یادداشت/سازمان بسیج فرهنگیان

عوارض جابجایی های مسئولان کشور در سطوح مختلف

تغییر و جابجایی مدیران و گرداننده در هر جامعه ای، امری طبیعی و حتی لازم بحساب می آید و اغلب تغییرات با هدف بهبود و اصلاح ایجاد می شود و لذا اصل تغییر لازمه پیشرفت بوده و نه تنها مورد پذیرش است، بلکه جزء ایده آل های جوامع محسوب می شود
کد خبر: ۸۸۹۹۴۶۴
|
۱۸ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۳:۰۳

به گزارش سرویس بسیج فرهنگیان خبرگزاری بسیج، در جامعه ما ایران به برکت انقلاب اسلامی و ابتنای به رأی مردم، هر چهار سال یکبار تغییرات گسترده بوجود می آید و فرصت نوسازی و بهسازی کشور فراهم می شود و هربار امکان بوجود می آید تا کاستی ها  برطرف و ضعف ها به قوت مبدل گردد.

این نعمت ( تغییر و جابجایی در مسئولیتها) اگر چه یک فرصت است، اما بواسطه برخی غفلتها و یا احیانا بی دقتی ها می تواند به ضد خود تبدیل شود و بجای نوسازی و بهسازی، چالشی باشد در مسیر رشد و پیشرفت، لذا اقتضاء می کند آسیب شناسانه بدان نگریسته شود و ابعاد منفی و ناخواسته آن شناسایی گردد و در جهت رفع آن تلاش صورت گیرد.

معمول جامعه و روال منطقی امور این است که جهت گیریها، اهداف و حتی برنامه ها و اقدامات اجرایی برای تحقق اهداف جامعه در طول زمان ثابت بماند و با تغییرات و جابجاییها، فقط مدیران و مسئولان و سلیقه ها و شیوه ها ی اجرایی تغییر پیدا کند و روند امور هر روز جابجا نشود و... در صورتیکه در کشور ما متاسفانه جابجاییها و تغییر در مسئولیتها بگونه ای شده که نه تنها اقدامات و برنامه ها، بلکه اهداف و جهت گیریها نیز دستخوش توقف و تغییر می شوند.

ما اکنون در کشور در سطوح مختلف مسئولیتی شاهدیم که با تغییر یک نفر مدیر یا مسئول، بسیاری از کارهای قبل به نوعی تضعیف و یا تعطیل می شود. از مدتها قبل از تغییر تا مدتها بعد از آن امور آن مجموعه معطل و بلا تکلیف می ماند. در اثر تغییرات نوعی بی ثباتی و شرایط عدم اطمینان در تشکیلات بوجود می آید و گاهی مجموعه ها را به روز مرگی دچار می کند. امور زیر بنایی و مسائل اساسی خیلی وقتها نادیده گرفته می شود. گاه مسائل اساسی و زیر بنایی با تغییرات رها می شود و گاهی از ابتدا امکان اجرا پیدا نمی کند. اگر در تغییرات، افراد نا آشنا به کار ویا کسانی با نگاههای سیاسی و جریانی بکار گرفته شوند که اولویتهای آنها با اولویتهای دستگاه مربوطه تفاوت می کند و...

چنانچه به موارد فوق تغییرات زود هنگام، بی موقع و سفارشی و جناحی را اضافه کنیم و از تصفیه حسابهای شخصی و جریانی در این مسیر نگذریم و مقوله هایی مثل قدر نشناسی از زحمات گذشتگان، تغییر به هر قیمتی، بی احترامی و ایجاد دلگیری و دلخوری و عقده گیری و عقده گشایی ها را در نظر بگیریم، در آن صورت باید گفت این روند تغییرات و جابجاییها، روندی نیست که پذیرفته شده باشد و در آینده بتواند اهداف نظام اسلامی را بدرستی تامین کند.

بطور طبیعی برخی تبعات جزء ذات تغییراست و هر قدری که مراقبت شود باز از دست در می رود و آثار خود را بجای می گذارد اما به جهت آنکه کشور و دستگاهها آنطور که باید نظام مند نشده و بر اختیارات افراد نظارت دقیق صورت نمی گیرد و با خاطیان به موقع و قاطع برخورد نمی شود، تغییرات در کشور به تغییرات در اساس و بنیانها و جهت گیریها و اهداف منجر می شود و بسیاری از خواسته ها را ناقص و ناکام می گذارد.

به عبارت دیگر چون این نحوه تغییر، همان تغییر منطقی و پذیرفته شده نیست و توسط دستگاه های مربوط به درستی مدیریتنمی شود و ..... ناخواسته به تغییر جهت گیریها و اهداف منجر می شود و نظام اسلامی را از تحقق چشم انداز بیست ساله و اهداف و آرمانها باز میدارد و باعث وقفه و مانع در روند صحیح امور می شود.

 دین ما اسلام، تغییر را لازمه پیشرفت و تعالی می داند اما برای آن مثل همه امورات دیگر، قواعد و ضوابطی تعریف می کند. در اسلام اساس تغییر می بایست در جهت الله و برای اعتلای کلمه الله باشد. در اسلام مسئولیت و پست، بواقع مسئولیت محسوب می شود و فرصتی است برای خدمت به خلق. در نگاه الهی همه چیز امانت خداوند است و مسئولیتها نیز جزء همین اماناتند. کارها، افراد و امکانات و تجهیزات، فرصتها و ... همه امانتهایی هستند که اولاً پس گرفته می شوند و ثانیاً از آنها سوال خواهد شد. باید هم در جهت حفظ و حراست آنها کوشید و هم آنها را به جا و به اندازه بکار گرفت.

