گفتگوی تفصیلی خبرگزاری بسیج را با این روشندل بسیجی در ادامه بخوانید.
خانم شیخهپورگویا شما در سنین نوجوانی سوادآموز شدید، چطور شروع کردید؟
من متولد 1347 در روستای شاهینی در 12 کیلومتری جاده سراب نیلوفر کرمانشاه هستم. نابینای مادرزادم و به دلیل شرایط محل زندگیمان، تا 15 سالگی از تحصیلاتی که نابینایان میتوانند داشته باشند اطلاعی نداشتم. تا آن سن بسیار گوشهگیر، بد اخلاق و پرخاشگر بودم. دوست داشتم هر کاری بچههای بینا در سن و سال من انجام میدهند را من هم به راحتی انجام بدهم. اما آنطور که باید کارها پیش نمیرفت. با این وجود من کوتاه نمیآمدم و کارهای هنری، کاردستی، دوخت و دوز و... را انجام میدادم. از سن پنج سالگی همراه و مونس من رادیویی بود که تنهاییام را با آن پر میکردم. 15 سال داشتم که از طریق رادیو متوجه شدم بچههای نابینا هم میتوانند تحصیلات داشته باشند و کتاب بخوانند. نمیدانید چقدر مسرور شدم. با کمک خانواده نامهای به رادیو نوشتم و از آنها خواستم به من کمک کنند. آنها هم من را به بهزیستی معرفی کردند و همه چیز از اینجا شروع شد و من با خط بریل آشنا شدم. برای این کار باید خودم را به کرمانشاه میرساندم.
طی مسیر روستا به شهر برایتان دشوار نبود؟
مسیر من از روستا تا کرمانشاه بسیار سخت و دور بود. برای همین برای رفت و آمد دچار مشکل میشدم. برای همین قرار شد با هماهنگی مسئولان بهزیستی هفتهای دوبار در کلاسها حضور پیدا کنم و بعد از آشنایی کامل با خط بریل در خانه درسهایم را بخوانم و برای امتحان به کرمانشاه بروم. سال 1369 نقطه عطفی در زندگی من بود و تا سال 1374 توانستم تا مقطع راهنمایی ادامه تحصیل بدهم. سال 1384بود که مجدد به تحصیل روی آوردم و تا سال 1391 ادامه تحصیل داده و توانستم دیپلم بگیرم.
چرا بین تحصیلتان وقفه ایجاد کردید. در این فاصله 10 ساله چه فعالیتهایی انجام دادید؟
سال 1374 به ادامه کارهای هنریام پرداختم. به دلایل وجود مشکلاتی نتوانستم ادامه تحصیل بدهم و با جهاد کشاورزی ارتباط گرفتم. از آنها درخواست برگزاری کلاسهای خیاطی، گلدوزی، گلسازی و ترشیسازی کردم. خودم هم در این کلاسها شرکت کردم و توانستم کار خیاطی را به خوبی انجام بدهم. در ادامه کلاسهای قالیبافی را راهاندازی کردیم. من همیشه آرزو داشتم که قالیبافی را یاد بگیرم برای همین تمام همت خود را به کار گرفتم. سال 1381 بود که در زیرزمین خانه یکی از روستاییان همراه 11 نفر از اهالی مشتاق هنرجو روستا در کلاسهایی که همواره دائم به تهدید کنسل شدن میشد شرکت کردیم. میگفتند تعداد کم است و احتمال منحل شدن کلاسها وجود دارد. اما ما با پشتکار در کلاسها شرکت کردیم و بحمدالله هم توانستیم خیلی خوب آموزش ببینیم. بعد از مسئولان جهاد کشاورزی دعوت کردیم تا هنر بچهها را مشاهده کنند و آنها هم که دیدند ما خوب کار کرده و من در یک هفته به عنوان نابینا موفق به بافت قالی شدهام به عنوان تشویقی ما را به مشهد فرستادند. در حال حاضر در زمینه بافت قالی و گلیم به خوبی تبحر پیدا کردهام و با طرحهای جدید و نو کار را ادامه میدهم. در بحث قالیبافی سال 1382 قالیباف نمونه جشنوارهای شدم که در تهران برگزار شد.
