کسب رتبه اول مقاله نویسی توسط معلم بسیجی از سبزوار
وي افزود: 1010 مقاله به اين همايش ارسال شده بود كه 9 مقاله به عنوان مقالات برتر به مرحله نهايي راه يافتند و توسط رئيس سازمان بسيج مستضعفين مورد تشويق قرار گرفتند و در همايشی از آنان تقدير شد.
گفتنی است سيد احمد جليلي هم اكنون بعنوان مدير دبيرستان شهيد بهشتي (تيزهوشان) سبزوار مشغول خدمت مي باشد.
متن کامل مقاله به شرح زیر است:
نقش آموزش و پرورش در تربیت سیاسی دانش آموزان و جلوگیری از نفوذ فکری دشمن
سیداحمد جلیلی راد[1]
s.a_jalili@yahoo.com
مدیر دبیرستان درآموزش و پرورش ، کارشناسی ارشد مشاوره خانواده
چکیده:
آموزش و پرورش امروز مسئولیت خطیر و تاریخی را در تربیت نسل آینده بر اساس تعالیم اسلام برای خلق تمدن اسلامی به عهده دارد. یکی از کارکردهای عمومی آموزشی و پرورشی، تربیت سیاسی دانش آموزان است. خط امروز و هدف اساسی دشمن، خط نفوذ به باورها، تغییر رفتار و در نهایت تغییر هویت ایرانی ـ اسلامی است که از همه شیوهها به ویژه شیوه فکری و فرهنگی به دنبال ضربه زدن به نظام مقدس جمهوری اسلامی است. بدون شک یکی از مهمترین مرکزی که می تواند با آگاهی بخشی و افزایش بصیرت سیاسی راه نفوذ فکری را مسدود و نقشه های دشمن را بر ملا سازد، آموزش و پروش است در این راستا آموزش و پروش باید نهایت هوشیاری خود را به کار ببندد و تلاش خود را برای قطع طمع دشمن برای نفوذ فکری ـ فرهنگی به کار گیرد. این تحقیق، جنبه نظری دارد و روش پژوهشی آن، توصیفی ـ تحلیلی و روش جمع آوری اطلاعات، کتـابخانه ای است. و سعی شده است با استفاده از کتب و منابع مختلف به بررسی نقش معلمان در تربیت سیاسی دانش آموزان برای جلو گیری از نفوذ فکری دشمن پرداخته و در پایان راهکارهایی را ارائه نماید.
کلیدواژگان: آموزش و پرورش ، تربیت سیاسی ، نفوذ، دانش آموز
مقدمه:
تربیت سیاسی از دوران باستان تاکنون، مورد توجه فیلسوفان و اندیشمندان بوده است.در دیدگاه افلاطون و ارسطو، سیاست براساس اخلاق و تربیت و در خدمت آنان بود و موضوع سیاست را تربیت می دانستند(ارسطو،1378: 70-80)؛(افلاطون،1386: 150-162). اما در دوره رنسانس با ظهور افرادی مانند ماکیاولی، در مفهوم سیاست انحرافی رخ داد که باعث عوض شدن نقش اخلاق و تربیت شد(اسکینر،1375: 72-80). واین دو در خدمت تامین منافع قدرتمندان قرار گرفتند و سیاست هم به منظور حفظ قدرت به کار رفت و اخلاقی کردن حوزهی سیاست نه در خدمت انسانیت، بلکه برای تامین اهداف و منافع شخصی به کار گرفته شد(لواین،1380: 137-142).از این زمان به بعد،کم کم سیاست به معنای قدرت در نظر گرفته شد.چرخش موضوع سیاست از تربیت به قدرت باعث شد که قدرت سیاسی جایگزین تربیت سیاسی شود و امروزه تربیت سیاسی فقط در محدوده ی جامعه شناسی یا به عبارت دیگر، در جامعه پذیر کردن افراد نقش دارد وبرای تربیت سیاسی ویژگی هایی مطرح می شود که نوعاٌ به معنای پذیرش ظاهری و مورد تصویب بشری است؛ به گونه ای که بتواند در مشارکت نقش بیشتری داشته باشد(عالم،1382: 118) ؛در حالی که تربیت سیاسی در دیدگاه اسلام، به پرورش معنوی و باطنی انسانهای آزادو با اراده نظر داردکه نه تنها در نحوه ی سازماندهی زندگی دنیوی،بلکه مصالح و سعادت اخروی را هم فراهم می کند.
بسیاری از صاحب نظران رابطة وپیوند تنگاتنگ نهادهای آموزشی و قدرت را، مورد تأکید قرار داده اند. از جمله «ارسطو» اظهار می کند: «در میان تمام چیزهایی که بیان کرده ام، آنچه بیشترین سهم را در دوام و قوام قوانین دارد، سازگاری آموزش و پرورش با نوع دولت است و این چیزی است که جهانیان از آن غافل هستند. بهترین قوانین نیز حتی اگر توسط تمام افراد جامعه هم معتبر و مشروع دانسته شود، در صورتی ارزش و اعتبار خواهند داشت که به وسیلة آموزش و پرورش به نسل جوان آموخته شوند و آموزش و پرورش نیز با قوانین مزبور تطابق داشته باشند.»(فلسفه آمورش و پرورش، فیلیپ جی اسمیت، سعید بهشتی، ص59).
به نوشته برخی از مؤلفان: «نظام آموزش و پرورش یکی از کارگزاران مسئول در فراگرد پرورش سیاسی است. محققان... همبستگی های مثبتی بین آموزش و پرورش و آگاهی و مشارکت سیاسی مشاهده کرده و نتیجه گرفته اند که برخورداری از تحصیلات رسمی بالاترین تأثیر را بر نگرش های سیاسی دارد و هیچ متغیر دیگری در تعیین نگرش های سیاسی، با متغیر آموزش و پرورش قابل مقایسه نیست» (جامعه شناسی آموزش و پرورش، دکتر علی علاقه بند، ص 74).
