خبرگزاری بسیج/
اشاره:
مصاحبه با شخصیتهای فلسطینی همواره متفاوت بوده است؛ به ویژه اگر طرف مصاحبه یک مبارز فلسطینی باشد. آنها پس از سالها هنوز کلید خانههای اشغال شده خود در فلسطین را در جیب دارند و با اطمینان عجیبی از بازگشت به فلسطین حرف میزنند. بعضی اوقات انسان تصور میکند مردم فلسطین با تمام مردم دنیا فرق دارند؛ چرا که سالها نبرد با دستان خالی در برابر تفنگ و تانک و موشک، آنها را هنوز نا امید نکرده است. در دنیای ماشینی و مادی امروز که دیگر حس و حالی برای مسائل غیرمادی نمانده است، روحیه و امید بالای مردم فلسطین حقیقتا دستمریزاد دارد چرا که نه تنها مادیات آنها را اسیر خود نکرده، بلکه با اطمینان کامل از شهادت، به استقبال آن میروند و این امر حیرتانگیز است. شاید تنها نمونهای که بتوان برای مقایسه کردن با این مردمان عجیب و آسمانی آورد، بسیجیان خودمان باشد که مشتاقانه به استقبال شهادت میرفتند و گویا مرحله بعد از شهادت را با چشم دل دیدهاند و میدانند چه چیزی در انتظار آنها است که اینچنین از سرِ عشق، مرگ را در آغوش میکشیدند. شروع انتفاضه سوم یا انتفاضه قدس در فلسطین بهانهای شد که سراغ یکی از مبارزین قدیمی فلسطین برویم و دقایقی با کمک وی پرنده خیال خود را به پرواز دربیاوریم و سفری در اعماق تاریخ داشته باشیم و سیر مبارزه فلسطینیان را ورقی بزنیم.
«ناصر ابوشریف» نماینده جنبش جهاد اسلامی فلسطین در ایران قبول کردند که با کیهان مصاحبهای داشته باشند. این مصاحبه یک هفته پس از دیدار با خالد قدومی نماینده حماس در ایران انجام شد. ابوشریف متولد 1966 در شهر طولکرم فلسطین در کنار دریای مدیترانه است. وی مبارزی دربند بوده که به خاطر عملیات نظامی علیه یک اتوبوس حامل صهیونیستها در سال 1985 میلادی بازداشت و 13 سال زندانی شده است. در داخل زندان با جنبش جهاد آشنا و عضو آن میشود. پس از آزادی از زندان وی مجبور میشود با کشور خود خداحافظی کند چرا که به اردن تبعید شد. وی از اردن نیز به عراق تبعید و سرانجام وارد سوریه میشود. از سال 2008 اما وی به عنوان نماینده جنبش جهاد اسلامی در تهران انتخاب شده است. در همان لحظات اول متوجه شدم که وی برای پشت میز آفریده نشده است! رفتار وی طوری بود که احتمال میرفت هر لحظه بلند شده و راهی فلسطین شود. آمادگی کامل دارد وبه سلامتی خود بسیار اهمیت میدهد و اهل ورزش است و سعی میکند خود را همچنان مانند مبارزان ورزیده نگه دارد تا روز موعود فرا رسد. همانند انقلابیون با اطمینان و قدرت حرف میزد و مخاطب را در همان چند دقیقه اول مجذوب خود میکند. از عشقش به امام خمینی(ره) گفت و اصرار داشت عکس امام هنگام مصاحبه در کنار وی قرار داشته باشد. بسیار سریع حرف میزد و با قاطعیت در مورد مقاومت سخن میگفت گویی میخواست تسلط خود بر امور را نشان دهد که انصافا اینگونه هم بود. مصاحبه کیهان با وی بسیار خواندنی شد. متن کامل این مصاحبه پیش روی شماست:
* «جنبش جهاد اسلامی» چگونه شکل گرفت و هدف از تاسیس آن چه بود؟ اکنون این جنبش چه جایگاهی در فلسطین دارد؟
- جنبش جهاد اسلامی تقریبا از دهه 80 میلادی در فلسطین شکل گرفت. البته در آن زمان گستره مردمی زیادی نداشت تا اینکه تا اواسط دهه 80 میلادی که گسترش زیادی در فلسطین پیدا کرد. بطور خلاصه میتوانم بگویم که اندیشه جهاد اسلامی براساس اسلام و فلسطین بنا شده است و این نظریه، اصول کاری این جنبش است .حرکت جهاد اسلامی به تدریج در محافل فلسطینی رشد پیدا کرد و توانست در محافل فلسطینی جایگاهی برای خود پیدا کند تا اینکه انتفاضه ملت فلسطین در اکتبر 1978 میلادی شروع شد. در واقع در این انتفاضه نقش اصلی را جنبش جهاد اسلامی با عملیات «الشجاعیه» بر عهده داشت. آن حادثه ماشین که در آن زمان رخ داد یکی از دلایل آغاز انتفاضه اول بود. در آنجا فردی بود به اسم «مصباح السوری» که در حادثه خودرو دست داشت و تقریبا به مدت یک سال رژیم صهیونیستی را به خود مشغول کرد. حتی «زئیف شیف »که از نویسندگان مشهور رژیم صهیونیستی است و «ایهود یعری» از متخصصین امور فلسطین در رژیم صهیونیستی هر دو اتفاق نظر دارند که این جنبش جهاد اسلامی بود که انتفاضه اول ملت فلسطین را شروع کرد. آن زمان «اخوان المسلمین» بر حرکتهای اسلامی سیطره داشت و به همین ترتیب در فلسطین نیز نفوذ بیشتری داشت. جنبش اخوان المسلمین در آن زمان وارد فاز نظامی نشده بود و فعالیت آن به خطابه و دعوت اسلامی محدود میشد؛ ظهور جنبش جهاد اسلامی بود که جنبش اخوانالمسلمین را نیز به سمت فاز نظامی سوق داد و این انتفاضه بود که اخوان المسلمین را به حرکتهای نظامی و ورود به فاز نظامی در فلسطین سوق داد.همان طور که میدانید قبل از آن «فتحی شقاقی» بنیانگذار جنبش جهاد اسلامی با شیخ احمد یاسین فرد شماره دوی اخوانالمسلمین فلسطین محسوب میشدند، فتحی شقاقی که در مصر تحصیل میکرد به فلسطین آمد و جنبش جهاد اسلامی را پایهریزی کرد. اما در اصل فتحی شقاقی مرد شماره دو اخوان المسلمین بود. همان طور که گفتم جنبش جهاد اسلامی پس از تشکیل و همینطور شروع انتفاضه باعث سوق دادن اخوان المسلمین به سمت فاز مسلحانه شد. تا قبل از آن اخوان فعالیت ممتازی نداشت و همه فعالیتهای ملی و ممتاز آن مربوط به بعد از تشکیل جهاداسلامی میشود. خلاصه اینکه جنبش جهاد اسلامی نقش ممتازی در انتفاضه اول مردم فلسطین ایفا کرد و شهدای زیادی را در هم این راه تقدیم کرد و کارهای بسیار قهرمانانه و بزرگی را انجام داد. جنگ «چاقوها» یا جنگ با «سلاح سرد» که در سال 1978 آغاز شد از جنبش جهاد اسلامی شروع شد و مبتکر آن جهاد اسلامی بود. در انتفاضه دوم نیز نصف عملیاتهایی که انجام شد از سوی جنبش جهاد اسلامی صورت گرفت. نصف کشتههای صهیونیستها نیز به خاطر عملیات نیروهای جهاد اسلامی بود. یکی از عملیاتهای جنبش جهاد اسلامی عملیات «باب المغاربه» بود که 20 سرباز صهیونیست در این عملیات کشته شدند و 70 صهیونیست دیگر نیز زخمی شدند. باب المغاربه یکی از عملیاتهای بسیار ایده آل جهاد اسلامی