نحوه روایت گودینی از لحظه شهادت شهید شاعری به شدت تاثیر گذار و توجه برانگیز است و نمایانگر اوج مظلومیت رزمندگان ایرانی است. گودینی در روایت آن لحظه علاوه بر هیجان و ایجاد و القای این حس که خواننده در کنار این شهید بزرگوار است و در آن موقعیت حضور دارد سعی میکند خط قرمزها را نیز رعایت کند.
گودینی در این کتاب علاوه بر بیان زندگی شهید شاعری، به عنوان شخصیت اصلی کتاب، به ماجرای غواصان و نحوه فعالیت آنها در طول جنگ، آمادگیشان برای حضور در عملیات و دشواری کار آنها به عنوان نیروهای اطلاعات عملیات نیز پرداخته است. نویسنده در این اثر تأکید دارد که غواصها دوبار به شهادت میرسند، یکبار در خشکی و یکبار در آب.
«چتربازی در امواج» در سال گذشته منتشر شد و الآن پس از یکسال در آستانه چاپ دوم قرار دارد، اما بنا به گفته نویسنده به دلیل شرایط نامساعد مالی امکان انتشار چاپ دوم این کتاب فراهم نیست. گودینی در اینباره به تسنیم گفت: من اولین کسی بودم که درباره یکی از شهدای غواص داستان نوشتم و منتشر کردم، اما این کتاب در چاپ دوم خود نیازمند حمایت مادی مسئولان است.
در بخشهایی از مقدمه این کتاب میخوانیم: «کلمه«چترباز» سابقاً در میان سربازخانهها؛ واژه متداولی بود. چترباز، معمولاً به سربازهای ته صفوف دسته و سربازهایی که ذاتاً تنبل بودند و یا با تمارض، خود را به تنبلی میزدند، گفته میشد! این افراد، نهایتاً به کارهای نظافت آسایشگاهها و یا به کار جمعآوری و بارگیری بشکههای آشغال در کامیونهای ویژه حمل زباله، در پادگانها گماشته میشدند!
در این سالها و بهویژه در پس فرو نشستن گرد وغبار و سرد شدن خاکسترهای جنگ تحمیلی و هشت ساله، برخی از گونهی ته صفیهای مثلا انقلابی، که منافقانه؛ خود و یا بستگان و آشنایانشان را از صفهای مقدم جبهههای نبرد حق علیه باطل و خطهای قرمز همراه با خون و خطر؛ همواره دور نگهداشته بودند؛ و در عوض، با خودنمایی و پرحرفیها و خود بزرگ بینیها؛ ادعاهای زیاده از ظرفیت و پرستیژ خود داشتند. با پا نهادن بر خونهای مقدس شهدای راه حق؛ طلب کارانه؛ سهمی به ناحق برداشتند و باج گرفتند و هنوز هم زیاده میخواهند! این طفیلیهای فرصتطلب و ازخودراضی؛ بهواقع همان نقش را ایفا مینمودند، که به اصطلاح چتربازهای ته صف؛ دسته های واحدها و سربازهای بیدست وپایی که حتی عرضه ی شرکت در رژههای تمرینی و سادهی خارج از جایگاه، در مقابل سرگروهبانها را هم نداشتند! هرچند در روی دیگر سکه، خود را برنده و دارنده ثروتهای بادآورده از اموال غارتشده ملی میدانند!
این در حالی رخ داده است که بسیاری از رزمندگان و بسیجیان سادهپوش و صادق و سالم، در هوای وصال یار ومحبوب، با چترهای عشق، و در اوج؛ به انبانهای انباشته از طمع و تهی از ایمان مدعیان دروغین و انقلابیهای ناخلف و بدسرشت؛ خندیدند!
روایت چتربازی در امواج، با اندکی تفاوت، میتواند زندگینامه یک کرور از شهیدان و جانبازان و ایثارگران و آزادگانِ سالهای انقلاب و دفاع مقدس باشد. چتربازی در امواج، حدیث ایثار و شهامت و جسارت و از خودگذشتگیهای خیلی از بسیجیان مجنون و شاعر مسلک و بسیاری از بینامونشانها و گمنامان و مفقودان خفته در خاکهای سردی است…»