گفتگو با کشاورز آزاده سرافراز/

هرآزاده یک کتاب است/ روزی صد هزار مرتبه خدا را شکر می گویم

هر آزاده یک کتاب است که لحظات سپری شده درآن دوران را تنها خود او می تواند توصیف نماید
کد خبر: ۸۵۵۶۶۱۸
|
۲۷ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۲:۳۸

هر روزی که تاریخ انقلاب اسلامی ورق می‌خورد و وقایع آن بازخوانی و بازگوئی می‌شود، چیزی جزء ایمان، ایثار، رشادت، آزادگی و امثال آن در ذهنمان متبادر نمی‌کند. مرور تک تک روزهای تاریخ انقلاب اسلامی یادآور معرفت و ازخودگذشتگی انسان‌های والائی است که بسیاری از آنان جان بر کف گذاشته و به عشق امام‌خمینی(ره) و در راه اسلام تا آخرین قطره‌ خون خود ایستادگی کرده‌اند. 26 مردادماه یکی از روزهای مهم تاریخ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس است. روزی که همواره یادآور جاری‌شدن اشک‌های شوق و شادی بر گونه‌های ملت آزاده و سرافراز ایران اسلامی است.


به بهانه پاسداشت از این عزیزان خبرنگار سازمان بسیج مهندسین کشاورزی و منابع طبیعی گفتگویی با یکی از کشاورزان زحمت کش که از آزادگان سرافراز استان ایلام است انجام داده است که به شرح ذیل میباشد:



ابراهیم شریفی، متولد سال 1339ساکن شهرستان دهلران استان ایلام هستم و در سن 20 سالگی اسیر شدم و میزان تحصیلاتم در حد دیپلم هست.

پس از شروع جنگ تحمیلی و گرفتن برگه اعزام به خدمت سربازی به سویجبهه های نبرد حق علیه باطلحرکت کردیمبعد از یک ماه اسیر شدم  و به مدت 10 سال اسارتم به طول انجامید.

وی درباره نحوه اسارت خود میگوید:

در زمان خدمت جزئ نیروی های مردمی بودم و به همراه نیروی‌های ارتش تیپ 84 خرم آباد به مبارزه علیه باطل پرداختیم که در آنجا بدلیل اینکه  شهرتان ما مرز بین ایران و عراق بود  اسیر عراقی ها شدیم .و زمانیکه اسیر شدیم از شهر موسان به شهر عماره عراق بردنند و بعد از 3 شب به بصره رفتیم  و از آنجا چشم و دستان بسته با قطار مار ا به بغداد بردندند که در سلول بغداد هیچ روشنایی نبود و نمیدانستیم شب است یا روز و بسیار مورد شکنجه قرار گرفتیم.

بعد از گذشته 2 سال اسارت انفرادی به اردوگاهی واقع در بغداد انتقالمان دادن که وضعیت اونجا کمی بهتر بود آفتاب و نور دیدیم ، هم صحبت داشتیم و میتوانستیم قران و کتاب بخوانیم. و چون ما جزو مفقودین بودیم و اسامی ما اعلام نشده بود صلیب سرخ به دیدن ما آمد و اسامی را به خانواده ها اعلام کرد. 

در این دوران چگونه با شما برخورد کردنند

در تمام دنیا با اسیران خوب برخورد نمی شود. عراقی ها قبل از انقلاب هم با ایرانی ها رفتار دوستانه ای نداشتند به خاطر جنگ اولی که ایران با عراق داشت. بعد از اینکه جنگ شد و ما اسیر شدیم در واقع این ها با ما دشمنی بیشتری داشتند و بچه ها را بیشتر اذیت می کردند.


توصیف شما از آزاده


هر آزاده یک کتاب است که لحظات سپری شده درآن دوران را تنها خود او می تواند توصیف نماید
نتایج اسارت برشما چه بود

من این دوران 10 سال اسارت خود را جز عمرم حساب نکرده و نمی کنم و حالا روزی صد هزار مرتبه خدا را شکر می گویم که این افتخار نصیبم شده است.

در چه سالی آزاد شدید

در سال ۶۹که با اولین کاروان اسرا به ایران بازگشتم از استقبال بی‌نظیر مردم احساس غرور و عزت کرده و با انگیزه بیشتری به فعالیت‌های خود در حوزه کشاورزی و کشت محصولاتی همچون گندم،ذرت،دانه های روغنی و کلزا ادامه دادم چرا که تمامی اسرا عهد و پیمان بسته‌اند که به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و مردم فهیم آن وفادار باشند و با خون خود پای آن پیمان را امضا کرده‌ایم.

انتهای پیام/

ارسال نظرات