کربلایی نریمان پناهی :

20 سال نخواندم و فقط شاگردی کردم/ ماجرای توسل به حضرت زهرا (س) برای دیدار با رهبر/ واکنش پناهی به سوال درباره اکبر مالکی/ به دو ویژگی حاج سعید غبطه می‌خورم

بسیج مداحان: حاج نریمان پناهی در گفت‌وگویی صریح و صمیمی به سوالاتی پیرامون مسائل شخص زندگی و مداحی‌اش پاسخ داد.
کد خبر: ۸۶۸۱۱۵۸
|
۰۳ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۰:۰۳
به گزارش خبرنگار بسیج مداحان، نریمان پناهی، از مداحان پیشکسوت و رزمنده، در گفت‌وگویی صریح و صمیمی به سوالاتی پیرامون مسائل شخص زندگی و مداحی‌اش پاسخ داد که متن کامل این مصاحبه در ادامه خبر قابل مشاهده است. کمی از خودتان برایمان بگویید. «این همه آوازه‌ها از شه بود- گرچه از حلقوم عبدالله بود». بنده نریمان پناهی متولد 1344 هستم. اهل اردبیل و آذری هستم. مقدس اردبیلی هم از افتخارات ماست. همه می‌دانند که شیعه مجددا از اردبیل زاییده شد. اردبیل هم چنین شعرای زیادی هم‌چون انورها، ‌منزوی‌ها و شیخ صفی‌الدین اردبیلی را پرورش داده است. ریشه و اصلیت من اردبیلی است و در تهران بزرگ شده‌ام. در کدام منطقه بزرگ شدید؟ عباسیه، رباط کریم و فلاح. البته ناگفته نماند که طرف‌های خیابان ری و خیابان ایران هم ساکن بود‌ه‌ایم و خیلی از جلسات را هم آن جا برگزار کرده‌ایم. اولین بار چه سالی به آقای نریمان پناهی به اصطلاح هیئتی‌ها میکروفون دادند؟ تمام خاطراتم از زمان جنگ شروع می‌شود.  17 سالم بود که در بسیج بودم. در جبهه هم شروع به خواندن کردم. اولین عملیاتی که شرکت کردم عملیات بیت المقدس بود و اولین بار هم در همان جا خواندم. یادتان هست چی خواندید؟ (با خنده) سوالت سخت شد. در آن زمان اکثر اشعاری که می‌خواندم از حاج صادق آهنگران بود. اولین نوحه‌ای که خواندم «با نوای کاروان» بود. با اولین نوحه‌ای هم که حاج صادق خواند، به جبهه رفتم. خیلی از بچه‌ها با شعر «نوای کاروان»حاج صادق به جبهه رفتند و شهید شدند. یادم هست که نیم ساعت قبل از صبح، مناجات منصور نورایی را می‌گذاشتند. برای نماز شب به‌قدری شلوغ می‌شد که آدم فکر می‌کرد که نماز جماعت است. حدود دو دهه قبل بود که در جامعه مداحی و هیئات مذهبی، یک جوان تازه از جبهه برگشته با سبکی جدید آمد و به نوعی پیشگام شورخوانی شد.  آن جوان آقای نریمان پناهی بود. از آن حال و هوا و آن ایام برایمان بگویید. ذکر گویی ما به این شکل، از جبهه شروع شد و ریشه این نوع سبک و شورخواندن‌ها، البته نه به طور امروزی که برخی‌ها خیلی آن را تغییر دادند، از مناطق عملیاتی سرچشمه گرفت و شروع شد. همیشه به بچه‌ها می‌گفتم که در ذکر امام حسین (ع) دوام بیاورید تا کمکتان کنند و دستتان را بگیرند. متاسفانه برخی‌ها با اسم اهل بیت (ع) بازی می‌کنند. من به یاد دارم که در هنگام گفتن ذکر، همه گریه می‌کردند و یک ساعت مدام ذکر می‌گفتند. آیا فکر می‌کردید روزی برسد که دوستان جوان ذاکر دورن مرزی از خواننده‌های غربی تقلید کنند؟ من اصلا فکر این را نمی‌کردم که از جبهه برگردم چه برسد به این که این گونه کارها بخواهد در هیئات انجام شود. چرا؟ چون ما هر روز چندین بار شهادتین می‌خواندیم و به فکر هیچ چیزی نبودیم. با این حساب کسانی که امروزه شور می‌خوانند را قبول ندارید؟ اصلا. البته این را هم بگویم که سیدالشهدا (صلوات الله علیه) رحمت واسعه خداوند است و همه را درهم می‌خرد اما حیا و انصاف ما کجا رفته است؟ شما یک میهمانی که بخواهید بروید، همه موارد را کنترل می‌کنید اما چه‌طور برای امام حسین (ع)، که عزیز خداوند است، هر سبکی که به دستمان می‌رسد را می‌خوانید؟ اگر بنا به خواندن هر سبکی باشد، من همه را جا می‌گذارم و از همه جلو می‌زنم. من همیشه این جمله را به مداحانی که از خوانندگان غربی تقلید می‌کنند، می‌گویم: آقای تو که اختیار همه چیز را در درست دارد، نمی‌تواند به تو سبک بدهد که می‌روی از خواننده‌های غربی تقلید می‌کنی؟ چرا این طوری می‌خوانند؟ آیا می‌خواهند با خلاف جهت آب شنا کردن معروف شوند؟ خیر. این طور نیست زیرا خلاف جهت آب نمی‌شود شنا کرد. کسانی که از سبک‌های غربی الگوبرداری می‌کنند، استاد ندیده‌اند. شما خودتان استاد دیده‌اید؟ بله. من 20 سال نخواندم و شاگردی کردم. چند سال شاگرد حاج منصور بودم. از خودشان بپرسید؛ ایشان می‌خواندند و من زار می‌زدم. همه به من می‌گفتند بخوان اما من نمی‌خواندم و فقط با روضه‌های ایشان گریه می‌کردم. حاج منصور هنوز هم بزرگ ماست. الگوی بنده حاج ماشاء الله عابدی هستند. چرا نمی‌خواندید؟ برای اینکه ادب حکم می‌کرد که در برابر استادم خودنمایی نکنم. گاهی اوقات که به هیئت حاج ماشاء الله می‌روم، به ایشان می‌گویم که حاج آقا چند دقیقه بخوانم؟ آقای کوثری را همه می‌شناسیم. سن ما کم بود. وقتی ایشان نزد امام خمینی (ره) می‌خواند، دو بار که اسم مقدس سیدالشهدا (ع) را می‌برد، شانه‌های امام می‌لرزید. کسانی که امروز ادعای مداح بودن دارند و دور خودشان جمعیتی را جمع کرده‌اند، خود را با امثال حاج کوثری مقایسه کنند. این به پیشرفت تکنولوژی برنمی‌گردد که با پیشرفت تکنولوژی، هیئت و شکل برگزاری آن هم پیشرفت کند؟ فرمودند که «زینت اهل بیت (ع) باشید». ما باید در صورت، سیرت و باطن باعث زینت اهل بیت (ع) باشیم. ما به نوعی زیر ذره بین مردم هستیم. ما منتسب به اهل بیت (ع) هستیم. کسی که خواننده باشد، هر کاری که کند ایرادی ندارد اما ما مداح هستیم. خوب، زیبا و به روز لباس پوشیدن از نوع اسلامی هم مغایرتی دارد؟ آیا یک روحانی می‌تواند لباس پیامبر (ص) را با کتانی ورزشی بپوشد؟ پس مداحان هم نمی‌توانند این کار را انجام دهند و باید رعایت کنند. در برهه‌ای، هر جا که می‌رفتیم و می‌نشستیم، صدای شما طنین‌انداز می‌شد. اما مدتی را فروکش کردید و مجددا به تازگی در اوج قرار گرفتید. فکر می‌کنید که دلیل این افت و خیزها چه بود؟ من از همان اول هم چه با ضبط صدا و چه با فیلمبرداری کردن مخالف بودم. هم اکنون نیز مخالف هستم. ولی صدای شما در جلساتتان ضبط می‌شود. بله. به این دلیل که واقعا از دست خارج شده است. من چه بخواهم چه نخواهم، هر جا که می‌روم و می‌خوانم، فیلمبرداری می‌کنند و صدایم را ضبط می‌کنند و نمی‌شود کاری کرد. پس دلیل این افت و خیزها را سخت‌گیری‌های خودتان می‌دانید؟ خیر. در هیئت ما خیلی‌ها می‌آمدند اما پس از مدتی یاد گرفتند و رفتند هیئت زدند. حتی از شهرستان‌ها هم به هیئت ما می‌آمدند اما پس از مدتی هیئتی را تاسیس کردند و من واقعا خوش حال هستم. واکنش پناهی به سوال درباره اکبر مالکی دوست عزیزی در جلسه شما حضور پیدا می‌کرد، خودش رفت هیئت زد و مداحی را شروع کرد. آقای اکبر مالکی. ایشان، میاندار نریمان پناهی هم بود. ازآن ماجرا برایمان بگویید. البته من صلاح نمی‌بینم که در ارتباط با این موارد صحبت کنیم. این سوال را به این جهت پرسیدم که اقدام ایشان نقطه مبهمی را در ذهن مخاطبان شما ایجاد کرد. اکبر مالکی هنوز هم که هنوز هست، عزیز دل و نور چشم من است. همه بچه‌ها هم این را می‌دانند که ایشان را به طور قلبی دوست دارم. الان هم با هم رفیق هستید؟ بله. من پشت بلندگو هم اعلام می‌کنم که حواستان به بزرگترها و رعایت احترام آن‌ها باشد. حالا ماجرا چه بود؟ ماجرایی نبود. بحث سلیقه بود. خدا نکند که من با اکبر مالکی مشکلی داشته باشم چرا که شیطان خوش حال می‌شود. چند اسم را می‌برم و اولین کلمه که به ذهن شما خطور کرد را برایمان بگویید. سعید حدادیان: واقعا در روضه خوانی هنرمند است. در مناجات هم همین طور. آیا تاکنون شده است که به نقاط قوت آقای حدادیان غبطه بخورید؟ بله. حسادت چه‌طور؟ حسادت خیر. من فقط غبطه می‌خورم. به دو دلیل به حاج سعید غبطه می‌خورم. نخست اینکه ایشان با قرآن مأنوس است و برای هر کاری که انجام می‌دهد استخاره می‌گیرد. دومین ویژگی ایشان هم این است که حاج سعید در مناجات خوانی مهارت خاصی دارد و مهارت ایشان هم برگرفته از حاج منصور ارضی است. حاج مرتضی طاهری: ایشان را همه می‌شناسند. همه این را می‌گویند که همه دعاها را از حفظ می‌خواند. صبح‌های جمعه سعی می‌کنم که برای ندبه بیدار بمانم و اگر حاج مرتضی باشد که خیلی خوشحال می‌‍‌شوم. عاشق دعای ندبه هستم. سیدعلی مومنی: خداوند حفظش کند. ایشان از بچگی به همراه پدرش به مکتب می‌آمد. یکی از کسانی که گفتم به هیئت ما می‌آمدند و سپس جدا شدند، سیدعلی مومنی است. محسن طاهری: حاج محسن طاهری عزیز ماست. من پدر اخوان طاهری را دیده بودم. ایشان شخصی بسیار نورانی بودند. حاج محمدرضا طاهری: محمد روی سر من جا دارد. ایشان همرزم من بود و سال‌ها با هم خواندیم. سال‌ها با هم گریه کردیم. ایشان نمونه هستند. لیونل مسی: نمی‌شناسم. اهل ورزش نیستید؟ هستم اما مثل بعضی از افراد، ورزش‌ها را به طور عمیق نگاه نمی‌کنم. چند سفر به کربلا مشرف شدید؟ 5 سفر رفته‌ام. در خانه حرف، حرف شماست یا همسرتان؟ هر جفتمان. بدون تعارف عرض می‌کنم. بنده کمک حال ایشان هستم و ایشان هم کمک حال بنده. ایشان غذا را می‌پزد و من هم ظرف‌ها را می‌شویم. من و همسرم جدا از اینکه زن و شوهر هستیم، رفیق یکدیگر هم هستیم. ماجرای توسل به حضرت زهرا (س) برای دیدار با رهبر کمی از ماجرای عکستان با مقام معظم رهبری بفرمایید. من علاقه خاصی به مقام معظم رهبری دارم. خیلی هم خواب ایشان را می‌بینم. یک بار به حضرت زهرا (س) توسل کردم و به ایشان عرض کردم که من فرزند شما را دوست دارم و می‌خواهم که با ایشان عکس بگیرم. دوستی دارم به نام محمد عسگری که فردای همان روز با من تماس گرفت و گفت: سریع بیا که دیدار آقاست. 13 رجب بود که شعرا با حضرت آقا دیدار داشتند و من هم رفتم. بعد از اینکه جلسه تمام شد، به کسی راه نمی‌دادند که به دست بوسی برود اما همین که من جلو رفتم، به مدد حضرت زهرا (س) حالت تونل مانندی باز شد و من مستقیم به دیدار ایشان رفتم و زانو زدم. به حضرت زهرا (س) عرض کردم: مادرجان! شاهد باش که من در برابر فرزندت زانو زدم. در برابر ایشان نشستم و ایشان هم دو دستشان را بر سر من کشیدند.

جالب اینجاست که به کسی هم نگفته بودم که از من عکس بگیر اما به واسطه توسل به حضرت زهرا (س)، شخصی از من عکس گرفته و منتشر کرده بود.
آیا نزد ایشان هم خوانده‌اید؟ اولین فاطمیه را بنده و حاج اصغر زنجانی خواندیم. ممنونم از اینکه وقت خود را در اختیار ما گذاشتید.


ارسال نظرات