با وجود مشکل بینایی چطور قالیبافی کرده و نقشه و طرح را روی آن پیاده میکنید؟
شیوه کاری من اینطور است که مثلاً اگر طرح ما نام الله باشد میدانیم که این طرح از 10 رنگ تشکیل شده است. روی هر کدام از نخها با خط بریل رنگ مورد نظر را نشانه گذاری و بعد شروع به بافتن میکنیم. اخیراً هم که کار ما بسیار راحتتر شده است. ما با کامپیوتر کار را انجام میدهیم. چلهها را 10 تا 10 تا با بریل شماره میزنیم یعنی روی نخ قرمز میزنیم 45. میدانیم که رنگ شماره 45، قرمز است. کار با کامپیوتر هرگز خطا ندارد.
خانم شیخهپور! از عرصهها و فعالیتهای دیگری که در آن مشغول هستید، برایمان بگویید؟
من از سال 1391- 1390 صندوق اعتبار زنان روستایی را راهاندازی کردم. همراه با 35 نفر از زنانی که عضو این صندوق هستند در تلاش هستیم تا از موجودی صندوق به نیازمندان وام بدهیم. در ادامه سعی کردم تا کارگاهی راهاندازی کنم. برای همین 200متر زمین از خودم برای کارگاه اختصاص دادم تا در صورت همکاری مسئولان این کارگاه تولید و بستهبندی زعفران راهاندازی شود.
در این کارگاه چه میزان اشتغالزایی ایجاد شده است؟
بحمدالله 200- 150 نفر میتوانند در این کارگاه مشغول به کار شوند. یعنی زنان و جوانان روستاهای اطراف هم میتوانند در این عرصه فعالیت کنند. با توجه به اینکه 70هکتار از زمینهای کشاورزی زیر کشت زعفران رفته کارگاه ما در عرصه بستهبندی میتواند بسیار فعالیت کرده و نمود پیدا کند. در زمینه پرورش قارچ باید بگویم من در کلاسهای پرورش قارچ که جهاد کشاورزی در بیستون کرمانشاه برگزار کرد شرکت کردم. بعد به شکل آزمایشی در خانه قارچ را به مرحله تولید رساندم اما به دلیل نداشتن فضای بسیار مناسب برای این کار فعلاً به صورت عمده تولید نکردم. اما اگر فضای کارگاه ایجاد شود بخشی از آن را به پرورش قارچ اختصاص میدهم.
شما فعالیتهای ادبی و فرهنگی هم دارید؟
بله، بنده در زمینه ادبیات عاشورایی توانستهام در استان کرمانشاه مقام بیاورم. تابلو فرش سلام بر حسین (ع) من رتبه برتر را کسب کرد. برنامههای رادیویی هم تولیدکرده و از شبکه رادیو کرمانشاه پخش کردهام. همواره در همه این عرصهها دوست خوبم که از خواهر هم به من نزدیکتر است به من کمک کرده است. خانم سیمین شیخهپور یکی از دوستان صمیمی من است که 15 سالی میشود من را در همه زمینهها همراهی میکند و به نوعی چشمان من شده است. من از همین جا از ایشان قدردانی میکنم. علاوه بر این موفق شدم به لطف خداوند و با حمایت بسیج، پایگاه بسیجی را در روستایمان راهاندازی و نیروی بسیجی جذب کنم.
پایگاه شما تا چه میزان در جذب جوانان منطقه موفق عمل کرده است؟
در حال حاضر از تعدادی از علاقهمندان به بسیج و فعالیتهای بسیجی ثبت نام کردهایم که امیدوارم ما به عنوان بسیجیان پیشرو و پیشگام عمل به فرامین رهبری همواره در خط مقدم حضور داشته باشیم و بتوانیم در این مکان امن و بسیجی وار در کنار هم به فعالیتهای اقتصاد مقاومتیمان هم بپردازیم. بسیجیان سربازان ولایتند و امر ولایت برایشان حکم جهاد دارد.
