خبرهای داغ:
یزدان منصوری
بیان خاطرات تلخ و شیرین از حال و هوای پیروزی انقلاب در هرسین:
از انسجام مردم هرسین در برگزاری تظاهرات و اقدامات ضد رژیم ستم شاهی تا خاطره ای تلخ از کتک کاری یک روحانی و چرخاندن تانک به علامت پیروزی در شهر.
کد خبر: ۸۸۱۶۸۵۲
|
۱۳ بهمن ۱۳۹۵ - ۰۹:۰۹

به گزارش خبرنگار خبرگزاری بسیج از هرسین، سال 1357 انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید ، این انقلاب از نادر انقلاب‌هایی بود که مردم بدون درگیری مسلحانه مخالفت خود را علیه حکومت شاهنشاهی اعلام کردند و آن را سرنگون ساختند.

 

مردم شهرستان هرسین هم همانند بسیاری از شهرهای کشور که هم‌پای رهبر فرزانه‌اش به میدان آمدند تا ریشه‌ استکبار را با سرنگونی رژیم ستمشاهی بخشکانند، حضوری موثری داشتند.

 

در دوران انقلاب اسلامی همه آمده بودند تا برای پایداری اسلام و انقلاب در این سرزمین فریاد بزنند و در این میان بودند عزیزانی بودن که نشان ایثار و استقامت را بر سینه خود حک کردند.

 

در این میان به پای خاطرات مبارزان انقلابی در هرسین نشستیم تا آنان حال و هوای دوران انقلاب اسلامی را برایمان بازگو کنند.

 

مصطفی رستمپور از مبارزان دوران انقلاب در شهرستان هرسین در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری بسیج از هرسین به بیان خاطراتش در مبارزه با رژیم ستمشاهی پرداخت و اظهار داشت: جرقه پیروزی انقلاب تقریباً از یک سال قبل از آن شکل گرفت که در جریان آن در روزنامه اطلاعات آن وقت مطلبی توهین آمیز علیه امام خمینی (ره) منتشر می شود و در پاسخ به این اقدام علمای قم و از آن جمله آنها آیت الله رضوانی سخنرانی کوبنده ای داشتند که در نهایت پس از آن در همان مکان عُمال رژیم آنها را به گلوله می بندند و حدود چهل نفر در آن روز کشته می شود.

 

وی افزود: در ادامه این حرکت مردم شهرهای تبریز ، اصفهان و شیراز و سایر استان ها هم در چهلم شهدای قم دست به تظاهرات گسترده علیه رژیم شاه زدند.

 

این مبارز دوران انقلاب خاطر نشان کرد: حدود ده روز قبل از پیروزی انقلاب بود که حرکات و تظاهرات علیه حکومت شاه در هرسین شکل گرفت ، که با توجه به اینکه در این تظاهرات ها اکثراً روحانیت جلودار جمعیت بودند ما یک روحانی در مسجد لک داشتیم و از او خواستیم تا در جلو جمعیت حرکت کند و به سمت مسجد آیت الله حجّتی رفتیم که در آنجا هم سخنرانی کردند.

 

آقای رستمپور اظهار داشت: از شکل گیری تظاهرات ها در هرسین تا پیروزی انقلاب اسلامی حدود ده تجمع عمومی و تظاهرات شکل گرفت و تبلیغات ما عمدتاً از طریق پخش اعلامیه  تکثیر نوارهای کاست بود.

 

وی در ادامه افزود: چند روز قبل از پیروزی انقلاب نشستیم و به این موضوع فکر کردیم که چطور می شود علی رغم مشکلات و اختلافاتی که در هرسین به وجود آمده بود آحاد مردم شهرستان را برای تظاهرات بر علیه شاه متحد کنیم.

 

این مبارز دوران انقلاب در ادامه خاطراتش خاطر نشان کرد: به این نتیجه رسیدیم که یکی از فرزندان شیخ فرج الله کاظمی را برای این کار به هرسین دعوت کنیم که در نهایت تصمیم گرفتیم که شیخ علی کاظمی را که در اصفهان درس می خواند به هرسین بیاوریم که ایشان این امر را مشروط به فرمان امام خمینی (ره) کردند.

 

آقای رستمپور در ادامه اظهار داشت: من به تهران رفتم و فرمان امام را ظرف 48 ساعت برای ایشان آوردم که پس از ان سکان راهپیمایی ها را در هرسین به دست گرفت و افراد انقلابی و مذهبی دور آقای کاظمی جمع شدند که پس از آن چند راهپیمایی در هرسین شکل گرفت و در نهایت انقلاب به پیروزی رسید.

 

وی افزود: پس از آن سعی می کردیم علی رغم نا امنی های ایجاد شده در شهر وضعیت شهر را ساماندهی کنیم ، در روز های اول پیروزی انقلاب که مردم هنوز باور نداشتند که انقلاب به پیروزی رسیده است شبانه حدود چند هزار تیری از ارتفاعات به سمت شهر شلیک می شد.

 

این مبارز دوران انقلاب تصریح کرد: در نهایت مجبور شدیم برای ایجاد امنیت در شهر سه دستگاه تانک را از ارتش کرمانشاه به هرسین بیاوریم و دو گلوله به سمت کوه دیوانگاه شلیک کردیم که پس از آن تیراندازی های شبانه هم قطع شد و با چرخیدن در داخل شهر مردم مطمئن شدند که انقلاب شده است.

