خبرهای داغ:

از طلبه ای که قرآن را برای اعزام به جبهه واسطه کرد تا سجده شکر مادر پس از شهادت فرزندش

به مناسبت گرامیداشت هفته دفاع مقدس، خانواده شهدای شیعه و اهل سنت استان کرمانشاه در گفتگوهایی در خصوص شهدای خود گفتند.
کد خبر: ۸۵۷۳۱۰۸
|
۰۳ مهر ۱۳۹۴ - ۱۰:۰۹
به مناسبت هفته دفاع مقدس و به پاس ارج نهادن به مقام شهدا، خبرنگار خبرگزاری بسیج از کرمانشاه، با حضور در خانه یکی از طلبه های شهید استان کرمانشاه پای ناگفته های خانواده های معزز این شهدای بزرگوار نشسته است.

 

منیژه سادات کاشفی خواهر طلبه شهید محسن کاشفی است که در گفتگو با خبرنگار ما مطالبی را در خصوص خصوصیات اخلاقی و رفتاری برادر شهیدش بیان کرده و  خواستار  داشتن احساس مسئولیت جوانان و مسئولین امروزی در قبال خون شهدا شده است.

 

 متن کامل این گفتگو بدین شرح است؛


شهید سید محسن کشفی را به صورت مختصر معرفی کنید؟

سیدمحسن در سال 1345 در تهران بدنیا آمد و از آنجا که پدر در ارتش خدمت می کرد سید محسن سه ساله بود که به کرمانشاه منتقل شدیم، دوران ابتدایی شهید در دبستان سعدی مشغول تحصیل شد، دوران راهنمایی را در مدسه ارمغان ادامه داد اما پس از دوران راهنمایی با علاقه زیاد وارد حوزه علمیه آیت الله بروجردی شد.

 

قبل از اعزام به جبهه مجرد بودند یا متأهل؟

سید محسن  مجرد بود. با توجه به اینکه برای وی برخی زمینه ها را محیا کرده بودیم، جنگ که شروع شد  و وی دفاع از مرز و بوم را واجب دانسته و گفت هر وقت جنگ تمام شود و ما پیروز شدیم برای ازدواج اقدام خواهم کرد.

 

مهمترین خصلت شهید را چه می دانستید؟

شهید کاشفی بسیار قانع بود  و مهمترین خصلتی که در وجود او مهادینه شده بود همین قناعت کردن در زندگی  و درست مصرف کردن بود که همیشه اطرافیان خود را به اینگونه زندگی کردن دعوت می کرد.

 

اصلی ترین خصوصیات اخلاقی و رفتاری شهید کاشفی چگونه بود؟

شهید از همان کودکی دارای مظلومیت خاصی بود و ارادت ویژه ای به ائمه اطهار داشت. عبادات خالصانه ای را انجام می داد و بیشتر شبها را به عبادت می پرداخت. چیزی که در زندگی شهید ما را تحت تاثیر قرار داد خدمت به فقرا بود. شهید اتاق کوچکی داشت که یک فرش کهنه زیر اندازش بود با توجه به اینکه مادرم اصرار می کرد که یک زیر انداز نرم برایت درست کنم اما شهید اجازه ی این کار را به مادر نداد چون اعتقادش بر این بود که درست نیست من در جای گرم و نرم باشم و فقرای زیادی هستند که حتی این فرش ساده را هم ندارند که زیرشان بیندازند.

 

نحوه شهادت و عکس العمل خانواده در هنگام شنیدن خبر شهادت چگونه بود ؟

وی در ارتفاعات گزیل پاوه در درگیری با رژیم بعثی مورد اثابت ترکش قرار گرفت طوری که هنگام دفن کفنش گلگون شده بود.وقتی خبر شهادت شهید را بنیاد شهید به مادرم دادند، مادر سجده شکر کرد و شاکر بود چون سید محسن به آرزوی خود رسیده بود چرا که همیشه آرزو می کرد در راه اسلام جانش را هدیه کند .

 

قسمتی از وصیت نامه ی شهید : خدایا این ندای خالصانه ی فرزند عزیز زهرا (س) است که فرمود : خیلی غصه دارد انسان در روزگار شهادت باشد با مرگی غیر از شهادت از دنیا برود. خدایا من چه گویم حال آنکه آبرویی برایم نباشد و گناهانم زبانم را لال کرده، بدنم را ذلیل نموده، خدایا هر چند که این روسیاه درگاهت  کبائر معاصی را مرتکب شده ولی نا امید از درگاه رحمتت نشده و نمی شود.

