کربلایی سیدرضا نریمانی :
مظلوم تر از بچه هیئتی ها نداریم/ حرف حق زدن ، فحش خوردن هم دارد
یکی از رفقا گفته بود چندتا از کارهای محرمی ات را بده من بخوانم . شعر حجاب را برایش فرستادم . گفت:«نه،کارهای امام حسینی ت را بده بخونم!» گفتم مگر این مال داعش و یزید و سعودی هاست؟ مگر حجاب را یزید آورده؟ اینها درد است.
خسته بود، اما، قبول کرد بعد از جلسه پاسخگوی سوالات باشد. مثل همیشه متواضعانه و بدون ادا و اطوارهایی که برخی مداحان برای مصاحبه دارند! با همان لهجه شیرین اصفهانی که در طول گفت و گو، دو، سه باری لبخند را به لبان اطرافیان هم آورد. رک و صریح حرف زد و در پاسخ سوالات (حتی سوالات چالشیتر و حاشیهای تر)، مکث هم نکرد. با قاطعیت و صراحت سخن میگفت. چندباری با خنده گفت که حرفهایی که میزنم، شَر درست میکند، اما باز هم حرف هایش را زد، چون به تعبیر خودش، حرف حق را باید زد حتی اگر محبوبیتت را از دست بدهی یا به مذاق عدهای خوش نیاید. از هر دری گفتیم و شنیدیم؛ از وظیفه هیئتها در همراهی با مطالبات مردمی تا کم کاری بچه هیئتیها در برخی زمینهها و گلایههایی که سیدرضا از برخی مداحان و روحانیون داشت. گلایههایی که شاید به تعبیر عدهای تند و تلخ باشد، اما حقیقت است. سید میگوید دلش میسوزد وقتی میبیند این روزها مردم از هیئت و جلسه دعا و مناجات دور شده اند و عدهای از هیئتیها و روحانیون تنها به فکر جایگاه خود هستند. خواندن این گفت و گو با «سیدرضا نریمانی» مداح خوش صدا و با اخلاق اصفهانی که پس از مدتها قبول کرد مصاحبه کند، خالی از لطف نیست.
***
جزء معدود مداحان فعال در جریان اغتشاشات و نا آرامیهای اخیر در کشور بودید و در این رابطه هم شعر خواندید و هم صراحتا در جلسه تان موضع گرفتید.
بله. از ۹ دی به این سمت، در همه جلسات هفتگی در این باره شعر خواندیم. هفته قبل هم مفصل درباره وضعیت گرانی ها، هم خواندم وهم مطالبه گری هم کردیم. در جلسه قبلی گفتم حالا این اغتشاشات شد و غائله هم خاتمه یافت، اما حواسمان باشد در این میان حرف مردم و درد مردم فراموش نشود. این بندگان خدایی که سر گرسنه بر زمین میگذارند، کسانی که حقوق کمی دارند یا بیکار هستند یا بیکار شده اند، اینها را نباید فراموش کنیم. ضمن اینکه من این حرف را در جلسه زدم، اینجا هم تکرار میکنم که اصلا اگر قرار به مطالبه گری باشد، ما باید مطالبه گری کنیم. وضعیت برعکس شده است. یک عدهای به خیابانها میآیند و شعار مطالبه گری میدهند که هیچ علقه و علاقهای به اسلام و نظام و انقلاب ندارند. به قول حضرت آقا میآیند و فریاد میزنند: «جانم فدای ایران». پس ثابت کنید. کی و کجا جانتان را فدای ایران کرده اید؟ اینها مدعی میشوند در حالی که ما باید برویم مطالبه گری کنیم. ما باید شاکی باشیم و برویم بانک آتش بزنیم و بگوییم چرا بانکهای ما این شکلی شده اند. چرا ربوی شده اند. چرا اسلامی نیستند. ما باید شیشه بشکنیم و بگوییم چرا وضعیت عفاف و حجاب و فرهنگی در کشور ما اینگونه است؟ البته حالا منظورم این نیست که برویم شیشه بشکنیمها. میگویم یعنی سردمدار و پرچمدار این مطالبات، باید حزب اللهیها باشند.
