خانواده خوب

برای بی ادب نشدن بچه ها چه کار کنیم؟

امروز خیلی از پدر و مادرها از دست فرزندانشان گله‌مند هستند که «ما چه‌کار کنیم تا بچه‌های ما نمازخوان بشوند؟ چه‌کار کنیم تا کارهای بد نکنند؟ تا بی‌ادب نشوند؟» باید به این پدر و مادرها گفت: شما خودتان جلوی فرزندانتان چقدر مبارزه با نفس کرده‌اید؟
کد خبر: ۸۹۸۵۳۴۸
|
۱۷ بهمن ۱۳۹۶ - ۲۳:۱۳

به گزارش خبرگزاري بسيج استان مركزي :امروزه اكثرخانوادها به دنبال اين هستند كه فرزنداني تربيت كنندكه درسطوح مختلف از جمله خانواده ، مدرسه و محل كار فردي مورد تاييد باشد كه بخش زيادي از اين خواسته به خانواده خوب برميگردد. 

خانواده خوب

چه‌کار کنیم تا فرزانمان کارهای بد نکنند و بی‌ادب نشوند؟ در تربیت فرزند، مهم این است که جلوی فرزندتان «پا روی نفس خود» بگذارید.

امروز خیلی از پدر و مادرها از دست فرزندانشان گله‌مند هستند که «ما چه‌کار کنیم تا بچه‌های ما نمازخوان بشوند؟ چه‌کار کنیم تا کارهای بد نکنند؟ تا بی‌ادب نشوند؟» باید به این پدر و مادرها گفت: شما خودتان جلوی فرزندانتان چقدر مبارزه با نفس کرده‌اید؟ اینکه آدم خوبی باشید کفایت نمی‌کند ،

ما خودمان در خانه، بچه‌ها را خراب بار می‌آوریم و سپس این خراب شدن را گردن فساد جاری در جامعه می‌اندازیم! یک خانوادۀ خوب خانواده‌ای است که در همین وضعِ موجود جامعه و یا حتی در اوضاع بدتر از این، بچه‌های خوب تربیت کند.
و در تربیت فرزند به درد نمی‌خورد بلکه فرزندتان باید مبارزه با نفس کردن را در شما ببیند تا تأثیر بگیرد. مثلاً اگر شما به صورت ژنتیکی آدم مهربان یا خوش‌اخلاقی باشید این زیاد به دردِ تربیت بچۀ شما نمی‌خورد. مهم این است که چند بار جلوی فرزندتان پا روی نفس خودتان گذاشته‌اید و دوست‌داشتنی‌ خود را قربانی کرده‌اید و بچۀ شما این را فهمیده است؟ اگر این کار را جلوی بچۀ خودتان انجام نداده‌‌اید، انتظار نداشته باشید که راه‌حلی برای درست کردن فرزند خود پیدا کنید!

وقتی آدم می‌بیند که فرزندش دارد در خانه خراب می‌شود و خودش عامل این خرابی است(نه فرزندش)، یک‌دفعه خودش را جمع می‌کند و ضرورتِ دینداری و مبارزه با نفس را در مورد خودش احساس می‌کند.

مقصر دانستن جامعه در تربیت نشدن فرزندان
ما خودمان در خانه، بچه‌ها را خراب بار می‌آوریم و سپس این خراب شدن را گردن فساد جاری در جامعه می‌اندازیم! یک خانوادۀ خوب خانواده‌ای است که در همین وضعِ موجود جامعه و یا حتی در اوضاع بدتر از این، بچه‌های خوب تربیت کند. خانوادۀ خوب، بچۀ عقده‌ای تربیت نمی‌کند که اگر مذهبی‌ شد افراطی‌گری کند. مثلاً گیر بدهد به قمه‌زنی و بگوید «من حتماً باید قمه بزنم!» این قبیل آدم‌ها، در هر کاری که وارد می‌شوند می‌خواهند تا آخرش بروند! مثلاً در خوردن، می‌خواهند تا آخرش بروند و لذا به حرام‌خواری می‌افتند، در رفیق‌بازی هم تا آخرش می‌روند و به خاطر رفیق‌بازی ممکن است مرتکب قتل هم بشوند، در عزاداری هم افراطی‌گری می‌کنند و به خاطر قمه‌ زدن، وجهۀ دین را پیش بعضی‌ها خراب می‌کنند. در لذت بردن هم می‌خواهند تا آخرش بروند و باز هم به حرام می‌افتند.

باید دید این قبیل آدم‌ها در چه خانوده‌ای تربیت شده‌اند و اخلاق پدر و مادرشان در خانه چگونه بوده‌ است. اگر بررسی کنید می‌بینید اغلب این‌طور هستند که پدر و مادرهایشان هر وقت عصبانی می‌شدند، هر چیزی دلشان می‌خواسته بر زبانشان جاری می‌کردند و همین باعث شده بچۀ آنها این‌طور بار بیاید. اگر هم چیزی نمی‌گفتند به خاطر خدا نبوده بلکه در اثر یک عامل دیگری گیر می‌کردند و نمی‌توانستند آن حرف زشت را بگویند؛ مثلاً برای آبروداری پیش همسایه و فامیل، نه اینکه به خاطر خدا، خودشان را کنترل کنند. لذا بچه‌ای که در این خانواده تربیت شده، هیچ وقت ندیده که پدر و مادرش «به خاطر خدا» خودشان را کنترل کنند و آن کاری که دلشان و هوای نفسشان خواسته، انجام نداده‌ باشند.
منبع: tebyan  : سخنرانی استاد پناهیان

ارسال نظرات