 

بعنوان خواهر شهید چه توصیه ای برای جوانان داری؟

با توجه به وضعیت کنونی برای جوانان دعا می کنم انشا الله خداوند در  همه حال نگهدار جوانان باشد و تالیف قلوبی بین جوانان و شهدا پیش آید و در قبال خون شهدا مسئول باشند و پشتیبان همیشگی رهبر باشند.

 

روحانی شهیدی از بدو تولد مایه خیر و برکت شد

 

به گزارش خبرگزاری بسیج از کرمانشاه، طلبه شهید محمد مهدی تبار سال 1339 از خانواده ای مذهبی در استان قم دیده به جهان گشود که طبق اظهارات مادر این شهید، بعد  از تولد محمد، خانه آنها با خیر و برکات زیادی روبرو شده است.

 

همسر شهید مهدی تبار  در گفتگو با خبرگزاری بسیج از کرمانشاه، بارزترین خصوصیات شهید را شادابی و روحیه بالا در امورات مختلف زندگی اشاره داشت و ادامه داد: محمد با داشتن این روحیه ی سرشار از نشاط و شادابی همیشه برای انجام امورات دینی نظیر شرکت در نمازهای جمعه و مراسمات مذهبی پیش قدم بود و برای هر کاری با وضو وارد می شد و زمانی که هر کسی از وی بابت دائم الوضو بودن سوالی می کرد با این جواب محمد روبرو می شد که "وقتی با وضو هستم کلامم نافذ است".

 

خانم پورمقبلان  افزود: محمد دارای اعتقادات و باورهای دینی خاص خودش بود بطوری که در روز عقد ما با لباس یکی از دوستان شهیدش در مراسم حاضر شد  و وقتی هم که از وی دلیل این کار را جویا شدیم پاسخ داد:"این لباس را به خاطر تبرک پوشیدم".

 

وی در ادامه به نحوه شهادت محمد اشاره کرد و گفت: شهید مهدی تبار پس از اتمام یکی از عملیاتهای خود در حالی که مسیر برگشت را در پیش گرفته بود با خودرو در جاده کاشان  دچار سانحه شده و به مقام شهادت نائل آمدند.

 

حکایت انگشتر نامزدی

این همسر شهید در بخش دیگری از سخنان خود به بیان یکی دیگر از خاطرات زندگی با شهید محمد مهدی تبار اشاره کرد و گفت: دوران نامزدی ما سه روز طول کشید و در یکی از این روزها بود که متوجه شدم محمد انگشتر نامزدی را در دست راستش قرار داده است و باعث کنجکاوی من گردید و همین امر سبب شد تا با جملاتی از بپرسم که، چطور است همه انگشتر نامزدی را در دست چپ خود نگه میدارند اما شما آن را در دست راست خودتان قرار داده اید؟ که محمد جواب داد: در عملیات کربلای 4 از ناحیه کتف چپ مجروح شدم و الان حرکت دست چپ برایم مشکل است.

 

وی همچنین به  برخی دیگر از جراحات و آسیبهای محمد در طول حضورش در عملیاتهای مختلف جنگی اشاره داشت و گفت: شهید مهدی تبار در یک عملیات دیگر بر اثر برخورد با مین ضد نفر دچار آسیب دیدگی شده  و از ناحیه پا دچار نقص عضو شدند بطوری که بارها تحت عمل جراحی قرار گرفتند.

 

جوانان راه شهدا را ادامه دهند

پورمقیلان در پایان به عنوان همسر شهید به جوانان توصیه کرد: جوانان ما باید بدانند کشور اسلامی ما از امن ترین کشور های دنیاست که این ها را همه مدیون خون شهدا هستیم . شهدا تمام آمال و آرزوهای خود را فدا کردند تا امروز ما به آرامش برسیم حال جوانان باید هر لحظه مسیر آنان را ادامه دهند و تابع ولایت فقیه باشند تا جامعه ای زیبا بسازند و جزء یاران امام زمان (عج) باشند.

 

از واسطه قرار دادن قرآن برای اعزام به جبهه تا چشم انتظاری خانواده برای بازگشت پیکر فرزند
 
 

به گزارش خبرگزاری بسیج از کرمانشاه، اگر جهاد فی سبیل الله و دفاع از حریم قرآن کریم و اسلام  تا مرز شهادت وظیفه الهی و آرمانی است ملت متعهد ایران از طبقات و قشرهای گوناگون این وظیفه را در جبهه ها یا پشت جبهه ها بطور شایسته ایفا و با شهادت و فداکاری از ارزشهای اسلامی انسانی خود دفاع شجاعانه دفاع کردند.

