معرفي کتاب

تفسیری از امام(ره) و انقلاب در «آغازی بر یک پایان»

شناخت انقلاب و امام خمینی (ره) از نگاه آوینی که همه نهله‌های تفکری جهان را تجربه کرده، ضروری است؛ چرا که این هنرمند دینی امام و انقلاب را بدون نگاه جانبدارنه اما عمیق معرفی و تفسیر کرده است.
کد خبر: ۸۸۱۹۱۱۸
|
۱۷ بهمن ۱۳۹۵ - ۰۸:۳۶
به گزارش سرویس راهیان نورخبرگزاری بسیج، شهید آوینی از جمله اندیشمندان و متفکرانی بود که به برکت انقلاب اسلامی از تردید به یقین رسید. این شهید بزرگوار خود را مدیون رهبری امام خمینی (ره) می‌داند چنان که آثار متعدد او شاهد این درک عمیق از نظام اسلامی و امام خمینی (ره) و ولایت‌فقیه است.


آغازی بر یک پایان یكی از مقاله‌های این كتاب 150 صفحه‌ای است. شهید آوینی در گفتارهای دیگر كتاب به مباحثی همچون دهه شصت و امام خمینی، اسلامیت یا جمهوریت، پروستریكای اسلامی وجود ندارد، ایمان منجی جهان فرداست و.... از آسیب‌های گریبان‌گیر طرفداران انقلاب می‌گوید.

«آغازی بر یک پایان» کتاب ششم از مجموعه آثار شهید مرتضی آوینی است. این کتاب مجموعه‌ای از مقالات نگارنده است که بیش تر وجهه نظر اعتقادی و سیاسی او را نشان می‌دهد و در چهار بخش تنظیم شده است. بخش اول حاوی نوشته‌هایی در سوگ حضرت امام خمینی (ره) و تبیین جایگاه ایشان در «تاریخ حیات باطنی انسان» است.

بخش دوم مقالاتی درباره مبانی حکومت دینی و نظام ولایت‌فقیه، خصوصاً در تقابل سیاسی غالب در عالم متجدد و غربی را در بر می‌گیرد. بخش سوم کتاب به فاجعه نسل‌کشی مسلمانان در بوسنی اختصاص دارد و تشکیل «امت متحد اسلامی» به مثابه راهی برای مواجهه با «سیطره نظم نوین و آمریکایی بر جهان» پیشنهاد شده است. در بخش چهارم و پایانی کتاب نگارنده انقلاب اسلامی ایران را دلالتی تأویلی بر سپری شدن عصر تمدن غرب می‌داند و بشارت می‌دهد که تا «آن وضع موعود که انسان در انتظار اوست، فاصله‌ای چندان باقی نمانده است.

به گزارش دفاع پرس، این کتاب در بخش‌های ذیل تنظیم و به نگارش درآمده است:

داغ تسلی

داغ‌های همه تاریخ را ما به یک باره دیدیم، چرا که ما امت آخرالزمانیم، و خمینی، این ماه بنی‌هاشم، میراث‌دار صاحبان عهد بود در شب یلدای تاریخ. در عصر ادبار عقل و فلک زدگی بشر، در زمانه غربت حق، در عصری که دیگر هیچ پیامبری مبعوث نمی‌شد و هیچ منذری نمی‌آمد، خمینی میراث‌دار همه انبیا و اسباط ایشان بود و داغ او بر دل ما، داغ همه اعصار، داغی بی‌تسلی.

امام (ره) ما را آموخت که «عرفان را با مبارزه جمع کنیم» و خود بهترین شاهد بود بر این مدعا که عرفان هین مبارزه است، و از این پس دیگر چه داعیه‌ای می‌ماند برای آنان که عرفان را به مثابه امری کاملا شخصی بهانه واماندگی خویش می‌گرفتند؟ او کتاب و سنت را در وجود خویش گشود و ما دانستیم که جهاد اصغر شرط لازم جهاد اکبر است و اولیای مقرب خدا در تمام طول تاریخ همواره بر همین شیوه زیسته‌اند.

