دست و پنجه نرم کردن با آتش جز عشق چیز دیگری نمی‌شناسد

عاشقی رمز کار یک آتش‌نشان است، او که بی‌ادعا با آتش دست و پنجه نرم می‌کند و آتشی از جان نشانده و زندگی را حیاتی دوباره می‌بخشد.
کد خبر: ۸۸۱۵۳۷۸
|
۱۱ بهمن ۱۳۹۵ - ۰۰:۱۴

به‌گزارش خبرگزاری بسیج استان مرکزی؛ آتش نشان، نهادی که نام آن همواره در کنار حادثه و اتفاق و رخداد شنیده می‌شود؛ گرچه این تصور که آتش نشانان را تنها آتش به محل حادثه می‌کشاند در ذهن عموم ما وجود دارد اما با مرور برخی از حوادثی که در جامعه رخ داده یا در رسانه‌ها منتشر شده متوجه می‌شویم که این‌گونه نیست و هر جا حادثه‌ای رخ داده ۱۲۵ شماره‌ای آشنا برای حادثه دیدگان بوده است.

آتش‌نشانی در کنار تعداد معدودی از مشاغل دیگر مورد بی توجهی مردم و مسئولین است. حادثه ساختمان پلاسکو تهران باعث تلنگری شد تا بهتر اطراف‌مان را ببینیم و خطراتی را که آتش‌نشانان در طول ماموریت‌های خود با آن دست و پنجه نرم می‌کنند را لمس کنیم.

صبح روز پنجشنبه 7 بهمن‌ماه سرزده به یکی از ایستگاههای آتش نشانان کلانشهر اراک رفتم به محض ورود تجهیزات آتش نشانی موجود از قبیل چند دستگاه ماشین آتش نشانی، نردبام، طناب، زنگ خطر و...توجه مرا به خود جلب کرد.

در انتهای سالن یک اتاق 9 متری با یک میز و چند صندلی قرار داشت که بر روی کاغذی که به درب اتاق چسبیده شده بود می‌شد به راحتی فهمید که اتاق استراحتگاه پرسنل است. اتاقی که بر خلاف ظاهر کوچکش پُر از مهر و محبت و صمیمیت بود.

وارد اتاق شدم آقای محمد خسروی فرمانده آن روز شیفت ایستگاه را در حالی که با بی‌سیم در حال چک کردن مواردی با سایر همکاران خود بود با علامت سر جواب سلامم را داد، منتظر ماندم تا کارش تمام شود.

با یک خداقوت و خسته نباشید به او و تبریک و تسلیت به خاطر شهادت همکارانش در حادثه ساختمان پلاسکو باب گفتگو با او را باز کردم.

از احساس او نسبت به شغلش پرسیدم اینکه چند سال است آتش نشان شده است؟

خسروی نیز در این خصوص با آرامشی که در صدایش به وضوح دیده می‌شد لب به سخن گشود و گفت از سال 84 توفیق پیدا کردم تا این لباس مقدس را بر تن بپوشم. لباس خدمت به هموطنان و همنوع و فکر می کنم افتخاری بالاتر از خدمت رسانی به همنوع نیست.

عشق و ایثار دو عنصر جدا نشدنی در حرفه آتش‌نشانی

خسروی 12 سال سابقه کار در واحد عملیات سازمان آتش‌نشانی اراک را دارد و از عشقش به شغل آتش‌نشانی می گوید از اینکه به رغم سختی‌های کار هرگز احساس خستگی و دل زدگی نکرده است. او با شوقیی که در چشمانش به وضوح دیده می شد، گفت باید از نزدیک ببینید تا بدانید سختی کار ما چیست؛ سختی و خطراتی که در این شغل وجود دارد و من و همکارانم با آگاهی از این خطرات آن را برگزیدیم.

