به گزارش خبرگزاری بسیج، «چتربازی در امواج» زندگینامه شهید «جواد شاعری» از غواصان گردان علیاکبر(ع) از لشکر 10 نیروی مخصوص سیدالشهدا(ع) است که بهقلم محمدعلی گودینی نوشته شده و در سال 93 از سوی نشر ابرار منتشر و روانه بازار کتاب شده است. کتاب جزو اولین داستانها و آثاری است که به موضوع شهدای غواص میپردازد؛ داستانی برگرفته از واقعیت زندگی شهید جواد شاعری که نویسنده تلاش دارد تا با زبانی ساده و بهدور از ابهام، داستان زندگی این شهید را بازنویسی کند.
نحوه روایت گودینی از لحظه شهادت شهید شاعری بهشدت تأثیر گذار و توجه برانگیز است و نمایانگر اوج مظلومیت رزمندگان ایرانی است. گودینی در روایت آن لحظه علاوه بر هیجان و ایجاد و القای این حس که خواننده کنار این شهید بزرگوار است و در آن موقعیت حضور دارد سعی میکند خط قرمزها را نیز رعایت کند.
گودینی در این کتاب علاوه بر بیان زندگی شهید شاعری، بهعنوان شخصیت اصلی کتاب، به ماجرای غواصان و نحوه فعالیت آنها در طول جنگ، آمادگیشان برای حضور در عملیات و دشواری کار آنها بهعنوان نیروهای اطلاعات عملیات نیز پرداخته است. نویسنده در این اثر تأکید دارد که غواصها دو بار به شهادت میرسند، یک بار در خشکی و یک بار در آب.
«چتربازی در امواج» در سال گذشته منتشر شد و الآن پس از یک سال در آستانه چاپ دوم قرار دارد، اما بنا به گفته نویسنده بهدلیل شرایط نامساعد مالی امکان انتشار چاپ دوم این کتاب فراهم نیست. گودینی در اینباره به تسنیم گفت: من اولین کسی بودم که درباره یکی از شهدای غواص داستان نوشتم و منتشر کردم، اما این کتاب در چاپ دوم خود نیازمند حمایت مادی مسئولان است.
در بخشهایی از مقدمه این کتاب میخوانیم: «کلمه «چترباز» سابقاً میان سربازخانهها؛ واژه متداولی بود. چترباز، معمولاً به سربازهای ته صفوف دسته و سربازهایی که ذاتاً تنبل بودند و یا با تمارض، خود را به تنبلی میزدند، گفته میشد! این افراد، نهایتاً به کارهای نظافت آسایشگاهها و یا به کار جمعآوری و بارگیری بشکههای آشغال در کامیونهای ویژه حمل زباله، در پادگانها گماشته میشدند!
در این سالها و بهویژه در پس فرو نشستن گرد و غبار و سرد شدن خاکسترهای جنگ تحمیلی و هشتساله، برخی از گونه تهصفیهای مثلاً انقلابی، که منافقانه؛ خود و یا بستگان و آشنایانشان را از صفهای مقدم جبهههای نبرد حق علیه باطل و خطهای قرمز همراه با خون و خطر؛ همواره دور نگهداشته بودند؛ و بهعوض، با خودنمایی و پرحرفیها و خود بزرگ بینیها؛ ادعاهای زیاده از ظرفیت و پرستیژ خود داشتند، با پا نهادن بر خونهای مقدس شهدای راه حق؛ طلبکارانه؛ سهمی بهناحق برداشتند و باج گرفتند و هنوز هم زیاده میخواهند! این طفیلیهای فرصتطلب و ازخودراضی؛ بهواقع همان نقش را ایفا مینمودند، که بهاصطلاح چتربازهای ته صف؛ دسته های واحدها و سربازهای بیدست وپایی که حتی عرضه شرکت در رژههای تمرینی و ساده خارج از جایگاه، مقابل سرگروهبانها را هم نداشتند! هرچند در روی دیگر سکه، خود را برنده و دارنده ثروتهای بادآورده از اموال غارتشده ملی میدانند!
این در حالی رخ داده است که بسیاری از رزمندگان و بسیجیان سادهپوش و صادق و سالم، در هوای وصال یار و محبوب، با چترهای عشق، و در اوج؛ به انبانهای انباشته از طمع و تهی از ایمان مدعیان دروغین و انقلابیهای ناخلف و بدسرشت؛ خندیدند!
روایت چتربازی در امواج، با اندکی تفاوت، میتواند زندگینامه یک کرور از شهیدان و جانبازان و ایثارگران و آزادگانِ سالهای انقلاب و دفاع مقدس باشد. چتربازی در امواج، حدیث ایثار و شهامت و جسارت و از خودگذشتگیهای خیلی از بسیجیان مجنون و شاعرمسلک و بسیاری از بینامونشانها و گمنامان و مفقودان خفته در خاکهای سردی است…».