در دقایق پایانی پنجشنبه گذشته در لوزان بالاخره دود سفید به نشانه توافق طرفین از هتل گرانقیمت بوریواژ در سوئیس به هوا خاست و متنی کوتاه در دو صفحه توسط محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان و فدریکا موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به نمایندگی از 1+5 قرائت شد. اما با ارائه تفسیرهای متفاوت و در مواردی متضاد، این دود به سرعت از سفید به خاکستری و سپس سیاهی گرائید تا نشان دهد ماراتن نفسگیر هستهای میان ایران و غرب همچنان به نقطه پایان نرسیده است.
به گزارش خبرگزاری بسیج،قرائتهای
مختلف از دستاورد مذاکرات 9 روزه لوزان حتی به نام آن نیز رسید. در حالی
که طرف ایرانی آن را بیانیهای غیرالزامآور توصیف میکند، آمریکاییها با
ارائه لیستی بلند بالا از جزئیات مذاکرات و تعهدات طرفین، آن را توافقی
اولیه میدانند که قرار است طی 3 ماه آینده نهایی شود.
هرکدام از طرفین قرائت خاص خود را از ماجرا ارائه میدهند. رئیس جمهور و وزیر خارجه کشورمان از دستاوردهای مذاکرات میگویند؛ رفع یکجای تحریمها پس از توافق، تعطیل نشدن هیچکدام از مراکز هستهای، دو مرحلهای نبودن توافق و... آمریکاییها هم ادعاهای خود را دارند. سرنوشت فردو، موضوع PMD (ابعاد احتمالی نظامی)، مدت زمان محدودیتها، چگونگی و زمان رفع تحریمها، کمیت و کیفیت بازرسیها (پروتکل الحاقی و کد 3/1) از جمله موارد اختلافی روایت ایران و آمریکا از نتیجه مذاکرات لوزان است.
صبح روز جمعه و ساعاتی پس از قرائت متن مشترک -توافق یا بیانیه؟!- تیم هستهای کشورمان وارد ایران شد و در فرودگاه مورد استقبال جمعی از هواداران دولت قرار گرفت و ساعاتی بعد نیز اعلام شد مردم برای جشن توافق لوزان به خیابانها بیایند!
در این میان عدهای نیز با ارسال پیام و یا در اظهار نظرهای خود آنچه در لوزان گذشت را تبریک گفتند و البته عدهای نیز -عمدتاً از منسوبین به دولت- در این میان توافق لوزان را فتح الفتوح، توافق تاریخی و مرحله جدیدی از انقلاب اسلامی نامیدند!
چه روایت ایرانی و چه آمریکایی لوزان را بپذیریم به نظر میرسد نمیتوان کار را پایان یافته تلقی کرد و به اعتراف دو طرف همچنان تا توافق نهایی راه زیادی در پیش است. اظهار ذوق زدگی و گزافه گویی درباره دستاوردهای لوزان در چنین شرایطی اگرچه ممکن است در ابتدای امر به مذاق دولتمردان خوش بیاید، اما در واقع آبی است که به آسیاب دشمن ریخته میشود و دندان طمع حریف را تیز میکند.
فارغ از روایت دو طرف، به نظر میرسد آنچه در لوزان اتفاق افتاد تعیین چارچوبی برای نگارش متن توافق نهایی بود. چارچوبی که وارد جزئیات نیز شده و راه حلها را هم تا حد زیادی مشخص کرده است؛ همان چیزی که ظریف از آن به عنوان «چرکنویس» مذاکرات یاد کرده و از همتایان آمریکایی خود به دلیل انتشار این چرکنویس نیز گله کرد.