 

آقای رستمپور اظهار داشت: لحظه پیروزی انقلاب ما در هرسین بودیم و یک عکس از امام خمینی (ره) که بزرگ هم بود جلو یک دستگاه جیب چهار سیلندر که آن زمان داشتیم نصب کردیم و در داخل شهر چرخاندیم و روز بعد شیخ محمدرضا کاظمی به هرسین آمدند و به همراه مردم راهپیمایی پیروزی انقلاب برگزار شد.

 

علی حسینی از دیگر مبارزان دوران انقلاب بودند که خاطرات تلخ و شیرینی از آن دوران برای گفتن دارد که در گفتگویی پای صحبت های ایشان نشستیم.

 

آقای حسینی در ابتدا ضمن گرامیداشت یاد و خاطره امام خمینی (ره) شهدای انقلاب و تمامی خدمتگذاران صدیق به نظام که در آن دوران همه چیز خود را برای شکوفایی انقلاب در طبق اخلاص گذاشتند اظهار داشت: جا دارد تمام فداکاری های این عزیزان بازگو شود چراکه آنها برای انقلاب سنگ تمام گذاشتند و مردم نیز به تبعیت از امام خود با پا خاستند.

 

وی افزود: در هرسین برخی از علما از جمله حاج علی کاظمی (ره) ، حاج سید محمّد تقی موسوی (ره) و آیت الله حجّتی (ره) پیشرو این جریانات بودند و بنده و امثالهم هم به تبعیت از آنها برنامه هایی در حد توان در هرسین انجام می دادیم.

 

این مبارز دوران انقلاب خاطر نشان کرد: آن زمان در قالب جلسات دینی و قرآنی برنامه های تظاهرات و تبلیغات را سازماندهی می کردیم و از آنجایی که یک هماهنگی خوبی بین جوانان در محلات بود اطلاعیه های امام را در قالب نوشته و نوار تکثیر می کردیم و در سطح شهرستان و حتّی برخی روستاهای منطقه لرستان پخش می کردیم.

 

آقای حسینی در ادامه اظهار داشت: در یکی از سخنرانی ها که در مکان فعلی مسجد آیت الله حجّتی (ره) برگزار بود آیت الله حجتی (ره) سخنرانی کوبنده ای بر علیه رژیم شاه کردند و در همان جلسه بود که ما به جوانان و شرکت کنندگان در مراسم اعلام کردیم که پس از این برنامه شعار مرگ بر شاه و درود بر خمینی (ره) داریم که یکی از دوستان به من گفت که یکی از عوامل رژیم در بین جمعیت است و آن شخص را به من معرفی کردند بنده هم به سمت او رفتم و به او گفتم که بعد از مراسم تجمع داریم و او هم چیزی نگفت.

 

وی در ادامه افزود: در جریان این تظاهرات ها بود که نیروهای رژیم به دنبال دستگیری من بودند و وقتی در هرسین موفق به دستگیری من نشدند در نهایت از طریق دوستان به روستاهای بخش لرستان رفتم و از آنجا راهی تهران شدم ، در تهران نامه ای را که برای کسب تکلیف به خدمت آقایان گلپایگانی ، شریعتمداری و نماینده امام خمینی (ره) برده بودیم در نهایت نماینده امام (ره) پاسخ نامه را دادند و گفتند که هر آنچه باعث شور انقلاب می شود انجام دهید.

 

این مبارز دوران انقلاب تصریح کرد : در آن زمان من به سمت یک قهوه خانه در کوچه عرب های تهران که پاتوق بچه های هرسین بود رفتم که جواب نامه را به یکی از بچه ها بدهم که به هرسین بیاورد که در آنجا بنده توسط سه نفر که دو تای آنها پاسبان و یکی لباس شخصی بود دستگیر شدم که البته توانستم با ترفندی نامه ها را از خود جدا کنم.

 

آقای حسینی اظهار داشت: حدود دو ماه در کمیته مشترک تهران با شهید مفتح ، ربانی شیرازی و جواد کرمانی ، در یک اتاق بازداشت بودیم که پس از آنکه در بازجویی چیزی از ما پیدا نکردند ما را آزاد کردند.

 

وی در ادامه افزود: آنچه که در آن زمان بیشتر قابل توجه بود حضور جوانی بود که در شعار نویسی ها و پخش اعلامیه ها کمک می کردند.

 

این مبارز دوران انقلاب خاطر نشان کرد: از جمله خاطرات تلخی که در آن دوران هنوز به یاد دارم این بود که در آن زمان در هرسین یک روحانی داشتم به اسم آقای محقق که برای کارهای مذهبی اعزام شده بود که ایشان توسط یک نفر که آن زمان در نیروی هوایی وقت استخدام بود مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود ، که وقتی از او پرسیدیم که چرا این جوری شده ایشان گفت که از من خواستند که برای شاه در روی منبر دعا کنم ولی قبول نکردم که این بلا را سر ما آوردند.

 

آقای حسینی در پایان اظهار داشت: هر چند که آن طرف را مجبور به عذر خواهی و اظهار ندامت در ملأ عام کردیم ولی علی رقم اینکه این فرد روحانی میهمان ما بود این خاطره تلخ هنوز در ذهن من باقی مانده است.
ارسال نظرات
آخرین اخبار