به عنوان یک بسیجی فعال در عرصه اقتصاد مقاومتی، نقش بسیج سازندگی را در رسیدن به اهداف اقتصادی کشور چطور ارزیابی میکنید؟
بسیج در طول تاریخ 33 ساله خود همواره ثابت کرده است که تمام قد تا پای آرمانهای نظام و کشور اسلامی میایستد و در این مسیر نیز نه از بزرگی و سختی مشکلات میهراسد و نه از کمی امکانات و محدودیتها دلسرد میشود. اکنون نیز که مسائل اقتصادی از اولویتهای کشور به شمار میرود، بسیج در صف اول اجرای منویات رهبری است. از این رو حمایتها و همراهی بسیج سازندگی نقش بسیار ارزندهای در راستای تحقق اهداف بسیج در راستای اقتصاد مقاومتی دارد. من هم از همراهی و حمایتهای صمیمانه بسیج سازندگی استان سپاسگزارم.
شما با توجه به شرایط جسمیتان وارد عرصه کار و تولید شدید و یکی از فعالان عرصه اقتصاد مقاومتی هستید که شاید به جرأت بتوان شما را از سربازان پا در رکاب رهبری دانست که تذکرات و بیانات ایشان را در عرصه اقتصاد مقاومتی جامه عمل پوشانده، نظرتان در این باره چیست؟
ابتدا باید بگویم من خیلی آرزو دارم که رهبر را زیارت کنم. سال 1390 که ایشان به کرمانشاه آمده بودند من نتوانستم ایشان را ببینم و تنها صدایشان را از تلویزیون شنیدم. اما امیدوارم آنگونه که شما میگویید سرباز خوبی برای رهبرم باشم. ما ولایتمداری را باید در عمل هم ثابت کنیم. امیدوارم جوانان با همت والا وارد عرصه اقتصاد مقاومتی شوند و در جهاد اقتصادی هم نقش بسزایی داشته باشند. اما متأسفانه جوانان کمی عجول هستند و میخواهند خیلی زود به پول برسند و سود کنند اما این فعالیتها نیازمند آزمون و خطا و کمی هم صبر است.
اما از طرف دیگر ما نیاز به حمایت دولت هم داریم. اگر دولت حمایتهای لازم را از فعالان عرصه اقتصاد مقاومتی انجام دهد و تسهیلات لازم را به ما بدهد بیشک توان، همت و انگیزه خوبی برای جوانان ایجاد میشود. ما در این مسیر نیاز به همت خود، یاری مسئولان و دعای خیر رهبری داریم که به فرموده ایشان بهترین راه مبارزه با امریکا را خدمت به مردم محروم دانستهاند. از این رو اشتغالزایی در روستاهای محروم بهترین شکل مبارزه در سنگر اقتصادی است. من بسیار مستقل و به تنهایی پا به این عرصهها گذاشتم و امیدوارم بسیج سازندگی هم حمایتها و مساعدتهای خود را بیش از پیش نسبت به ما داشته باشد. به نظرمن فقط کافی است همت کنیم و توکل. من بدون آب و در شرایط خشکسالی اقدام به کشت زعفران کردم که برای بسیاری از جوانان باعث اشتغالزایی شده است. در شرایط خشکسالی هم میتوان زعفران، گیاهان دارویی و سبزیجات را پرورش داد.
خانم شیخهپور، چقدر همت خود و فعالان عرصه اقتصاد مقاومتی را شبیه کار رزمندگان میدانید که سالها پیش در شرایط تحریم و تهدید با اراده و ایمانی قوی وارد میدان نبرد شدند و مجاهدتهای فراوانی از خود نشان دادند؟
البته که نمیتوانیم خود را با رزمندگان دوران دفاع مقدس مقایسه کنیم. اما میتوانیم ادامهدهنده راه کسانی باشیم که با درایت، ایمان و اخلاص در جبهههای نبرد علیه کفار و با دشمنان تا بن دندان مسلح جنگیدند و هرگز قد خم نکردند. ما هم میتوانیم به عنوان فعالان عرصه اقتصاد مقاومتی امروز در برابر تهدیدها و تحریمهای دشمنان بایستیم و با سلاح فکر، اندیشه، علم و نوآوری پاسخ همه تهدیدهایشان را بدهیم. تنها شرط موفقیت این است که دلمان برای کشور، وطن و اقتصاد مملکت بسوزد. امید آن که تنها به فکر درآمد حاصله از فعالیتهای اقتصادی نباشیم و دلسوزانه برای اقتدار کشور گام برداریم.