از دامن این مادر، "در جبهه ها نعمت شهید بودن " را به او دادند
راستش آن اوایل خیال می کردیم با پیرزنی روستایی طرف هستیم که کهولت سن به او اجازه صحبت نخواهد داد.و هیچ حرفی برای گفتن ندارد. البته هیچ این طور نبود؛ سکوت او سرشار از سخنهای ناگفته وناشنیده بود.وقتی نگاهت را رها می کنی روی چهره پیرزن. از پشت صورت فرسوده او می توانی سالها رنج و محنت را بخوانی.....
سالها سختی و سوختن..... سوختنی که پاداشش بی گمان بهشت است.آری ما با یک شیرزن طرف بودیم. با یک مادر.
مادری که هر وقت نام فرزندشهیدش را می شنید تنها واکنش او خیره شدن به یک نقطه بود و از گوشه چشمش قطرات اشکی جاری می شداصلا عشق می کردی با این مادر گفتگو کنی، نه درباره فرزند شهید بلکه درباره خودش که آن انسان متدین از دامن این مادر، "در جبهه ها نعمت شهید بودن " را به او دادند.
وی ادامه داد:شهادت،گلچین خداوند است و من ذره ای از این بابت که فرزندم در کنارم نیست ناراحت نیستم.هدیه ای بود که خدا روزی ما کرد و برای حفظ اسلام از ما هم گرفت.
مادر شهید عسکری گفت: شما باید پیام رسان آرمان شهیدان برای تمام تشنگان روی زمین باشید.امروز راهیان نور و این کاروان های زیارتی یک وسیله برای معرفی شهداست.
وی با اشاره به خواب فرزندش که خطاب به او گفته بود من آمده ام بیان کرد:پیکر فرزندش مدت‌ها در منطقه برجا ماند تا اینکه شبی به خوابم آمد و گفت مادر من آمده ام فردای آن روز از بنیاد شهید با من تماس گرفتن و اطلاع دادند که پیکر او در تفحص پیدا شده است.
وی در خاتمه یادآوری کرد:او ذره ای در اطاعت از ولایت کوتاهی نکرد و این شهادت مزد تبعیت او بود.
1010/پ30/ب135