میدانیم که دشمن و استکبار از اول انقلاب دو استراتژی را دنبال کرد می کردند، یکی براندازی نظام که در دوران دفاع مقدس در آن به بن بست رسیدند و دیگری تغییر رفتار در مسئولان بود و در جاهایی نیز از آن جواب گرفتند.این تغییر رفتار توسط آقایان و فرزندان آنها دیده می شود و امروز هم به دنبال منجی سازی از خود هستند. بنا براین دشمنان نظام و انقلاب در دو سطح راهبردی و تاکتیکی سناریوهایی را علیه انقلاب و نظام طراحی کرده بودند در سطح راهبردی دشمنان سعی می کردند با تبدیل کردن انتخابات به فرصتی برای براندازی نرم به هدف اصلی خود در سرنگونی نظام دست یابند. هدف میانی آنها نیز نفوذ در بدنه قدرت و پیگیری مطالباتشان از طریق گروههای داخلی همسو با آن بود در سطح تاکتیکی از منظر آمریکا و سرویسهای اطلاعاتی در انتخابات 92 این راهبرد پیگیری میشد که مسئولان وادار به قبول کردن اشتباهاتشان شوند و با این ترفند میخواستند به اشتباه محاسباتی و موضع گیریهای رهبری و نظام خدشه وارد کنند، دومین تاکتیک ایجاد تغییر نگرش در جامعه نسبت به گفتمان امام و رهبری است. خوانش غلط و تحریفآمیز از اندیشهها و اصول مكتب امام خمینی (رحمتالله علیه) دور جدیدی از پروژهی امامزدایی است كه با هدف حساسیت سنجی خواص و آحاد مردم نسبت به محكمات انقلاب اسلامی و نیز با هدف ریلگذاری سیاسی، از سوی تجدیدنظرطلبان هواخواه لیبرالیسم و عدول كردگان از اندیشههای امام عظیمالشأن راحل، آغاز گردیده است. تحریف امام مقدمه عبور از امام است. وقتى امامى سکولار، نامستحکم در اصول، داراى قابلیت تبدیل و تغییر در محکمات، منطبق بر خواست نگاه غرب و متزلزل در ایستادگى در برابر ابرقدرت ها به نسل جوان با تقلب فروخته شود، عبور از چنین امامى و در آغوش کشیدن اسلام آمریکایى و عجین شدن با اشرافیت و توجیه آن بسیار آسان و ممکن خواهد شد. دشمن با نفوذ در افکارمردم و مسئولین و سیاستمداران کشور سعی در شکستن لایه حفاظتی حق و جایگزین کردن باطل به جای حق در ذهن و عمل آنان دارد.
از آنجا که هر گونه تحول اساسی در جامعه مستلزم متحول شدن نظام آموزشی آن جامعه است و معلم به عنوان مهمترین رکن تعلیم وتربیت در تربیت ابعاد آموزشی، اعتقادی، عاطفی، اخلاقی، سیاسی، اجتماعی و...دانش آموزان مستقیما دخالت دارد، بنا براین پژوهشکر سعی دارد در این مقاله به بررسی نقش آموزش و پرورش و معلمان در تربیت سیاسی دانش آموزان برای جلوگیری از نفوذ فکری دشمن ، بپردازد.
بيان مسئله و اهميت و ضرورت تحقيق
با توجه تلاش گسترده دشمنان و استکبار جهانی درتاثیر گذاری و نفوذ در افکار و فرهنگ جامعه ما برای رسیدن به منافع خود و استحالهی نظام ،ضرورت توجه بیش از پیش به رسالت آموزش و پرورش و معلمین مشخص می گردد چرا که آموزش و پرورش ، می تواند علاوه بر آموزش علوم روز ، با تقویت روحیهی حقگرایی و قدرت تفکر و تشخیص حق از باطل در دانشآموزان، وتربیت دینی، سیاسی و انقلابی، ایشان را در مقابل نفوذ و دسیسه های دشمن مقاوم و مجهز سازد .
در این پژوهش سوال اساسی محقق این است که: نقش آموزش و پرورش و معلمان درتربیت سیاسی دانش آموزان چیست و چگونه می تواند در پیشگیری از نفوذ فکری دشمن موثر باشد؟
اهداف تحقيق
اهدافي را كه اين پژوهش به دنبال آن بوده است؛ عبارت اند از:
- بررسی مفهوم تربیت سیاسی در مبانی نظری مختلف
- بررسی مفهوم نفوذ در مبانی نظری مختلف
- بررسی نقش آموزش و پرورش درتربیت سیاسی دانش آموزان ومقابله با نفوذ فکری دشمن
روش شناسي تحقيق:
نويسنده در تحقيق حاضر با روش توصیفی- کتابخانه ای وکاربردی ، قصد دارد با استفاده از منابع کتابخانه ای و پژوهش های اندیشمندان و اسناد وسایت های اینترنتی و سخنرانی های صاخب نظران به چگونگی نقش آفرینی مثبت معلمین در تربیت سیاسی دانش آموزان و راه های پیشگیری از نفوذ فکری دشمن پرداخته و با تشریح عوامل موثر در این امر مهم،اثرات و تبعات وپیامدهای نفوذ را درجامعه اسلامی بررسی نماید و آسیب های ناشی از عدم توجه کافی آن را، براقتدار نظام را مورد تجزیه و تحلیل قراردهد.
مبانی نظری ومعنا شناسی
- تربیت سیاسی چیست؟
- نفوذ به چه معناست؟
- نقش معلمان در تربیت سیاسی دانش آموزان و جلوگیری ازننفوذ فکری دشمن چیست؟
آموزش و پرورش
بعضی تعاریف از آموزش و پرورش بدین قرارند:
"آموزش و پرورش عبارت است از سرمایه گذاری انسانی و مادی و سازماندهی و برنامه ریزی نسل بالغ و فعال جامعه به منظور آماده ساختن نسل کودک و نوجوان برای اداره ی فردای جامعه." ( حاضری و حداد عادل، 1367 ، ص 146 ).البته این تعریف، معرف آموزش و پرورش رسمی است. آموزش و پرورش را می توان در معنایوسیعتر نیز چنین تعریف کرد: " آموزش و پرورش، انتقال سنت ها و آداب و رفتار و مهارت و فرهنگ یک جامعه به افراد و اعضای جوان تر است. " ( همان منبع )
" آموزش و پرورش فرایندی نظام دار است که به قصد رشد انسان به تولید دانش می پردازد."( متوسلی و آهنچیان، 1386 ، ص 22 ).
