خبرهای داغ:
روایت شاعرآیینی «سیداحمد علوی» از حضور در سوریه

ورود به داخل ضریح مقدس حضرت رقیه (س) بهترین صله شعرخوانی‌ام بود

«سیداحمد علوی» شاعر آیینی کشورمان بهترین و زیباترین صله شعرخوانی اش برای اهل بیت سیدالشهدا(ع) و شهدای مدافع حرم را ورود به ضریح مقدس حضرت رقیه (س) و شعرخوانی در جوار آن حضرت می داند.
کد خبر: ۸۹۲۵۱۱۱
|
۰۴ مهر ۱۳۹۶ - ۱۴:۱۰
ورود به داخل ضریح مقدس حضرت رقیه (س) بهترین صله شعرخوانی‌ام بود
به گزارش خبرنگار خبرگزاری بسیج از قم، «سید احمد حسین‌پور علوی» در مراسم رونمایی از 15 عنوان کتاب دفاع مقدس در تالار غدیر اداره کل کتابخانه های عمومی استان قم شعرخوانی می‌کرد، اظهار داشت: توفیقی حاصل شد که چند ماه قبل در سوریه حضور یافتم و آنجا متوجه شدم شهدای مدافع حرم که جمع زیادی از آنها به عشق دفاع از حرم حضرت رقیه (س) به سوریه رفتند، از همه تعلقات دنیایی رخت بر بسته و آسمانی شده‌اند.

وی که سال‌ها در قلمرو شعر آیینی کشور شعر می‌سراید، افزود: بهترین صله و مزدی که از این رهگذر از دامان پرمهر اهل بیت(ع) نصیبم شده، حضورم در داخل ضریح منور و مقدس حضرت رقیه(س) و شعر خوانی و مرثیه‌سرایی برای آن حضرت بود.

شعرهایی که علوی در مراسم امروز خواند و با اشک دیده خویش آراست، به شرح ذیل است:

تقدیم به شهدای مدافع حرم

باز از سوریه یک سرو رشید آوردند

پیکر پاک تو را در شب عید آوردند

جیب پیراهنی آغشته به خون را گشتند

نامه ای را که به مقصد نرسید آوردند

نامه مثل جگر تشنه تو سوخته بود

قفل آن باز نشد هر چه کلید آوردند

مادرت گفت کبوتر شده ای می دانست

آسمان را به هوای تو پدید آوردند

لحظه رفتن تو خوب به یادش مانده

آب و آیینه و قرآن مجید آوردند

جانماز متبرک شده ات را آنروز

با گلی سرخ که از باغچه چید آوردند

دم رفتن تو خودت روضه اکبر خواندی

کوچه ابری شد و باران شدید آوردند

ماه ها بعد تو از راه رسیدی اما

خوب شد مادرت آن روز ندید آوردند

شک ندارم که خود حضرت زهرا هم بود

روز هایی که به این شهر شهید آوردند

درباره محرم

کاش در دروازه ساعت زمان می ایستاد

نیزه ها می رفت اما کاروان می ایستاد

کاش وقتی قلب زینب روی نی ها می تپید

قلب دنیا میگرفت و ناگهان می ابستاد

او که با صبر و غرور و غیرت زهرایی اش

با حجابش روبروی دشمنان می ایستاد

کائنات انگار تحت امر زینب می شدند

آنچنان که گفته اند آب روان می ایستاد

کوفیان دیدند وقتی لب به گفتن می گشود

ناگهان زنگ شترها از تکان می ایستاد

زینبی که خطبه ها را حیدری می خواند و بعد

روی حرفش چون علی تا پای جان می ایستاد

با وجودی که غمی سنگین به روی شانه داشت

همچنان می ایستاد و هنچنان می ایستاد

روضه گودال را اصلا نخوانم بهتر است

شهر در خون می نشست اما سنان می ایستاد

حرمله آتش به پا می کرد در بین حرم

در بلندی ها که با تیروکمان می ایستاد

آفتاب داغ می تابید بر تن ها ولی

قاتل خورشید زیر سایه بان می ایستاد

بیت آخر سهم خولی می شد و با خواندنش

بر زمین می خورد وقتی روضه خوان می ایستاد

تقدیم به حضرت رقیه(س)

دخترم چشمان خود را باز دریایی مکن

این قدر با اشک رویت را تماشایی نکن

هیچ جا مانند اینجا چشم مردم شور نیست

روی ماهت را دوباره غرق زیبایی نکن

عمه مثل ابر طوفانزاست پس با او بگو

بغض خود را بشکن و دیگر شکیبایی نکن

دست و پایت زخمی است و باز هم تب کرده ای

گوشه ای بنشین و دیگر راه پیمایی نکن

من، عمو، قاسم، علی اکبر، همه پیش توایم

در کنار نیزه ها احساس تنهایی نکن

دیدن این سر میان تشت پیرت می کند 

اینقدر با بوسه ات ازمن پذیرایی نکن

چشم هایت را ببند و دست بر رویم بکش

دخترم حتی نگاهی هم به بابایی نکن

روی دامان تو دارد باز خوابم می برد

با زبان بی زبانی قصد لالایی مکن

سید احمد علوی، برادر شهید «حسین‌پور علوی» از شهدای قم در عملیات کربلای چهار است. علوی همچنین از معلمان مقطع متوسطه اول ناحیه 3 آموزش و پرورش قم می باشد.

ارسال نظرات