او در بین سخنانش چند بار این جمله را که آتش‌نشان بودن عشق می‌خواهد را تاکید کرد. برایمان از تفاوت یک آتش‌نشان در واحدهای مختلف ایستگاه آتش نشانی گفت و اینکه با وجود تفاوت ها همه‌شان یک نقطه اشتراک دارند و آن هم اینکه در تمام حوادث در هر پنج حوزه دریا، آب، آتش، زلزله، روی آب، زیر آب، زیر زمین و روی زمین برای نجات جان دیگری تلاش دارند.

از او درخصوص استرس‌های کاری پرسیدم و در جوابم گفت: یک آتش نشان در هر مأموریت در معرض چندین عارضه از جمله عوارض ناشی از استرس رانندگی و ترافیک، اثرات دود و گازهای سمی در محل‌های عملیات، صدای آژیر، بلندگو و نور چراغ گردان، ترشح هورمون‌های دفاعی و آمادگی بدن در برابر حوادث، حرارت در محل حریق، تماس یا جذب مواد شیمیایی از طریق پوست، صدمات فیزیکی در حین انجام وظیفه و تشعشعات رادیواکتیویته قرار می‌گیرد.

این‌ها تمام نقاط اشتراک در یک ماموریت نجات است و آنچه که هر ماموریت را متمایز از دیگری می کند این است که هیچ کدام به دیگری شباهت ندارد. هر وقت در صحنه حادثه حضور پیدا می‌کنی با شرایط جدید روبه رو می شویم و با توجه به اطلاعات مشاهده‌ای که از شریط عملیات کسب می‌کنیم برنامه‌ریزی برای ادامه عملیات را انجام می دهیم تا صدمات ناشی از آن حادثه را به حداقل برسانیم.

حادثه‌ای تلخ که هرگز از یاد نمی‌رود

از او خواستم تا از تلخ‌ترین لحظاتش در این مدت کاری بگوید و او بی وقفه از حادثه مرگبار رانندگی در جاده فراهان می گوید، بی آنکه بخواهد فکر کند و دریافتم که هنوز این حادثه تلخ در ذهنش بر جای مانده و روح او را آزرده ساخته است.

حادثه‌ای مرگبار از صحنه برخورد دو دستگاه اتومبیل و جان باختن 6 سرنشین که هنوز هم برای این مامور آتش نشان هنوز یک حادثه تازه است.

او از لحظات پراسترس ماموریت دیگری گفت و آن هم عملیاتی بود که در قطب صنعتی ایبک‌آباد رخ داده بود و تلاش بی وقفه او و همکارانش از وقوع یک حادثه بزرگ و عواقب ناشی از آن جلوگری کردند ولی لحظاتی سخت را تجربه کرده بود. لحظاتی که نه اینکه استرسش برایش تکرار شدنی نباشد تنها ممکن است در شدت و وسعت متفاوت باشند.

این فرمانده جوان از همکارانش در ایستگاه گفت، اینکه در مدت زمانی که شیفت شب بودن را تجربه می کنند دغدغه‌ها و استرس‌های بیشتری را باید تحمل کنند. از معنا نداشتن زمان برای آتش نشانان گفت و اینکه هر لحظه و هر روز بادی آماده و گوش به صدای بی‌سیم باشند و هر لحظه امیدار باشند که مبادا گزارشی از وقوع یک حادثه داده شود.

او می گوید: آنش نشانی تنها ارگانی است که بیشترین استرس را تحمل می‌کند چراکه هر لحظه منتظر این هستیم که خبر دهند یک اتفاق در این جاده یا در آن خیابان، به وقوع پیوسته است.

وی یادی از حادثه تلخ پلاسکو و شهادت جمعی از همکارانش گفت و با ابراز تاسف از وقوع این حادثه گفت با قاطعیت می گویم که این حادثه نه تنها عزم و اراده ما را برای خدمت رسانی کم نکرد که با دیدن ایثار و گذشت همکارانم مصمم تر در این راه گام بر می‌دارم.

اگرچه تا پیش از این کمتر مسئولین و مردم نسبت به خطرات و سختی های کار یک آتش نشان سخن می گفتند و اطلاع داشتند اما تصور می کنم این حادثه باعث شد تا مردم و مسئولین با دید بازتری به شغل ما نگاه کنند.

