به گزارش خبرگزاری بسیج از شیراز، علی ریاحی پور فعال دانشجویی دانشگاه شیراز یادداشتی در خصوص وقایع یمن نوشت.
متن این یادداشت به شرح زیر است:
بالغبر سه سال از وقوع جنگی خانمانسوز میان عربستان و مردم مظلوم یمن میگذرد که روزی نبوده است که شاهد جنایات وحشیانه آل سعود نسبت به مردم بیپناه و کودکان آواره یمنی نباشیم؛ اما یکی از حلقههای مفقوده این جنگ که کمتر برای مخاطبان و مردم تبیین نشده است؛ آن است که بهراستی علت اهمیت یمن و آن منطقه برای کشور و خاندان آل سعود چه هست؟ این کشور مگر چه اهمیتی دارد که بیش از سه سال است که از زمین و هوا موردحملهی رژیم سفاک سعودی قرار میگیرد؟ این منطقه چه ظرفیتهای استراتژیکی دارد که قدرتهای جهانی و استکباری غرب همواره به آن توجه داشته و در مجامع بینالمللی مترصد آناند که انصار الله و مردم یمن را محکوم کرده و اجماعی بینالمللی علیه آنان شکل دهند؟ در این یادداشت در پی آنیم که پاسخی هرچند اجمالی به سؤالات مطرحشده نیز بدهیم و علتیابی کنیم حملات و اهتمام عربستان سعودی و دول غربی را نسبت به کشور و مردم یمن و به این گزاره اشارهکنیم که از منظر حقوق بینالملل اقدامات عربستان چگونه تحلیل میشود و اساساً در این جنگ چه هدفی را دنبال میکند و اینکه چه دستاوردها و نتایجی در طول این سالها نصیبش شده است.
در آغاز روزهای فروردینماه 1394، ارتش رژیم سعودی حملات همهجانبهای را به خاک کشور فقیر یمن تدارک دید و مردم مظلوم و بیدفاع این کشور را زیر آماج همهجانبه سلاحهای کشتارجمعی مدرن خود قرارداد تا بلکه بتواند یمنیها را وادار به تسلیم کند. کشور یمن به دو علت بسیار مهم همواره مطمح نظر سعودیها بوده است بهگونهای که آنان این کشور تاریخی را بهمثابه حیات خلوت خود به شمار آورده و به چشم یک مستعمره به آن نگریستهاند.
اولازهمه اهمیت استراتژیک یمن است. از حیث اهمیت تاریخی، یمن سابقه تاریخی طولانی دارد و شهر مارب از بناهای تاریخی یمن در این منطقه قرار دارد. از حیث استراتژیک نیز این کشور 200 جزیره مهم دارد که قادر به کنترل و مراقبت فعالیتهای دریایی در این منطقه از جهان است. یمن با تسلط بر تنگه باب المندب قادر به کنترل دریای سرخ هست. وجود بنادر مهمی مانند عدن، حدید و فحا هم بر اهمیت استراتژیک آن میافزاید.
ازنظر اهمیت عامل انسانی نیز یمن با داشتن جمعیتی بیش از 23 میلیون نفر یکی از کشورهای پرجمعیت منطقه به شمار میآید. ازنظر اهمیت عامل اقتصادی، این کشور از حاصلخیزترین مناطق شبهجزیره عربی است و آثار باستانی و مناطق طبیعی بینظیری دارد. افزون بر این، کشف نفت در مرزهای مشترک یمن و عربستان سعودی موجب طمعورزی سعودیها شد تا آنجایی که دولت عربستان سعودی درصدد ضمیمه کردن مناطق نفتخیز یمن به خاک خود هست.
مسئله دومی که حساسیت آل سعود را نسبت به این کشور دوچندان کرده، مذهب اکثریت مردم یمن است. همانگونه که میدانیم غالب مردم یمن شیعیمذهب هستند. این کشور تنها کشوری است که مردمانش بدون جنگ و خونریزی با رسیدن امام علی (ع) بهعنوان فرستاده ویژه پیامبر اکرم به اسلام گرویدند. ارادت یمنیها به خاندان پاک رسالت و بهویژه حضرت علی (ع) به حدی بود که از تعداد 23 نفری که هسته اولیه تشیع بعد از ماجرای سقیفه را تشکیل دادند، ده نفر از انصار یمنی بودند. وفاداری آنان بعدها در جریان خلافت حضرت ابعاد جدیتری یافت.
در جنگ جمل، نیروهای یمنی سپاه حضرت، جانانه جنگیدند و از مهمترین عوامل پیروزی این سپاه به شمار میآمدند. درنبرد صفین نیز برخی از چهرههای یمنی مانند مالک اشتر، عدی طایی، زحر بن قیس و هانی بن عروه و برخی از قبایل یمنی مانند بنی أحمس در رکاب حضرت فداکاریهای فراوانی را مبذول داشتند تا جایی که همین قضیه موجب خشم معاویه شد و او درصدد انتقام گرفتن از آنان برآمد و به همین دلیل، بسر بن ارطاته را به یمن فرستاد و او هم جنایتهای زیادی را مرتکب شد و حدود هزار نفر را کشت و جمعیت فراوانی را در آتش سوزاند و یا به اسیری برد. شهادت چند تن از برجستهترین و پاکباختهترین شیعیان حضرت مانند حجر بن عدی و عمرو بن حمق خزاعی به دست معاویه نیز در امتداد همان کینه توزی به شمار میآید؛ اما این مسائل موجب نشد تا از میزان ارادت یمنیها نسبت به ائمه اطهار کاسته شود بهگونهای که به نقل از برخی منابع تاریخی، از مجموع شهدای عصر روز عاشورا، 34 نفر از آنان یمنیها بودند.