بود. از عملیاتهای مهم دیگر جهاد اسلامی در سال 1995 عملیات« بیت لید» بود که در نهایت باعث ترور دکتر «فتحی شقاقی» بنیانگذار جنبش جهاد اسلامی شد. در انتفاضه دوم جنبش جهاد اسلامی نقش ارزنده و مهمی را ایفا کرد و همان طور که گفتم نصف عملیاتها از سوی جهاد اسلامی بود و نصف کشتههای صهیونیستها هم با عملیاتهای جهاد اسلامی بود. عملیات بعدی عملیات اردوگاه «جنین» بود که تقریبا بیشتر رزمندگان این عملیات زیر نظر «محمود طوالبه» فرمانده جنبش جهاد اسلامی فعالیت میکردند. با همین عملیاتها بود که جنبش جهاد اسلامی به عنوان یک جنبش پیشرو در تحولات فلسطین باقی ماند. با اینکه این جنبش از لحاظ مالی به شدت در مضیقه است و من میتوانم بگویم که فقیرترین جنبش فلسطینی است و کمترین حمایت مالی را نیز حتی از جانب دوستان خود دریافت میکند با این وجود در تحولات فلسطین نقش آفرینی میکند. جنبش جهاد اسلامی از نظر فکری در اواخر دهه 70 میلادی رشد و نمو پیدا کرد به همین دلیل افکار و اندیشههای آن با افکار حضرت امام خمینی«ره» به خصوص درباره موضوع حمله استعمار غرب به منطقه که اوج آن ایجاد رژیم صهیونیستی در منطقه خاورمیانه بود تعامل داشت. نظریه جنبش جهاد اسلامی و حضرت امام خمینی درباره خیزش اسلامی، جنبش اسلامی، نهضت اسلامی و مسئله فلسطین با همدیگر در تعامل و در یک مسیر هستند. به همین دلیل جنبش جهاد اسلامی، انقلاب اسلامی را از همان آغاز مورد تایید قرار داد وتاکنون نیز به این انقلاب وفادار مانده است. به خاطر نقش جنبش جهاد اسلامی سازمان اطلاعات رژیم صهیونیستی و دستگاه اطلاعاتی حکومت خودگردان فلسطین توافق کردند که این جنبش را به دلیل خطری که برای منافعشان دارد به هر طریقی که شده نابود کنند ولی به خواست خداوند متعال این اتفاق نیفتاد و این جنبش باقی ماند. از سال 2005 تا7 200 نیز این جنبش به تنهایی شروع به پرتاب موشک به سمت اهداف صهیونیستی کرد و توانست رشد و نمو زیادی در کرانه باختری داشته باشد و هزاران جنگجو و مبارز نیز در غزه دارد که این مبارزان در کنار حماس در حال مبارزه با دشمن صهیونیستی هستند. در سال 2011 نیز یک عملیاتی را به تنهایی بر ضد رژیم صهیونیستی بدون کمک گرفتن از سایر گروههای فلسطینی انجام داد. در سال 2005 تا 2007 نیز مسئولیت پرتاب موشکها به سمت دشمن صهیونیستی را بر عهده گرفت. شما میدانید نگهداری و شلیک موشک در غزه کار بسیار دشواری است اما جهاد اسلامی این کار را با موفقیت انجام داد. به همین دلیل رژیم صهیونیستی جنبش جهاد اسلامی را هدف بسیاری از عملیاتهای خود قرار داد و جنبش، هزاران شهید و مجروح تقدیم کرد به خصوص از سال 2005 تا 2007 بسیاری از فرماندهان جهاد اسلامی توسط رژیم صهیونیستی ترور شده و شهید شدند. موضوعی را درباره سلاح جهاد اسلامی نیز باید بگویم. جنبش جهاد اسلامی همواره درباره پاک بودن سلاح خود حساس بوده است و سلاح خود را به غیر از دشمن به هیچ سمت دیگری نشانه نمیرود و فقط سلاح خود را به سمت دشمن صهیونیستی نشانه میرود نه فلسطینی ها، اعراب و مسلمانان و حتی یهودیانی که صهیونیست نیستند و با فلسطین دشمنی ندارند نیز اسلحه خود را به سمت آنها نشانه نمیرود.
با اینکه جنبش جهاد اسلامی مخالف جنبش فتح و تشکیلات خودگردان است اما، به هیچ وجه علیه آنها وارد نشده است و همیشه موضع آشتی داخلی را حفظ کرده است. نظر جنبش جهاد اسلامی این است که تمام ملت به سمت حمایت از فلسطین باید حرکت کنند و نباید با یکدیگر درگیر شوند چون که معتقد است این درگیری داخلی فقط و فقط به نفع رژیم صهیونیستی است. جنبش جهاد اسلامی از همه ملت میخواهد فقط و فقط در راه فلسطین مبارزه کنند و بعد در داخل نیز خواهان تغییرات مثبت مسالمت آمیز در سطح حکومتی است تا حکومت فقط در خدمت مصالح مردم فلسطین باشد. جنبش جهاد اسلامی فقط اسلام را مد نظر قرار داده و هیچ گاه به اختلافات مذهبی فکر نکرده است. خط مشی فقط اسلام است وشعار جنبش جهاد اسلامی «لا اله الا الله محمد رسول الله است» چون که معتقد است ما همه یک امت هستیم و شعار امت واحده باید یکی باشد و هیچ فرقی بین شیعه و سنی وجود ندارد ما همه یک امت واحده هستیم و دشمن ما غرب و صهیونیسم است که خطری برای همه امت اسلامی محسوب میشوند. هدف دشمنان این است که ما به جای مبارزه با دشمن صهیونیستی با یکدیگر درگیر شویم که جنبش جهاد اسلامی شدیدا با این مسئله مخالف است.
* انتفاضه سوم بعد از 10 سال انتظار سرانجام شکل گرفت. شما چه شباهتها و تفاوتهایی بین انتفاضه اول و دوم با انتفاضه سوم میبینید؟
- انتفاضه اول در واقع یک حالت آگاهی بود. مردم فلسطین در آن زمان متوجه شدند که از خارج نمیتوانند کمک بگیرند. سالها ملت فلسطین تحت اشغال بودند، امت اسلامی پشت سر ملت فلسطین قرار داشت. مردم فلسطین در ابتدا فکر میکردند ارتشهای عرب میتوانند به آنها کمک کنند و فلسطین را آزاد کنند اما پس از سالها دریافتند که نه حسنی مبارک، نه جعفر نمیری(رئیس جمهور اسبق سودان) ،نه انور سادات و نه ابوعمار(عرفات) نمیتوانند فلسطین را آزاد کنند به همین خاطر به خود اتکا کردند. این همان نظریه جهاد اسلامی بود که معتقد بود ملت باید خود حول مسئله فلسطین جمع شوند. همین آگاهی باعث انفجار عظیم مردمی در انتفاضه شد و کلمه انتفاضه برای اولین بار وارد قاموس سیاسی منطقه شد. انتفاضه اول میتوانست یک تغییرات گسترده و عظیمی را در منطقه ایجاد کند اما متاسفانه به خاطر رهبری آن که راه را به اشتباه رفت و منتهی به پیمان اسلو شد من آن را یک دستاورد مسخ شده مینامم. پیمان اسلو بیشترین ضرر را به آرمان فلسطین وارد کرد. در واقع میتوانم بگویم که حجم تلاش و مقاومت ملت فلسطین بسیار زیاد بود ولی حجم دستاوردها بسیار اندک بود. متاسفانه طرفهایی که به این مسئله کمک کردند رژیمهای عربی بودند که مثل یک کمربند امنیتی حاشیه امنیتی برای رژیم صهیونیستی درست کردند. همانها بودند که عرفات را برای امضای پیمان ننگین اسلو تحت فشار قرار دادند. در انتفاضه دوم مردم تا