او در سخنانش با گله مندی از عدم توجه مسئولین به امکانات یک ایستگاه آتش نشانی گفت: حرفه آتش نشانی از مشاغل سخت و زیان‌آور است و با مقایسه شرایط حرفه‌ای شغل آتش نشانی در کشور ایران با کشورهای پیشرفته، فراهم آوردن امکانات و شرایط اقتصادی و روحی مساعد برای آتش نشانان توجه نشده است.

خسروی از نبود امکانات و تحمیل سختی بیشتر بر یک آتش نشان گفت: واقعیت این است که با توجه به امکانات و تجهیزات کم در سازمان آتش نشانی وقتی به محل حادثه میرویم ماموران آتش نشانی از جان خود مایه میگذارند ولی در این راستا هر قدر تجهیزات بیشتر باشد سطح ایمنی برای کار بیشتر و خدمت رسانی بهتر انجام می شود.

خسروی حفظ و حفاظت از شهر را وظیفه آتش نشانان دانست و گفت: نجات جان انسان‌ها، مهار و اطفاء حریق و حفاظت از ثروت‌های ملی در مقابل آتش‌سوزی و عوارض و سوانح ناشی از آن، برنامه ریزی و تعیین خط مشی در امور مربوط به آتش نشانی و خدمات ایمنی، نظارت و کنترل بر تحقق شرایط ایمنی ساختمان‌ها در مقابل سوانح گوناگون، انجام ترتیبات لازم جهت مقابله و تمهیدات لازم جهت کاهش آثار سوء ناشی از حوادث و سوانح طبیعی و غیرطبیعی از اهداف و وظایف سازمان آتش نشانی است.

او با افتخار از تلاش خود برای کسب رزق حلال سخن گفت و ادامه داد: در درجه اول هدف امرار و معاش و کسب یک لقمه نان حلال برای خاواده‌هایمان است و چه بهتر که این امرار معاش توأم با دعاهای خیر مردم باشد.

خسروی از همراهی خانواده‌اش با او گفت اینکه قبل از ازدواج یک مامور آتش نشان بوده که همسرش شرایط کارش را بدو هیچ سختگیری پذیرفته است و اکنون از زندگی مشترک رضایت دارد.

در همین حین یکی دیگر از همکارانش وارد اتاق شد و زمانی که متوجه صحبت بین من و آقای خسروی شد در گوشه ای آرام نشست. از او خواستم تا از شیرین‌ترین لحظه کاری خود بگوید و او هم مشتاقانه گفت: سال گذشته برای اطفاء حریق یک منزل مسکونی به خیابان محسنی کوچه راستین اعزام شدیم که با تلاش همکاران موفق به مهار آتش به سایر منازل اطراف شدیم و خوشبختانه حادثه بدون هیچ ضرر جانی مهار شد و از آن پس صاحبخانه هر بار که از کنار ایستگاه عبور می کند حتی با دادن یک شکلات از ما تقدیر می کند.

حمیدرضا محمدی همکار دیگرش که در ایستگاه حضور داشت گفت: سخت‌ترین شرایط کاری یک آتش نشان را زمانی دانست که نتواند مانع بروز حادثه ای شود تا همنوعش از خطر رهایی یابد. درست مثل حادثه پلاسکو که 16 نفر از همکارانمان را از دست دادیم. شاید اگر تجهزیات ما به روز بود عمق حادثه کمتر از این می شد که امروز شاهدیم.

محمدی از مسئولان خواست تا با وسعت دید وسیع‌تری به آتش‌نشان‌ها نگاه کنند و به این موضوع توجه داشته باشند که کار یک آتش‌نشان لحظه‌ای بوده و استرسی که با شنیدن هر بار آژیر به من و همکاران وارد می‌شود بسیار بالاتر از آن است که قابل‌تصور باشد.

انتهای پیام/

ارسال نظرات