به طور منطقی آنچه در چرکنویس یک توافق میآید، لزوماً واو به واو در پاکنویس نهایی هم نخواهد آمد که اگر چنین بود چه نیازی به مذاکره طی 3 ماه آینده؟! به فرض به دست آمدن دستاوردهای بزرگ(طبق ادعای دولت)، ابراز ذوق زدگی از آنچه هنوز نهایی نشده و متغیرهای بسیاری میتوانند بر آن تاثیر بگذارند، دور از تدبیر است. نباید فراموش کرد که آمریکاییها بسیار بیشتر از ایران به توافق هستهای نیاز دارند. دولت اوباما در سیاست داخلی دچار شکستهای متعدد و پی در پی شده و عرصه را به رقبای جمهوریخواه خود واگذار کرده است. در سیاست خارجی نیز کاخ سفید وضعیت بهتری ندارد و مذاکرات هستهای با ایران و فرجام آن، تنها و آخرین امید آنان است. تحلیلگران آمریکایی معتقدند نتیجه مذاکرات هستهای، تاثیری مستقیم و تعیینکننده بر انتخابات آینده ریاست جمهوری این کشور دارد و مخالفتهای جمهوریخواهان با مذاکرات و کارشکنی در این قضیه را باید از این زاویه مورد توجه و تحلیل قرار دهند. آنها به هیچ وجه تمایل ندارند میوه شیرین حل بحران ساختگی هستهای ایران در دامن رقبای دموکراتشان بیافتد. و اما فراتر از این عرصه اساسا آمریکاییها به تحریم به عنوان حربهای جنگی علیه جمهوری اسلامی نگاه میکنند و حاضر به دست کشیدن از این حربه نیستند و در این زمینه جمهوریخواهان و دموکراتها تفاوتی با یکدیگر ندارند. تنها نتیجه ابراز شوق و شعف از چنین توافقی که بوی نامتوازن بودن آن بشدت آزاردهنده است، گستاخ و جریتر شدن آمریکاییها در میز مذاکرات و سختتر شدن کار در 3 ماه آینده برای تیم هستهای کشورمان خواهد بود و هیچ تناسبی با منافع ملی ندارد.
نکته دیگر در این قضیه نحوه برخورد دولتمردان با منتقدان و پرسشگران است. برخورد توهینآمیز با منتقدان و متهم کردن آنان به داشتن منافع جناحی و باندی و فرار از پاسخگویی به نقدهای فنی در این زمینه به دشمن آدرس غلط میدهد. خطوط قرمز هستهای کشورمان روشن و واضح بوده و مقایسه آنچه داده و ستانده شده با این خطوط قرمز کار سخت و پیچیدهای نیست. اتهام همنوایی با اسرائیل، زدن انگ کاسب تحریم، کم فکر خواندن منتقدان و وارد کردن اتهام مخالفت با شادی مردم، راه به جایی نمیبرد و واقعیتها را عوض نمیکند.
ایجاد فضایی پرهیاهو، کاذب و به ظاهر شاد و خرم شاید برای خاموش کردن صدای منتقدان مطلوب باشد اما به شدت برای آینده مذاکرات مضر است. ذوق زدگان توافق لوزان نباید فراموش کنند که به گفته تیم ایرانی آنچه در سوئیس به دست آمد و خوانده شد صرفاً یک بیانیه غیرالزام آور بود که تا تبدیل شدن به توافق نهایی حداقل 3 ماه فاصله دارد. نگاهی به ادبیات و اظهارات طرف مقابل درباره مسائلی همچون لزوم تغییر رفتار ایران، تهدید به روی میز بودن همه گزینهها و... به خوبی نشان میدهد این قصه سر دراز دارد و این گزافهگوییها و تبریکها عجولانه و محل تامل است.
منبع: کیهان
هرکدام از طرفین قرائت خاص خود را از ماجرا ارائه میدهند. رئیس جمهور و وزیر خارجه کشورمان از دستاوردهای مذاکرات میگویند؛ رفع یکجای تحریمها پس از توافق، تعطیل نشدن هیچکدام از مراکز هستهای، دو مرحلهای نبودن توافق و... آمریکاییها هم ادعاهای خود را دارند. سرنوشت فردو، موضوع PMD (ابعاد احتمالی نظامی)، مدت زمان محدودیتها، چگونگی و زمان رفع تحریمها، کمیت و کیفیت بازرسیها (پروتکل الحاقی و کد 3/1) از جمله موارد اختلافی روایت ایران و آمریکا از نتیجه مذاکرات لوزان است.
صبح روز جمعه و ساعاتی پس از قرائت متن مشترک -توافق یا بیانیه؟!- تیم هستهای کشورمان وارد ایران شد و در فرودگاه مورد استقبال جمعی از هواداران دولت قرار گرفت و ساعاتی بعد نیز اعلام شد مردم برای جشن توافق لوزان به خیابانها بیایند!
در این میان عدهای نیز با ارسال پیام و یا در اظهار نظرهای خود آنچه در لوزان گذشت را تبریک گفتند و البته عدهای نیز -عمدتاً از منسوبین به دولت- در این میان توافق لوزان را فتح الفتوح، توافق تاریخی و مرحله جدیدی از انقلاب اسلامی نامیدند!