حدود زیادی شیوههای رویارویی را فرا گرفتند وآن دیوار ترس و وحشت فرو ریخت. البته حکومت خودگردان فلسطین در آن زمان فشار زیادی بر مردم آورد اما وقتی که عرفات مشاهده کرد در اسلو شکست خورده تصمیم گرفت از برگ برنده انتفاضه برای به کرسی نشاندن خواستههای خود استفاده کند، لذا تشکیلات خودگردان فلسطین در انتفاضه دوم با مردم همراه شد اما متاسفانه بعد از مدتی «محمود عباس» به قدرت رسید که وی و اطرافیانش هیچ اعتقادی به مقاومت و انتفاضه ندارند و تنها چیزی که میخواهند حفظ حکومت خود به هر قیمتی است. جامعه بینالمللی و اتحادیه عرب فردی مثل محمود عباس را میخواهند که سازشکار باشد. شما میدانید تشکیلات خودگردان فلسطین با حرکتها و جنبشهای اسلامی در فلسطین مخالف است. این مسئله خواست اتحادیه عرب و سازمان ملل نیز است آنها نمیخواهند یک نمونه جدید از مقاومت پدیدار شود و میخواهند که گروهی در راس کار باشد که هیچ اعتقادی به آرمان فلسطین نداشته باشد.به قدری اینها سازشکار هستند که ابوعمار(عرفات) در مقابل رژیم صهیونیستی برای اینها تندرو محسوب میشد به همین دلیل به کمک بعضی از طرفهای فلسطینی، ابوعمار را بیمار کردند و به قتل رساندند تا از شرش خلاص شوند. انتفاضه سوم پس از یک تحول عقیدتی و امنیتی در تشکیلات خودگردان آغاز شد چونکه تشکیلات خودگردان فلسطین تلاش کرد که یک سازمان امنیتی جدیدی با رویکرد و فکر جدید برای کمک به رژیم صهیونیستی ایجاد کند که با سازمانهای اطلاعاتی و جاسوسی رژیم صهیونیستی نیز هماهنگ باشد. سازمان اطلاعات جدید تشکیلات خود گردان که ایجاد شده مبتنی بر اندیشههای «دایتون» ژنرال آمریکایی است. تمام رژیمهای عربی نیز از طرح تشکیل این سازمان اطلاعاتی جدید حمایت کردند. این دستگاه اطلاعاتی برای مقابله با ملت فلسطین و حفظ امنیت رژیم اسرائیل ایجاد شد. چند بار به همین دلیل ملت فلسطین تصمیم به قیام گرفتند اما فشار شدید تشکیلات خودگردان مانع از انجام این کار شد تا اینکه در انتفاضه اخیر نسل جدید جوانان فلسطینی که تربیت شده دوران اسلو بودند آمدند و قیام کردند. در این سالها تلاش زیادی شده بود که جوانان فلسطینی تجملگرا شوند و به سمت تجملگرایی و مادیگرایی سوق پیدا بکنند ؛ اما خوشبختانه از درون همین نسل جوانانی درآمدند که آتش انتفاضه سوم را شعله ور کردند و تصمیم گرفتند که خود به جنگ با رژیم صهیونیستی بروند چرا که دیدند هیچ کس به سمت جنگ با رژیم صهیونیستی نمیرود. اوج این حرکت همان بیحرمتی رژیم صهیونیستی به مسجدالاقصی بود. موضوع دیگری که باید بگویم و خیلی مهم است این است که الان ممکن است که اکثر تظاهرکنندگان وابسته به گروههای مختلفی باشند ولی گروههای فلسطینی نمیخواهند در مسئله انتفاضه دخالت بکنند. میخواهند انتفاضه مردمی باشد. نه حماس و نه جهاد اسلامی و نه جبهه خلق دخالت مستقیم نمیکنند میخواهند این حرکت مردمی باشد که هیچ گروهی نتواند به تنهایی آن را به سمتی که خود میخواهد کنترل و هدایت کند، چرا که اگر این اتفاق بیفتد پس از مدتی انتفاضه تحت تاثیر آن گروه قرارخواهد گرفت. این یک خیزش مردمی است تنها چیزی که بین گروههای فلسطینی توافق شده تلاش برای تشکیل یک رهبری واحد برای هدایت انتفاضه است.
* شما اشاره کردید که تمام گروههای فلسطینی و گروههای مقاومت تصمیم گرفتهاند که دخالت نکنند و اجازه دهند انتفاضه، مردمی باقی بماند اما جرقه نخستین انتفاضه، وابسته به حرکت جهاد اسلامی بود. سوال من این است که جهاد اسلامی برای تداوم انتفاضه سوم چه تدابیری را اندیشیده است؟ و چه اقداماتی میخواهد انجام دهد که این انتفاضه به سرنوشت دو انتفاضه قبلی یعنی اسلو و کنفرانس شرمالشیخ دچار نشود؟
- نیروهای جنبش جهاد اسلامی در صحنه انتفاضه حضور دارند و شرکت فعالی نیز دارند اما نمیخواهند کار فردی باشد و همه چیز دست جهاد اسلامی باشد به همین دلیل در پویا شدن این انتفاضه فعالیت دارند اما میخواهند انتفاضه جنبه مردمی خود را حفظ کند. حتی کسانی که از جهاداسلامی در این انتفاضه حضور دارند به نام جهاد اسلامی کاری انجام نمیدهند و همه فعالیتها به نام مردم فلسطین انجام میشود هدف آنها این است که فقط انتفاضه چه در غزه و چه در کرانه باختری وجود داشته باشد و نه چیز دیگری. جنبش جهاداسلامی به ایجاد رهبری واحد برای توسعه انتفاضه و خدمت به مردم فلسطین و نه خدمت به افرادی مثل محمود عباس و اطرافیانش و تشکیلات خود گردان و افراد صهیونیست شده در داخل فلسطین تاکید دارد.
* در کرانه باختری مردم بدون سلاح گرم به جنگ رژیم صهیونیستی رفتهاند در همین عملیات اخیر «بئرالسبع» عملیات را یک جوان با چاقو انجام داد اگر این جوان سلاح گرم در دست داشت طبیعتا موفقتر بود. سوال من این است که چرا جهاد اسلامی سلاحهایی که در اختیار دارد را در اختیار مردم در کرانه باختری قرار نمیدهد تا آنها موفقتر عمل کنند؟
- دیدگاه شخصی من این است که من، فعالیتهای مردمی را به فعالیتهای مسلحانه ترجیح میدهم به این دلیل که در انتفاضه مردمی همه میتواننند شرکت کنند حتی یک کودک میتواندسنگ بردارد و به سمت یک تانک پرتاب کند اما در عملیات مسلحانه همه مردم قادر به برداشتن سلاح نیستند و عملیات مسلحانه محدود میشود به یک گروه کوچکی که باید آموزش ببینند و سلاح به دست بگیرند. اما من با متنوعسازی شیوههای مقاومت در مقابل رژیم صهیونیستی موافق هستم. مردم حق دارند شیوههای مقاومت در مقابل دشمن صهیونیستی را متنوع کنند و برابر دشمن بایستند.کسانی که در مقابل رژیم صهیونیستی مقاومت میکنند برخلاف تبلیغات تروریست نیستند کار این افراد در همه ادیان آسمانی و حتی مکاتب زمینی تائید شده است. اما از نظر من بهترین وسیله مقاومت، انتفاضه مردمی است حتی اگر سلاحهای خوب نیز در اختیار مردم قرار دهیم این اقدام، مقاومت را محدود به گروههای کوچک آموزش دیده خواهد کرد که با توجه به محدودیتهای شدید امنیتی در کرانه باختری باعث خواهد شد این گروهها پساز مدتی تحت تعقیب سازمانهای اطلاعاتی رژیم صهیونیستی قرار بگیرند.