این ارادت تا به امروز ادامه داشته است و آنان عشق و علاقه خاصی نسبت به اهلبیت پیامبر دارند. عربستان بهعنوان سردمدار اسلام اهل تسنن، هیچگاه از وجود یک کشور شیعهمذهب در همسایگی خود، خوشحال نبوده و هرگز احساس آرامش نکرده است. آل سعود از شکلگیری آنچه قدرت شیعی مینامد میهراسد چراکه خود را در محاصره کامل جبهه مقاومت ایران، عراق، سوریه، یمن، حزبالله لبنان و سایر گروههای مقاومت میبیند.
اعتراف عبدالرحمن السدیس امام و خطیب مسجدالحرام که مقام رسمی از سوی پادشاه عربستان است در خصوص جنگ یمن و تائید حمله رژیم سعودی به یمن مؤید همین مسئله است. او میگوید: ((زمان آن رسیده که یک بیداری اسلامی برای برخورد با تشیع آغاز گردد.)) دقیقاً بر همین اساس است که آل یهود برای جلوگیری از قدرت گرفتن حوثیها در یمن و ممانعت از نفوذ ایران در این کشور، بالغبر سه سال است که با همه قدرت به این کشور مظلوم و فقیر میتازد تا بلکه به خیال خود شکلگیری قدرت جدید شیعی در منطقه رانابود کند.
اما درباره اینکه از منظر حقوق بینالملل این اقدامات عربستان چه توجیهی دارد باید گفت که این تجاوز، مغایر قوانین و مقررات بینالمللی بوده و نشاندهنده قانونگریزی این کشور هست. اقدام عربستان، توسل بهزور نام دارد و باید دانست که توسل بهزور در همه اشکال آن از مواردی است که در حقوق بینالملل ممنوع است. طبق بند 4 ماده 2 شورای امنیت: «کلیه اعضا در روابط بینالمللی خود از تهدید بهزور یا استفاده از آن علیه تمامیت ارضی یا استقلال سیاسی هر کشوری یا از هر روش دیگری که با مقاصد ملل متحد مباینت داشته باشد، خودداری خواهند نمود.» توسل بهزور در همه اشکال آن از مواردی است که در حقوق بینالملل ممنوع است.
غیرازاین، اقدام عربستان نوعی جنایت جنگی به شمار میآید و طبق قوانین بینالمللی، جنایتکاران جنگی باید تحت پیگرد قرار گیرند بهویژه اینکه سعودیها در این جنگ، از سلاحهای ممنوعه ازجمله سلاحهای شیمیایی و فسفری و بمبهای خوشهای علیه مردم یمن استفاده کردهاند.
این خود نشاندهنده ارتکاب جنایتهای جنگی و نقض حقوق بشر توسط رژیم سعودی و ائتلاف عربی است که مشمول مجازات کیفری دادگاه بینالمللی کیفری میشود گرچه در این میان هیچ واکنش درخور توجهی از سوی نهادهای مسئول اتخاذ نمیشود که اگر غیرازاین بود، هیچگاه یک کشور بدون اخذ مجوز بینالمللی به خود اجازه نمیداد که اینگونه بیمحابا به کشور دیگری بتازد و سه سال تمام هزاران انسان بیگناه را به قتل برساند بدون اینکه واکنشی از سوی این نهادها را متوجه خود ببیند.تنها اقدام بهاصطلاح واکنشی این نهادها صدور «قطعنامه 2216» که البته بهجای محکوم نمودن رژیم متجاوز عربستان، به تحریم همهجانبه ملت یمن دستزده است! این یعنی حمایت از متجاوزان و ناقضان قوانین بینالمللی و تحریم همهجانبه مردم یمن!
درباره نتایج این اقدام دیوانهوار رژیم سعودی نیز همهچیز کاملاً آشکار هست. اکنون چند سال پس از آغاز این حملات مشخصشده است که رژیم سعودی به هیچیک از اهدافش دست نیافته است مگر اینکه دست خود را به خون هزاران شهید یمنی آغشته کرده و لکه ننگی بر کارنامه سیاه خود افزوده است. این رژیم نهتنها نتوانسته است هیچ موفقیتی به دست آورد، بلکه برعکس، نفرت و انتقامجویی ملت یمن و سایر ملتهای منطقه را بر ضد خود ایجاد کرد. آل سعود تلاشهای فراوانی کرد تا بلکه بتواند حوثیها را از بین ببرد، اما اکنون دیده میشود که دیدگاههای بیشتر مردم یمن به نفع حوثیها تغییریافته است و حوثیها نفوذ و تسلط خود را بر تمامی مؤسسات دولتی و ارکان کشور گسترش دادهاند.
این جنگ موجب شده است تا هیمنه و نفوذ عربستان سعودی به شکل گستردهای فروکش کند و کشورهای اسلامی دیگر برخلاف سابق بر روی این کشور حساب باز نکنند. اکنون سه سال بعد از جنگ عربستان با یمن، آل سعود نتوانسته است به هیچیک از اهداف خود دست یابد؛ نه منصور هادی به قدرت بازگشت و نه انصارلله شکست خورد و مهمتر از همه اینکه ملت یمن نیز تسلیم نگشت. حال به نظر میرسد که حکام فرتوت عربستان به دنبال راهی میگردند که بهصورت آبرومندانه از این کارزار بیثمر رهایی یابند، اما چه سود که برای آنان آبرویی باقی نمانده است تا بتوانند آن را حفظ کنند.