چه روایت ایرانی و چه آمریکایی لوزان را بپذیریم به نظر میرسد نمیتوان کار را پایان یافته تلقی کرد و به اعتراف دو طرف همچنان تا توافق نهایی راه زیادی در پیش است. اظهار ذوق زدگی و گزافه گویی درباره دستاوردهای لوزان در چنین شرایطی اگرچه ممکن است در ابتدای امر به مذاق دولتمردان خوش بیاید، اما در واقع آبی است که به آسیاب دشمن ریخته میشود و دندان طمع حریف را تیز میکند.
فارغ از روایت دو طرف، به نظر میرسد آنچه در لوزان اتفاق افتاد تعیین چارچوبی برای نگارش متن توافق نهایی بود. چارچوبی که وارد جزئیات نیز شده و راه حلها را هم تا حد زیادی مشخص کرده است؛ همان چیزی که ظریف از آن به عنوان «چرکنویس» مذاکرات یاد کرده و از همتایان آمریکایی خود به دلیل انتشار این چرکنویس نیز گله کرد.
به طور منطقی آنچه در چرکنویس یک توافق میآید، لزوماً واو به واو در پاکنویس نهایی هم نخواهد آمد که اگر چنین بود چه نیازی به مذاکره طی 3 ماه آینده؟! به فرض به دست آمدن دستاوردهای بزرگ(طبق ادعای دولت)، ابراز ذوق زدگی از آنچه هنوز نهایی نشده و متغیرهای بسیاری میتوانند بر آن تاثیر بگذارند، دور از تدبیر است. نباید فراموش کرد که آمریکاییها بسیار بیشتر از ایران به توافق هستهای نیاز دارند. دولت اوباما در سیاست داخلی دچار شکستهای متعدد و پی در پی شده و عرصه را به رقبای جمهوریخواه خود واگذار کرده است. در سیاست خارجی نیز کاخ سفید وضعیت بهتری ندارد و مذاکرات هستهای با ایران و فرجام آن، تنها و آخرین امید آنان است. تحلیلگران آمریکایی معتقدند نتیجه مذاکرات هستهای، تاثیری مستقیم و تعیینکننده بر انتخابات آینده ریاست جمهوری این کشور دارد و مخالفتهای جمهوریخواهان با مذاکرات و کارشکنی در این قضیه را باید از این زاویه مورد توجه و تحلیل قرار دهند. آنها به هیچ وجه تمایل ندارند میوه شیرین حل بحران ساختگی هستهای ایران در دامن رقبای دموکراتشان بیافتد. و اما فراتر از این عرصه اساسا آمریکاییها به تحریم به عنوان حربهای جنگی علیه جمهوری اسلامی نگاه میکنند و حاضر به دست کشیدن از این حربه نیستند و در این زمینه جمهوریخواهان و دموکراتها تفاوتی با یکدیگر ندارند. تنها نتیجه ابراز شوق و شعف از چنین توافقی که بوی نامتوازن بودن آن بشدت آزاردهنده است، گستاخ و جریتر شدن آمریکاییها در میز مذاکرات و سختتر شدن کار در 3 ماه آینده برای تیم هستهای کشورمان خواهد بود و هیچ تناسبی با منافع ملی ندارد.
نکته دیگر در این قضیه نحوه برخورد دولتمردان با منتقدان و پرسشگران است. برخورد توهینآمیز با منتقدان و متهم کردن آنان به داشتن منافع جناحی و باندی و فرار از پاسخگویی به نقدهای فنی در این زمینه به دشمن آدرس غلط میدهد. خطوط قرمز هستهای کشورمان روشن و واضح بوده و مقایسه آنچه داده و ستانده شده با این خطوط قرمز کار سخت و پیچیدهای نیست. اتهام همنوایی با اسرائیل، زدن انگ کاسب تحریم، کم فکر خواندن منتقدان و وارد کردن اتهام مخالفت با شادی مردم، راه به جایی نمیبرد و واقعیتها را عوض نمیکند.
ایجاد فضایی پرهیاهو، کاذب و به ظاهر شاد و خرم شاید برای خاموش کردن صدای منتقدان مطلوب باشد اما به شدت برای آینده مذاکرات مضر است. ذوق زدگان توافق لوزان نباید فراموش کنند که به گفته تیم ایرانی آنچه در سوئیس به دست آمد و خوانده شد صرفاً یک بیانیه غیرالزام آور بود که تا تبدیل شدن به توافق نهایی حداقل 3 ماه فاصله دارد. نگاهی به ادبیات و اظهارات طرف مقابل درباره مسائلی همچون لزوم تغییر رفتار ایران، تهدید به روی میز بودن همه گزینهها و... به خوبی نشان میدهد این قصه سر دراز دارد و این گزافهگوییها و تبریکها عجولانه و محل تامل است.
منبع: کیهان
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
آخرین اخبار