه سال ۴۳ در روستای حصار سفید از توابع بخش مرکزی بیجار چشم به جهان گشوده است و در تیر ماه سال ۶۷ در محل چناره در درگیری با رژیم بعثی عراق به فیض عظمای شهادت نائل آمد.
این مادر شهید در گفتگو با خبرنگار ما از جوانی فرزندش که فدای آب و خاک شده است گفت.
او بیان داشت: فرزندم عاشق خدمت در سپاه بود و علاقه زیادی به پاسداران داشت و سال ۶۶ بعنوان سرباز سپاه به منطقه مریوان اعزام شد.
مادر شهید برزنجه در لابه لای سخنانش از سختیهای آن روز زندگی کردن در روستا گفت:، از رنجهای که برای بزرگ کردن خداداد کشیده است و برای تسلیم شدن به رضای خدا لب نگشوده است.
این مادر ۸۵ ساله با چشمانی اشک بار از روزگاری برایمان گفت که زندگی ساده بود و چند نفر در یک خانه کوچک در روستای حصار سفید زندگی میکردند.
مادر شهید برزنجه از خصوصیات اخلاقی فرزندش برایمان تعریف میکند و میگویید: خداداد خیلی مهربان بود و با همه با اخلاق نیکو سخن میگفت و دوست نداشت کسی از دستش برنجد.
وی در حالیکه اشک در چشمانش حلقه بسته بود گفت: هر چند میدانم خداداد شهید شده است، اما دلم آرام نمیگیرد و بعد از گذشت سالها منتظرم خداداد برگردد.
در حالیکه نگاشتن بر صفحه سفید کاغذ با دیدن اشکهای مادر برایم سخت شده بود از او پرسیدم چه انتظاری از مسئولان دارید، مادر شهید برزنجه پاسخ داد من فرزندم را برای امام حسین (ع) و این آب و خاک تقدیم خدا کرده ام و تنها خواسته ام این است که تنهایم نگذارند و به من سر بزنند.
وی گفت: تنها کسی که به من سر زده رئیس بنیاد و شهید و پاسداران هستند و مسئولان دیگر هم باید چشمشان به خانواده شهدا باشد.
خداوند به مادران شهدا صبری میدهد که غم از دست دادن فرزند را برایشان شیرین میکند، و آرزو دارند روزی به فرزند شهیدشان بپیوندند، مادر شهید برزنجه هم بارها در بین گفتگویش از خدا میخواست که هیچگاه اسیر مریضی و منت کشیدن دیگران نشود و هر چه زودتر به دیدار فرزند شهیدش برود.
با بدرقه مادر شهید منزل وی را ترک کردیم و افتخاری دیگر که در عرصه خبرنگاری با مادر شهید نصیبم شد به دفتر کاریم اضافه کردم.
انتهای پیام/7727
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
آخرین اخبار