* سوالی که در این میان مطرح است در مورد آینده انتفاضه سوم است به نظر شما این انتفاضه تا کجا پیش خواهد رفت آیا مثل دو انتفاضه قبلی که به اسلو و شرم الشیخ منتهی شد این انتفاضه نیز با یک توافق به پایان میرسد یا اهداف بالاتری دارد؟
- اگر من خودم رهبر انتفاضه بودم میگفتم آنقدر انتفاضه را باید ادامه دهیم تا همه اهداف ما محقق شود. مثلا انتفاضه اول همانطور که گفتم خیلی از مسائل را میتوانست محقق کند. میتوانست خیلی دستاوردهای بزرگ و عظیمی داشته باشد. اما با پیمان اسلو و رهبری بد آن زمان مسخ شد. انتفاضه دوم نیز به توافقاتی منجر شد که هیچ سود و نفعی برای ملت فلسطین نداشت. این انتفاضه جدید برای متوقفسازی یهودیسازی قدس و کرانه باختری شروع شده است. طرحهای محمود عباس آرمان فلسطین را نابود کرد. همین طور طرح صلح عربی نیز نه برای حمایت از آرمان فلسطین بلکه در جهتمنافع رژیم صهیونیستی طراحی شده است. اگر یک رهبری واحد ایجاد شود میتواند شرایط فعلی را به یک حالت انقلابی و اصلاحی منتهی کند. متاسفانه جهان عرب مخالف چنین روندی است، در جهان عرب هر اتفاقی میافتد فلسطینیها را مقصر جلوه میدهند. یک نمونه من برای شما بگویم که حاکمان عرب چگونه با این مسئله انتفاضه برخورد میکنند، شما نگاه کنید در جنگ غزه که 51 روز طول کشید سران کشورهای عربی حتی یک جلسه برای حمایت از مردم فلسطین و غزه برگزار نکردند بلکه بر عکس رژیم صهیونیستی را برای محاصره هر چه بیشتر و حمله بیشتر به مردم غزه تشویق و تحریک کردند اما از وقتی که انتفاضه جدید شکل گرفت در همین چند روزه وزرای خارجه کشورهای عربی سریع تشکیل جلسه دادند و این تشکیل جلسه نه برای حمایت از ملت فلسطین بلکه برای نجات نتانیاهو و نجات رژیم صهیونیستی و تغییر مسیر انتفاضه به سمتی بود که خطری نداشته باشد. در واقع میخواستند رژیم صهیونیستی را از تنگنا نجات دهند. اگر میخواهید خطر انتفاضه جدید و تاثیر آن را بر دولت نتانیاهو و رژیم صهیونیستی ارزیابی بکنید میتوانید همین جلسه را شاخص بگیرید.
*رهبر معظم انقلاب اخیرا یک پیش بینی درباره نابودی رژیم اسرائیل داشتند و فرمودند که ان شاءالله اسرائیل تا 25 سال آینده فرو میپاشد. میخواستم نظر شما را درباره این پیش بینی جویا شوم و آیا به نظر شما انتفاضه جدید میتواند پیش بینی رهبر معظم انقلاب را درباره نابودی رژیم اسرائیل محقق کند؟
- به نظر من که این اتفاق در کمتر از 25 سال رخ خواهد داد. شما نگاه کنید که 4ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی کارتر رئیسجمهور وقت آمریکا به ایران آمد و شاه را مورد ستایش قرار داد در حالی که 4 ماه بعد دیدیم که انقلاب شد و دیگر شاهی نبود و شاه آواره شده بود. چون روندهای اینچنینی را نمیشود پیش بینی کرد. اگر این اموال و تلاشهایی که در جهان عرب برای جنگ با یکدیگر صرف میشود در راه جنگ با رژیم اسرائیل صرف میشد این رژیم تا کنون نابود شده بود.
شما نگاه کنید چقدر در داخل کشورهای عربی برای جنگ با یکدیگر هزینه میشود.اگر یک روز، پول تسلیحاتی که اعراب در این جنگهای داخلی هزینه میکنند برای مبارزه با اسرائیل هزینه میشد الان دیگر اسرائیل نابود شده بود. پولی که به ملت فلسطین نیز داده میشود بسیار ناچیز است و مثل یک شیر آب بسیار کوچک است. یک نمونه در این زمینه بگویم 150 هزار کارمند تشکیلات خودگردان هستند و از این تشکیلات و کمکهایی که از خارج ارسال میشود حقوق دریافت میکنند. برای همین به شدت ملت فلسطین تحت فشار هستند این رقم را گفتم که بدانید ملت فلسطین به چه شکلی تحت فشار هستند. تمامی اینها برای متوقف کردن روند انتفاضه انجام میشود اگر تمامی این پولها در مسیر درستی صرف میشد مطمئنا دیگر اسرائیل نبود. مصالح کشورهای غربی نزد کشورهای عربی و اسلامی است نه رژیم صهیونیستی، چون منابع نزد کشورهای عربی و اسلامی است و مطمئنا اگر روزی فرا برسد که کشورهای غربی بین کشورهای عربی و اسلامی با اسرائیل یکی را انتخاب کنند بهطور قطع اسرائیل را انتخاب نخواهند کرد و منافع خود را ترجیح خواهند داد. به نظر من با این شرایطی که گفتم عمر رژیم اسرائیل کمتر از 25 سال خواهد بود. یک مسئله دیگر که رژیم صهیونیستی را در معرض خطر قرار داده افراط گرایی در داخل سرزمینهای اشغالی و در میان خود صهیونیستها است که اگر گسترش پیدا کند میتواند به نابودی رژیم صهیونیستی از داخل منتهی شود. یک نمونه دیگر نیز از تبعیض نژادی در داخل رژیم صهیونیستی را برای شما بگویم. الان 6 میلیون فلسطینی فقط در 11 درصد خاک فلسطین زندگی میکنند در حالی که 5 میلیون یهودی در بقیه 89درصد فلسطین زندگی میکنند و این نشان میدهد که رژیم اسرائیل یکی از پستترین رژیمهای آپارتاید و تبعیض نژادی در جهان است. حتی جدیدا دیوار حائل را نیز در داخل قدس ایجاد میکنند که بیش از پیش این منطقه را از مناطق عرب نشین جدا بکنند. این مسئله نشاندهنده این است که بر خلاف ادعاها که گفته میشود رژیم اسرائیل یک نظام دموکراتیک نیست بلکه این رژیم کثیفترین نظام تبعیض نژادی که کارش قتل و کشتار مردم است میباشد. به نظر من و بنا به دلایلی که گفتم انشاءالله عمر این رژیم به 25 سال نخواهد کشید و تا آن زمان نابود خواهد شد.
*آنگونه که من از روحیات و رفتار شما در این مصاحبه متوجه شدم احساس میکنم که دلتنگ قیام ومبارزه در فلسطین شدهاید و حتی میز کار نیز نتوانسه شما را از ان آرمان باز بدارد و از نوع صحبت کردن شما آن شور انقلابی احساس میشود و فکر میکنم آرزوی شما حضور در انتفاضه ملت فلسطین است .آیا احساس من درست است و شما دوست دارید بار دیگر اسلحه به دست بگیرید و علیه اسرائیل مبارزه کنید؟
- بله احساس شما درست است. تمامی فلسطینیها و حتی آنها که به خارج از کشور نیز مهاجرت کردهاند چنین احساسی را دارند. الان به خیلی از فلسطینیهای ساکن اردوگاهها ویزا میدهند که به اروپا و آمریکا بروند، خیلیها نمیروند و حتی کلید خانه خود را در اردوگاه نیز با خود دارند و منتظر هستند که روزی به خواست خدا به فلسطین برگردند.
شما اگر به اردوگاهها بروید مثلا اردوگاه یرموک و از آنها بپرسید که کجایی هستید نمیگویند ما ساکن مثلا اردوگاه یرموک هستیم. میگویند من از حیفا یا فلسطین هستم.
خب این دلبستگی از قبل در وجود ما بوده و ما شیر عشق به فلسطین را نوشیده ایم. یک مسئله دیگر آن ویژگی و تقدس فلسطین است. سرزمین محشر است که خداوند در قرآن به آن اشاره کرده است. مسئله دیگر نیز آن عمق فاجعه انسانی است که در فلسطین اتفاق افتاد. سابقه نداشته ملتی در جهان 150 سال تحت ظلم و ستم باشد. در طول تاریخ این ظلم بیسابقه است. وقتی فلسطین اشغال شد 550 شهر و روستا توسط رژیم صهیونیستی نابود شد. این سرزمین برخلاف ادعاها خالی از سکنه نبوده پر از شهر و روستا بوده است و بیشتر از 5هزارسال قدمت دارد، همین مسائل باعث شده که تمام ملت فلسطین یک شوق و علاقهای به این سرزمین داشته باشند و این از دل ملت فلسطین خارج شدنی نیست. ما یادمان هست که چقدر به قدس و مسجدالاقصی میرفتیم و در آنجا نماز میخواندیم وخاطرات زیادی داریم و همه اینها باعث شده عشق به فلسطین در وجود ما ماندگار شود.تمام ملت فلسطین نیز این احساس را دارند.