" آموزش و پرورش فعالیتی است مداوم، جامع و برای همه، برای رشد و تکامل انسان، غنای فرهنگ و تعالی جامعه." ( فیوضات، 1388 ، ص 20 )
معلم
معلم در زبان فارسی در دو معنا به کار میرود: یکی تعلیم دهنده و آموزنده. دیگری عالم و فیلسوفی که جامع علوم عصر و واضع بخشی از دانشهاست. (محمد معین، فرهنگ فارسی). معلم در معنای اول خیلی عام و فراگیر است، زیرا شامل خداوند در درجهی اول، پیامبران و امامان در درجات دوم و سوم، مراجع و بزرگان، علما و اندیشمندان، مدرسان مدارس، دانشگاهها، حوزههای علمیه، واعظان، مربیان و ... در درجات پائینتر، میشود. اما در معنای دوم فقط شامل تعداد محدودی میشود مانند ارسطو که در تاریخ به معلم اول معروف شده و ابونصر فارابی که معلم ثانی لقب گرفته است. منظور از معلم در این مقاله، معلمان مکاتب ابتدایی و متوسطه است.
نفوذ
واژه نفوذ در لغت بهمعنی کنش یا قدرتی است که یک نتیجهای را بدون اعمال آشکار زور یا بدون اعمال مستقیم فرمان، تولید میکند(مارین وبستر،2003) و اصطلاحا عبارت از اعمالی است که مستقیم یا غیر مستقیم باعث تغییر در رفتار یا نظرات دیگران میشوند (الوانی، 1386) .
نفوذ، شکلی از قدرت است؛ اما متمایز از کنترل، اجبار، زور و مداخله. نفوذ را میتوان رابطه میان بازیگرانی دانست که بهموجب آن، یک بازیگر، بازیگران دیگر را وادار میکند تا بهطریقی که خواست خود آنها نیست، عمل کنند. پول، غذا، اطلاعات، دوستی، مقام و تهدید، از جمله وسایلیاند که فرد بهکمک آنها در رفتار دیگران نفوذ میکند( آقابخشی وافشاری راد،1386).
توانایی فرد از تغییر دادن رفتار دیگران بدون داشتن موقعیت رسمی و فراگرد اثرگذاری بر افکار، رفتار، یا عواطف شخص دیگر را نفوذ گویند ( شایان مهر،1379).
"نفوذ" ورود پنهانی برای تغییر باورها و جایگزین کردن باطل به جای حق است(طائب،94)
تربیت سیاسی
واژه تربیت سیاسی متشکل از دو مفهوم مستقل «تربیت» و «سیاست» است که سزاوار است ابتدا به صورت مستقل هر یک را معنا کنیم و سپس به ترکیب آنها بپردازیم.
تربیت: معانی گوناگونی در فرهنگ لغات برای واژه «تربیت» ذکر شده است که از جمله آنها پرورانیدن، پرورش دادن، یاد دادن، بار آوردن است.( دهخدا، علی اکبر، لغت نامه، ج 14، ص 550.). اما در اصطلاح، مکاتب و نگرش های فلسفی به گونه های متفاوت به انسان و تربیت می نگرند و متناسب با مبانی خود به تعریف و بیان هدف های تعلیم و تربیت می پردازند. لذا تعریف های زیادی برای تربیت ارائه شده است. این تعریف ها در عین تعدد، در این نکته توافق دارند تربیت مجموعه های از تدابیر و روش هایی است که برای به فعلیت در آوردن و شکوفا ساختن استعدادهای انسان است.
راغب اصفهانی می نویسد: «الربّ فی الاصل التربیه و هو انشاء الشی ء حالا فحالا الی حد التمام»( راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن کریم).
استاد مطهری نیز در این باره می نویسد: «تربیت عبارت است از پرورش دادن، یعنی استعدادهای درونی را که بالقوه در یک شی ء موجود است، به فعلیت در آوردن و پروردن. بنابراین تربیت فقط در مورد جاندارها یعنی گیاه و حیوان و انسان صادق است».( مطهری، مرتضی1384، ص 183).
سیاست: واژه «سیاست» نیز معرکه آرا و نظرات اندیشمندان مختلف است که بر اساس پیش فرض های خویش در مورد انسان و جامعه به تعریف آن پرداخته اند، چون هر مکتب سیاسی بر اساس اصول و مبانی نظری خود هدف های ویژه ای را دنبال می کند. واژه سیاست در لغت به معنای اصلاح امور خلق، اداره کردن و حکم راندن بر رعیت، یا ریاست نمودن آمده است.
دکتر عالم، در تعریف سیاست می نویسد: «سیاست، رهبری صلح آمیز یا غیر صلح آمیز روابط میان افراد گروه ها و احزاب (نیروهای اجتماعی) و کارهای حکومتی در داخل یک کشور، و روابط میان یک دولت با دولت های دیگر در عرصه جهانی است».( عالم، عبد الرحمن، 1376، ص 30)
تربیت سیاسی ، یعنی ایجاد ، تاسیس و رشد شخصیت سیاسی انسانی که تحت پرورش است تا جایی که با فرهنگ حقیقی سیاست تناسب داشته باشد . همچنین تربیت سیاسی به معنای تقویت بینش انسان است به صورتی که اهل نظر بوده ، توانایی تحصیل . کسب بینش سیاسی ( مستقل) را برای خود به ارمغان آورده و نیز به معنای تقویت بنیه مشارکت سیاسی انسان به نحوی که قدرت و توانایی فعالیت و مشارکت سیاسی را در جامعه با تمام اشکال و عناوین موجود که به ایجاد تغییر و تحول بهتر بیانجامد ، داشته باشد.( مصطفی محمد طحان ترجمه : خالد عزیزی)
در یک جمع بندی کلی می توان تربیت سیاسی را این گونه بیان نمود: زمینه سازی و فرصت آفرینی به منظور کسب دانش سیاسی و پرورش بینش و قدرت تحلیل سیاسی و ارتقای انگیزش و تقویت توان مشارکت و همگرایی افراد جامعه در امور اجتماعی سیاسی در یک روند تدریجی، مستمر و نظام مند است.( مقالات برگزیده همایش تربیت در سیره و کلام امام علی(ع)، تهران، مرکز مطالعات تربیت اسلامی، 1379 / ص 443 و 463).