 

طلبه شهید مجتبی اکبریان از کسانی است که در صفوف مقدم جهاد نام خود را ثبت و در راستای دفاع از اسلام ناب به درجه رفیع شهادت نائل آمد.در این مصاحبه برادر شهید با روی گشاده به سوالات ما جواب دادند.

 

 مصطفی اکبریان می گوید: مجتبی در سال 1350 در روستای قشلاق سنقر دیده به جهان گشود، پس از گذراندن دوران ابتدایی وارد حوزه علمیه شد و در حوزه شهرستان سنقر مشغول تحصیل شد و در همان دوران راهنمایی بود که به سمت جبهه ها شتافت.

 

برادر شهید اکبریان می گوید: بار آخری که مجتبی به جبهه رفت دست در جیب خود کرد و یک سکه 50 ریالی به من داد، من از گرفتن خودداری کردم اما او گفت پول را بگیر این آخرین باری است که به تو پول می دهم.

 

وی گفت: شهید اکبریان در مسجد و کتابخانه روستا و نیز نگهبانی هر شب در پایگاه بسیج روستا حضوری فعال داشت.

 

برادر شهید مجتبی اکبریان در ادامه از بارزترین خصوصیات این شهید والا مقام، را راستگویی و پایبندی به مبانی اعتقادی اسلام  عنوان کرد و ادامه داد: مجتبی همیشه نسبت به انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر دغدغه داشتند.

 

مصطفی در بخش دیگری از سخنان خود به یکی از آرزوهای شهید اکبریان در دنیا اشاره کرد و گفت: زیارت سرور شهیدان ابا عبدالله الحسین (ع)  مهمترین و اصلی ترین آرزوی مجتبی بود که در مقام شهادت و با گذاردن پیشانی نازنینش بر خاک کوههای سلیمانیه ی عراق رو به کربلای معلی به آن رسید.

 

پیکر پاک شهید مجتبی هنوز در کوههای سلیمانه ی عراق عطر افشانی می کند. خانواده ی شهید همچنان چشم انتظار برگشت فرزند برومندشان هستند.

 

قبر خالی شهید مجتبی اکبریان زیبنده ی مزار شهدای روستای قشلاق در جوار سردار شهید فرضعلی صمدی و قدرت الله ملک محمدی است.

 

شهید مجتبی اکبریان در 8 فروردین 65 در 15 کیلو متری کوههای سلیمانیه ی عراق به دست نیروهای بعثی از ناحیه ران به شدت مجروح و اسیر شدند و بعد از چند روز به دست دشمن تیرباران و به درجه ی رفیع شهادت نایل شدند.

 

وی بسیار عاشق جبهه و امام خمینی(ره) بودند تا آنجا که آن زمان برای رفتن به جبهه قرعه کشی می کردند و نگران بود که آیا اسم ایشان انتخاب می شود یا نه ؟ لذا اسم خود را نوشته و داخل قرآن قرار دادند و دعا کرد که انتخاب شود.

 

مادر شهید می گوید: من در مجلس عروسی بودم که ناگهان ولوله ای بپا شد و من متوجه شدم خبر شهادت پسرم را آوردند و آن لحظه بسیار غم انگیز بود.

 

فرازی از وصیت نامه ی شهید:

برادر شهید اکبریان می گوید  فقط اشعاری از وصیت نامه شهید در دست است که در آن می نویسد:

ای سر، تو را در راه حق می دهم       و از دادنت افتخار می کنم

نمودم هستی خود را فدایت           نشد آخر ببینم کربلایت

 

همه ی ما چه جوان چه پیر باید پیرو ولایت فقیه باشیم، اگر در مسیر ولایت قرار بگیریم کشور ما از آسیب هایی که کشورهای دیگر در چنگال آن فرو رفته اند در امان خواهد بود .

تصاویر تکمیلی: 
 
 

 

نگاهی  به زندگی طلبه شهید اهل سنت"عارف فتاحی"

 

به گزارش خبرگزاری بسیج از کرمانشاه، شهید عارف فتاحی از شهدای شاخص و روحانیون شهید شهرستان جوانرود  است که در سال 1337 در یک خانواده مذهبی در روستای کتکه از توابع جوانرود چشم به جهان گشود و در کنار تحصیل شروع به یادگیری قرآن کرد.