اشاره:
مصاحبه با شخصیتهای فلسطینی همواره متفاوت بوده است؛ به ویژه اگر طرف مصاحبه یک مبارز فلسطینی باشد. آنها پس از سالها هنوز کلید خانههای اشغال شده خود در فلسطین را در جیب دارند و با اطمینان عجیبی از بازگشت به فلسطین حرف میزنند. بعضی اوقات انسان تصور میکند مردم فلسطین با تمام مردم دنیا فرق دارند؛ چرا که سالها نبرد با دستان خالی در برابر تفنگ و تانک و موشک، آنها را هنوز نا امید نکرده است. در دنیای ماشینی و مادی امروز که دیگر حس و حالی برای مسائل غیرمادی نمانده است، روحیه و امید بالای مردم فلسطین حقیقتا دستمریزاد دارد چرا که نه تنها مادیات آنها را اسیر خود نکرده، بلکه با اطمینان کامل از شهادت، به استقبال آن میروند و این امر حیرتانگیز است. شاید تنها نمونهای که بتوان برای مقایسه کردن با این مردمان عجیب و آسمانی آورد، بسیجیان خودمان باشد که مشتاقانه به استقبال شهادت میرفتند و گویا مرحله بعد از شهادت را با چشم دل دیدهاند و میدانند چه چیزی در انتظار آنها است که اینچنین از سرِ عشق، مرگ را در آغوش میکشیدند. شروع انتفاضه سوم یا انتفاضه قدس در فلسطین بهانهای شد که سراغ یکی از مبارزین قدیمی فلسطین برویم و دقایقی با کمک وی پرنده خیال خود را به پرواز دربیاوریم و سفری در اعماق تاریخ داشته باشیم و سیر مبارزه فلسطینیان را ورقی بزنیم.
«ناصر ابوشریف» نماینده جنبش جهاد اسلامی فلسطین در ایران قبول کردند که با کیهان مصاحبهای داشته باشند. این مصاحبه یک هفته پس از دیدار با خالد قدومی نماینده حماس در ایران انجام شد. ابوشریف متولد 1966 در شهر طولکرم فلسطین در کنار دریای مدیترانه است. وی مبارزی دربند بوده که به خاطر عملیات نظامی علیه یک اتوبوس حامل صهیونیستها در سال 1985 میلادی بازداشت و 13 سال زندانی شده است. در داخل زندان با جنبش جهاد آشنا و عضو آن میشود. پس از آزادی از زندان وی مجبور میشود با کشور خود خداحافظی کند چرا که به اردن تبعید شد. وی از اردن نیز به عراق تبعید و سرانجام وارد سوریه میشود. از سال 2008 اما وی به عنوان نماینده جنبش جهاد اسلامی در تهران انتخاب شده است. در همان لحظات اول متوجه شدم که وی برای پشت میز آفریده نشده است! رفتار وی طوری بود که احتمال میرفت هر لحظه بلند شده و راهی فلسطین شود. آمادگی کامل دارد وبه سلامتی خود بسیار اهمیت میدهد و اهل ورزش است و سعی میکند خود را همچنان مانند مبارزان ورزیده نگه دارد تا روز موعود فرا رسد. همانند انقلابیون با اطمینان و قدرت حرف میزد و مخاطب را در همان چند دقیقه اول مجذوب خود میکند. از عشقش به امام خمینی(ره) گفت و اصرار داشت عکس امام هنگام مصاحبه در کنار وی قرار داشته باشد. بسیار سریع حرف میزد و با قاطعیت در مورد مقاومت سخن میگفت گویی میخواست تسلط خود بر امور را نشان دهد که انصافا اینگونه هم بود. مصاحبه کیهان با وی بسیار خواندنی شد. متن کامل این مصاحبه پیش روی شماست:
* «جنبش جهاد اسلامی» چگونه شکل گرفت و هدف از تاسیس آن چه بود؟ اکنون این جنبش چه جایگاهی در فلسطین دارد؟
- جنبش جهاد اسلامی تقریبا از دهه 80 میلادی در فلسطین شکل گرفت. البته در آن زمان گستره مردمی زیادی نداشت تا اینکه تا اواسط دهه 80 میلادی که گسترش زیادی در فلسطین پیدا کرد. بطور خلاصه میتوانم بگویم که اندیشه جهاد اسلامی براساس اسلام و فلسطین بنا شده است و این نظریه، اصول کاری این جنبش است .حرکت جهاد اسلامی به تدریج در محافل فلسطینی رشد پیدا کرد و توانست در محافل فلسطینی جایگاهی برای خود پیدا کند تا اینکه انتفاضه ملت فلسطین در اکتبر 1978 میلادی شروع شد. در واقع در این انتفاضه نقش اصلی را جنبش جهاد اسلامی با عملیات «الشجاعیه» بر عهده داشت. آن حادثه ماشین که در آن زمان رخ داد یکی از دلایل آغاز انتفاضه اول بود. در آنجا فردی بود به اسم «مصباح السوری» که در حادثه خودرو دست داشت و تقریبا به مدت یک سال رژیم صهیونیستی را به خود مشغول کرد. حتی «زئیف شیف »که از نویسندگان مشهور رژیم صهیونیستی است و «ایهود یعری» از متخصصین امور فلسطین در رژیم صهیونیستی هر دو اتفاق نظر دارند که این جنبش جهاد اسلامی بود که انتفاضه اول ملت فلسطین را شروع کرد. آن زمان «اخوان المسلمین» بر حرکتهای اسلامی سیطره داشت و به همین ترتیب در فلسطین نیز نفوذ بیشتری داشت. جنبش اخوان المسلمین در آن زمان وارد فاز نظامی نشده بود و فعالیت آن به خطابه و دعوت اسلامی محدود میشد؛ ظهور جنبش جهاد اسلامی بود که جنبش اخوانالمسلمین را نیز به سمت فاز نظامی سوق داد و این انتفاضه بود که اخوان المسلمین را به حرکتهای نظامی و ورود به فاز نظامی در فلسطین سوق داد.همان طور که میدانید قبل از آن «فتحی شقاقی» بنیانگذار جنبش جهاد اسلامی با شیخ احمد یاسین فرد شماره دوی اخوانالمسلمین فلسطین محسوب میشدند، فتحی شقاقی که در مصر تحصیل میکرد به فلسطین آمد و جنبش جهاد اسلامی را پایهریزی کرد. اما در اصل فتحی شقاقی مرد شماره دو اخوان المسلمین بود. همان طور که گفتم جنبش جهاد اسلامی پس از تشکیل و همینطور شروع انتفاضه باعث سوق دادن اخوان المسلمین به سمت فاز مسلحانه شد. تا قبل از آن اخوان فعالیت ممتازی نداشت و همه فعالیتهای ملی و ممتاز آن مربوط به بعد از تشکیل جهاداسلامی میشود. خلاصه اینکه جنبش جهاد اسلامی نقش ممتازی در انتفاضه اول مردم فلسطین ایفا کرد و شهدای زیادی را در هم این راه تقدیم کرد و کارهای بسیار قهرمانانه و بزرگی را انجام داد. جنگ «چاقوها» یا جنگ با «سلاح سرد» که در سال 1978 آغاز شد از جنبش جهاد اسلامی شروع شد و مبتکر آن جهاد اسلامی بود. در انتفاضه دوم نیز نصف عملیاتهایی که انجام شد از سوی جنبش جهاد اسلامی صورت گرفت. نصف کشتههای صهیونیستها نیز به خاطر عملیات نیروهای جهاد اسلامی بود. یکی از عملیاتهای جنبش جهاد اسلامی عملیات «باب المغاربه» بود که 20 سرباز صهیونیست در این عملیات کشته شدند و 70 صهیونیست دیگر نیز زخمی شدند. باب المغاربه یکی از عملیاتهای بسیار ایده آل جهاد اسلامی بود. از