از تعاریف مزبور این نتیجه گرفته می شود که (( تریبت سیاسی )) دارای سه بعد اساسی است :
– قواعد و پایه های تشکیل دهنده فرهنگ سیاست مستقیم و غیر مستقیم .
-اهداف و ارزشهایی که به (( تربیت سیاسی )) منجر می گردد و نیز اهداف تربیت سیاسی که عبارتند از : محتوا و مفاهیم سیاست ، ایجاد بینش سیاسی و مشارکت سیاسی .
– ارئه راهبردها و ایجاد شرایط مناسب برای تحقیق بخشیدن به دو بعد مذکور .
اهداف تربیت سیاسی :
۱- سازماندهی و تقویت بنیان سیاست .
۲- ایجاد بینش سیاسی
۳- ایجاد توانایی ها و سامان دهی استعدادها در جهت مشارکت سیاسی .( مصطفی محمد طحان ترجمه : خالد عزیزی)
سابقه تاریخی و ابعاد پروژهی نفوذ در ایران
نفوذ دشمن مربوط به بعد از انقلاب اسلامی نیست، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی این نفوذ ابعاد گسترده تری پیدا کرده است به طوری که سرمایه های انسانی در جهت اهداف غرب تربیت می شوند و سالها در این مسیر فعالیت می کنند،کتاب می نویسند و حرف می زنند و جهت گیری هایشان رنگ و بوی غربی دارد، گاهی نیز برخی افراد اطلاع و آگاهی لازم را از این مسئله ندارند، یعنی نمی دانند که با کارهای خود دارند در جهت منافع غرب حرکت می کنند. دلیل اینکه پروژه نفوذ دشمن بعد از انقلاب گسترده شده مربوط به نوع ایدئولوژی و تفکر نظام اسلامی است زیرا دشمنان ما در مقابل این ایدئولوژی احساس حقارت می کنند
در زمان و ادوار مختلف این نفوذها به اشکال متفاوتی بود در برخی موارد و در دوره های زمانی گوناگون این نفوذ بر روی افراد نخبه ، و گاهی نیز پروژه نفوذ در حوزه های علمی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی انجام شده است تا دشمن اطلاعات لازم را بدست آورد و برای رسیدن به منافع و اهداف خود سیاست گذاری کند. در برخی مواقع نیز نفوذ در عرصه قدرت صورت می گیرد و حتی این نفوذ ممکن است بر روی یک فرد خاص انجام شود، این فرد ممکن است، سیاسی باشد و یا نباشد و یا یک فردی علمی، پژوهشگر و استاد دانشگاه باشد.
میزان نفوذها از دوره قاجار و دقیقا بعد از جنگهای ایران و روس، به دلیل ضعف کشور، بیشتر شد در دوره پهلوی نیز، مجاهدین خلق و گروه های مختلف سیاسی چپ گرا در دولت نفوذ پیدا کردند.
یکی دیگر از شکل های نفوذ، نفوذ سازمان های اطلاعاتی دشمن، در دل دولت است، آنها از این طریق می خواهند از ریزترین و جزئی ترین تصمیمات و اهدافی که در دولت ها پیگیری می شود، آگاه شوند، در واقع برای نفوذ بیشتر نیازمند اطلاعات بیشتری هستند.( توکلی، یعقوب،1394)
رژیم آمریکا با خوی استکباری و منفعت طلبی خود، در مخالفت با مردم ایران بعد از انقلاب اسلامی، ظلم های آشکاری را بر علیه این ملت إعمال کرده است، ظلم هایی از قبیل: بلوکه کردن 20 ملیارد دلار پول این ملت در ابتدای انقلاب، پناه دادن به شاه فاسد و ظالم، حمایت از کودتاهای گوناگون مانند کودتای نوژه، حمایت از گروه های ضدانقلاب مانند گروه کومله و دموکرات در کردستان، گروه خلق عرب در خوزستان و حمایت از غائله گنبدکاووس، حمایت از گروه منافقین برای ترور مردم و شخصیتهای کشور در هفتم تیر و هشتم شهریور، حمایت از صدام برای حمله به کشور عزیز ایران و حضور مستقیم در جنگ و حمله به سکوها و کشتی ها و نیز حمله به هواپیمای مسافربری ما، طراحی و حمایت صریح از فتنه های بزرگ 78 و 88، تحمیل تحریم های بسیار سنگین علیه جمهوری
اسلامی ایران ،
بلوکه کردن پولهای فروش نفت و . . اما استراتژیست های کاخ سفید براساس واقعیات موجود، تغییر سیاست
آمریکا را به ویژه در نیمه دوم سال 91، در دستور کار خود قرار دادند، یعنی سیاست
تقابلی و سلبی خود را به سیاست تعاملی و مذاکره و سپس نفوذ و سرنگونی تغییر داده
اند، این سیاست را با مسأله هسته ای ایران آغاز و با شعار توافق با ایران پیش
آمدند، تلاشهایی که با مذاکرات با عمان از سوی آقای دکتر صالحی پیش گرفته شد.
نفوذ از منظر رهبر معظم انقلاب اسلامی (بیانات در دیدار فرماندهان گردانهای بسیج 4/9/94)
«یکجور دشمنی، دشمنیِ سخت است؛ بمبی بیندازند، تیری بزنند، تروریستی بفرستند. یکجور دشمنی، دشمنیهای نرم است که من از چندی پیش مسئلهی نفوذ را مطرح کردم؛ نفوذ خیلی مسئلهی مهمّی است.... غفلت نکنیم که دشمن درصدد نفوذ است. دشمن دارد برای نفوذ طرّاحی میکند» .