 

وی به دلیل مشکلات عدیده و سختیهای موجود در زندگی خانواده اش و عدم وجود ارزشهای حاک بر نظام آمورزشی رژیم پهلوی به ناچار از ادامه تحصیل در مدارس دولتی چشم پوشید و  با توجه به علاقه ای که به علوم دینی داشت و با موافقت پدر به روستای میدان نمک رفت تا در حضور عالم و استاد ملامحمد صوفی عبدالکریم به کسب علوم دینی بپردازد که در این راه  نیز موفق بود به طوری که استادش به او افتخار می کرد.

 

 در سال 1356 طبق دستور صادر شده که روحانیان هر چه زودتر دفترچه آماده اعزام به خدمت دریافت کنند، وی نیز به سربازی رفت و به بندر بوشهر اعزام شد، خاتمه سربازیش با پیروزی انقلاب اسلامی همراه بود و در پاییز سال 59 وارد سپاه شد.

 

وی در مدت خدمت خود مسئولیتهای مختلفی از جمله معاون عملیات و فرمانده محور را بر عهده داشت که در تاریخ 23 اسفند 1366 به دلیل اصابت گلوله دشمن و خونرویزی فراوان به درجه شهادت نائل شد.

 

در وصیت‌نامه این شهید گرانقدر روحانی آمده است:  الهی اگر گناهم فزون است، روز قیامت مرا نابینا زنده کن زیرا نمی خواهم با چشمان باز و دنیای از گناه روبروی آن قادر متعال و رسول بر حقش و انسانهای صالح بیش از پیش شرمنده گردم، الهی می دانم که گناه من حد و مرزی ندارد هر چه هستم بندۀ نافرمانت هستم مخلوق ناچیزی هستم که به دست قدرتت به هستی آمدم پس از چیزی که ساختی راضی باش. و قلم عفو بر گناهانم بگش.

 

محمود عبدالقادری همرزم شهید در مورد ویژگیهای این شهید می گوید: شهید فتاحی مظهر سادگی و وقار بود و به واسطه اعتقادی راسخ که  به خداوند متعال داشت همیشه مایه آرامش و الگویی بی نظیر و روحیه بخش برای همرزمان خود بود.

 

وی افزود: شهید فتاحی در ادای فرایض دینی خود بسیار کوشا بود و همیشه بر ادای نمازهای خود بخصوص نماز شب و نماز اول وقت و روزه جدیت و تاکید فراوانی داشت.

 

عبدالقادری خاطر نشان کرد: این شهید در زمان خدمت خود مسئولیتهای فراوانی از جمله معاونت و انتشارات سپاه جوانرود،  مسؤولیت تبلیغات بسیج سپاه جوانرود، مسؤولیت تبلیغات و انتشارات سپاه روانسر، فرماندهی عملیات محور دروله، مسؤول ش، م، ر، معاونت عملیاتی تیپ 125 ابوذر جوانرود را عهده دار بود که این مسئولیتها را در کمال موفقیت و امانتداری اداره کرده و هیچ گونه چشمداشتی به مال دنیا نداشت.

 

وی یاد آور شد: شجاعت شهید فتاحی و عدم هراس از دشمن که از اعتقادات محکم وی سرچشمه می گرفت باعث شده بود که وی در مسئولیتهای خود به بهترین وجه ممکن عمل کند.

 

همرزم شهید گفت: در سال 1366 در عملیات والفجر 10 در مناطق نوسود و شیخان که شهید فتاحی فرماندهی یکی از محورهای دفاعی را به عهده داشت، دستور حمل آنها را به پشت جبهه صادر می کند و پس از صدور دستور عقب نشینی، نیروها را به خاطر اینکه اسیر نشوند به طرف پشت جبه عقب می راند و خود با رشادت ایستادگی می کند که در آخرین لحظه تیری به پایش می خورد و چون کسی نمانده بود که به او کمک کند دو روز تنها در محل شیخان روی زمین می افتد و در همانجا به درجه رفیع شهادت نائل می شود.

 

محمود عبدالقادری در ادامه گفت: شهیدان بزرگواری همچون عارف فتاحی با شجاعت و مردم داری خود همیشه نقش مهمی در روحیه دادن به مردم منطقه ایفا کرده و با گام های مطمئن و دل های سرشار از عشق و ایمان به خدا  بدونه هیچ هراسی در مقابل دشمنان این مرز و بوم ایستادند تا یک وجب از خاک میهن عزیزمان به دست دشمنان نیفتد.

ارسال نظرات
آخرین اخبار