خبرهای داغ:
یادداشت/ صادق چگینی

باور کنم که خاطره حضورت را غبار خواهد پوشاند؟

تو به اسراييل رفتي تا قدس را آزاد كني اما خبر نداري كه عده اي سربازان اسراييل بودند و جنگ را در خيابان هاي تهران بر ولايت فقيه و ملت ايران تحميل كردند.
کد خبر: ۸۸۸۷۵۰۹
|
۲۵ تير ۱۳۹۶ - ۱۳:۰۵

به گزارش خبرگزاری بسیج در قزوین، وقتي لشكر 27 محمد رسول الله (ص) آماده شد و براي جنگيدن با اسراييل پيشقدم و در خط مقدم ايستادي چهره ات آسماني شد و گويا سفري تا بي نهايت برايت تدارك ديدند همان بهتر كه بر نگردي و در تنهايي و غربت با خداي خود خلوت كني. ا

ينجا تو و همفكرانت را دلواپس و افراطي مي دانند، تحقيرتان مي كنند و اجازه نفس كشيدن به شما نمي دهند.

حداقل راحت باش كه در زندان خصم محدودت كردند اما به دست دوستان  منافق تحقير نمي شوي و به بند نمي كشندت.

اگر برگردي چرب و شيرين دنيا را به تو خواهند داد اگر پسنديدي هم پياله آنان مي شوي و اگر همانند مولايمان علي نپذيرفتي خواهيد ديد كه دنياي امروز پر از طلحه و زبير است و در مناصب جا خوش كردند وهر چه رهبرمان بزرگ جانباز انقلاب فرياد مي زند گوششان بدهكار نيست.

تو به اسراييل رفتي تا قدس را آزاد كني اما خبر نداري كه عده اي سربازان اسراييل بودند و جنگ را در خيابان هاي تهران بر ولايت فقيه و ملت ايران تحميل كردند شما ديگرامام مستضعفان را نخواهيد ديد وقتي امام را رها كردند تو را نيز رها كردند.

آن روز كه به بني صدر فهماندي مريوان جاي خائنين نيست به راستي مالك اشتر خميني هستي و هلي كوپترش را نشانه رفته بودي بايد ميدانستيد كه بسياري از هواداران بني صدر با تو و در كنارت راه مي روند و منتظر فرصت هستند تا تو را دست بسته تحويل خصم زبون دهند و جايي براي نفس كشيدن  و خراشيدن صورت آفتاب پيدا كنند.

حاج احمد نيستي كه ببيني برخي براي در آغوش كشيدن استعمار و شيطان بزرگ خود را به آب و آتش مي زنند و حاضرند براي لبخند گرگ ها ملتي را به وي هديه دهند.

حاج احمد برايت فيلم و مستندي ساختند  تو را  ايستاده در غبار مي خوانند گويا به ما مي گويند ديگر باز گشتي نيست و اسطوره جبهه و كوه هاي مريوان بايد در كتاب داستان ها نقل شود البته سند 2030 را هم آورده بودند كه در كل داستان وجودت را تكذيب كنند و به جاي رنج  قهرمانان وطن و انقلاب، داستان  رقاصه و رمان هاي عاشقانه مدنا و شيطان پرستي را جايگزين كنند.

اما حاج احمد دلمان برايت تنگ شده است براي ايستادگي و مردانگي ات زيرا بني صدر صفتان امروز  در حال تبديل شدن به ارزش هستند و دانشگاه ها را تسخير و جوانان را با شما بيگانه كردند پس از شما بابايي هم پرواز به سوي ابديت را انتخاب كرد، امام مستضعفان پركشيد و خانواده هاي شهدا غريبانه و مظلومانه به هنجار شكني ها نگريستند.

آمريكا هواپيماي مسافربري ايران را ساقط كرد و به سراغ نادر مهدوي رفتيم  تا ناو وينسس و ويليام راجر را تنبيه و گوشمالي دهد اما او نيز به سوي خدا كوچ كرده بود و خليج فارس مدتي تنها شده بود و شغال هاي عرب مرتجع و چشم آبي هاي غارتگر تهديدمان مي كردند.

تنها ياورمان علي زمان و بازمانده اي از پاسداران بودن كه با شما آموخته بودند تنها رمز ماندگاري ايستادن است.

حاج احمد  اما برگرد كه شايد آمدنت معجزه اي كند و امام عصر نشانه هايي از آمدنت را به ملت ايران ارزاني دارد .

برگرد تا پشت صحنه داستان هاي زندگي خود را بازگو كني و دشمنانت را ببيني كه چگونه بر پست ها تكيه زدند و بسيجي تر از شما فرياد منافقانه سر مي دهند.

حاج احمد برگرد كه راز بودنت را با لبخندي از چهره سوخته و آفتاب زده ات كه اذهان مانده به رهبر انقلاب ارزاني داري به راستي كه ملتي در حسرت آمدنت به انتظار نشسته است .

برگرد كه گرگ ها به نظاره نشسته اند  و دست قدرتمند يارانت در سوريه و عراق گلوي آمريكا را فشرده اند و نفس هاي آخر رامي كشد.خرازي و همت باكري عباس دوران و هزاران نفر از يارانت رفتند تا داغ نبودنت را بهتر تحمل كنيم اما نشانه اي بفرست كه هم چون بوي پيراهن يوسف چشم هاي نابيناي يعقوب را بينايي بخشد و دلهاي گرفته را به نور حضرت وليعصر عج روشن گرداند.

حاج احمد ديگر نياز نيست به لبنان بروي و با اسراييل بجنگي زيرا موشك هاي تهراني مقدم از خاك ايران حيفا و تل آويو را نشانه رفته است و شمارش معكوس نابودي اسراييل شروع شده و برگردد كه در داخل اسير دست طايفه بني قريظه شده ايم  بايد با ياران خيبرشكنت برگردي كه نياز به خط كشني داريم و تنها از عهده تو بر مي آيد .

حاج احمد برگرد گويا هر وقت نياز به رها شدن و نبرد است تنها هنر رزم را بايد از تو آموخت انگشت اشاره ات روبروي اسراييل است كه هنوز هم قدس را نشان ميدهي مگر چه ديده اي كه انگشتر اشاره ات به يك راز ماندگار در تصويرت باقي مانده است.

اي دل طلب عشق مجازي نكني

چون بوالهوسان به عشق بازي نكني

ره در حرم كعبه وصلت ندهند

تا جامعه خويش را نمازي نكني

(شعر از: شاعر قزويني عهد صفوي)

1002/ت30/ب

 

 

ارسال نظرات
پر بیننده ها