« نفوذ دو جور است: یک نفوذ موردی است، نفوذ فردی است؛ یک نفوذ جریانی است. نفوذ موردی خیلی نمونه دارد، معنایش این است که فرض کنید شما یک دمودستگاهی دارید، یک مسئولی هستید؛ یک نفر را با چهرهی آرایششده، بزکشده، با ماسک در مجموعهی شما بفرستند؛ شما خیال کنید دوست است درحالیکه او دوست نیست، تا او بتواند کار خودش را انجام بدهد؛ گاهی جاسوسی است که این کمترینش است؛ یعنی کماهمّیّتترینش جاسوسی است، خبرکشی و خبردهی است؛ گاهی کارش بالاتر از جاسوسی است، تصمیم شما را عوض میکند. »
«منتها از این خطرناکتر، نفوذ جریانی است. نفوذ جریانی، یعنی شبکهسازی در داخل ملّت؛ بهوسیلهی پول که نقش پول و نقش امور اقتصادی اینجا روشن میشود. عمدهترین وسیله دو چیز [است]؛ یکی پول، یکی هم جاذبههای جنسی. افراد را جذب کنند، دور هم جمع کنند؛ یک هدف جعلی و دروغین مطرح کنند و افراد مؤثّر را، افرادی که میتوانند در جامعه اثرگذار باشند، بکشانند به آن سمت مورد نظر خودشان. آن سمت مورد نظر چیست؟ آن عبارت است از تغییر باورها، تغییر آرمانها، تغییر نگاهها، تغییر سبک زندگی؛ کاری کنند که این شخصی که مورد نفوذ قرار گرفته است، تحت تأثیر نفوذ قرار گرفته، همان چیزی را فکر کند که آن آمریکایی فکر میکند؛ یعنی کاری کنند که شما همانجوری نگاه کنی به مسئله که یک آمریکایی نگاه میکند».
« آماج نفوذ هم چه کسانی هستند؟ عمدتاً نخبگان، عمدتاً افراد مؤثّر، عمدتاً تصمیمگیران یا تصمیمسازان، اینها آماج نفوذند؛ اینها هستند که سعی میشود روی اینها نفوذ انجام بگیرد؛ بنابراین نفوذ خطر است؛ نفوذ خطر بزرگی است..... مکمّل این نفوذ هم کارهای حاشیهای است؛ یکی از چیزهایی که مکمّل این نفوذ است، تخطئهی کسانی است که بر اصالتها، بر نگاه درست، بر ارزشها پای میفشارند؛ این مکمّل نفوذ است. نمیخواهم بگویم آن کسانی که بسیج را تخطئه میکنند، متّهم میکنند به افراطیگری و تندی و چه و چه، آگاهانه دارند با نفوذگران همکاری میکنند؛ همراهی میکنند؛اینهایی که در بخشهای مختلف، با زبانهای مختلف، بسیج را متّهم میکنند به تندروی، به افراطیگری و چه و چه و چه، دارند در واقع نفوذ را تکمیل میکنند؛ پروژهی نفوذ بهوسیلهی اینها دارد تکمیل میشود؛ چون بسیج جزو آن خاکریزهای مستحکم است؛ بسیج یک خاکریز مستحکمی است؛ این خاکریز را نباید سست کرد» (4/9/94-دیدار با فرماندهان گردان های بسیج).
نقش آموزش و پرورش و معلمین در تربیت سیاسی دانش آموزان وجلوگیری از نفوذ فکری دشمن
ارتباط نظام تربیتی با نظام و عناصر نهاد سیاسی، از دیر زمان مورد توجه بوده و بسیاری از صاحب نظران رابطة میان مقولهای این دو بخش، اشاره کردهاند و پیوند تنگاتنگ نهادهای آموزشی و قدرت را، مورد تأکید قرار دادهاند. از جمله «ارسطو» اظهار میکند:«در میان تمام چیزهایی که بیان کردهام، آنچه بیشترین سهم را در دوام و قوام قوانین دارد، سازگاری آموزش و پرورش با نوع دولت است و این چیزی است که جهانیان از آن غافل هستند. بهترین قوانین نیز حتی اگر توسط تمام افراد جامعه هم معتبر و مشروع دانسته شود در صورتی ارزش و اعتبار خواهند داشت که به وسیلة آموزش و پرورش به نسل جوان آموخته شوند و آموزش و پرورش نیز با قوانین مزبور تطابق داشته باشند.»( سعید بهشتی ،فلسفهً آمورش و پرورش،ص 59).
امام در زمينه مراكز آموزشي، برخاسته از همين درك بود. از جمله حساسيتهاي امام، نكات ذيل را ميتوان برشمرد: اولاً: مراكز آموزش، بايستي از نفوذ عناصر خودباخته مصونيت پيدا كند. اين نكته، از تأكيدات مداوم امام راحل بود. نكتهاي كه شايد از زاوية آماري، قابل دقّت باشد. در مجموعة مسائل و تذكرات حضرت ايشان، شايد نكتهاي به اندازة اعتنا و ارزش قائل شدن براي هويت روحي ـ فكري معلمان، نتوان يافت. در يكي از سخنان و خطابههاي خود، فرمودهاند:ثانياً: امام، مؤكداً اين نكته را هشدار دادند كه بايستي از القائاتي كه دانشپژوهان را، خودباخته كند و از اعتماد به نفس آنان، بكاهد خودداري شود. در يكي از پيامهاي خويش، چنين فرمودهاند:
«مبادا اساتيد و معلميني كه بواسطة معاشرتها و مسافرت به جهان به اصطلاح متمدن، جوانان ما را كه تازه از اسارت و استعمار رهيدهاند، تحقير و سرزنش نمايند و خداي ناكرده از پيشرفت و استعداد خارجيها، بت بتراشند و روحيه پيروي و تقليد و گداصفتي را در ضمير جوانان تزريق نمايند».(صحیفه نور ج15، ص270).