عملیاتهای مهم دیگر جهاد اسلامی در سال 1995 عملیات« بیت لید» بود که در نهایت باعث ترور دکتر «فتحی شقاقی» بنیانگذار جنبش جهاد اسلامی شد. در انتفاضه دوم جنبش جهاد اسلامی نقش ارزنده و مهمی را ایفا کرد و همان طور که گفتم نصف عملیاتها از سوی جهاد اسلامی بود و نصف کشتههای صهیونیستها هم با عملیاتهای جهاد اسلامی بود. عملیات بعدی عملیات اردوگاه «جنین» بود که تقریبا بیشتر رزمندگان این عملیات زیر نظر «محمود طوالبه» فرمانده جنبش جهاد اسلامی فعالیت میکردند. با همین عملیاتها بود که جنبش جهاد اسلامی به عنوان یک جنبش پیشرو در تحولات فلسطین باقی ماند. با اینکه این جنبش از لحاظ مالی به شدت در مضیقه است و من میتوانم بگویم که فقیرترین جنبش فلسطینی است و کمترین حمایت مالی را نیز حتی از جانب دوستان خود دریافت میکند با این وجود در تحولات فلسطین نقش آفرینی میکند. جنبش جهاد اسلامی از نظر فکری در اواخر دهه 70 میلادی رشد و نمو پیدا کرد به همین دلیل افکار و اندیشههای آن با افکار حضرت امام خمینی«ره» به خصوص درباره موضوع حمله استعمار غرب به منطقه که اوج آن ایجاد رژیم صهیونیستی در منطقه خاورمیانه بود تعامل داشت. نظریه جنبش جهاد اسلامی و حضرت امام خمینی درباره خیزش اسلامی، جنبش اسلامی، نهضت اسلامی و مسئله فلسطین با همدیگر در تعامل و در یک مسیر هستند. به همین دلیل جنبش جهاد اسلامی، انقلاب اسلامی را از همان آغاز مورد تایید قرار داد وتاکنون نیز به این انقلاب وفادار مانده است. به خاطر نقش جنبش جهاد اسلامی سازمان اطلاعات رژیم صهیونیستی و دستگاه اطلاعاتی حکومت خودگردان فلسطین توافق کردند که این جنبش را به دلیل خطری که برای منافعشان دارد به هر طریقی که شده نابود کنند ولی به خواست خداوند متعال این اتفاق نیفتاد و این جنبش باقی ماند. از سال 2005 تا7 200 نیز این جنبش به تنهایی شروع به پرتاب موشک به سمت اهداف صهیونیستی کرد و توانست رشد و نمو زیادی در کرانه باختری داشته باشد و هزاران جنگجو و مبارز نیز در غزه دارد که این مبارزان در کنار حماس در حال مبارزه با دشمن صهیونیستی هستند. در سال 2011 نیز یک عملیاتی را به تنهایی بر ضد رژیم صهیونیستی بدون کمک گرفتن از سایر گروههای فلسطینی انجام داد. در سال 2005 تا 2007 نیز مسئولیت پرتاب موشکها به سمت دشمن صهیونیستی را بر عهده گرفت. شما میدانید نگهداری و شلیک موشک در غزه کار بسیار دشواری است اما جهاد اسلامی این کار را با موفقیت انجام داد. به همین دلیل رژیم صهیونیستی جنبش جهاد اسلامی را هدف بسیاری از عملیاتهای خود قرار داد و جنبش، هزاران شهید و مجروح تقدیم کرد به خصوص از سال 2005 تا 2007 بسیاری از فرماندهان جهاد اسلامی توسط رژیم صهیونیستی ترور شده و شهید شدند. موضوعی را درباره سلاح جهاد اسلامی نیز باید بگویم. جنبش جهاد اسلامی همواره درباره پاک بودن سلاح خود حساس بوده است و سلاح خود را به غیر از دشمن به هیچ سمت دیگری نشانه نمیرود و فقط سلاح خود را به سمت دشمن صهیونیستی نشانه میرود نه فلسطینی ها، اعراب و مسلمانان و حتی یهودیانی که صهیونیست نیستند و با فلسطین دشمنی ندارند نیز اسلحه خود را به سمت آنها نشانه نمیرود.
با اینکه جنبش جهاد اسلامی مخالف جنبش فتح و تشکیلات خودگردان است اما، به هیچ وجه علیه آنها وارد نشده است و همیشه موضع آشتی داخلی را حفظ کرده است. نظر جنبش جهاد اسلامی این است که تمام ملت به سمت حمایت از فلسطین باید حرکت کنند و نباید با یکدیگر درگیر شوند چون که معتقد است این درگیری داخلی فقط و فقط به نفع رژیم صهیونیستی است. جنبش جهاد اسلامی از همه ملت میخواهد فقط و فقط در راه فلسطین مبارزه کنند و بعد در داخل نیز خواهان تغییرات مثبت مسالمت آمیز در سطح حکومتی است تا حکومت فقط در خدمت مصالح مردم فلسطین باشد. جنبش جهاد اسلامی فقط اسلام را مد نظر قرار داده و هیچ گاه به اختلافات مذهبی فکر نکرده است. خط مشی فقط اسلام است وشعار جنبش جهاد اسلامی «لا اله الا الله محمد رسول الله است» چون که معتقد است ما همه یک امت هستیم و شعار امت واحده باید یکی باشد و هیچ فرقی بین شیعه و سنی وجود ندارد ما همه یک امت واحده هستیم و دشمن ما غرب و صهیونیسم است که خطری برای همه امت اسلامی محسوب میشوند. هدف دشمنان این است که ما به جای مبارزه با دشمن صهیونیستی با یکدیگر درگیر شویم که جنبش جهاد اسلامی شدیدا با این مسئله مخالف است.
* انتفاضه سوم بعد از 10 سال انتظار سرانجام شکل گرفت. شما چه شباهتها و تفاوتهایی بین انتفاضه اول و دوم با انتفاضه سوم میبینید؟
- انتفاضه اول در واقع یک حالت آگاهی بود. مردم فلسطین در آن زمان متوجه شدند که از خارج نمیتوانند کمک بگیرند. سالها ملت فلسطین تحت اشغال بودند، امت اسلامی پشت سر ملت فلسطین قرار داشت. مردم فلسطین در ابتدا فکر میکردند ارتشهای عرب میتوانند به آنها کمک کنند و فلسطین را آزاد کنند اما پس از سالها دریافتند که نه حسنی مبارک، نه جعفر نمیری(رئیس جمهور اسبق سودان) ،نه انور سادات و نه ابوعمار(عرفات) نمیتوانند فلسطین را آزاد کنند به همین خاطر به خود اتکا کردند. این همان نظریه جهاد اسلامی بود که معتقد بود ملت باید خود حول مسئله فلسطین جمع شوند. همین آگاهی باعث انفجار عظیم مردمی در انتفاضه شد و کلمه انتفاضه برای اولین بار وارد قاموس سیاسی منطقه شد. انتفاضه اول میتوانست یک تغییرات گسترده و عظیمی را در منطقه ایجاد کند اما متاسفانه به خاطر رهبری آن که راه را به اشتباه رفت و منتهی به پیمان اسلو شد من آن را یک دستاورد مسخ شده مینامم. پیمان اسلو بیشترین ضرر را به آرمان فلسطین وارد کرد. در واقع میتوانم بگویم که حجم تلاش و مقاومت ملت فلسطین بسیار زیاد بود ولی حجم دستاوردها بسیار اندک بود. متاسفانه طرفهایی که به این مسئله کمک کردند رژیمهای عربی بودند که مثل یک کمربند امنیتی حاشیه امنیتی برای رژیم صهیونیستی درست کردند. همانها بودند که عرفات را برای امضای پیمان ننگین اسلو تحت فشار قرار دادند. در انتفاضه دوم مردم تا حدود