خب اینکه در آستانه چهل سالگی انقلاب، عدهای به خیابان میآیند و شعارهای ضد نظام و ضداسلام سر میدهند، نشان از کم کاری نهادها و متولیان فرهنگ و مذهب این کشور ندارد؟ نشان از کم کاری هیئتهای مذهبی ما ندارد؟ بالاخره نمیشود هم گفت: همه آنهایی که شعارهای اینچنینی میدادند، عوامل غرب و موساد و صدام و ... بودند. صدای مردم شنیده نشد که کار به اینجا رسید.
آخر هیئتها چکاره این مملکت هستند؟! جدی میگویم. بدبختتر از هیئتها در مملکت ما وجود ندارد. چرا این حرف را میزنم؟ شما میخواهی یک مکان برای عزاداری مثلا در ایام محرم بگیری و هیئت به راه بیندازی، باید صدتا مجوز بگیری آن هم با صدتا شرط و شروط که مثلا از یک ساعتی بیشتر طول نکشد و ...، ولی اگر بخواهی در این شهر گناه کنی، به راحتی و بدون مجوز میتوانی گناه کنی، پارتی راه بیندازی و هرکاری خواستی بکنی. من دیشب تهران بودم. دو تا رستوران کنار همدیگر افتتاحیه داشتند. خانمها بدون حجاب و روسری وسط خیابان میرقصیدند. هیچ کس هم از آنها مجوز نمیخواست.
ولی در عوض هیئتها ... هرچه بلاست، بر سر هیئتیها میآید. هروقت هم در نظام بحث دفاع بوده، از طرف بچه هیئتیها بوده است که نمونه اش را در قضیه سوریه و مدافعان حرم دیدید. یعنی بچه هیئتیها از مظلومترینها هستند. مظلومتر از بچه هیئتی نداریم.
به هرحال مردم گلایههایی دارند و همه آنهایی که میتوانستند کاری کنند و نکردند، مقصر هستند
خب بله، کم و کاستیها هم هست. ما که منکرش نیستیم. ببینید؛ هر دولتی برسر کار آمده، بالاخره نقاط قوت و ضعفهایی هم داشته است. شما فکر میکنید قبل از انقلاب همه چیز علیه السلام بوده و وضع معیشتی مردم خوب بوده و حالا بد شده است؟ مردم قبل از انقلاب، گیر نفت و روغن و قند و شکر بودند. الان به برکت این نظام همه یکی دو تا ماشین هم دارند. یک کمی ناشکریها زیاد شده است.
هر مشکلی در کشور ما بوجود میآید؛ ما بلافاصله در رسانه ملی میزگرد میگیریم و کارشناس دعوت میکنیم. هرکاری میکنیم الا اینکه کمی هم خدا را در میزگردهایمان بیاوریم و بگوییم جای خدا کجاست. مثلا زلزله که میآید، کارشناس میآوریم که درباره فعال شدن گسلها از نظر علمی حرف میزند، اما یک کلمه نمیگوییم امام صادق (ع) میفرمایند زنا که در مملکت زیاد میشود، وقتی وضعیت عفاف و حجاب در کشورمان این شکلی میشود، وقتی گناه زیاد میشود، زلزله میآید.
این همه بلایای طبیعی میآید و یک کلمه نمیگوییم شاید خدا خشمش گرفته است. الان یک قطره باران نمیآید و به آلودگی و لایه ازن و همه چیز ربطش میدهند الا اعمال و رفتار خودمان. همه چیز میگوییم الا اینکه بگوییم مردم بروید بنشینید خدا را صدا کنید، دعا کنید تا باران بیاید.
نظام ما خوب است مشکل از آدمهایی است که بر سر کار میآیند. من چندوقت پیش در همین هیئت گفتم که اگر هر رییس جمهور و مسئولی که در این کشور کار میکند، اگر یک ذره خدا را به میان تصمیم گیریها و برنامه هایش بیاورد، اهل بیت را بیاورد، بدبختیها و مشکلات کم میشود.