به نوشتة برخی از مؤلفان:«نظام آموزش و پرورش يكي از كارگزاران مسؤول در فراگرد پرورش سياسي است. محققان، همبستگيهاي مثبتي بين آموزش و پرورش و آگاهي و مشاركت سياسي مشاهده كرده و نتيجه گرفتهاند كه برخورداري از تحصيلات رسمي بالاترين تأثير را بر نگرشهاي سياسي دارد و هيچ متغير ديگري در تعيين نگرشهاي سياسي، با متغير آموزش و پرورش قابل مقايسه نيست».( علي علاقهبند، جامعه شناسي آموزش و پرورش، ص74).
در تربیت سياسي، برسه عنصر اصلي تأكيد شده است.
1- شناخت: شخص دربارة نظام سياسي چه ميداند و چه اعتقادي دارد؟
2- احساس: شخص چه احساسي نسبت به نظام دارد؟ (شامل وظيفه شناسي، وفاداري، حس تعهدات شهروندي و ...)
3- حس شايستگي سياسي: نقش شخص در نظام سياسي چيست؟ و چه ميتواند باشد؟(جامعه شناسي آموزش و پرورش، دكتر علي علاقهبند).
به مرور و با حضور عصر تغییر و تحول، نقش نهادهای آموزشی در تغییرات سیاسی ـ اجتماعی نیز، مورد تأکید قرار گرفت. در این بازیافت ها، روشن شد که دورة تحول نیز جز با تغییرات در نظام آموزشی، ممکن نخواهد بود. در این نگاه، نقش آموزش و پرورش نه در ثبات، بلکه در دورة اخیر، بررسی انقلابهای اجتماعی از زاویة یاد شده، مورد اهمیت است. زیرا انقلابها، بارزترین و روشن ترین نمای تغییرات سیاسی ـ اجتماعی هستند.
آموزش و پرورش همواره در کشور ما تندیس استمرار پایداری و استقامت برای جویندگی است. جویندگی در راه انسانیت و یافتن مسیر قد کشیدن روح و جان با گام نهادن در عرصههای شور و ایثار است که در در فضای معطر مدرسه و پشت نیمکتهای فهمیدن و علم آموزی نمایان میگردد. آموزش و پرورش امروز مسئولیت خطیر و تاریخی را در تربیت نسل آینده بر اساس تعالیم اسلام برای خلق تمدن اسلامی به عهده دارد. بر اساس فرمایش مقام معظم رهبری که "در بلندمدت، هیچ چیز به اندازهى تعلیم و تربیت اهمیت ندارد"، این دستگاه عظیم باید برنامه کامل و جامعی را برای این مهم که همان تعلیم و تربیت میلیونها جوان و نوجوان این مرز بوم است
با توجه به جمعیت میلیونی دانش آموزان و فرهنگیان محترم ،یکی اصلی ترین راههای نفوذ، تاثیر برآموزش و پرورش می باشد یعنی تغیر بر محتوای دروس ،استحاله فکری و رفتاری و کرداری معلمان و نهایتا دانش آموزان که نتیجه آن بر کل جامعه ایران تاثیر مستقیم داردپس بایدبا دقت از منافع دینی و ملی خوب حراست کنیم همچون تنگه احدی باشد که باید فرماندهان اصلی (مدیران )آگاه و بصیر و دلسوز منصوب شوندتا مانع نفوذ دشمن به این مجموعهحساس و مهم شوند. چرا که اگر اینجا نفوذ کنند در آینده در همه جا نفوذ می کنند.قطعا و یقینا ، نفوذ در آموزش و پرورش و موفقیت در آن، نفوذ در کل کشور خصوصا مراکز دانشگاهی،نظامی، امنیتی و همه می باشد چراکه مدیران کشور همه از آموزش و پرورش شروع می کنند. نگهبانی دقیق و رصد لحظه به لحظه، گماردن دیدبانان دور اندیش که رهها و روش های نفوذ و ضد نفوذ را بشناسند که در صورت غفلت، هزینه های زیاد انسانی و مالی به کشور وارد می شود. مراقبت دائمی بر فرهنگ کشور از طریق مدیران دلسوز ، واکسیناسیون معلمان کشور در برابر این هجمه فرهنگی از طریق وزارت آموزش و پرورش و شورای عالی انقلاب فرهنگی، پرهیز از سیاسی بازی و جناحی و حاکم کردن منافع ملی و حتی جهانی اسلام در آموزش و پرورش بصیرت افزایی فرهنگیان در حوزه استکبار ستیزی می تواند ما را به این هدف برساند. باید در جذب معلمان دقت لازم را داشت و اهتمام جدی نمود یعنی جذب افراد مومن و با انگیزه ای که عاشق معلمی هستند و بر مبنای معلمی شغل انبیاء است کار می کنند.
نفوذ فرهنگی و فکری به مراتب خطرناکتر از نفوذ امنیتی و اقتصادی دشمن است آن چه که امروزه به عنوان نفوذ مطرح است و موضوعیت دارد، فرآیند تغییر در قالبهای ارزشی و ادراکی است. فضای جدیدی که نفوذ در آن معنا پیدا میکند، فضایی به وسعت ادراک و بینش یک ملت و مسئولان آن کشور است و چون ماهیت قدرت و به تبع آن نفوذ مبتنی بر دانش است، ماندگاری و اثر بخشی آن به مراتب بیشتر است چرا که دانش، قدرت را مشروع، متکثر و متنوع میکند و به تبع آن حوزه های جدید امنیت بازتولید میشود.