زیادی شیوههای رویارویی را فرا گرفتند وآن دیوار ترس و وحشت فرو ریخت. البته حکومت خودگردان فلسطین در آن زمان فشار زیادی بر مردم آورد اما وقتی که عرفات مشاهده کرد در اسلو شکست خورده تصمیم گرفت از برگ برنده انتفاضه برای به کرسی نشاندن خواستههای خود استفاده کند، لذا تشکیلات خودگردان فلسطین در انتفاضه دوم با مردم همراه شد اما متاسفانه بعد از مدتی «محمود عباس» به قدرت رسید که وی و اطرافیانش هیچ اعتقادی به مقاومت و انتفاضه ندارند و تنها چیزی که میخواهند حفظ حکومت خود به هر قیمتی است. جامعه بینالمللی و اتحادیه عرب فردی مثل محمود عباس را میخواهند که سازشکار باشد. شما میدانید تشکیلات خودگردان فلسطین با حرکتها و جنبشهای اسلامی در فلسطین مخالف است. این مسئله خواست اتحادیه عرب و سازمان ملل نیز است آنها نمیخواهند یک نمونه جدید از مقاومت پدیدار شود و میخواهند که گروهی در راس کار باشد که هیچ اعتقادی به آرمان فلسطین نداشته باشد.به قدری اینها سازشکار هستند که ابوعمار(عرفات) در مقابل رژیم صهیونیستی برای اینها تندرو محسوب میشد به همین دلیل به کمک بعضی از طرفهای فلسطینی، ابوعمار را بیمار کردند و به قتل رساندند تا از شرش خلاص شوند. انتفاضه سوم پس از یک تحول عقیدتی و امنیتی در تشکیلات خودگردان آغاز شد چونکه تشکیلات خودگردان فلسطین تلاش کرد که یک سازمان امنیتی جدیدی با رویکرد و فکر جدید برای کمک به رژیم صهیونیستی ایجاد کند که با سازمانهای اطلاعاتی و جاسوسی رژیم صهیونیستی نیز هماهنگ باشد. سازمان اطلاعات جدید تشکیلات خود گردان که ایجاد شده مبتنی بر اندیشههای «دایتون» ژنرال آمریکایی است. تمام رژیمهای عربی نیز از طرح تشکیل این سازمان اطلاعاتی جدید حمایت کردند. این دستگاه اطلاعاتی برای مقابله با ملت فلسطین و حفظ امنیت رژیم اسرائیل ایجاد شد. چند بار به همین دلیل ملت فلسطین تصمیم به قیام گرفتند اما فشار شدید تشکیلات خودگردان مانع از انجام این کار شد تا اینکه در انتفاضه اخیر نسل جدید جوانان فلسطینی که تربیت شده دوران اسلو بودند آمدند و قیام کردند. در این سالها تلاش زیادی شده بود که جوانان فلسطینی تجملگرا شوند و به سمت تجملگرایی و مادیگرایی سوق پیدا بکنند ؛ اما خوشبختانه از درون همین نسل جوانانی درآمدند که آتش انتفاضه سوم را شعله ور کردند و تصمیم گرفتند که خود به جنگ با رژیم صهیونیستی بروند چرا که دیدند هیچ کس به سمت جنگ با رژیم صهیونیستی نمیرود. اوج این حرکت همان بیحرمتی رژیم صهیونیستی به مسجدالاقصی بود. موضوع دیگری که باید بگویم و خیلی مهم است این است که الان ممکن است که اکثر تظاهرکنندگان وابسته به گروههای مختلفی باشند ولی گروههای فلسطینی نمیخواهند در مسئله انتفاضه دخالت بکنند. میخواهند انتفاضه مردمی باشد. نه حماس و نه جهاد اسلامی و نه جبهه خلق دخالت مستقیم نمیکنند میخواهند این حرکت مردمی باشد که هیچ گروهی نتواند به تنهایی آن را به سمتی که خود میخواهد کنترل و هدایت کند، چرا که اگر این اتفاق بیفتد پس از مدتی انتفاضه تحت تاثیر آن گروه قرارخواهد گرفت. این یک خیزش مردمی است تنها چیزی که بین گروههای فلسطینی توافق شده تلاش برای تشکیل یک رهبری واحد برای هدایت انتفاضه است.
* شما اشاره کردید که تمام گروههای فلسطینی و گروههای مقاومت تصمیم گرفتهاند که دخالت نکنند و اجازه دهند انتفاضه، مردمی باقی بماند اما جرقه نخستین انتفاضه، وابسته به حرکت جهاد اسلامی بود. سوال من این است که جهاد اسلامی برای تداوم انتفاضه سوم چه تدابیری را اندیشیده است؟ و چه اقداماتی میخواهد انجام دهد که این انتفاضه به سرنوشت دو انتفاضه قبلی یعنی اسلو و کنفرانس شرمالشیخ دچار نشود؟
- نیروهای جنبش جهاد اسلامی در صحنه انتفاضه حضور دارند و شرکت فعالی نیز دارند اما نمیخواهند کار فردی باشد و همه چیز دست جهاد اسلامی باشد به همین دلیل در پویا شدن این انتفاضه فعالیت دارند اما میخواهند انتفاضه جنبه مردمی خود را حفظ کند. حتی کسانی که از جهاداسلامی در این انتفاضه حضور دارند به نام جهاد اسلامی کاری انجام نمیدهند و همه فعالیتها به نام مردم فلسطین انجام میشود هدف آنها این است که فقط انتفاضه چه در غزه و چه در کرانه باختری وجود داشته باشد و نه چیز دیگری. جنبش جهاداسلامی به ایجاد رهبری واحد برای توسعه انتفاضه و خدمت به مردم فلسطین و نه خدمت به افرادی مثل محمود عباس و اطرافیانش و تشکیلات خود گردان و افراد صهیونیست شده در داخل فلسطین تاکید دارد.
* در کرانه باختری مردم بدون سلاح گرم به جنگ رژیم صهیونیستی رفتهاند در همین عملیات اخیر «بئرالسبع» عملیات را یک جوان با چاقو انجام داد اگر این جوان سلاح گرم در دست داشت طبیعتا موفقتر بود. سوال من این است که چرا جهاد اسلامی سلاحهایی که در اختیار دارد را در اختیار مردم در کرانه باختری قرار نمیدهد تا آنها موفقتر عمل کنند؟
- دیدگاه شخصی من این است که من، فعالیتهای مردمی را به فعالیتهای مسلحانه ترجیح میدهم به این دلیل که در انتفاضه مردمی همه میتواننند شرکت کنند حتی یک کودک میتواندسنگ بردارد و به سمت یک تانک پرتاب کند اما در عملیات مسلحانه همه مردم قادر به برداشتن سلاح نیستند و عملیات مسلحانه محدود میشود به یک گروه کوچکی که باید آموزش ببینند و سلاح به دست بگیرند. اما من با متنوعسازی شیوههای مقاومت در مقابل رژیم صهیونیستی موافق هستم. مردم حق دارند شیوههای مقاومت در مقابل دشمن صهیونیستی را متنوع کنند و برابر دشمن بایستند.کسانی که در مقابل رژیم صهیونیستی مقاومت میکنند برخلاف تبلیغات تروریست نیستند کار این افراد در همه ادیان آسمانی و حتی مکاتب زمینی تائید شده است. اما از نظر من بهترین وسیله مقاومت، انتفاضه مردمی است حتی اگر سلاحهای خوب نیز در اختیار مردم قرار دهیم این اقدام، مقاومت را محدود به گروههای کوچک آموزش دیده خواهد کرد که با توجه به محدودیتهای شدید امنیتی در کرانه باختری باعث خواهد شد این گروهها پساز مدتی تحت تعقیب سازمانهای اطلاعاتی رژیم صهیونیستی قرار بگیرند.