مشکل ما این است که مسئولان ما، دولتی ها، نمایندهها و حتی مردم ما از خدا و اهل بیت دور شده اند. کسی که از خدا و اهل بیت دور شود، حرف رفیق و همسایه و درد مردم و جامعه را نمیفهمد. میگوید فقط خودم. من خوب بخورم، خوب بپوشم، بقیه به من چه. ما باید این را درست کنیم. جایگاه خدا و اهل بیت را باید در نظام خودمان درست کنیم که گم شده و مهره سوخته شده است.
من به طور ویژه از وظیفه مداح و سخنران و هیئتها حرف میزنم. قبل از انقلاب هیئت ها، سخنرانان مذهبی جایگاه ویژهای بین مردم داشتند یک روحانی حرفی میزد و مردم همه به خیابان میریختند. ما الان شاهد چنین جایگاه و اعتبار و اعتماد دوطرفه بین روحانیت و مردم نیستیم. هستیم؟
من که میگویم میخواهید درباره من شَر درست کنید؟ (با خنده)
من هم میگویم شما حق را بگویید.
حق را میگویم، ولی اگر حق را بگویم شَر درست میشود. فردا میگویند آقا به تو چه؟! ولی من باز هم حرفم را میزنم. من قبول دارم هیئتها کم کاری کردند. اظهرمن الشمس است. شما کف همین شهر در شبهای جمعه که شب دعا و استغفار است، ببین چندتا جلسه دعا پیدا میکنی. نیست دیگر. مردم ما دعا را دوست دارند. ما ذائقهها را عوض کردیم. هیئتها را بردیم به سمت خصوصی شدن و اینکه فقط چهارنفر که شبیه خودمان هستند، بیایند وسط و گفتیم بقیه هم به ما چه. گفتیم فقط چهارتا که جلوی مجلس میانداری میکنند را دریابیم و بقیه را رها کردیم. نوع خواندن مان، نوع سینه زنی هایمان، نوع جلسه داری مان به شکلی شد که مردم نمیپسندند. طرف به جلسه میآید، میگوید مداح چی میخواند؟ اصلا چه میگوید؟ چرا این طوری عزاداری میکنند؟
چندسال است هیئتهای ما این شکلی شده است؟ درد جامعه در هیئتها گفته نمیشود. ولی وقتی یک جایی درد مردم و جامعه گفته شود، مردم میآیند. وقتی هیئتها مردمی شود، مردم میآیند. هیئتهای ما مردمی نیست. هیئتهای ما شده یک محفل خصوصی تنها برای چهارتا به اصطلاح ریشو و چندتا مثلا حزب اللهی که وقتی هم میروند بیرون، خدا میداند چکار میکنند.
از طرف دیگر نقش مداحان را شما نگاه کن. اصلا مداحان دیگر هیچ جایگاهی ندارند. قبل از انقلاب یک روحانی میآمد در یک مسجد حرفی میزد و همه مردم بیرون میآمدند، ولی الان روحانیون ما ... حرف حق است دیگر. من باید حرف حق را بزنم. روحانیون ما الان از مردم دور شده اند. کار من روحانی این شده که بیایم در مسجد، نمازم را بخوانم و بروم. به من چه که این مردم چه دردی دارند. تا هم حرفی میزنیم، میگوید آقا من سیاسی نیستم. من را وارد این مسائل نکنید! ما را از نان خوردن نیندازید! به مداح میگوییم این شعر را بخوان، میگوید ما را بی خیال شو! بگذار ما از امام حسین بخوانیم!
مردم امام حسینِ ۱۴۰۰ سال پیش را نمیخواهند. امام حسینِ حالا را میخواهند. ما که برای مرده گریه نمیکنیم. همین شبهه را در ذهن جوانهای ما جا انداخته اند که یک آدمی ۱۴۰۰ سال پیش حالا چه خوب و چه بد کشته شده. چرا ما داریم گریه میکنیم.