درراستا اندیشکدهی «بنیاد دفاع از دموکراسی» در گزارشی صراحتاً به این موضوع اشاره میکند که «در توافق هستهای، این جنبهی مثبت وجود دارد که شاید این توافق برایمان تنها ده سال زمان به منظور نابود ساختن حکومت ایران خریده باشد. با در نظر داشتن این مسئله، این مدت زمان باید بهطور کارآمد مورد استفاده قرار گیرد. ایالاتمتحده میبایست از فضای بهوجودآمده از مذاکرات هستهای با ایران استفاده کرده و شبکهی حامیان غرب در ایران را فعال کند تا از این طریق، تغییرات سیاسی در ایران به وجود آورد. در واقع توافق هستهای کنونی، فرصت منحصربهفردی را برای تمرکز بر تغییر ایران به دست میدهد».(بنجامین بندال،2015) .
پس باید بیان داشت که در صورت تحول در قالبهای بینشی و ادراکی، دشمن برای نفوذ در داخل نیازمند تلاش نیست، بلکه جریانهای داخلی به قطب جاذبه ای برای کشاندن دشمن به داخل کشور تبدیل می شوند که در این مسیر ورود هم، هیچگونه مدیریت و یا کنترلی موضوعیت ندارد. در گذشته همه تمرکز کشور بر مسیرهای نفوذ و ورود دشمن بود تا پس از شناسایی، مقابله قانونی در تمامی عرصه های فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و حتی امنیتی – نظامی با آن صورت گیرد. اما در فضای جدید، اساسا نمیتوان مسیرهای نفوذ دشمن را تشخیص داد. چرا که این مسیرهای نفوذ دشمن که سابقا غیرقانونی و نامشروع تلقی می شد، طبیعی نشان داده میشود.
تربیت سیاسی به دانشآموزان كمك ميكند تا در عرصه مسائل سياسي بيگانه نباشند و توانايي تحليل سياسي را طي اين دو دوره تحصيلي و آموزشي در حد مطلوب حاصل كنند تا در دام نقشه های دشمن نيفتند و اسير ترفندهاي دشمنان نشوند و ماهواره و اينترنت و دنياي مجازي آنها را به اسارت نبرند
جمع بندی و نتیجهگیری
باتوجه به اینکه خط امروز و هدف اساسی دشمن، خط نفوذ به باورها، تغییر رفتار و در نهایت تغییر هویت ایرانی ـ اسلامی است، از همه شیوهها به ویژه شیوه فکری و فرهنگی به دنبال ضربه زدن به نظام مقدس جمهوری اسلامی است. بدون شک همانطور که آموزش و پرورش می تواند با تربیت درست سیاسی و دینی ، نسل آینده را در برابر نفوذ دشمن واکسینه نماید، می تواند خود نیز یکی از مهمترین درگاههای این نفوذ باشد، بنا بر این می توان چنین عنوان نمود که آموزش و پرورش در پروژه نفوذ فکری ،فرهنگی و سیاسی دشمن نقش بسزایی دارد و مسئولان این عرصه کلیدی می بایست در این راستا نهایت هوشیاری خود را به کار ببندند و تلاش خود را برای قطع طمع دشمن برای نفوذ فکری ـ فرهنگی به کار گیرندو به آن به عنوان سرمایه ای ارزشمند بنگرند. نیم قرن پیش، گزاره ای نظیر این گزاره که «با افزایش قدرت نرم خود و بهره گیری و اعمال روشمند تهدیدات نرم، سهل تر و سریعتر از اعمال قدرت سخت و حتی نیمه سخت میتوان اراده خویش را بر ملت ها و دولت ها آماج تحمیل نمود»، نه تنها جدی گرفته نمی شد بلکه راوی آن به منزله «سبک مغزی» واقعیت گریز تلقی میشد؛ اما امروزه در گفتمان های رایج بین بسیاری از اندیشمندان قلمروهای مختلف اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، چنین گزارهای به موضوعی بدیهی و بی نیاز از استدلال و حجّت تبدیل شده است در دو دهه گذشته، شواهد متنوع و متعددی به دست داده شده است که آشکار می سازد باانجام پروژهی نفوذ از طریق بهره گیری از فرایندهایی نظیر اشاعه فرهنگی، نافرمانی مدنی، فرهنگ پذیری، مجاب سازی، عملیات رسانه ای، نفوذ اجتماعی و آموزش های تلویحی میتوان اذهان مخاطبان را دستکاری و نگرشها، ترجیحات، سبک زندگی و نظام باورهای آنان را به تدریج بی آنکه خود بدانند، دستخوش تغییر ساخت..
با تربیت سیاسی در آموزش و پرورش ،می توان بستر ایجاد زمینه های رشد و آگاهی و دانایی ودشمن شناسی و ارتقای قدرت تشخیص و تقویت اراده و اعتماد به نفس ، رشد احساس مسوولیت ، تقویت روحیه مشارکت جویی و مشارکت پذیری و روحیه سوال و پرسشگری و پژوهش را فراهم نمود؛ به گونه ای که دانش آموزبتواند آفت شناسی و دشمن شناسی کند، وبداند که چگونه اولویت و مصلحت را تشخیص دهد ، چگونه با همنوعان خود تعامل و گفتگو کند، مدارای انسانی و اخلاقی نماید، تحمل و سعه صدر داشته باشد ، چگونه برخورد خصمانه را به مشفقانه مبدل کند، چگونه با حقایق و واقعیات برخورد کند نه بزرگنمایی کند و نه کوچک نمایی، نه پرده دری کند و نه فحاشی.
راهکارها و پیشنهادات :
برای اين که آموزش و پرورش نقش سازنده تری در مقابل توطئه ها و فتنه های داخلی و خارجی ایفا نماید و از چارچوب محدود آموزش علوم خارج شود و کارکردسیاسی- اجتماعی آن در مقابله با نفوذ فکری دشمن و هر فتنه گری دشمنان تقویت گردد راهکارهای زیر پیشنهاد می گردد.
- بايد تربيت سیاسی،اجتماعی ودینی سرلوحه برنامه های آموزش و پرورش قرار گيرد.
- با برنامه ریزی مناسب احساس تعلق و افتخار به هویت ایرانی – اسلامی در دانش آموزان تقویت شود از خودباختگی در برابر نفوذ فرهنگ بیگانه جلوگیری شود.