* سوالی که در این میان مطرح است در مورد آینده انتفاضه سوم است به نظر شما این انتفاضه تا کجا پیش خواهد رفت آیا مثل دو انتفاضه قبلی که به اسلو و شرم الشیخ منتهی شد این انتفاضه نیز با یک توافق به پایان میرسد یا اهداف بالاتری دارد؟
- اگر من خودم رهبر انتفاضه بودم میگفتم آنقدر انتفاضه را باید ادامه دهیم تا همه اهداف ما محقق شود. مثلا انتفاضه اول همانطور که گفتم خیلی از مسائل را میتوانست محقق کند. میتوانست خیلی دستاوردهای بزرگ و عظیمی داشته باشد. اما با پیمان اسلو و رهبری بد آن زمان مسخ شد. انتفاضه دوم نیز به توافقاتی منجر شد که هیچ سود و نفعی برای ملت فلسطین نداشت. این انتفاضه جدید برای متوقفسازی یهودیسازی قدس و کرانه باختری شروع شده است. طرحهای محمود عباس آرمان فلسطین را نابود کرد. همین طور طرح صلح عربی نیز نه برای حمایت از آرمان فلسطین بلکه در جهتمنافع رژیم صهیونیستی طراحی شده است. اگر یک رهبری واحد ایجاد شود میتواند شرایط فعلی را به یک حالت انقلابی و اصلاحی منتهی کند. متاسفانه جهان عرب مخالف چنین روندی است، در جهان عرب هر اتفاقی میافتد فلسطینیها را مقصر جلوه میدهند. یک نمونه من برای شما بگویم که حاکمان عرب چگونه با این مسئله انتفاضه برخورد میکنند، شما نگاه کنید در جنگ غزه که 51 روز طول کشید سران کشورهای عربی حتی یک جلسه برای حمایت از مردم فلسطین و غزه برگزار نکردند بلکه بر عکس رژیم صهیونیستی را برای محاصره هر چه بیشتر و حمله بیشتر به مردم غزه تشویق و تحریک کردند اما از وقتی که انتفاضه جدید شکل گرفت در همین چند روزه وزرای خارجه کشورهای عربی سریع تشکیل جلسه دادند و این تشکیل جلسه نه برای حمایت از ملت فلسطین بلکه برای نجات نتانیاهو و نجات رژیم صهیونیستی و تغییر مسیر انتفاضه به سمتی بود که خطری نداشته باشد. در واقع میخواستند رژیم صهیونیستی را از تنگنا نجات دهند. اگر میخواهید خطر انتفاضه جدید و تاثیر آن را بر دولت نتانیاهو و رژیم صهیونیستی ارزیابی بکنید میتوانید همین جلسه را شاخص بگیرید.
*رهبر معظم انقلاب اخیرا یک پیش بینی درباره نابودی رژیم اسرائیل داشتند و فرمودند که ان شاءالله اسرائیل تا 25 سال آینده فرو میپاشد. میخواستم نظر شما را درباره این پیش بینی جویا شوم و آیا به نظر شما انتفاضه جدید میتواند پیش بینی رهبر معظم انقلاب را درباره نابودی رژیم اسرائیل محقق کند؟
- به نظر من که این اتفاق در کمتر از 25 سال رخ خواهد داد. شما نگاه کنید که 4ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی کارتر رئیسجمهور وقت آمریکا به ایران آمد و شاه را مورد ستایش قرار داد در حالی که 4 ماه بعد دیدیم که انقلاب شد و دیگر شاهی نبود و شاه آواره شده بود. چون روندهای اینچنینی را نمیشود پیش بینی کرد. اگر این اموال و تلاشهایی که در جهان عرب برای جنگ با یکدیگر صرف میشود در راه جنگ با رژیم اسرائیل صرف میشد این رژیم تا کنون نابود شده بود.
شما نگاه کنید چقدر در داخل کشورهای عربی برای جنگ با یکدیگر هزینه میشود.اگر یک روز، پول تسلیحاتی که اعراب در این جنگهای داخلی هزینه میکنند برای مبارزه با اسرائیل هزینه میشد الان دیگر اسرائیل نابود شده بود. پولی که به ملت فلسطین نیز داده میشود بسیار ناچیز است و مثل یک شیر آب بسیار کوچک است. یک نمونه در این زمینه بگویم 150 هزار کارمند تشکیلات خودگردان هستند و از این تشکیلات و کمکهایی که از خارج ارسال میشود حقوق دریافت میکنند. برای همین به شدت ملت فلسطین تحت فشار هستند این رقم را گفتم که بدانید ملت فلسطین به چه شکلی تحت فشار هستند. تمامی اینها برای متوقف کردن روند انتفاضه انجام میشود اگر تمامی این پولها در مسیر درستی صرف میشد مطمئنا دیگر اسرائیل نبود. مصالح کشورهای غربی نزد کشورهای عربی و اسلامی است نه رژیم صهیونیستی، چون منابع نزد کشورهای عربی و اسلامی است و مطمئنا اگر روزی فرا برسد که کشورهای غربی بین کشورهای عربی و اسلامی با اسرائیل یکی را انتخاب کنند بهطور قطع اسرائیل را انتخاب نخواهند کرد و منافع خود را ترجیح خواهند داد. به نظر من با این شرایطی که گفتم عمر رژیم اسرائیل کمتر از 25 سال خواهد بود. یک مسئله دیگر که رژیم صهیونیستی را در معرض خطر قرار داده افراط گرایی در داخل سرزمینهای اشغالی و در میان خود صهیونیستها است که اگر گسترش پیدا کند میتواند به نابودی رژیم صهیونیستی از داخل منتهی شود. یک نمونه دیگر نیز از تبعیض نژادی در داخل رژیم صهیونیستی را برای شما بگویم. الان 6 میلیون فلسطینی فقط در 11 درصد خاک فلسطین زندگی میکنند در حالی که 5 میلیون یهودی در بقیه 89درصد فلسطین زندگی میکنند و این نشان میدهد که رژیم اسرائیل یکی از پستترین رژیمهای آپارتاید و تبعیض نژادی در جهان است. حتی جدیدا دیوار حائل را نیز در داخل قدس ایجاد میکنند که بیش از پیش این منطقه را از مناطق عرب نشین جدا بکنند. این مسئله نشاندهنده این است که بر خلاف ادعاها که گفته میشود رژیم اسرائیل یک نظام دموکراتیک نیست بلکه این رژیم کثیفترین نظام تبعیض نژادی که کارش قتل و کشتار مردم است میباشد. به نظر من و بنا به دلایلی که گفتم انشاءالله عمر این رژیم به 25 سال نخواهد کشید و تا آن زمان نابود خواهد شد.
*آنگونه که من از روحیات و رفتار شما در این مصاحبه متوجه شدم احساس میکنم که دلتنگ قیام ومبارزه در فلسطین شدهاید و حتی میز کار نیز نتوانسه شما را از ان آرمان باز بدارد و از نوع صحبت کردن شما آن شور انقلابی احساس میشود و فکر میکنم آرزوی شما حضور در انتفاضه ملت فلسطین است .آیا احساس من درست است و شما دوست دارید بار دیگر اسلحه به دست بگیرید و علیه اسرائیل مبارزه کنید؟
- بله احساس شما درست است. تمامی فلسطینیها و حتی آنها که به خارج از کشور نیز مهاجرت کردهاند چنین احساسی را دارند. الان به خیلی از فلسطینیهای ساکن اردوگاهها ویزا میدهند که به اروپا و آمریکا بروند، خیلیها نمیروند و حتی کلید خانه خود را در اردوگاه نیز با خود دارند و منتظر هستند که روزی به خواست خدا به فلسطین برگردند.
شما اگر به اردوگاهها بروید مثلا اردوگاه یرموک و از آنها بپرسید که کجایی هستید نمیگویند ما ساکن مثلا اردوگاه یرموک هستیم. میگویند من از حیفا یا فلسطین هستم.
خب این دلبستگی از قبل در وجود ما بوده و ما شیر عشق به فلسطین را نوشیده ایم. یک مسئله دیگر آن ویژگی و تقدس فلسطین است. سرزمین محشر است که خداوند در قرآن به آن اشاره کرده است. مسئله دیگر نیز آن عمق فاجعه انسانی است که در فلسطین اتفاق افتاد. سابقه نداشته ملتی در جهان 150 سال تحت ظلم و ستم باشد. در طول تاریخ این ظلم بیسابقه است. وقتی فلسطین اشغال شد 550 شهر و روستا توسط رژیم صهیونیستی نابود شد. این سرزمین برخلاف ادعاها خالی از سکنه نبوده پر از شهر و روستا بوده است و بیشتر از 5هزارسال قدمت دارد، همین مسائل باعث شده که تمام ملت فلسطین یک شوق و علاقهای به این سرزمین داشته باشند و این از دل ملت فلسطین خارج شدنی نیست. ما یادمان هست که چقدر به قدس و مسجدالاقصی میرفتیم و در آنجا نماز میخواندیم وخاطرات زیادی داریم و همه اینها باعث شده عشق به فلسطین در وجود ما ماندگار شود.تمام ملت فلسطین نیز این احساس را دارند.
منبع: روزنامه کیهان
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
پر بیننده ها
آخرین اخبار