ولی در حال حاضر ما باید با آن زمان بسنجیم که ببینیم امام حسین و مظلوم الان کیست و یزید و ظالم زمانه فعلی چه کسی است؟ خب ما اینها را در هیئت نمیگوییم. وقتی نمیگوییم، مردم هم نمیآیند. اما جاهایی که این حرفها گفته میشود، مردم هم تمایل بیشتری نشان میدهند. ولی جاهایی که فقط شور هست، سی تا آن جلو سینه میزنند و بقیه هم تماشاچی هستند، خلوت شده است و مردم استقبالی نشان نمیدهند.
شما در هیئت فدائیان حسین (ع)، تا چه اندازه دغدغه مشکلات و معیشت مردم را دارید؟
ما در حد خودمان یک کارهایی انجام داده ایم، اما از قدیم میگویند یک دست صدا ندارد. اما وقتی شبکه شدیم و همه مداحان و سخنرانان قدر به میدان آمدند و حرف همه ما واحد شد، آن وقت جواب میدهد. اما الان هرکدام یک سازی میزنیم.
در زمینه رسانهای خوب کار کرده اید
بله. ما سعی کردیم در زمینه رسانه قوی کار کنیم و خوشبختانه در کشور هم جزء سرآمدها هستیم. حالا تلگرام که فیلتر شد، اما در اینستا و فضاهای دیگر سعی میکنیم قوی کار کنیم. ولی به اندازه خودمان.
شما و یکی دونفر دیگر از مداحان را در دسته بندیهایی که میکنند، جزء مداحان انقلابی یا به تعبیر خودشان «حکومتی» معرفی میکنند و بعضا نقد و گلایهها و نیش و کنایههایی هم در این باره میزنند و میشنوید. ناراحت نمیشوید؟
اینکه میگویم همه ما مداحان با هم نیستیم، یک مصداق آن همین جاست که تازه من را محکوم میکنند که اینها چیست که میخوانی! چندوقت پیش در محرم، به یکی از رفقا شعری درباره حجاب دادم که شعر خیلی خوب و قوی هم داشت و گفتم این را در هیئتت بخوان. گفته بود چندتا از کارهای محرمی ات را بده من بخوانم. شعر حجاب را برایش فرستادم. گفت: «نه، کارهای امام حسینی ت. را بده بخونم!» گفتم مگر این مال داعش و یزید و سعودی هاست؟ مگر حجاب را یزید آورده؟ اینها درد است. حجاب حرف امام حسین است. حرف حضرت زهراست. نخواند. میگفت: من اینها را میخوانم، بعد به من میخندند!
خب ما اینها را نگفتیم، وضع این شکلی شده است و کار به اینجا رسیده است.
از بعد از اولین شعرخوانی در بیت رهبری و خواندن نوحه معروف «منم باید برم» در محضر رهبری، به نظر میرسد به یکباره شهرتتان چندبرابر شد و بسیار بیشتر از قبل دیده شدید و البته محبوبیتتان هم افزایش پیدا کرد. این دیده شدن، تغییری هم در رفتار و گفتار شما بوجود آورد؟
تغییر را که من نمیتوانم بگویم. بقیه باید بگویند. خودم حس نمیکنم سیدرضای سال قبل با سیدرضای امسال فرقی کرده باشد.
چند تا سوال شخصیتر هم دارم؛ اول اینکه سه تا مداح محبوب تان را نام ببرید.
سه تا؟ یک نفر را میگویم: حاج منصور ارضی. البته حاج مهدی سلحشور هم که استاد ماست
با کدام مداحان رفیقتر هستید؟
با همه مداحان رفیقم و آنها هم با من رفیق اند.
اگر همین الان و از طریق این مصاحبه قرار باشد از دو تا از مداحان دعوت کنید هفته آینده به هیئت فدائیان بیایند و بخوانند، کدام مداحان را دعوت میکنید
میگویم برای من شَر درست میکنی ها! (با خنده) هرکدام در جلسه ما بیایند، صاحب اختیارند و قدم روی چشم ما میگذارند. الان اگر از کسی اسم ببرم، ممکن است نامی جا بیفتد و به کسی بربخورد و ناراحت شود. اسم نبرم بهتر است؛ و سوال آخر اینکه، ماجرایی که عیدفطر امسال برای میثم مطیعی رخ داد، اگر برای شما اتفاق میافتاد، چه واکنشی نشان میدادید؟
حالشان را میگرفتم! (با خنده) حرف حق تلخ است. شما الان بخواهی حرف حق بزنی، یک عده خوششان نمیآید. نشستی که یک عده خوششان بیاید، نمیآید.