- ایجاد نگاه مثبت به حاکمیت و ارزشهای سیاسی اجتماعی آن توسط معلم در دانش آموزان
- تغییر رویکرد حاکمیت به آموزش و پروش ، براساس نیرو و نهاد تامین کننده سرمایه انسانی و مشروعیت ساز و تامین کننده امنیت اجتماعی و ملی در جهت تقوت قدرت واستمرار حکومت.
-تولید محتوای غنی برای استفاده معلمان در کلاس، نظیرکتب درسی که رویکرد و دسیسه های آمریکا و دیگر دشمنان مارا به دانش آموزان بشناسانند. دشمن شناسی ، بصیرت سیاسی ،جريان شناسی سياسي و احزاب گروهها و تحليل سياسي، فرقه شناسي شامل وهابيت، بهائيت، شيطان پرستي، ولايت فقيه، مهدويت، ناتوي فرهنگي و...بایدبه صورت مدون و کتاب، جزء مواد درسي بوده و در دورههای متوسطه آموزش داده شود.
-تبیین این که ارتباط و نزدیکی با آمریکا به معنای میدان دادن به این کشور برای نفوذ بیشتر است. چراکه افراد و گروه هایی در داخل کشور به دنبال مذاکره با آمریکا هستند یا ناشی از بی اطلاعی و کم آگاهی است و یا اینکه آگاهی دارند اما جهت و مسیر فکری آنها ایجاب می کند که به آمریکایی ها خوش بین باشند یعنی تحت نفوذ قرار گرفته و در جهت منافع خود و غرب گام برمی دارند.
-برنامه ریزی و انجام فعالیتهای گروهی و شرکت و عضویت در تشکلهای دانشآموزی همچون بسیج،اردوهای راهیان نور و...
- تکیه و تأکید بر استقلال ملی، وبیان این راهکارکه حفظ و ثبات این استقلال و آزادی و عزت تکیه کردن بر ظرفیت های داخلی است.
- تقویت مرزهای ایمانی، عقیدتی و فرهنگی دانش آموزان،تا از ایجاد استحاله درونی و
تردید در دلها و ذهنهای آنان و ناامید ساختن آنان از مبارزه جلوگیری شود.
-تقویت کردن روحیه جهادی در صحنه های انقلاب و سازندگی و برملا ساختن نقشه های دشمن درایجاد اختلاف و به جان هم انداختن فعالان سیاسی
-تقویت امید به آینده و دیدی خوشبینانه همراه با اعتمادبه نفس به دور از ناامیدی نه از روی توهم، بلکه از روی بصیرت
منابع:
1. امام خمینی، صحیفة نور، مجموعه رهنمودهای امام خمینی، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، انتشارات سروش، چاپ اول
2. الوانی، سیدمهدی؛ مدیریت عمومی، تهران، نی، 1386، چاپ سی و یکم، ص142.
3. آقابخشی، علیاکبر و افشاریراد، مینو؛ فرهنگ علوم سیاسی، تهران، چاپار، 1386، چاپ دوم، ویرایش ششم، ص314.
4. بهشتی، سعید، فلسفهً آمورش و پرورش، به نقل ازفیلیپ جِی اسمیت، شرکت به نشر (آستان قدس)، 1370
5. بهشتی؛ سعید و مسعودیان پریسا. بررسی اهداف و اصول و روشهاي تربیت سیاسی بر مبناي نهج البلاغه : پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی، سال بیستم، دوره جدید، شماره 17 ، زمستان 1391
6. حاضری و حداد عادل، علی محمد و غلام علی. جامعه شناسی سال چهارم آموزش متوسطه عمومی، تهران: انتشارات وزارت آموزش و پرورش. 1367.
7. حداد عادل ،غلام علی ،فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی نشر : تهران صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، انتشارات سروش 1389
8. دهخدا، علی اکبر، لغت نامه، ج 14، ص 550.
9. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن کریم، ذیل ماده «ربّ».
10. راه تربیت: فصل نامه اي در عرصه ي فرهنگ و تربيت اسلامي سال دوم/شماره پنجم/تابستان.
11. شایانمهر، علیرضا، دایرةالمعارف تطبیقی علوم اجتماعی، تهران، کیهان، 1379، چاپ اول، ص620.
12. صالحی، سید عباس . تربیت سیاسی.مجله حضور، شماره45
13. عالم، عبد الرحمن، بنیادهای علم و سیاست، تهران، نشر نی، 1376.
14. علاقهبند، علی، جامعه شناسی آموزش و پرورش ، انتشارات بعثت، چاپ دهم، 1372.
15. فریدی، محسن ، روزنامه رسالت دوشنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۴.
16. فیوضات، یحیی. مبانی برنامه ریزی آموزشی، چاپ بیست و یکم، تهران: نشر ویرایش. 1388.
17. متوسلی و آهنچیان، محمود و محمد رضا. اقتصاد آموزش و پرورش، چاپ دوم، تهران: انتشارات سمت. 1386.
18. مقالات برگزیده همایش تربیت در سیره و کلام امام علی(ع)، تهران، مرکز مطالعات تربیت اسلامی، 1379
19. مصطفی محمد طحان، چالش های سیاسی جنبش اسلامی معاصر، ترجمه خالد عزیزی، تهران، نشر احسان.
20. مطهری، مرتضی، تعلیم و تربیت در اسلام، تهران، صدرا، 1384، ص 183.
21. معین، محمد، فرهنگ فارسی، چ8، تهران: انتشارات امیر کبیر، ۱۳۷۱.
22. معصومه محمدنصیر، www.mardomsalari.com
23-Weinthal, Benjamin, Analysis Iran Nuclear agreement wont improve Human Rights, Foundation for Defense of Democracies, ۲۳ jul ۲۰۱۵, available in: http://www.defenddemocracy.org/media-hit/benjamin-weinthal-analysis-iran-nuclear-agreement-wont-improve-
24- Merriam Webster: Merriam Webster’s Collegiate Dictionary, United states Of American, by Merriam Webster, 11ed, 2003, p641.