ايران از قضا داراى تمام اين ويژگيها بود و از آغاز جنگ سرد توجه آمريکا و بلوک غرب به ايران براى تحکيم نفوذ سياسى و نظامى و اقتصادى خود جلب شد. تا دوره نخست وزيرى دکترمصدق مشکلى براى حفظ نفوذ غرب در ايران بوجود نيامد .اما سياستهاى مستقل و ملى گرايانه مصدق اوضاع را تغيير داد. سياست او درملى کردن صنعت نفت ايران پايه نفوذ اقتصادى غرب را در ايران متزلزل کرد و روش او در اعطاى حق فعاليت آزادانه به احزاب و مطبوعات منجر به افزايش قدرت حزب توده گشت که نگرانى شديد آمريکائيها را بدنبال داشت .
به علاوه انگليسيها به دليل زيانى که از ملى شدن صنعت نفت
ديده بودند و شاه و دربار نيز که نگران مصدود شدن قدرت خود توسط مصدق بودند
آمريکا را براى وارد عمل شدن عليه دولت مصدق تحت فشار گذاشتند . با روى
کار آمدن آيزنهاور سياست ملايم آمريکا نسبت به دولت مصدق تغيير کرد و سياست
آمريکا به سرعت به سمت سرنگونى حکومت مصدق حرکت کرد سازمان اطلاعات مرکزى
آمريکا (سيا) با همکارى سازمان اطلاعاتى انگلستان و هماهنگى عوامل ايرانى
خود ( نزديکان به دربار، افسران ارشد ارتش و فئودال ها ) طرح سرنگونى دولت
مصدق را تدوين کرد . روزولت از طرف سيا وارد ايران شد و هدايت عمليات را بر
عهده گرفت . سپهبد فضل الله زاهدى به عنوان نامزد آمريکا و انگليس براى
جانشينى مصدق مطرح شد . گروهى از اوباش حرفه اى به سرکردگى شعبان بى مخ و
چند تن ديگر با پولهاى آمريکايى تجهيز شدند و انگليسى ها نيز شبکه عوامل
خود را در ايران به رهبرى برادران رشيديان در اختيار آمريکايى ها قرار
دادند .
دولت مصدق از آنجا که فاقد نيروى دفاعى قابل توجهى بودکه از
وفادارى آنها اطمينان داشته باشد قادر به مقابله نظامى مؤثر با يک کودتاى
نظامى بود و علاوه بر آن روز قبل از کودتا مأموران پليس به دستور مصدق که
از اخطار هندرسون وزير امور خارجه آمريکا مرعوب شده بود ، خيابانها را از
تظاهرات کنندگان مخالف شاه خالى کردند . هنگام کودتا تنهاگارد محافظ منزل
مصدق به فرماندهى سرهنگ ممتاز بود که به او وفادار ماند دخالت آمريکا در
کودتا از نظر تمامى کارشناسان سياسى محرز است و کودتاچيان اگر از حمايت
آمريکا برخوردار نبودند هرگز دست به عمل نمى زدند . پس از به قدرت رسيدن
دولت کودتا آمريکا ضمن در اختيار گذاشتن کمکهاى اقتصادى بلاعوض ، ارتش و
نيروى امنيتى آن را با تجهيزات و کارشناسان خود تقويت نمود و به سرعت رژيم
شاه به يکى از محکمترين پايگاههاى خود در سراسر جهان تبديل کرد . تشکيلات
سرکوبگر و وحشى فرماندارى نظامى و سپس ساواک به رياست تيمور بختيار در اصل
توسط کارشناسان آمريکايى سازماندهى شدند .
دولت آمريکا بارها از منتشر کردن اسنا دخالت خود در کودتاى 28 مرداد خوددارى کرده است . ريچارد نيکسون در کتاب « 1999 پيروزى بدون جنگ » ضمن اعتراف به دخالت مستقيم آمريکا در کودتا مى گويد : « عمليات پنهانى آيزنهاور رژيمى را درايران بوجود آورد که به مدت يک ربع قرن نه تنها به منافع آمريکا بلکه به منافع مردم ايران (!) و دوستان و متحدان ما در منطقه نيز خدمت کرد.
هر یک از این اسناد نشانگر خباثت دیرینه آمریکا نسبت به ایران است. و با بررسی به این موضوع پی میبریم که قطعا امریکا به دنبال حقوق بشر نیست و تنها به فکر منافع خود در منطقه می باشد.