اگر قرار باشد حرف حقی بزنید که میدانید عواقب دارد و ممکن است محبوبیتتان را از دست بدهید، باز هم حاضر میشوید آن حرف را بزنید؟
من صدبار تا حالا حرفهایی زدم که فحشش را هم خوردم. صفحه اینستای ما هست دیگر. شاهد این ادعای من است. همین اخیرا پستی گذاشتیم از شعرخوانی من که گفتم «مردم گله مندند از ضعف مدیران». دو سه بیتی بودکه در بیت آقا خواندم، بروید ببینید چقدر فحش دادند. چه فحشهایی. خوششان نمیآید، چون به ذائقه شان خوش نمیآید. ولی ما حرف مان را میزنیم، چون حق است. این قدر میزنیم تا حالشان گرفته شود!
***
جزء معدود مداحان فعال در جریان اغتشاشات و نا آرامیهای اخیر در کشور بودید و در این رابطه هم شعر خواندید و هم صراحتا در جلسه تان موضع گرفتید.
بله. از ۹ دی به این سمت، در همه جلسات هفتگی در این باره شعر خواندیم. هفته قبل هم مفصل درباره وضعیت گرانی ها، هم خواندم وهم مطالبه گری هم کردیم. در جلسه قبلی گفتم حالا این اغتشاشات شد و غائله هم خاتمه یافت، اما حواسمان باشد در این میان حرف مردم و درد مردم فراموش نشود. این بندگان خدایی که سر گرسنه بر زمین میگذارند، کسانی که حقوق کمی دارند یا بیکار هستند یا بیکار شده اند، اینها را نباید فراموش کنیم. ضمن اینکه من این حرف را در جلسه زدم، اینجا هم تکرار میکنم که اصلا اگر قرار به مطالبه گری باشد، ما باید مطالبه گری کنیم. وضعیت برعکس شده است. یک عدهای به خیابانها میآیند و شعار مطالبه گری میدهند که هیچ علقه و علاقهای به اسلام و نظام و انقلاب ندارند. به قول حضرت آقا میآیند و فریاد میزنند: «جانم فدای ایران». پس ثابت کنید. کی و کجا جانتان را فدای ایران کرده اید؟ اینها مدعی میشوند در حالی که ما باید برویم مطالبه گری کنیم. ما باید شاکی باشیم و برویم بانک آتش بزنیم و بگوییم چرا بانکهای ما این شکلی شده اند. چرا ربوی شده اند. چرا اسلامی نیستند. ما باید شیشه بشکنیم و بگوییم چرا وضعیت عفاف و حجاب و فرهنگی در کشور ما اینگونه است؟ البته حالا منظورم این نیست که برویم شیشه بشکنیمها. میگویم یعنی سردمدار و پرچمدار این مطالبات، باید حزب اللهیها باشند.
خب اینکه در آستانه چهل سالگی انقلاب، عدهای به خیابان میآیند و شعارهای ضد نظام و ضداسلام سر میدهند، نشان از کم کاری نهادها و متولیان فرهنگ و مذهب این کشور ندارد؟ نشان از کم کاری هیئتهای مذهبی ما ندارد؟ بالاخره نمیشود هم گفت: همه آنهایی که شعارهای اینچنینی میدادند، عوامل غرب و موساد و صدام و ... بودند. صدای مردم شنیده نشد که کار به اینجا رسید.
آخر هیئتها چکاره این مملکت هستند؟! جدی میگویم. بدبختتر از هیئتها در مملکت ما وجود ندارد. چرا این حرف را میزنم؟ شما میخواهی یک مکان برای عزاداری مثلا در ایام محرم بگیری و هیئت به راه بیندازی، باید صدتا مجوز بگیری آن هم با صدتا شرط و شروط که مثلا از یک ساعتی بیشتر طول نکشد و ...، ولی اگر بخواهی در این شهر گناه کنی، به راحتی و بدون مجوز میتوانی گناه کنی، پارتی راه بیندازی و هرکاری خواستی بکنی. من دیشب تهران بودم. دو تا رستوران کنار همدیگر افتتاحیه داشتند. خانمها بدون حجاب و روسری وسط خیابان میرقصیدند. هیچ کس هم از آنها مجوز نمیخواست.
