خاطراتی از شهید مدافع حرم ؛

شهید قلی زاده نسبت به بیت المال حساس بود

همسرم از جان گذشته بود و این راه را در تمام مدت زندگی ام با ایشان، با تمام وجود درک کرده بودم . راه و مسیری که حاج آقا انتخاب کرده و در آن قدم گذاشته بود برای من بسیار ارزشمند بود.
کد خبر: ۹۳۰۵۸۰۹
|
۰۶ دی ۱۳۹۹ - ۰۶:۵۷

   به گزارش خبرگزاری بسیج از استان چهارمحال و بختیاری؛ خاطراتی از شهید مدافع حرم حجت الاسلام محمدعلی قلی زاده، شهید شاخص جامعه عشایری کشور در سال 99 را از زبان همسر این شهید بزرگوار تقدیم شما مخاطبان عزیز می کنیم...

   اگر بخواهم خلاصه ای از شخصیت حاج آقا برایتان بیان کنم، باید بگویم که همسرم از جان گذشته بود و این راه را در تمام مدت زندگی ام با ایشان، با تمام وجود درک کرده بودم . راه و مسیری که حاج آقا انتخاب کرده و در آن قدم گذاشته بود برای من بسیار ارزشمند بود.

 از مدتها قبل زمزمه رفتنش به سوریه بود، از طرفی هم، تاکیدی که مقام معظم رهبری در خصوص جبهه مقاومت اسلامی داشتند باعث شد مصمم تر شود و ما نیز نه تنها مخالفت نکردیم بلکه از زیر قرآن ردش کرده و بدرقه اش هم کردیم.

   یک روز قبل از این که اعزام شود ، با هم رفتیم زیارت حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) و برگشتیم منزل . وقتی وسایل ایشان را برای اعزام آماده می کردم، یک قطعه عکس به من نشان داد و گفت: این عکس مناسب است برای شهادت و اگر من شهید شدم از این عکس می توانید استفاده کنید و با دست خودش آن را در صفحه اول قرآن گذاشت، که بعد شهادت از همین عکس برای پوستر های شهادتش استفاده کردند .

   روزهای آخر که می خواست برود خطاب به من می گفت: شما چطور هر وقت اسم ائمه و یا شهادت آن ها به میان می آید، گریه می کنید؟ بنابراین باید در عمل هم نشان دهید، فقط شعار نباشد. وقتی دشمنان اسلام می خواهند حرم حضرت زینب (سلام الله علیها) را خراب کنند ، می طلبد که از حرم آن حضرت دفاع کنیم.

   همیشه می گفت باید مانند حضرت زینب (سلام الله علیها) باشید و در زندگی تان حضرت رقیه(سلام الله علیها) را در نظر بگیرید و همواره تأکید می کرد و  می گفت خودتان را جای خانواده شهدا بگذارید.

   در حال و هوای شهدا و شهادت سیر می کرد. اخلاق و رفتار ایشان هم شهدایی بود و راه شهداء را در پیش گرفته بود . روی مباحث ایمانی و اعتقادی بسیار حساس بود و همیشه تذکر می داد که به بچه ها سفارش کنید حتما نمازشان را بخوانند. وقتی از خانه می خواست خارج شود روی بحث شهادت حرف می زد و نسبت به اموال بیت المال خیلی حساس بود و حتی یک سی دی از محل کار آورده بود، تاکید کرد که حتما آن را به سپاه برگردانم. این ها همه مقدمات شهادتش بود و بعد از رفتنش به سوریه، هفته ای یک بار با ما تماس می گرفت و جویای حال ما می شد و هم خبر سلامتی خودش را به ما می داد. چند روز مانده به شهادتش، یک روز، سه بار تماس داشتند که باعث تعجب من شد. پرسیدم چرا این قدر تماس می گیرید؟ گفت می خواهم با بچه ها صحبت کنم . آن روز، نوبت خادمی من در حضرت معصومه (سلام الله علیها) بود که تماس گرفتند و با بچه ها هم صحبت کردند و این  " آخرین تماس" ایشان بود .

   روزهای نزدیک آمدنش تصمیم گرفتیم، خانه تکانی بکنیم . وقتی فرش های منزل را به قالیشویی دادیم، از این فرصت استفاده کردیم و بنا شد سری به مادرم در شهرستان بروجن بزنیم . به اتفاق حرکت کردیم و تا نزدیکی های شهر کاشان رفته بودیم که برادر بزرگ شهید ، حاج علی با من تماس گرفت و بدون مقدمه گفتند، که ما می آئیم منزل شما،  بنابراین به ناچار برگشتیم قم. اما این برگشت، توام با دلهره بود . از طرفی می دانستم هر چه خواست خدا باشد، محقق خواهد شد و انتظار همه چیز را داشتم . مستقیم رفتیم منزل دخترم .آن جا متوجه شدیم که جلوی منزل آن ها شلوغ است . وقتی نزدیک تر شدیم دیدیم همه گریه می کنند. متوجه موضوع شدم. همان جا تمام بدنم بی حس شد و سر جای خودم نشستم و آن جمله حاج آقا به ذهنم آمد که به من گفته بود، بعد از شهادت من، گریه نکنید تا نامحرم صدای شما را نشنود .چون قول داده بودم ، خیلی آرام در دل خودم گریه می کردم .  

   داغ همسرم برایم خیلی سخت است، اما باید طوری رفتار کنیم که دشمن شاد نشویم و در این مسیر باید تلاش کنیم تا ثابت قدم بمانیم . امروز فرزندم حسین مشتاق هست در سوریه ، راه پدرش را ادامه دهد و انتقام خون به ناحق ریخته شده شهداء به خصوص پدر شهیدش را بگیرد .  شهادت حاج آقا به افتخارات خانواده ما افزود و بعد از  شهادت همسرم احساس می کنم نوری به منزلمان اضافه شده و آرامش و امنیت را به ارمغان آورده و ان شاءا... آن نور، نسل های آینده جامعه را نیز در بر می گیرد .  

 راوی: همسر شهید مدافع حرم، حجت الاسلام محمدعلی قلی زاده.

ارسال نظرات
آخرین اخبار