مسئول در مکتب اسلامی مجاز نیست از پیش خود و بنا به میل و اراده شخصی هیچ یک از امکانات و منابع را در جایی بکار گیرد. مصلحت جامعه، مصلحت جمع و تشخیص آن بعهده امام جامعه است. جهت گیریها و اهداف را او مشخص می کند و نفرات و امکانات و تجهیزات به امانات به مسئول سپرده می شود و لذا او مجاز به ضایع کردن آنها نیست.

در نظام اسلامی مسئول و یا هر کس دیگر، نمی تواند فرصت های کار و خدمت را معطل کند. او نمی تواند سلیقه و روش خود را ملاک همه چیز بحساب آورد. وظیفه اوست که در طول دوران همه ظرفیت ها را در جهت مصالح جامعه بکارگیرد و تحت تاثیر هیچ چیز جز مصلحت دین و عموم مردم قرار نگیرد.

تعهد، تخصص، پایبندی به اصول، اهل کار بودن و ... جزء خصوصیات مسئول در جامعه اسلامی است و لذا هم باید خود به آن عامل باشد و هم در انتخاب همکاران و زیر مجموعه ها رعایت کند.

بغیر از ضوابط و قواعد دین برای کار و مسئولیت، در دین برای نحوه برخورد با افراد، مسئولان قبلی، مسئولان بالادستی و پایین دست و همه و همه نیز مقرارتی وجود دارد، هیچ کس در هیچ سطحی مجاز به تعدی به حقوق دیگران نیست. منطق دین" من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق" است. بی حرمتی ایجاد دلخوری، عقده گشایی، تصفیه حساب شخصی و ...  اینها با دین مبین اسلام و سیره ائمه هدی علیها سلام هیچ انطباق ندارد. همه اینها متاسفانه عوارض و آسیب های جامعه ماست و باید برای رفع و حذف آنها اقدام صورت گیرد.

انقلاب اسلامی برای تحقق دین و برای حاکمیت قرآن در جامعه بوجود آمده و لذا همه اجزاء و ارکان آن باید بر این اساس عمل کند. دین قدرت و حکومت را از آن خداوند می داند و به نیابت به امامان و دیگران واگذار می کند لذا؛ پست ها و مسئولیت ها همه امانت هستند و تغییرات در این مسیر، همه باید با هدف بهبود و اصلاح صورت گیرد و باید تغییرات و جابجائیها مثل همه اقدامات دیگر، اختلال در روند جامعه و پیشرفت امور به سمت الله بوجود نیاورد. هر چیزی غیر از آن باشد زائد است و باید زدوده شود. نمی بایست با تغییرات و در اثر آن، امور کشور یا جزئی از یک دستگاه حتی برای لحظه ای مختل شود و نباید در هیچ شرایطی در جهت گیریها، اهداف و سعی و کوششی برای تحقق آنها، وقفه بوجود آید. اگر امروز با مطلوب فاصله داریم و اگر شاهد لطمات و خسارتهایی از این دست هستیم اینها عوارض منفی و غیر قابل قبول در مسئولیت و مدیریت تغییرات در مدیران است که باید برطرف شود.

 این مسئله مثل خیلی از مسایل دیگر هم به سیاسیون ومسئولان اجرایی و غیر اجرایی بر می گردد و هم به متولیان تربیتی و فرهنگی جامعه، همه بخشها باید تلاش کنند تا جامعه نظام مند و ساختارها بگونه ای بشود تا عوارض و آسیب ها به حداقل برسد.

نهادینه سازی، فرهنگ سازی، اصلاح ساختارها، اصلاح روشها و آیین نامه ها، اصلاح روند وتقویت و گسترش کنترل و نظارتها تا برخوردهای به موقع، همه جزء اقدامات لازم هستند و سعه صدر مسئولان و بردباری و افزایش سطح تحمل آنها، خدا را شاهد و ناظر دیدن، دلخور نشدن و دلخوری ایجاد نکردن، کارها را تا لحظه آخر رها نکردن، پخته و سنجیده عمل کردن و مشارکت دادن همه بویژه نخبگان در کارها وتصمیمات، اینها همه جزو مواردی است که اگر بکار گرفته شود، می تواند به بهبود امور کمک کند و ...

اما در این میان نکته مهم و اساسی  و منصفانه این است که این نواقص مثل خیلی دیگر از نقص ها، در حقیقت جزء نواقص و کاستی های تربیتی جامعه است و بخش اعظم آن در اثر ضعف و کم کاری در این عرصه حاصل شده است.

متاسفانه اینها نشانه های نواقص کارکردی نظام تعلیم وتربیت جامعه اسلامی است. اینجاها نشان داده می شود که تاکنون چه زوایای از دیدها پنهان مانده و برای چه اموری یا کار نشده و یا کم کاری صورت گرفته. اینها به نوعی  خلاء های تربیتی جامعه اند که در عمل و اجرا خود را نشان می دهند و به همین خاطر، وظیفه نهاد تعلیم و تربیت و متولیان فرهنگی است که از منظر خود بنگرند و  به این مسئله هم نگاه تربیتی داشته باشند و حداقل از حالا برای رفع آن کوشش و تلاش کنند. انشاالله

ارسال نظرات