ولی در عوض هیئتها ... هرچه بلاست، بر سر هیئتیها میآید. هروقت هم در نظام بحث دفاع بوده، از طرف بچه هیئتیها بوده است که نمونه اش را در قضیه سوریه و مدافعان حرم دیدید. یعنی بچه هیئتیها از مظلومترینها هستند. مظلومتر از بچه هیئتی نداریم.
به هرحال مردم گلایههایی دارند و همه آنهایی که میتوانستند کاری کنند و نکردند، مقصر هستند
خب بله، کم و کاستیها هم هست. ما که منکرش نیستیم. ببینید؛ هر دولتی برسر کار آمده، بالاخره نقاط قوت و ضعفهایی هم داشته است. شما فکر میکنید قبل از انقلاب همه چیز علیه السلام بوده و وضع معیشتی مردم خوب بوده و حالا بد شده است؟ مردم قبل از انقلاب، گیر نفت و روغن و قند و شکر بودند. الان به برکت این نظام همه یکی دو تا ماشین هم دارند. یک کمی ناشکریها زیاد شده است.
هر مشکلی در کشور ما بوجود میآید؛ ما بلافاصله در رسانه ملی میزگرد میگیریم و کارشناس دعوت میکنیم. هرکاری میکنیم الا اینکه کمی هم خدا را در میزگردهایمان بیاوریم و بگوییم جای خدا کجاست. مثلا زلزله که میآید، کارشناس میآوریم که درباره فعال شدن گسلها از نظر علمی حرف میزند، اما یک کلمه نمیگوییم امام صادق (ع) میفرمایند زنا که در مملکت زیاد میشود، وقتی وضعیت عفاف و حجاب در کشورمان این شکلی میشود، وقتی گناه زیاد میشود، زلزله میآید.
این همه بلایای طبیعی میآید و یک کلمه نمیگوییم شاید خدا خشمش گرفته است. الان یک قطره باران نمیآید و به آلودگی و لایه ازن و همه چیز ربطش میدهند الا اعمال و رفتار خودمان. همه چیز میگوییم الا اینکه بگوییم مردم بروید بنشینید خدا را صدا کنید، دعا کنید تا باران بیاید.
نظام ما خوب است مشکل از آدمهایی است که بر سر کار میآیند. من چندوقت پیش در همین هیئت گفتم که اگر هر رییس جمهور و مسئولی که در این کشور کار میکند، اگر یک ذره خدا را به میان تصمیم گیریها و برنامه هایش بیاورد، اهل بیت را بیاورد، بدبختیها و مشکلات کم میشود.
مشکل ما این است که مسئولان ما، دولتی ها، نمایندهها و حتی مردم ما از خدا و اهل بیت دور شده اند. کسی که از خدا و اهل بیت دور شود، حرف رفیق و همسایه و درد مردم و جامعه را نمیفهمد. میگوید فقط خودم. من خوب بخورم، خوب بپوشم، بقیه به من چه. ما باید این را درست کنیم. جایگاه خدا و اهل بیت را باید در نظام خودمان درست کنیم که گم شده و مهره سوخته شده است.
من به طور ویژه از وظیفه مداح و سخنران و هیئتها حرف میزنم. قبل از انقلاب هیئت ها، سخنرانان مذهبی جایگاه ویژهای بین مردم داشتند یک روحانی حرفی میزد و مردم همه به خیابان میریختند. ما الان شاهد چنین جایگاه و اعتبار و اعتماد دوطرفه بین روحانیت و مردم نیستیم. هستیم؟
من که میگویم میخواهید درباره من شَر درست کنید؟ (با خنده)
من هم میگویم شما حق را بگویید.