دهه شصت و امام خمینی(ره)

دهه شصت دهه امام خمینی(ره) بود و از این پس دهه‌ها هر چه بیایند به جز او انتساب نخواهند داشت. این او بود که هر آن چه در تقدیر تاریخ انسان این عصر بود ظاهر کرد. حیات انسان‌هایی چون او نفخه‌ای از نفخات روح‌ الهی است که در تن انسان می‌دمد، در تن زمین مرده، و آن را حیات می‌بخشد. امام خمینی(ره) انسانی چونان دیگران نبوده؛ از قبیله انبیا و اصحاب آنان بود و مصداقی از مصادیق معدود «نبا عظیم»... که هر هزار سال یکی می‌رسد، و مراد از این«هزار»، عدد هزار نیست؛ مراد آن است که او از خیل یادآوران است و مورد خطاب انما انت مذکر.

پروسترویکای اسلامی وجود ندارد

در نظر بنیانگذار جمهوری اسلامی، اسلام عین ولایت بود. مردم نیز فطرتا به ولایت‌فقیه ایمان داشتند و اصلا «تقلید» در میان شیعه به معنای پذیرش ولایت فقها و مجتهدان است در حوزه احکام عملی. عمل و نظر نیز در حقیقت عالم -نه در مناطق ارسطویی- دو نحو از تحقق و تعین یک وجود واحد است و بنابراین، تشکیکاتی مبنی بر انشقاق نظر و عمل و یا «رابطه تولیدی» میان ادراکات حقیقی و اعتباری _از لحاظ منطقی_ نمی‌توانند تاثیراتی آنی در تضعیف این رابطه فطری داشته باشند.

جمهوری اسلامی آن است که در نظر امام وجود داشت نظامی است مبتنی بر ولایت که بر رأی جمهور مردم نیز تکیه دارد و این معنا را هرگز نباید با دموکراسی خلط کرد. دموکراسی را می‌توان مسامحتا این چنین معنا کرد: حکومت مردم بر خویش بر اساس قوانینی که خودشان وضع کرده اند.

جمهوریت یا اسلامیت؟

خواهم گفت که «جمهوری اسلامی» همچون ثمره سیاسی انقلاب اسلامی ایران، مفهومی نیست که از انضمام این دو جزء_جمهوریت و اسلامیت_ حاصل آمده باشد و بنابراین، با تحقیق در رابطه این دو جزء با یکدیگر نیز قابل شناخت نیست. به عبارت روشن‌تر، «اسلامیت» در جهان امروز همچون صورتی از یک نظام حکومتی، تعریف ناشده و موهوم است، حال آن که «جمهوریت» چنین نیست. تجربه‌های سیاسی دنیای جدید، علی الخصوص در این سه قرن اخیر، تماما در جهت تعریف و تبیین چگونگی حضور مردم در حکومت‌ها بوده است.

بنابراین، در ترکیب «جمهوری اسلامی»، صفت «اسلامیت» نمی‌تواند به تبیین و تعریف بیش‌تر معنای این ترکیب مادی برساند و ... خواه ناخواه آن چه در عمل پیش خواهد آمد وضعیتی غیر مشخص چون حکومت پاکستان خواهد داشت که یکی از بدترین انواع دموکراسی است. گذشته از آن که «جمهوریت» همان «دموکراسی» نیست و بنابراین، آنان که قصد دارند با استفاده از این تعابیر بیان مقصود کنند بهتر است نخست در حدود این تعابیر و نسبت آنها با یکدیگر بحث کنند.

«آغازی بر یک پایان» نوشته مرتضی آوینی است که در 182 صفحه و 3000 نسخه توسط انتشارات واحه منتشر شده است.

ارسال نظرات
آخرین اخبار