حق را میگویم، ولی اگر حق را بگویم شَر درست میشود. فردا میگویند آقا به تو چه؟! ولی من باز هم حرفم را میزنم. من قبول دارم هیئتها کم کاری کردند. اظهرمن الشمس است. شما کف همین شهر در شبهای جمعه که شب دعا و استغفار است، ببین چندتا جلسه دعا پیدا میکنی. نیست دیگر. مردم ما دعا را دوست دارند. ما ذائقهها را عوض کردیم. هیئتها را بردیم به سمت خصوصی شدن و اینکه فقط چهارنفر که شبیه خودمان هستند، بیایند وسط و گفتیم بقیه هم به ما چه. گفتیم فقط چهارتا که جلوی مجلس میانداری میکنند را دریابیم و بقیه را رها کردیم. نوع خواندن مان، نوع سینه زنی هایمان، نوع جلسه داری مان به شکلی شد که مردم نمیپسندند. طرف به جلسه میآید، میگوید مداح چی میخواند؟ اصلا چه میگوید؟ چرا این طوری عزاداری میکنند؟
چندسال است هیئتهای ما این شکلی شده است؟ درد جامعه در هیئتها گفته نمیشود. ولی وقتی یک جایی درد مردم و جامعه گفته شود، مردم میآیند. وقتی هیئتها مردمی شود، مردم میآیند. هیئتهای ما مردمی نیست. هیئتهای ما شده یک محفل خصوصی تنها برای چهارتا به اصطلاح ریشو و چندتا مثلا حزب اللهی که وقتی هم میروند بیرون، خدا میداند چکار میکنند.
از طرف دیگر نقش مداحان را شما نگاه کن. اصلا مداحان دیگر هیچ جایگاهی ندارند. قبل از انقلاب یک روحانی میآمد در یک مسجد حرفی میزد و همه مردم بیرون میآمدند، ولی الان روحانیون ما ... حرف حق است دیگر. من باید حرف حق را بزنم. روحانیون ما الان از مردم دور شده اند. کار من روحانی این شده که بیایم در مسجد، نمازم را بخوانم و بروم. به من چه که این مردم چه دردی دارند. تا هم حرفی میزنیم، میگوید آقا من سیاسی نیستم. من را وارد این مسائل نکنید! ما را از نان خوردن نیندازید! به مداح میگوییم این شعر را بخوان، میگوید ما را بی خیال شو! بگذار ما از امام حسین بخوانیم!
مردم امام حسینِ ۱۴۰۰ سال پیش را نمیخواهند. امام حسینِ حالا را میخواهند. ما که برای مرده گریه نمیکنیم. همین شبهه را در ذهن جوانهای ما جا انداخته اند که یک آدمی ۱۴۰۰ سال پیش حالا چه خوب و چه بد کشته شده. چرا ما داریم گریه میکنیم.
ولی در حال حاضر ما باید با آن زمان بسنجیم که ببینیم امام حسین و مظلوم الان کیست و یزید و ظالم زمانه فعلی چه کسی است؟ خب ما اینها را در هیئت نمیگوییم. وقتی نمیگوییم، مردم هم نمیآیند. اما جاهایی که این حرفها گفته میشود، مردم هم تمایل بیشتری نشان میدهند. ولی جاهایی که فقط شور هست، سی تا آن جلو سینه میزنند و بقیه هم تماشاچی هستند، خلوت شده است و مردم استقبالی نشان نمیدهند.
شما در هیئت فدائیان حسین (ع)، تا چه اندازه دغدغه مشکلات و معیشت مردم را دارید؟
ما در حد خودمان یک کارهایی انجام داده ایم، اما از قدیم میگویند یک دست صدا ندارد. اما وقتی شبکه شدیم و همه مداحان و سخنرانان قدر به میدان آمدند و حرف همه ما واحد شد، آن وقت جواب میدهد. اما الان هرکدام یک سازی میزنیم.
در زمینه رسانهای خوب کار کرده اید
بله. ما سعی کردیم در زمینه رسانه قوی کار کنیم و خوشبختانه در کشور هم جزء سرآمدها هستیم. حالا تلگرام که فیلتر شد، اما در اینستا و فضاهای دیگر سعی میکنیم قوی کار کنیم. ولی به اندازه خودمان.
شما و یکی دونفر دیگر از مداحان را در دسته بندیهایی که میکنند، جزء مداحان انقلابی یا به تعبیر خودشان «حکومتی» معرفی میکنند و بعضا نقد و گلایهها و نیش و کنایههایی هم در این باره میزنند و میشنوید. ناراحت نمیشوید؟
اینکه میگویم همه ما مداحان با هم نیستیم، یک مصداق آن همین جاست که تازه من را محکوم میکنند که اینها چیست که میخوانی! چندوقت پیش در محرم، به یکی از رفقا شعری درباره حجاب دادم که شعر خیلی خوب و قوی هم داشت و گفتم این را در هیئتت بخوان. گفته بود چندتا از کارهای محرمی ات را بده من بخوانم. شعر حجاب را برایش فرستادم. گفت: «نه، کارهای امام حسینی ت. را بده بخونم!» گفتم مگر این مال داعش و یزید و سعودی هاست؟ مگر حجاب را یزید آورده؟ اینها درد است. حجاب حرف امام حسین است. حرف حضرت زهراست. نخواند. میگفت: من اینها را میخوانم، بعد به من میخندند!
خب ما اینها را نگفتیم، وضع این شکلی شده است و کار به اینجا رسیده است.
از بعد از اولین شعرخوانی در بیت رهبری و خواندن نوحه معروف «منم باید برم» در محضر رهبری، به نظر میرسد به یکباره شهرتتان چندبرابر شد و بسیار بیشتر از قبل دیده شدید و البته محبوبیتتان هم افزایش پیدا کرد. این دیده شدن، تغییری هم در رفتار و گفتار شما بوجود آورد؟
تغییر را که من نمیتوانم بگویم. بقیه باید بگویند. خودم حس نمیکنم سیدرضای سال قبل با سیدرضای امسال فرقی کرده باشد.
چند تا سوال شخصیتر هم دارم؛ اول اینکه سه تا مداح محبوب تان را نام ببرید.
سه تا؟ یک نفر را میگویم: حاج منصور ارضی. البته حاج مهدی سلحشور هم که استاد ماست
با کدام مداحان رفیقتر هستید؟
با همه مداحان رفیقم و آنها هم با من رفیق اند.
اگر همین الان و از طریق این مصاحبه قرار باشد از دو تا از مداحان دعوت کنید هفته آینده به هیئت فدائیان بیایند و بخوانند، کدام مداحان را دعوت میکنید
میگویم برای من شَر درست میکنی ها! (با خنده) هرکدام در جلسه ما بیایند، صاحب اختیارند و قدم روی چشم ما میگذارند. الان اگر از کسی اسم ببرم، ممکن است نامی جا بیفتد و به کسی بربخورد و ناراحت شود. اسم نبرم بهتر است؛ و سوال آخر اینکه، ماجرایی که عیدفطر امسال برای میثم مطیعی رخ داد، اگر برای شما اتفاق میافتاد، چه واکنشی نشان میدادید؟
حالشان را میگرفتم! (با خنده) حرف حق تلخ است. شما الان بخواهی حرف حق بزنی، یک عده خوششان نمیآید. نشستی که یک عده خوششان بیاید، نمیآید.
اگر قرار باشد حرف حقی بزنید که میدانید عواقب دارد و ممکن است محبوبیتتان را از دست بدهید، باز هم حاضر میشوید آن حرف را بزنید؟
من صدبار تا حالا حرفهایی زدم که فحشش را هم خوردم. صفحه اینستای ما هست دیگر. شاهد این ادعای من است. همین اخیرا پستی گذاشتیم از شعرخوانی من که گفتم «مردم گله مندند از ضعف مدیران». دو سه بیتی بودکه در بیت آقا خواندم، بروید ببینید چقدر فحش دادند. چه فحشهایی. خوششان نمیآید، چون به ذائقه شان خوش نمیآید. ولی ما حرف مان را میزنیم، چون حق است. این قدر میزنیم تا حالشان گرفته شود!
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
آخرین اخبار